این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «سید جعفر بن محمدامين مرعشی اصفهانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(حذف رده)
(درج عکس)
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''ميرزا سید جعفر''' متخلص به '''صافی''' فرزند سيّد محمّدامين حسينی مرعشی از سلسله ی سادات جليل القدر و شعرای مشهور عهد خويش بوده است.<ref>دِنبِلی، عبدالرزاق، تجربةالاحرار و تسليةالابرار، ص442.</ref>شاعر ، ادیب و فاضل ودر غزل و قصیده از اساتید ادب شمرده می شد.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان،ج2،ص285</ref>  
{{نیازمند جعبه اطلاعات}}'''سید جعفر''' '''مرعشی اصفهانی'''(متوفی 1219ق) مشهور به '''میرزا جعفر''' و متخلص به '''صافی،''' فرزند [[محمد امین حسینی مرعشی|سيّد محمّدامين حسينی مرعشی]]، شاعر، ادیب و فاضل نیمه دوم قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجرى که در غزل و قصیده از اساتید ادب شمرده می شد. وی از سلسله‌ی سادات جليل القدر و شعرای مشهور عهد خويش بوده است.<ref>دِنبِلی، تجربةالاحرار و تسليةالابرار، ص442.</ref>  


==معرفی==
==زندگی‌نامه==
وی بسيار خوش طبع و شيرين زبان بوده و بنـا بـه نوشته [[محمدعلی معلم حبیب‌آبادی|معلّم حبيب آبادی]] در [[مكارم الآثار]] بيشتر اوقات غزل سـرايی مـی نمـوده اسـت.
راجع به زندگى، حرفه، خاندان، چگونگى امرار معاش و این که چه مسافرت هایى نموده است، اطلاع دقیق و قابل اعتمادى در دست نیست. اما از یکى از قصیده هاى او بر مى آید که نسبت به گیلان علاقه‌اى وافر داشته است:
{{شعر}}
{{ب|حبذا خطه گیلان که کنون در همه شهر|نیست یک تن که ستاینده گیلانى نیست}}
{{پایان شعر}}


دِنبِلی در تجربةالاحرار و تسليةالابرار نام او را ميرزا محمّدجعفر صافی مـی نويسـد و او را شاعری صاحب طبع و شيرين زبان می داند و چنين ادامه می دهد<span> </span>:<blockquote>مكـرّر در اصفهان به صحبتش رسيدم وی را مردی نيك اخلاق و درويش مشرب ديدم در سـنه تسع و عشر و مأتين بعد الالف(1219) در اصفهان وفات يافت.<ref>دِنبِلی، عبدالرزاق، تجربةالاحرار و تسليةالابرار، ص442.</ref></blockquote>معلّم حبيب آبادی سال تولّد او را بنا به نوشته ی الذريعـه (13 ،ص20)مطـابق بـا  1096 ـ 1097 شمسی بيان می كنـد . در مجمـع الفصـحا ج:2 316 او را از معـاريف شعرای زمان خود خوانده است.
===ولادت===
 
بر اساس قول وى در «شهنشاهنامه»اش:{{شعر}}
ولـی در ريحانـة الادب عمـرش را قريب به هفتاد سال نوشته كه با آنچه در مجمع الفصحا از او در ايـن دو بيـت نقـل شده است <ref>الذريعه، ج13 ،ص20؛ مجمع الفصحا، ج2 ،ص316.</ref> منافات دارد و بنابراين دو بيت از شاهنشاه نامه ی او، عمرش به هشتادونه سال می رسد.{{شعر}}
{{ب|ز هجرت پس از یک هزار و دویست| ز پنجه فزون بودم از سال بیست}}
{{ب|ز هجرت پس از يكهزار و دويست|ز پنجه فزون بودم از سـال بيسـت}}
{{پایان شعر}}
{{ب|كه از فضل يزدان بـدو پـنج سـال|به نظم آمد ايـن نامـه ی بـی همـال}}
مى توان دریافت که صافى در سال 1200ق 70 ساله بوده است و در نتیجه در سال 1130ق دیده به جهان گشوده است.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان،ج2، صص286 -285.</ref> امّا در تذکره های عهد قاجاریه عمر او را حدود 70 سال نوشته اند و تولّد او حدود سال 1149ق خواهد بود.<ref>لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص364.</ref>
{{پایان شعر}}این رباعی نیز از اوست:
{{شعر}}{{بیت|گر جان طلبند در وفای تو دهم|ور سر خواهند در وفای تو نهم}}{{بیت|چیزی که نمی دهم به غیر تو دل است|وان نیز اگر بود رضای تو، دهم}}{{پایان شعر}}


