این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «ابوالفضل مهابادی»
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) |
جز (درج جعبه اطلاعات عالمان) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات عالمان|تصویر=[[پرونده:LIHFHND.jpg|300px|وسط]]|نام کامل=ابوالفضل مهابادی|زادروز=۱۲۸۰شمسی|تاریخ وفات=۱۳۴۶شمسی|مدفن=[[تخت فولاد]]، [[تکیه کلباسی|تکیه ابوالمعالی کلباسی]]|اساتید=[[عباس بن جعفر بن محمدباقر اردستانی|میرزا عباس بن جعفر بن محمدباقر اردستانی]]|آثار=داستان عشقی درباره بغداد خاتون|اجتماعی=مدرس}} | |||
'''میرزا ابوالفضل مهابادی'''، (۱۲۸۰ش_١٣٤٦ش) فرزند [[عباس بن جعفر بن محمدباقر اردستانی|میرزا عباس بن جعفر بن محمد باقر اردستانی]] از فرهنگیان معاصر در اصفهان بوده است.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد،ج۴، ص۳۸۵.</ref> | '''میرزا ابوالفضل مهابادی'''، (۱۲۸۰ش_١٣٤٦ش) فرزند [[عباس بن جعفر بن محمدباقر اردستانی|میرزا عباس بن جعفر بن محمد باقر اردستانی]] از فرهنگیان معاصر در اصفهان بوده است.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد،ج۴، ص۳۸۵.</ref> | ||
== | ==زندگی نامه== | ||
===ولادت=== | |||
میرزا ابوالفضل در سال ۱۲۸۰ش در مهاباد به دنیا آمد. | |||
===خاندان=== | |||
طایفهٔ وی در مهاباد اردستان به طایفه حاج محمدباقر معروف است. حاج محمدباقر پسری به نام جعفر داشته که او دارای سه پسر به نامهای آقا میرزا عباس، شیخ محمد و شیخ محمدباقربوده است. | |||
===تحصیلات=== | ===تحصیلات=== | ||
وی مقدمات علوم زمان را نزد پدر و در مدارس اصفهان فرا گرفت پس از فوت پدر در سال | وی مقدمات علوم زمان را نزد پدر و در مدارس اصفهان فرا گرفت پس از فوت پدر در سال | ||
١٣٤٢ق برای ادامه تحصیل رهسپار تهران گردید و در یکی از حجره های [[مدرسه | ١٣٤٢ق برای ادامه تحصیل رهسپار تهران گردید و در یکی از حجره های مدرسه حکیم هاشم معروف بـه [[مدرسه مادر شاه|مادرشاه]] که در کوچه تکیه دولت قرار داشت، ساکن گردید. | ||
وی به توصیه پدر جهت شغل معلمــی بـه دارالمعلمین مرکزی رفت و مشغول تحصیل گردید. وی با پایان دوره دارالفنون و اخذ دیپلم متوسطه وارد دانشسرای عالی شد و در سال ۱۳۱۳ش موفق به اخذ لیسانس در رشته ریاضی گردید.<ref>مجله وحيد، شماره ۳۱، ص ٤٢ و شماره ٣٤ ص ٤٥ ، مجله آینده، قدسی، منوچهر، سال ۱۰، ص ٦٠٤.</ref> | وی به توصیه پدر جهت شغل معلمــی بـه دارالمعلمین مرکزی رفت و مشغول تحصیل گردید. وی با پایان دوره دارالفنون و اخذ دیپلم متوسطه وارد دانشسرای عالی شد و در سال ۱۳۱۳ش موفق به اخذ لیسانس در رشته ریاضی گردید.<ref>مجله وحيد، شماره ۳۱، ص ٤٢ و شماره ٣٤ ص ٤٥ ، مجله آینده، قدسی، منوچهر، سال ۱۰، ص ٦٠٤.</ref> | ||
سطر ۲۳: | سطر ۲۶: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
[[پرونده:Captur3e.jpg|بندانگشتی]] | |||
