این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «ابوالقاسم اسماعیل بن عباد»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
(اصلاح منبع)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
در رشد و اعتلای مکتب اهل بیت علیهم السلام در طول تاریخ افراد زیادی تأثیر گذار بوده اند ولی، در  مورد گسترش تفکر و مذهب مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در اصفهان، بدون شک یکی از تأثیرگذارترین افراد شخصیت بی بدیل اسماعیل بن عباد معروف به «صاحب بن عباد» است.
<br />
<br />


==دیباچه==
{{جعبه اطلاعات عالمان|تصویر=[[پرونده:صاحب بن عباد.jpg|وسط|320px]]|آثار=الکشف عن مساوی شعر المتنب، مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته، المحیط( فرهنگی مفصل در لغت عربی)،...|اساتید=ابن فارس، ابن عمید، عباس بن محمد نحوی، حسن بن عبدالله سیرافی،...|زادروز=۳۲۶ قمری|شاگردان=شیخ عبدالقاهر جرجانی، ابوبکر بن مقری، قاضی ابوطیب طبری، ابوبکر علی ذکوانی،...|شهرت=صاحب بن عباد|مدفن=اصفهان، محله طوقچی|نام کامل=اسماعیل بن عباد|تاریخ وفات=۳۸۵ قمری|اجتماعی=گسترش علم در میان عموم|سیاسی=وزارت}}
اسماعیل بن عباد، یکی از وزرای لایق،باکفایت،بخشنده، بلندنظر و عظیم الشأن بوده و توفیق یافته بود، بدنبال کوششهای موفق و نشأت گرفته از لیاقت و کاردانی، لقب کافی الکفاه(سرآمد اهل کفایت)را بخود اختصاص دهد و بعنوان یکی از بزرگترین چهره های وزارت در طول تاریخ ایران بشمار آید و این یک بعد از شخصیت او بود. ولی همین انسان برجسته، دارای شخصیتی فقهی، کلامی، لغوی، ادبی و....(و در یک کلام،شخصیتی علمی)نیز بوده است.
 
 
==تولد==
ابوالقاسم اسماعیل بن عباد، معروف به صاحب بن عباد در سال 326 هـ.ق دیده به جهان گشود. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر،  رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  ابن اثیر، 1351<span> </span>: 76</ref>  وی در اصطخر فارس متولد شد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از زامباور،نسب نام هی خلفا و شهریاران. ترجمه ی محمدجواد مشکور  ص 326</ref>
 
عبدالحسین زرین کوب مینویسد: «به احتمال قوی صاحب در اصطخر فارس متولد شد، اما در طالقان و اصفهان نشو و نما یافت و به اصفهان همچون موطن و منشأ خویش می نگریست.»<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از زرین کوب، تاریخ مردم ایران ج 2 ص 465</ref>  برخی نیز محل تولد صاحب را طالقان از توابع اصفهان دانسته اند. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از احمد مشکوه، تاریخ تشیع در ایران، ص872


همچنین ببینید: طالخونچه و صاحب بن عباد، محمدجواد شریعت، کیهان فرهنگی، مرداد ۱۳۸۳ ، شماره ۲۱۴</ref>
'''اسماعیل بن عَباد'''(326ق-385ق)از شخصیت‌های فقهی، کلامی، لغوی، ادبی، کاتب و یکی از وزرای لایق،باکفایت،بخشنده، بلندنظر و عظیم‌الشأن دولت آل‌بویه  است. او به «'''صاحب'''» مشهور شد و به «'''کافی الکفات'''» نیز ملقب بوده و بدون شک یکی از تأثیرگذارترین افراد در  گسترش تفکر و مذهب مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام در اصفهان است.<ref>موحد ابطحی، آشنايی با حوزه های علميه شيعه در طول تاريخ، 361.</ref>
==زندگی نامه==