==آثار==
[[محمدعلی معلم حبیب‌آبادی|معلّم حبيب آبادی]] سال تولّد او را بنا به نوشته ی الذريعـه<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج13، ص20. </ref> مطـابق بـا  1096 - 1097 شمسی بيان می كنـد . در مجمـع الفصـحا او را از معـاريف شعرای زمان خود خوانده است.<ref>هدایت، مجمـع الفصـحا، ج2، ص 316.</ref>


او تأليفات متعدّد دارد؛ از جمله:
===خاندان===
استاد [[جلال‌الدین همایی|همایی]] او را از سادات طباطبایی زواره می داند.<ref>همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهانی، ص129.</ref> از شجره نامه میرزا جعفر صافی و سنگ مزار حمیده بیگم صفاپور موجود در [[تکیه شهدا|گلستان شهدا]] اصفهان که شجره نامه وی بر روی آن حک شده، چنین برمی آید که یکی از نوه های میرزا جعفر صافی به نام میرزا محمدجعفر متخلص به « آصفی» از شاعران اواخر دوره قاجار در اصفهان است. بر روی سنگ مزار چنین حک شده است: « مرحومه حمیده بیگم صفاپور فرزند جعفر بن محمد بن محمدجعفر (متخلص به آصفی) بن میرزا محمد نصیر بن میرزا محمدجعفر اصفهانی متخلص به« صافی» ابن میرزا محمد امین...». از میرزا محمدجعفر آصفی دیوان اشعار خطی موجود است همچنین از نوادگان آصفی، سید هدایت الله خان صفاپور می باشد که او نیز شاعر بوده و تخلص « صفا» داشته است.<ref>نصراصفهانی، پایان نامه «تصحیح و مقابله کلیات صافی اصفهانی»، صص22-21.</ref>
==سیره اخلاقی==
وى سال‌ها مشغول مطالعه و تدبر بوده است و در یکى از غزلیات خود به علم اندوزى و دانش خود اشارت مى کند:


1 ـ ديوان اشعار بالغ بر دوازده هزار بیت<ref>مهدوی، اعلام اصفهان،ج2،ص285</ref>
{{شعر}}
{{ب|سالها تحصیل علمم کار بود|چون تو را دریافتم شستم کتاب}}
{{پایان شعر}}


2 ـ «زبـدة الانساب» در انساب سادات مرعشـيه
اما به جزئیات و اطلاعات راجع به زندگى خویش اشاره اى ندارد. <ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3، صص45-42.</ref>


3 ــ شاهنشـاه نامـه در معجـزات و غـزوات حضرت رسول و امير (عليهماالسلام) بر وزن شاهنامه فردوسی كـه بقصـد رسـتگاری منظوم كرده و نسخه ای از آن را به نزد فتحعلی شاه برده و مورد اشفاق قـرار گرفتـه است.<ref>هدايت، محمود، گلزار جاويدان، ج2 ،ص7</ref>وی این کتاب را در مدت 10 سال سروده و به نام فتحعلی شاه آن را «شهنشاه نامه» نامیده است. گزیده ای از این مثنوی در کتاب «حیدری نامه» به چاپ رسیده است.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان،ج2،ص286</ref>
او علاوه بر تسلط بر شعر و شاعری، صاحب فضل و حکمت نیز بود.<ref>همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهانی، ص19؛ آذربیگی، آتشکده آذر، ص387.</ref>  