از آثار وی داستانی عشــقى دربـــاره «بغـــــداد خاتون» است که به صورت ناتمام مانده و نزد خانواده وی نگهداری می شود؛ همچنین وی در ماه های آخر عمر یادداشت های از زندگی پدر و خود را را فراهم آورد و قصد چاپ آن را داشته ولیکن عمرش وفا نکرد و سیف الله وحيـدنيا مدير مجلـه وحید سه سال از درگذشت مهابادی در سال پس ١٣٤٨ش یادداشت های وی را تحت عنوان «نکـاتی چند» در شش شماره از مجله وحيــد بــه چــاپ رسانده است.<ref>مجله وحید شماره ۲۵، ص ۲۹ و شماره ٢٦، ص ۵۰ و شماره ۲۸، ص ٤٦ و شماره ۲۹، ص۲۳ و شماره ۳۱، ص ٤٢ و شـــــــــــــماره ٣٤، ص ٤٥.</ref> | از آثار وی داستانی عشــقى دربـــاره «بغـــــداد خاتون» است که به صورت ناتمام مانده و نزد خانواده وی نگهداری می شود؛ همچنین وی در ماه های آخر عمر یادداشت های از زندگی پدر و خود را را فراهم آورد و قصد چاپ آن را داشته ولیکن عمرش وفا نکرد و سیف الله وحيـدنيا مدير مجلـه وحید سه سال از درگذشت مهابادی در سال پس ١٣٤٨ش یادداشت های وی را تحت عنوان «نکـاتی چند» در شش شماره از مجله وحيــد بــه چــاپ رسانده است.<ref>مجله وحید شماره ۲۵، ص ۲۹ و شماره ٢٦، ص ۵۰ و شماره ۲۸، ص ٤٦ و شماره ۲۹، ص۲۳ و شماره ۳۱، ص ٤٢ و شـــــــــــــماره ٣٤، ص ٤٥.</ref> | ||
==سیره اخلاقی== | |||
== | |||
مهابادی مردی پاک سرشت، امین و درستکار، خوش قلب، نیک خواه و با فضل و دانش بوده و پیوسته مورد احترام فرهنگیان و بزرگان اصفهان قرار داشته و تمام دوران خدمت را به نیکنامی و سربلندی گذرانـيـده است. | مهابادی مردی پاک سرشت، امین و درستکار، خوش قلب، نیک خواه و با فضل و دانش بوده و پیوسته مورد احترام فرهنگیان و بزرگان اصفهان قرار داشته و تمام دوران خدمت را به نیکنامی و سربلندی گذرانـيـده است. | ||
سطر ۳۳: | سطر ۳۵: | ||
وی دانشمندی آزاده و عملاً درویشی پاکباز و بی نیاز، اعتنـا بـه مقـام و زخارف و اموال دنیوی بود. | وی دانشمندی آزاده و عملاً درویشی پاکباز و بی نیاز، اعتنـا بـه مقـام و زخارف و اموال دنیوی بود. | ||
خود <ref>مجله وحيد، ش٢٦، ص٥٠.</ref>چنین می نویسد:<blockquote>«روزی به حضور دانشمند بزرگوار نامی گوشه گیر علامه الفت شرفیاب بودم تا از آن بزرگوار چاره جوئی کردم تا جه کنم تزکیه شوم و گرد کارهای ناپسند نگــردم. فرمودند تو را مرشدی باید تا ارشادت کند. گفتم آیا آن مرشد تو هستی؟ جواب داد من خود ارشاد شدم. عرض کردم کیست آن مرشد تا دست توسل به دامانش زنــم؟ فرمود من کسی را نمی شناسم مرشد شخص معينـی نیست چه بسا که طفلی کوچه گرد بیتی بخواند و خـود آن بداند یا نداند اما آن بیت در تو اثر کند و ارشادت نماید گفتم من خود این مطلب را درک معنینموده ام».</blockquote> | خود <ref>مجله وحيد، ش٢٦، ص٥٠.</ref>چنین می نویسد:<blockquote>«روزی به حضور دانشمند بزرگوار نامی گوشه گیر علامه الفت شرفیاب بودم تا از آن بزرگوار چاره جوئی کردم تا جه کنم تزکیه شوم و گرد کارهای ناپسند نگــردم. فرمودند تو را مرشدی باید تا ارشادت کند. گفتم آیا آن مرشد تو هستی؟ جواب داد من خود ارشاد شدم. عرض کردم کیست آن مرشد تا دست توسل به دامانش زنــم؟ فرمود من کسی را نمی شناسم مرشد شخص معينـی نیست چه بسا که طفلی کوچه گرد بیتی بخواند و خـود آن بداند یا نداند اما آن بیت در تو اثر کند و ارشادت نماید گفتم من خود این مطلب را درک معنینموده ام».</blockquote> | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