استاد دکتر باستانی پاریزی در بخشی از کتاب«حماسه‏ کویر»-روستا گهواره فرهنگ،می‏نویسد: «ما می‏دانیم که مجد الدین بغدادی،منسوب به‏ بغدادک خوارزم بود نه بغداد بزرگ و صاحب بن عباد اهل‏ طالقونچه اصفهان بود نه طالقان ماوراء النهر...»<ref>صاحب بن عباد؛ دانشمندی سیاستمدار، سید مصطفی مجرد، کیهان فرهنگی تیر ۱۳۸۲ شماره ۲۰۱، به نقل از حماسه کویر، دکتر ابراهیم باستانی پاریزی، ص 339</ref>
===ولادت===
ابوالقاسم اسماعيل بن عباد فرزند عباس مشهور به صاحب بن عباد به سال 326 ق در اصفهان ديده به جهان گشود.<ref>ابن خلكان، وفيات الاعيان ،  ج 1، ص 206؛ ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب،  ج 3، ص 115.</ref> عبدالحسین زرین کوب می‌نویسد: «به احتمال قوی صاحب در اصطخر فارس متولد شد، اما در طالقان و اصفهان نشو و نما یافت و به اصفهان همچون موطن و منشأ خویش می نگریست.»<ref>رویگر، صاحب بن عباد،  رشد آموزش،شماره 36، ص28، به نقل از: زرین کوب، تاریخ مردم ایران ج 2 ص465.</ref>  برخی نیز محل تولد صاحب را طالقان از توابع اصفهان دانسته اند. <ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص28 به نقل از: مشکوه، تاریخ تشیع در ایران، ص872.</ref>


سید مصطفی مجرد در مقاله خود چنین می نویسد: «به نظر نگارنده، محل تولد او ساحل زاینده رود، روستای اسماعیل طرخان یا اسماعیل طالقان که هنوز به‏ نام اوست و در نزدیکی طالخونچه قرار گرفته است و من‏ چند سال پیش خرابه‏ های خانه مسکونی باستانی او را در این‏ روستا در ضلع شرقی زاینده رود دیده ‏ام،شاید هنوز آثار مانده باشد.»<ref>صاحب بن عباد؛ دانشمندی سیاستمدار، سید مصطفی مجرد، کیهان فرهنگی، تیر ۱۳۸۲ ، شماره ۲۰۱</ref>
===خاندان===
پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. و عبّاس جدّ صاحب بدان مرتبه از بزرگی و احترام رسیده بودكه مردم او را '''('''شيخ امين ''')''' مى گفتند.<ref>پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، ص40.</ref>3


<br />[[پرونده:صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]<br />
===تحصیلات===
صاحب بن عباد در محيطى شيفته علم و ادب پاى به جهان گذارد و تا آخرين لحظات حيات دمى از علم آموزى دانش گسترى غفلت نورزيد. پدر صاحب و همسرش نهايت كوشش خود را در تربيت فرزند خود به كار بستند. اولين استاد صاحب پدرش '''('''عباد''')''' بود كه علاوه بر ايفاى پدرى استادى مهربان و دلسوز براى وى به حساب مى آمد. '''('''صاحب ''')''' پس از فراگيرى مقدمات به تحصيل فقه ، حديث ، تفسير، كلام و ديگر علوم رايج پرداخت .


==فعالیتهای علمی==
پس از چندى كه او از اساتيد و بزرگان اصفهان بى نياز ديد به '''('''رى ''')''' كه از مراكز علم و ادب آن زمان بود مهاجرت كرد و در آن شهر به حلقه درس ‍ '''('''ابن عميد''')''' وزير دانشمند و شهير آل بويه پيوست و ابن عميد توانايى '''('''صاحب ''')''' در انشاى متون ادبى را مشاهده كرد؛ و او را از نويسندگانى مقام وزارت قرار داد. كاردانى و توانايى صاحب در انجام اين امور، راه پيشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا كه چون ركن‌الدوله ، فرزندش مؤيدالدوله را به مقام دبيرى او و نويسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت.<ref>بهمنيار، صاحب بن عباد، شرح حال و آثار،  ص 37، ياقوت حموى، معجم الادباء، ج 6، ص 221.</ref>