4 ـ گلشن خيال بر وزن مفعول مفاعلن مفاعيل.  
دِنبِلی در تجربةالاحرار و تسليةالابرار نام او را ميرزا محمّدجعفر صافی مـی نويسـد و او را شاعری صاحب طبع و شيرين زبان می داند و چنين ادامه می دهد:<blockquote>مردى خلیق و مهربان و شاعرى صاحب طبع و شیرین زبان، مکرر در اصفهان به صحبتش رسیدم. وى را مردى نیک اخلاق و درویش مشرب دیدم. صاحب دیوان است به طرز شیخ سعدى سخنان شکرریز دارد. در سـنه تسع و عشر و مأتين بعد الالف(1219) در اصفهان وفات يافت».<ref>دِنبِلی، تجربةالاحرار و تسليةالابرار، ص442.</ref></blockquote>«صافى جوانى خلیق و مهربان و شاعرى شیرین زبان است و طبع خوشى دارد و صحبتش مکرر میسر».<ref>آذربیگی، آتشکده آذر، ص387.</ref> همچنین «مستجمع فکر خوش و ذهن وافى میرزا جعفر صافى[...] جوانى صاف طینت و نیک سیرت بوده و طریق کمال مى پیموده»<ref>گوپاموی، نتایج الافکار، ص424.</ref>
 
==آثار و فعالیت‌ها==
 
===آثار===
تألیفات صافى چهار مجموعه است که عبارتند از:
 
#[[پرونده:Divan Safi.png|بندانگشتی|250x250پیکسل|دیوان اشعار از میرزا جعفر صافی]]ديوان اشعار (مشتمل بر قصیده، غزل (بیشترین حجم دیوان)، ترکیب بند، ترجیع بند، مثنوى و رباعى است و بالغ بر دوازده هزار بیت است.)
#«زبـدة الانساب» در انساب سادات مرعشـيه
#شاهنشـاه نامـه در معجـزات و غـزوات حضرت رسول و امير(ع) بر وزن شاهنامه فردوسی كـه بقصـد رسـتگاری منظوم كرده و نسخه ای از آن را به نزد فتحعلی شاه برده و مورد اشفاق قـرار گرفتـه است.<ref>هدايت،  گلزار جاويدان، ج2 ،ص7.</ref>وی این کتاب را در مدت 10 سال سروده و به نام فتحعلی شاه آن را «شهنشاه نامه» نامیده است. گزیده ای از این مثنوی در کتاب «حیدری نامه» به چاپ رسیده است. در مورد اهمیت این مثنوى همان بس که استاد همایی می گوید: «صافى منظومه اى بر بحر متقارب ساخت در معجزات و غزوات حضرت رسول اکرم و امیرالمؤمنین(ع) موسوم به شهنشاهنامه که ده سال به نظم این مثنوى اشتغال داشت و آن را به اسم فتحعلى شاه برگردانید[...] و شایسته است که با شاهنشاهنامه صبا و اردیبهشت نامه سروش مقایسه شود».
#گلشن خيال (بر وزن مفعول مفاعلن مفاعيل)؛ گزیده ای از این مثنوی در کتاب « حیدرنامه» به چاپ رسیده است.
 
وی بسيار خوش طبع و شيرين زبان بوده و بنـا بـه نوشته معلّم حبيب آبادی در مكارم الآثار بيشتر اوقات غزل سـرايی مـی نمـوده اسـت. شعر صافی ساده و روان است. سادگی و روان بودن شعر وی بسیار آن را به شعر و زبان شاعران پیشین نزدیک ساخته است. در گزینش لفظ برای معنی و بیان آن، کمال ذوق و دقت را به کار برده است.
 
این رباعی نیز از اوست:
 
{{شعر}}{{بیت|گر جان طلبند در وفای تو دهم|ور سر خواهند در وفای تو نهم}}{{بیت|چیزی که نمی دهم به غیر تو دل است|وان نیز اگر بود رضای تو، دهم}}{{پایان شعر}}محمود هدايت در گلزار جاويدان علاوه بر اين اشعار، ابياتی ديگر را ذيل نـام و شرح حال صافی اصفهانی آورده است:


محمود هدايت در گلزار جاويدان علاوه بر اين اشعار، ابياتی ديگر را ذيل نـام و شرح حال صافی اصفهانی آورده است.
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|از كوی تـو تنـدخو سـفر خـواهم كـرد|وز خوی تو خلق را خبر خـواهم كـرد}}
{{ب|از كوی تـو تنـدخو سـفر خـواهم كـرد|وز خوی تو خلق را خبر خـواهم كـرد}}
{{ب|از جور تو سر به سـنگهـا خـواهم زد|وز دست تو خاكها به سر خواهم كـرد<ref>هدايت، محمود، گلزار جاويدان، ج2 ،ص7</ref>}}
{{ب|از جور تو سر به سـنگهـا خـواهم زد|وز دست تو خاكها به سر خواهم كـرد<ref>هدايت، گلزار جاويدان، ج2 ، ص7.</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