سرانجام وی در ۱۲ تیر ١٣٤٦ش در سن ٦٦ سالگی فوت و در [[تکیه کلباسی|تکیه ابوالمعالی کلباسی]] در [[تخت فولاد]] به خاک سپرده شد. | سرانجام وی در ۱۲ تیر ١٣٤٦ش در سن ٦٦ سالگی فوت و در [[تکیه کلباسی|تکیه ابوالمعالی کلباسی]] در [[تخت فولاد]] به خاک سپرده شد. | ||
سطر ۴۲: | سطر ۴۵: | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]،ج۴، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، | *مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]،ج۴، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394. | ||
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]] | [[رده:مدفونین در تخت فولاد]] | ||
[[رده:مدرسین]] | [[رده:مدرسین]] | ||
[[رده:علمای معاصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۸
اطلاعات فردی و علمی | |
---|---|
نام کامل | ابوالفضل مهابادی |
زادروز | ۱۲۸۰شمسی |
تاریخ وفات | ۱۳۴۶شمسی |
مدفن | تخت فولاد، تکیه ابوالمعالی کلباسی |
اساتید | میرزا عباس بن جعفر بن محمدباقر اردستانی |
آثار | داستان عشقی درباره بغداد خاتون |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | مدرس |
میرزا ابوالفضل مهابادی، (۱۲۸۰ش_١٣٤٦ش) فرزند میرزا عباس بن جعفر بن محمد باقر اردستانی از فرهنگیان معاصر در اصفهان بوده است.[۱]
زندگی نامه
ولادت
میرزا ابوالفضل در سال ۱۲۸۰ش در مهاباد به دنیا آمد.
خاندان
طایفهٔ وی در مهاباد اردستان به طایفه حاج محمدباقر معروف است. حاج محمدباقر پسری به نام جعفر داشته که او دارای سه پسر به نامهای آقا میرزا عباس، شیخ محمد و شیخ محمدباقربوده است.
تحصیلات
وی مقدمات علوم زمان را نزد پدر و در مدارس اصفهان فرا گرفت پس از فوت پدر در سال ١٣٤٢ق برای ادامه تحصیل رهسپار تهران گردید و در یکی از حجره های مدرسه حکیم هاشم معروف بـه مادرشاه که در کوچه تکیه دولت قرار داشت، ساکن گردید. وی به توصیه پدر جهت شغل معلمــی بـه دارالمعلمین مرکزی رفت و مشغول تحصیل گردید. وی با پایان دوره دارالفنون و اخذ دیپلم متوسطه وارد دانشسرای عالی شد و در سال ۱۳۱۳ش موفق به اخذ لیسانس در رشته ریاضی گردید.[۲]
مهابادی دوران تحصیل را براساس نوشته های خود و گفته همکلاسانش با فقر و سختی معیشت طی نمود.[۳]
فعالیت ها
مهابادی در ابتدا در اداره فرهنگ همدان مشغول خدمت شد و بعد از آن در سال ۱۳۲۰ش به اصفهان عزیمت نمود و وارد دبیرستان نظام اصفهان شد و به تدریس پرداخت. وی تا زمان بازنشستگی ریاست دبیرستان صارمیه در انتهای بازار کفاشها در کنار مسجد حکیم، دانشسرای مقدماتی اصفهان و فرهنگ گرگان را داشت. [۴]
مهابادی دارای ذوق و طبع و فضایل و معلومات و اخلاق ستوده بوده است.
