این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «عبدالحسین فیض علی شاه اول»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(درج رده)
(تصحیح رده)
سطر ۵۴: سطر ۵۴:


[[رده:ائمه جماعت]]
[[رده:ائمه جماعت]]
[[رده:نیازمند درج الگو اطلاعات عالم]]
[[رده:عرفا]]
[[رده:عرفا]]
[[رده:علمای قرن 12]]
[[رده:علمای قرن 12]]
[[رده:نیازمند درج تصویر]]
[[رده:نیازمند درج تصویر]]

نسخهٔ ‏۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۱۳

میرزا عبدالحسین فیض علی شاه اوّل، از عرفا و متصوفه نامدار سلسله نعمت اللهی در قرن دوازدهم بوده است.[۱]

زندگی نامه

خاندان

اصل ایشان از تون و طبس بوده و در خاندانی از اهل علم و تقوا چشم به جهان گشوده است. پدر او ملا محمد علی خراسانی از اهل قریه «رقه» از توابع طبس کیلکی بوده.[۲]

وی امامت جمعه طبس [۳] و به روایتی امامت جمعه اصفهان را بر عهده داشته است.[۴] گروهی مولد او را اصفهان نوشته اند و برخی اصفهان را مقصد جوانی او جهت تکمیل علوم و دورس معمول دانسته انـد کـه سرانجام منجر به توطن و تأهل وی در این شهر شد.[۵]

فعالیت ها

پس از درگذشت پدر به پیش نمازی و اشتغال به علوم رسمی روزگار می گذاشت تا آن که روزی در کتابخانه پدر و در پشت یکی از کتب وی، وصیت معنوی پدر را به خود مبنی بر تحقیق در دین و یافتن راهنمای باطنی ملاحظه می نماید که شرح آن در «جنات الوصال» (ص ٦٤٥) مذکور است. پس از این واقعه به سیر و سیاحت و سفر در بلاد مختلف پرداخت و در هر ولایت با علما و عرفای آن شهر دیدار می کرد از آن جمله در شیراز با بزرگان سلاسل نوربخشیه و ذهبیه ملاقات و گفتگو داشت؛ [۶] ولی مطلوب او حاصل نیامد.

سرانجام در ملاقات با سید معصوم علی شاه دکنـی کـه در آن روزگار به تازگی از هند به ایران آمده و به ترویج طریقه نعمت اللهی مشغول بود؛ مقصود خود را یافت و بـه همـراه فرزندش محمد علی طریق ارادت و سرسپردگی سید معصوم دکنی را پیش گرفتند و پس از تهذیب و مجاهدات و تحمل ریاضات به درجه ارشاد و دستگیری نائل آمدند، پـدر بـه «فیض علی شاه» و پسر به «نور علی شاه» ملقب گردیدند.

گفتنی است در برخی از منابع كهن لقب ميرزا عبدالحسین گاه به صورت «فیاض علی»، [۷] و یا «فیاض شاه» [۸]ضبط شده است کتب تراجم به تسلط و تبحر فیض علیشاه بـر علـوم غريبـه از قبیل تسخیر، احضار جفر و اعداد متفق انــد.[۹] که البته پس از ورود به طریقه عرفان و تصوف از علوم غریبـه کـه داشتند کـه باعث اقبال و میل عوام و خواص بود، تائب و تـارک گردیدند»[۱۰]

پس از یک دو سال توقف در شیراز به جهت همهمه عوام و از جمله فتنه انگیزی هندویی «جانی» نام که طمع تعلیم کیمیا از سید معصوم دکنی داشت و ناکام مانـده بود، کریم خان زند عذر دروایش را از شیراز خواست و فیض علی شاه و فرزندش و سید معصوم علی شاه دکنی و تعدادی دیگر از شیراز اخراج و به سمت اصفهان رهسپار شدند.[۱۱]

علی مرادخان از ورود این گروه به اصفهان استقبال کرد و جهت رفاه حال آنان تکیه ای به نام فیض بنا کرد و در اختیار دراویش نهـاد.[۱۲] علاوه بر آن مقرری روزانه برای آنان تعیین کرد که تا ده هزار دینار نوشته شده است. [۱۳] «چون جناب فیض علی شاه در علم اعداد مهارت تمام داشته، بـه خـواهش علی مرادخان پردۀ علمی ،ساخته اشکال عددی که برای فتح و نصرت بر اعادی مفید و مؤثر باشد، در آن بـه کـار برده، مزید استرضای خاطر او گردیده و بعد از ایـــن ایــام روز به روز اعلام اقبال و دولت او استقامت یافتـه بـر اعادی فیروزی جسته به سلطنت عراق و فارس و آذربایجان و توابع آن بلاد رسیده» [۱۴]

اگرچه علی مرادخان زند از شرب خمر و ارتکاب نواهی در نزد فیض علی شاه توبه کرده بود ولی اندک اندک غرور شاهی و دنیاطلبی مجدد او را به لهو و لعـب و عیش و طرب مشغول کرد. فیض علی شاه در هـر ملاقات به زبان نصیحت و پند او را از اشتغال به چنین اعمال نهی می کرد تا سرانجام «چون ترک و عـود مکرر شد و افعال ناشایست از او بروز کرد، [فیض] صرف نظر از او فرمودند تا دولتش به زوال رسید» [۱۵]در این اوان نیز فیض على شاه دار فانی را وداع گفت و در همان تکیه فیض مدفون گردید.