معلّم حبيب آبادی به چند شاعر ديگر با تخلّص صافی اشاره دارد كه از آن جمله صافی اردوبادی و صافی تبريزی، صافی خلخالی و صافی قزوينی است.
معلّم حبيب آبادی به چند شاعر ديگر با تخلّص صافی اشاره دارد كه از آن جمله صافی اردوبادی و صافی تبريزی، صافی خلخالی و صافی قزوينی است.
===فعالیت‌ها===
میرزا جعفر از اعضای انجمن ادبی [[سید علی مشتاق اصفهانی|مشتاق]] در اصفهان بوده است. هر یک از اعضاى این انجمن نقشى فعالانه در تقویت و گسترش این جنبش ادبى داشته اند و الحق صافى نیز از این گروه مجزا نیست. این موضوع خود به تأیید هم عصران و شرح حال نویسان او نیز رسیده است.


==وفات==
==وفات==
او پس از هشتاد و نه سال در سال 1219 قمری ديده از جهان فرو بست و در [[تخت فولاد]]، [[تكيه ميرفندرسكی]] دفـن گرديـد؛<ref>معلّم حبيب آبادی، مكارم الآثار، ج سوم، صص654 ـ 655.</ref>
او پس از هشتاد و نه سال در سال 1219 قمری ديده از جهان فرو بست و در [[تکیه میر فندرسکی|تكيه ميرفندرسكی]] [[تخت فولاد]] دفـن گرديـد؛<ref>معلّم حبيب آبادی، مكارم الآثار، ج3، صص655 ـ 654.</ref> اما سنگ مزار وی از بین رفته است.
 
دلایل متقن و مبرهنى وجود دارد که وفات صافى را به سال 1219ق نشان مى دهد:
 
1- وامق اصفهانى در تاریخ درگذشت صافى این ماده  تاریخ را بیان مى کند: «میرزا جعفرصافى بجنان جایش باد». با احتساب این ماده تاریخ سال 1219ق به دست مى‌آید.


[مرحوم استاد [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]] در کتاب های خود سال تولّد «صافی» را 1130 نوشته است امّا در تذکره های عهد قاجاریه عمر او را حدود 70 سال نوشته اند و تولّد او حدود سال 1149ق خواهد بود.]<ref>مهدوی، اعلام اصفهان،ج2،ص286</ref>
2- بیشتر شرح حال نویسان که از وى نام برده اند تاریخ درگذشت او را سال 1219ق ذکر کرده اند.


گروهى نیز معتقدند که وى در سالهاى پس از 1220 حیات داشته است. بعنوان نمونه «... صاحب تذکره مدایح حسینیه در ترجمه حال وى طورى او را وصف مى کند که پندارى در ایام تألیفش (تألیف تذکره 1222-1229) حیات داشته است».<ref>همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهانی، ص129.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
*لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.


==منابع==
*
برگرفته از کتاب [[تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان]]: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، عليرضا لطفی (حامد اصفهانی)، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰. ص۳۶۴
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.


برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:علمای قرن 12]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:علمای قرن 13]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۰۴

سید جعفر مرعشی اصفهانی(متوفی 1219ق) مشهور به میرزا جعفر و متخلص به صافی، فرزند سيّد محمّدامين حسينی مرعشی، شاعر، ادیب و فاضل نیمه دوم قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجرى که در غزل و قصیده از اساتید ادب شمرده می شد. وی از سلسله‌ی سادات جليل القدر و شعرای مشهور عهد خويش بوده است.[۱]

زندگی‌نامه

راجع به زندگى، حرفه، خاندان، چگونگى امرار معاش و این که چه مسافرت هایى نموده است، اطلاع دقیق و قابل اعتمادى در دست نیست. اما از یکى از قصیده هاى او بر مى آید که نسبت به گیلان علاقه‌اى وافر داشته است:

حبذا خطه گیلان که کنون در همه شهرنیست یک تن که ستاینده گیلانى نیست

ولادت

بر اساس قول وى در «شهنشاهنامه»اش:

ز هجرت پس از یک هزار و دویست ز پنجه فزون بودم از سال بیست

مى توان دریافت که صافى در سال 1200ق 70 ساله بوده است و در نتیجه در سال 1130ق دیده به جهان گشوده است.[۲] امّا در تذکره های عهد قاجاریه عمر او را حدود 70 سال نوشته اند و تولّد او حدود سال 1149ق خواهد بود.[۳]

