این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «محمدحسین امین سیچانی»
Kh1.najafi (بحث | مشارکتها) |
Kh1.najafi (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۳۵: | سطر ۳۵: | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
بر گرفته [[ازکتاب تذكره | بر گرفته [[ازکتاب تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان]]<span> </span>: معرفي شعراي مدفون در [[تخت فولاد]] اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390. | ||
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]] | [[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]] | ||
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]] | [[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]] |
نسخهٔ ۱۹ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۲:۳۹
شيخ محمدحسين امين سيچانى فاضل ،اديب، فرزند ملارضا فرزند مـلا حسـن در حدود 1248 شمسى در اصفهان ديده به جهان گشود.
زندگی نامه
مرحوم مهـدوى بـا اشـاره ى مختصرى به اين عالم و شاعر معاصر خود او را شيخ حسين امينى سيچانى متخلّص به مذنب معرفى مى كند. محله ى سيچان در زمان نگارش تذكره ى مهدوى جزء شـهر محسوب نمى شده است ،از اين رو در تذكره مى نويسد: «در قصبه ى سيچان سـكونت دارد و گاهى به شهر رفت و آمد مى نمايد طبع شعرى دارد لكن كم شعر مى گويد»[۱]
وى از علماى روحانى محله ى سيچان بود كه در طى عمر پربركـت حـدود 110 ساله اش با زراعت و باغدارى امرار معاش مى نمود و محل زارعتش در محل چهارراه شريعتى اداره ى آگاهى فعلى بوده است.
از اساتيد او مـى تـوان بـه آيةاللّه سيد محمدباقر درچه اى و مرحوم آقا نجفى اصفهانى و حاج آقا نوراللّه اصفهانى كه در مـدارس چهارباغ و صدر بازار تـدريس داشـته انـد اشـاره نمود.
حجةالاسلام حاج آقا رضا امين امـام جماعـت مسجد پاچنار سيچان فرزند خلف ايشان است. وى در مورد مرحوم پدر خود مى گويد: «ايشان فقط بـه منبر وعظ و روضه خوانى مصائب اهلبيت علاقه نشان مى داد و امام جماعت بودن را مسؤوليتى سـنگين و مهـم مـى دانسـت ».
طبـع شـعر روانـى داشـت و در غزل هـايش مذنب(گنهكار) تخلّص مى نمود. وى در سال 1358 شمسى ديده از جهان فرو بسـت .و در تكيه ى ملا قدير واقع در پشت قبرسـتان مصـلى در كوچـه شـهيد شـاطرگلى نزديك مرحوم پدرشان حاج ملا رضا دفن گرديد. [۲]
مرحوم مهدوى اين سه بيت را در تذكره ى خويش از او نقل كرده است:
گفتم به زلـف او كـه هنـدو وگـر نـه اى | خورشيد را ز چيست كه در بر گرفته اى؟ | |
اى خال گوشه ى لبش اين تشنه ى وصال | جان داد و جا تو بر لب كوثر گرفتـه اى؟ |
بديهى است اين ابيات از غزلى برگفته شده و مرحوم مهـدوى صـرفاً بـر اسـاس شنيده ها آن را نگاشته است. همچنين حجةالاسلام امين فرزند ايشان اين بيـت را از پدرشان در خاطر داشت:
زاهدان در طلب حور و قصـورند وليـك | عارفان ديـده بـه اميـد وصـالش دارنـد |
بر سنگ مزار او نيز اين رباعى كه خود سروده است ديده مى شود:
مــن مــذنب و از اهــالى ســيچانم | ايــن درد گنــاه درد بــى درمــانم | |
هرچنـد بـه فاميـل اميـنم خواننـد | نقدى به كفم نيست به جز عصـيانم[۳] |
پانویس
منبع
بر گرفته ازکتاب تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان : معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفي (حامد اصفهاني)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390.