مزار فیض به صورت چهار طاقی تقریباً مقابل مقبره فاضل هندی واقع شده است.[۱۶] اگر چه این مکان به عنوان مزار فیض مشهور وشناخته شده است ولی نکته ای در این باب قابل ذکر است.در سمت غربی تکیه میرفندرسکی حجره ای است که در سه طرف آن نیم متر پایین تر از طاق ده بیت از این غزل مشهور حافظ به مطلع زیر نگاشته شده است:

روضه خلد برین خلوت درویشان استمایه محتشمی خدمت درویشان است

مشهور است که به خط چشم نواز این غزل از میرعماد قزوینی است درگذشت میرعماد بیش از بیست و شش سال پیش از رحلت میرفندرسکی و صد وهفتاد سال قبل از وفات فیض علی شاه بوده است. دربـاره چگونگی راهیابی خط میر عماد به حجره تکیه میـر بـه کتاب «تاریخ اصفهان (ص ٢٦١ )مراجعه کنید. نکته قابل ذکر و ارتباط این حجره و خط میر عماد با فیض علیشاه آن است که سه بیت در جانب غربی این حجره و خط عماد با فیض علیشاه آن است که سه بیت در جانب غربی این حجره مابین خط عماد سقف که عکس آن در ذیل آورده شد.

مصحح دانشمند «تاریخ اصفهان» در تعلیقات خـود آورده: «از این قطعه که ماده تاریخی را نیز شامل است، بر می آید که به تاریخ ١١٩٤ درویشی که فیض على لقــب داشته و لابد از معاریف صوفیه روزگار خویش بوده، در این مکان به خلوت نشینی آغاز کرده است. از مشاهیر صاحبان این لقب در این ،زمان میرزا عبدالحسين بن ملا محمد على طبسی از مریدان و خلفـــــای ســـــــید معصوم علی شاه دکنی را میشناسیم که پدر نورعلی شاه معروف است.

چنان که خواهیم دید درگذشت فیض سال ١١٩٤ است ماده و تاریخ قطعه فوق نیز همین تاریخ را تصریح میکند ضمن ایـن کـه چنین اشعاری غالباً ناظر بر در گذشت افراد اسـت تـا بـه مناسبت خلوت نشستن و اقامت شخصی در مکانی سروده شده باشد. دلیل دیگر بر این موضوع را می توان در مجلد هنــر و هنرمندان«تاریخ اصفهان مطالعه کرد،

استاد همایی ذیل شرح احوال مير عماد می نویسد: «از آثار بسیار ممتاز خط میر در اصفهان کتابۀ گچ بری است دور حجـره سـمت غربی تکیه میرفندرسکی که مقبره فیض علـی شــاه و معروف به تکیه فیض میباشد و غزل خواجه را بالتمام با امضای صریح نوشته است: روضه خلد برین خلوت درویشان است... الخ

[۱۷] اگرچه استاد همایی چنانکه پیشتر نقل شد در مجلد(ابنـيـه و عمارت مکان فعلی و مشهور مزار فیض را مقابل فاضل هندی دانسته است ولی در کتاب اخیر با استناد به این ابیات خاکجـای فیض را در تکیه میر گمان برده اند.

تا آنجا که میدانیم، اثر مکتوبی از فیض علــی شــاه اصفهانی به جا نمانده است و این که در «الذریعه» (ج۹، ص ۸۵۳)دیوان شعی، به او نسبت داده اند، با مستندات تاریخی سازگار نمی آید.

گذشته از مقام عرفانی و تصـوفـی فـيـض علــى شــاه اصفهانی، دو عامل دیگر موجب اهمیت و شهرت هرچه بیشتر وی شده است یکی، فرزند او ميرزا محمدعلی ملقب به «نورعلی شاه اصفهانی است که در تجدید حیات و گسترش عرفان شیعی و مشخصاً تصوف نعمت اللهی در ایران نقشی به سزا داشته و «تاریخ تصوف ایران را در یک دوره شور و هیجان تازه وارد میکند که تجدید عهدی با تصوف حلاج و شبلی است در محيط تشیّع [۱۸]. نورعلی شاه در عمـر نزدیک به چهل سال خود اگرچه همواره با تکفیر و تبعید همراه بود، چندین اثر نظم و نثر از خود به یادگار گذارده است. استاد زرین کوب درباره شعر او معتقد اسـت کـه قریحه هنری و شور و هیجان شاعرانه نور علی شاه بیشتر در غزلیاتش جلوه دارد [...] شور و هیجان کلام او در اینجا آهنگ غزلیات دیوان شمس را به خاطر می آورد که در بعضی غزلهای وی نیز طنین الفاظ و افکار وی پیداست. اما این اشعار که آنقدر به شیوه مولانا نزدیک است چنان طبیعی با اصالت و مالامال از شور و حال