معلّم حبيب آبادی سال تولّد او را بنا به نوشته ی الذريعـه[۴] مطـابق بـا  1096 - 1097 شمسی بيان می كنـد . در مجمـع الفصـحا او را از معـاريف شعرای زمان خود خوانده است.[۵]

خاندان

استاد همایی او را از سادات طباطبایی زواره می داند.[۶] از شجره نامه میرزا جعفر صافی و سنگ مزار حمیده بیگم صفاپور موجود در گلستان شهدا اصفهان که شجره نامه وی بر روی آن حک شده، چنین برمی آید که یکی از نوه های میرزا جعفر صافی به نام میرزا محمدجعفر متخلص به « آصفی» از شاعران اواخر دوره قاجار در اصفهان است. بر روی سنگ مزار چنین حک شده است: « مرحومه حمیده بیگم صفاپور فرزند جعفر بن محمد بن محمدجعفر (متخلص به آصفی) بن میرزا محمد نصیر بن میرزا محمدجعفر اصفهانی متخلص به« صافی» ابن میرزا محمد امین...». از میرزا محمدجعفر آصفی دیوان اشعار خطی موجود است همچنین از نوادگان آصفی، سید هدایت الله خان صفاپور می باشد که او نیز شاعر بوده و تخلص « صفا» داشته است.[۷]

سیره اخلاقی

وى سال‌ها مشغول مطالعه و تدبر بوده است و در یکى از غزلیات خود به علم اندوزى و دانش خود اشارت مى کند:

سالها تحصیل علمم کار بودچون تو را دریافتم شستم کتاب

اما به جزئیات و اطلاعات راجع به زندگى خویش اشاره اى ندارد. [۸]

او علاوه بر تسلط بر شعر و شاعری، صاحب فضل و حکمت نیز بود.[۹]

دِنبِلی در تجربةالاحرار و تسليةالابرار نام او را ميرزا محمّدجعفر صافی مـی نويسـد و او را شاعری صاحب طبع و شيرين زبان می داند و چنين ادامه می دهد:

مردى خلیق و مهربان و شاعرى صاحب طبع و شیرین زبان، مکرر در اصفهان به صحبتش رسیدم. وى را مردى نیک اخلاق و درویش مشرب دیدم. صاحب دیوان است به طرز شیخ سعدى سخنان شکرریز دارد. در سـنه تسع و عشر و مأتين بعد الالف(1219) در اصفهان وفات يافت».[۱۰]

«صافى جوانى خلیق و مهربان و شاعرى شیرین زبان است و طبع خوشى دارد و صحبتش مکرر میسر».[۱۱] همچنین «مستجمع فکر خوش و ذهن وافى میرزا جعفر صافى[...] جوانى صاف طینت و نیک سیرت بوده و طریق کمال مى پیموده»[۱۲]

آثار و فعالیت‌ها

آثار

تألیفات صافى چهار مجموعه است که عبارتند از:

  1. دیوان اشعار از میرزا جعفر صافی
    ديوان اشعار (مشتمل بر قصیده، غزل (بیشترین حجم دیوان)، ترکیب بند، ترجیع بند، مثنوى و رباعى است و بالغ بر دوازده هزار بیت است.)
  2. «زبـدة الانساب» در انساب سادات مرعشـيه
  3. شاهنشـاه نامـه در معجـزات و غـزوات حضرت رسول و امير(ع) بر وزن شاهنامه فردوسی كـه بقصـد رسـتگاری منظوم كرده و نسخه ای از آن را به نزد فتحعلی شاه برده و مورد اشفاق قـرار گرفتـه است.[۱۳]وی این کتاب را در مدت 10 سال سروده و به نام فتحعلی شاه آن را «شهنشاه نامه» نامیده است. گزیده ای از این مثنوی در کتاب «حیدری نامه» به چاپ رسیده است. در مورد اهمیت این مثنوى همان بس که استاد همایی می گوید: «صافى منظومه اى بر بحر متقارب ساخت در معجزات و غزوات حضرت رسول اکرم و امیرالمؤمنین(ع) موسوم به شهنشاهنامه که ده سال به نظم این مثنوى اشتغال داشت و آن را به اسم فتحعلى شاه برگردانید[...] و شایسته است که با شاهنشاهنامه صبا و اردیبهشت نامه سروش مقایسه شود».
  4. گلشن خيال (بر وزن مفعول مفاعلن مفاعيل)؛ گزیده ای از این مثنوی در کتاب « حیدرنامه» به چاپ رسیده است.