حبیب یغمایی [۵]می نویسد:
«ابوالفضل مهابادی شعر نمی گفت. ولی در انتقاد شعر ذوق داشت[...]. هـم استعدادی بکمال داشت و هم خوب درس می خواند. در همه موارد تحصیل موفق بود، مخصوصاً در ریاضیات که در این رشته نظیر و مانند کم داشت».
وی از دبیران مجرب و معروف و درستکار و باسواد اصفهان بود و در میان فرهنگیان اصفهان مقام و منزلتـی والا داشت. [۶]
آثار
از آثار وی داستانی عشــقى دربـــاره «بغـــــداد خاتون» است که به صورت ناتمام مانده و نزد خانواده وی نگهداری می شود؛ همچنین وی در ماه های آخر عمر یادداشت های از زندگی پدر و خود را را فراهم آورد و قصد چاپ آن را داشته ولیکن عمرش وفا نکرد و سیف الله وحيـدنيا مدير مجلـه وحید سه سال از درگذشت مهابادی در سال پس ١٣٤٨ش یادداشت های وی را تحت عنوان «نکـاتی چند» در شش شماره از مجله وحيــد بــه چــاپ رسانده است.[۷]
سیره اخلاقی
مهابادی مردی پاک سرشت، امین و درستکار، خوش قلب، نیک خواه و با فضل و دانش بوده و پیوسته مورد احترام فرهنگیان و بزرگان اصفهان قرار داشته و تمام دوران خدمت را به نیکنامی و سربلندی گذرانـيـده است.
همواره اشخاص اهل فضل و ادب را صمیمانه دوست می داشت و حتی شاگردانش را به بلندنظری و سعه صدر هر چه تمام تر تشویق می کرد.
وی دانشمندی آزاده و عملاً درویشی پاکباز و بی نیاز، اعتنـا بـه مقـام و زخارف و اموال دنیوی بود.
خود [۸]چنین می نویسد:
«روزی به حضور دانشمند بزرگوار نامی گوشه گیر علامه الفت شرفیاب بودم تا از آن بزرگوار چاره جوئی کردم تا جه کنم تزکیه شوم و گرد کارهای ناپسند نگــردم. فرمودند تو را مرشدی باید تا ارشادت کند. گفتم آیا آن مرشد تو هستی؟ جواب داد من خود ارشاد شدم. عرض کردم کیست آن مرشد تا دست توسل به دامانش زنــم؟ فرمود من کسی را نمی شناسم مرشد شخص معينـی نیست چه بسا که طفلی کوچه گرد بیتی بخواند و خـود آن بداند یا نداند اما آن بیت در تو اثر کند و ارشادت نماید گفتم من خود این مطلب را درک معنینموده ام».
وفات
سرانجام وی در ۱۲ تیر ١٣٤٦ش در سن ٦٦ سالگی فوت و در تکیه ابوالمعالی کلباسی در تخت فولاد به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد،ج۴، ص۳۸۵.
- ↑ مجله وحيد، شماره ۳۱، ص ٤٢ و شماره ٣٤ ص ٤٥ ، مجله آینده، قدسی، منوچهر، سال ۱۰، ص ٦٠٤.
- ↑ مجله یغما سال ۲۰، شماره ٤، ص ٢٢١؛ مجله آینده، قدسی، منوچهر، سال ۱۰، ص ٦٠۵.
- ↑ روزنامه پیک ایران، ص۸.
- ↑ مجله یغما، سال ۲۰، شماره ٤، ص۲۲۱.
- ↑ اعتباریان، علیرضا، سیر تحول آموزش و پرورش بـا نگاهی ویژه اصفهان، ص ١٠٥-١٠٦.
- ↑ مجله وحید شماره ۲۵، ص ۲۹ و شماره ٢٦، ص ۵۰ و شماره ۲۸، ص ٤٦ و شماره ۲۹، ص۲۳ و شماره ۳۱، ص ٤٢ و شـــــــــــــماره ٣٤، ص ٤٥.
- ↑ مجله وحيد، ش٢٦، ص٥٠.
منبع
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان،ج۴، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.