شخصی است که به هیچ وجه آنها را نمیتوان تقلیدی از سبک مولانا شمرد حداکثر میتوان گفت تجدید عهدی است با همان عوالم و اذواق به وسیله یک عارف دیگر که قرنها بعد از ،مولانا اما در همان جو روحی، می زیست [۱۹]و

علامه همایی دربارهٔ نثر او مینویسد: «نوشته های او بخصوص اجازاتی که به مشایخ وقت و جانشینان خود ،داده، بهترین نمونه های انشاء فارسی عرفانی پرمغز آن زمان است»

[۲۰]

عامل دیگر شهرت فیض علیشاه اول، مرید نامدار او ميرزا محمد تربتی ملقب به مشتاق علی شــاه اسـت کـه اگرچه امی و درس ناخوانده بود، عالم مبرز آن روزگار ملا محمد تقی کرمانی شیفته و مفتون او شد و در کتب تراجم به واسطهٔ تشابه بسیار آن دو را به شمس تبریزی و مولانا مانند کرده است برای شرح حال آن دو و قتل سوزناک مشتاق علیشاه :رک [۲۱] ملا محمدتقی کرمانی مذکور ملقب به مظفر علی شاه به یاد محبوب خود مشتاق علیشاه اصفهانی دیـوانـی بـه نام «مشتاقیه» دارد که در ابیاتی از بزرگی و جلالت قدر فیض علی شاه یاد کرده است حسن ختام ابیاتی از آن دیوان یاد می شود:

گوهر راز چیست فیض علیدل مشتاق بحـر گوهر راز

وفات

دربارهٔ تاریخ وفات فیض على شـاه تـواريخ مختلف ذکر شده است، بر اساس سنگ مزارش وفات او سال ١١٩٤ق است. اشعار زیر بر سنگ مزارش حک شده است:

ای از رخ نورانی تو پیدا فیضجاری است از این علم تو در ماها فیض
فیاض ازل که قسمت فیض نمـودحقا که تو را نمود سر تا پا فیض

پانویس

  1. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج۳، ص۴۲۲.
  2. معلم حبیب آبادی، ج ۲، ص ٤٤٥.
  3. شیرازی، معصوم علی، طرائق الحقايق، ج۳، ص۱۸۷.
  4. سنگ مزار فیض علیشاه اول؛ قراگزلو ، ص ١١٦.
  5. مصاحبی نائینی، ج۳، ص . ۳۰۰؛ معلم حبیب آبادی، ج ۲، ص ٤٤٤.
  6. هدایت، رضاقلی خان، تصحيح اصول شانزدهم و هفدهم اصول الفصول فی حصول الوصول ص۱۰۲.
  7. همانجا
  8. قراگوزلو،محمد خان، ابحاث عشره، ص ١١٤.
  9. هدایت، رضاقلی خان، تصحيح اصول شانزدهم و هفدهم اصول الفصول فی حصول الوصول ص ۱۰۲؛ شیرازی، معصوم علی، طرائق الحقايق، ج۳، ص ۱۸۷.
  10. قراگوزلو،محمد خان، ابحاث عشره، ص ١١٤.
  11. شیروانی، ج ۱، ص۶۶۱.
  12. شیرازی، معصوم علی، طرائق الحقايق، ج ۳،ص۱۸۷؛ قراگوزلو،محمد خان، ابحاث عشره، ص ١١٥.
  13. هدایت، رضاقلی خان، تصحيح اصول شانزدهم و هفدهم اصول الفصول فی حصول الوصول، ص۱۰۳.
  14. هدایت، رضاقلی خان، تصحيح اصول شانزدهم و هفدهم اصول الفصول فی حصول الوصول، ص۱۰۳.
  15. دیوان بیگی، احمـد، حديقه الشعرا، ج ۲، ص ١٠٤۰.
  16. همایی، جلال الدین، تاریخ اصفهان، ص ٣٤٧.
  17. همو، ۱۳۷۵، ص ٢٠٩.
  18. زرین کوب، عبد الحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، ص ۳۳۱.
  19. زرین کوب، عبد الحسین، دنباله جستجو در تصوف ایران، ص۳۳۱.
  20. همایی جلال الدین، تاریخ اصفهان (مجلد ابنیه و عمارات، ص ٣٤۹.
  21. باستانی پاریزی، محمد ابراهيم ، با درد کشان هر که در افتاد ٣٦٠- ٤١٨ ؛ همو، مقاله با دردکشان هر که در افتاد»، مجله یغما، ٣٦٤ - ٧١ و ٤٩٨ - ٥٠٦؛ مقصود، جواد، مقاله «مروری بر آثار مولوی کرمانی مظفر علیشاه»، ٣٥٣ - ٣٥٨.

منبع

  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۳، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول،1391.