وی بسيار خوش طبع و شيرين زبان بوده و بنـا بـه نوشته معلّم حبيب آبادی در مكارم الآثار بيشتر اوقات غزل سـرايی مـی نمـوده اسـت. شعر صافی ساده و روان است. سادگی و روان بودن شعر وی بسیار آن را به شعر و زبان شاعران پیشین نزدیک ساخته است. در گزینش لفظ برای معنی و بیان آن، کمال ذوق و دقت را به کار برده است.

این رباعی نیز از اوست:

گر جان طلبند در وفای تو دهمور سر خواهند در وفای تو نهم
چیزی که نمی دهم به غیر تو دل استوان نیز اگر بود رضای تو، دهم

محمود هدايت در گلزار جاويدان علاوه بر اين اشعار، ابياتی ديگر را ذيل نـام و شرح حال صافی اصفهانی آورده است:

از كوی تـو تنـدخو سـفر خـواهم كـردوز خوی تو خلق را خبر خـواهم كـرد
از جور تو سر به سـنگهـا خـواهم زدوز دست تو خاكها به سر خواهم كـرد[۱۴]

معلّم حبيب آبادی به چند شاعر ديگر با تخلّص صافی اشاره دارد كه از آن جمله صافی اردوبادی و صافی تبريزی، صافی خلخالی و صافی قزوينی است.

فعالیت‌ها

میرزا جعفر از اعضای انجمن ادبی مشتاق در اصفهان بوده است. هر یک از اعضاى این انجمن نقشى فعالانه در تقویت و گسترش این جنبش ادبى داشته اند و الحق صافى نیز از این گروه مجزا نیست. این موضوع خود به تأیید هم عصران و شرح حال نویسان او نیز رسیده است.

وفات

او پس از هشتاد و نه سال در سال 1219 قمری ديده از جهان فرو بست و در تكيه ميرفندرسكی تخت فولاد دفـن گرديـد؛[۱۵] اما سنگ مزار وی از بین رفته است.

دلایل متقن و مبرهنى وجود دارد که وفات صافى را به سال 1219ق نشان مى دهد:

1- وامق اصفهانى در تاریخ درگذشت صافى این ماده تاریخ را بیان مى کند: «میرزا جعفرصافى بجنان جایش باد». با احتساب این ماده تاریخ سال 1219ق به دست مى‌آید.

2- بیشتر شرح حال نویسان که از وى نام برده اند تاریخ درگذشت او را سال 1219ق ذکر کرده اند.

گروهى نیز معتقدند که وى در سالهاى پس از 1220 حیات داشته است. بعنوان نمونه «... صاحب تذکره مدایح حسینیه در ترجمه حال وى طورى او را وصف مى کند که پندارى در ایام تألیفش (تألیف تذکره 1222-1229) حیات داشته است».[۱۶]

پانویس

  1. دِنبِلی، تجربةالاحرار و تسليةالابرار، ص442.
  2. مهدوی، اعلام اصفهان،ج2، صص286 -285.
  3. لطفی، تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان، ص364.
  4. آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج13، ص20.
  5. هدایت، مجمـع الفصـحا، ج2، ص 316.
  6. همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهانی، ص129.
  7. نصراصفهانی، پایان نامه «تصحیح و مقابله کلیات صافی اصفهانی»، صص22-21.
  8. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3، صص45-42.
  9. همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهانی، ص19؛ آذربیگی، آتشکده آذر، ص387.
  10. دِنبِلی، تجربةالاحرار و تسليةالابرار، ص442.
  11. آذربیگی، آتشکده آذر، ص387.
  12. گوپاموی، نتایج الافکار، ص424.
  13. هدايت، گلزار جاويدان، ج2 ،ص7.
  14. هدايت، گلزار جاويدان، ج2 ، ص7.
  15. معلّم حبيب آبادی، مكارم الآثار، ج3، صص655 ـ 654.
  16. همایی، برگزیده دیوان سه شاعر اصفهانی، ص129.

منابع

  • لطفی، عليرضا (حامد اصفهانی)، تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان، سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۹۰.
  • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.