===جایگاه علمی===
تلاش و كوشش او در آموختن ، محدود به زمان معين نبود به گونه اى كه حتى پس از رسيدن به مقام وزارت نيز كسب علم و معرفت را فراموش نكرد. او چه در ايام اقامت در شهرهاى اصفهان ، بغداد و رى و چه مسافرت هميشه با برخى از دانشمندان بزرگان علم همراه بود و حتى در مأموريت‌هاى نظامى نيز مجلس بحث و گفتگو مى داد.
صاحب بن عباد در علم و فضیلت و فهم و فطانت یگانه ی روزگار بود.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36،  به نقل از  ابن خلدون، تاریخ ابنخلدون )العبر( )ج3 .)ترجمهی عبدالمحمد آیتی. ،ج3<span>  ص</span> 473؛ خواندمیر، مآثرالملوک. تصحیح میرهاشم محدث ص 118؛ خواندمیر، دستورالوزراء، شامل احوال وزرای اسالم تا انقراض تیموریان ص 118؛ ابن اثیر، تاریخ بزرگ اسالم و ایران ، ترجمه ی علی هاشمی حائری ج15 ص 225؛ میرخواند، محمدبن سیدبرهان الدین خواندشاه، تاریخ روضه الصفا ج4  ص 16 </ref>  وی در تمام علوم صاحب ِ کمال بود و در ایام وزارت خود با وجود کثرت اشتغال، اغلب اوقات تدریس میکرد و در تمام علوم تصانیف ساخت و از تمام امور دنیایی باخبر بود.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از عقیلی،سیف الدین حاجی بن نظام ،  آثارالوزراء. تصحیح میرجلال الدین حسینی اُرموی (محدث) ص 197 </ref>  صاحب دارای تسلط، بر علوم گوناگونی بوده وشمارۀ آنها به ده علم می رسد که عبارتند از 1-تفسیر 2-فقه و حدیث 3-کلام(عقائد) 4-لغت 5-نحو 6-صرف 7-عروض 8-نقد ادبی 9-تاریخ و رجال 10-طب.<br />
 
===تألیفات===
صاحب کتابهای فراوانی تألیف نموده است که شمارۀ آنها به بیش از سی عدد، میرسد و هم اکنون پانزده عدد از آنها موجود می باشد و از بقیۀ آنها تنها نامی در تاریخ مانده و خود آنها در حوادث تاریخی، از بین رفته است.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36</ref>
 
برخی از آثار صاحب بن عباد عبارت است از:
 
====1 .دیوان رسائل====
 
====2 .الکافی فی الرسائل====
 
====3 .الزیدیه====
 
====4 .الاعیاد و فضائل النیروز====
[[پرونده:فضای داخلی بقعه صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
====5 .الامامه====
در بیان فضائل و برتری علی بن ابیطالب علیه السلام و تثبیت امامت ایشان
 
====6 .الوزرا ء====
 
====7 .الکشف عن مساوی شعر المتنب====
 
====8 .مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته====
 
====9 .المحیط====
صاحب بن عباد فرهنگی مفصل در لغت عربی در هفت جلد به نام محیط نوشت و اکنون قسمتی از آن در کتابخانه ی ملی مصر موجود است.
 
====10 .االقناع فی العروض====
که نسخه ی خطی آن در کتابخانه ی ملی مصر موجوداست.
 
====11 .طب====
رساله ای طبی که به چاپ رسیده است. برخی از پزشکان گفته اند که اگر این رساله به نظر »ابن قره« و »زکریای رازی« میرسید، چیزی نداشتند که بر آن بیفزایند.
 
====12 .روزنامه====
در ایام حکومت معزالدوله و وزارت ّ مهلبی، صاحب بن عباد به بغداد رفت و مدتی اقامت نمود و مهلبی وزیر را ملاقات کرد و با علمای بغداد مناظره نمود. به مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت و نام آن را روزنامه نهاد و هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.
 
====13 .لطیفه====
کتابی بود مشتمل بر اسماء انواع طیب که نام آن را لطیفه نهاد و بر طلاب املاء میکرد و آنها مینوشتند.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از السلف در 12 .صاحبی نخجوانی، هندوشاه بن سنجر بن عبداهلل. تجارب  تواریخ خلفا و وزرای ایشان،احبی نخجوانی،  هندوشاه بن سنجر بن عبداه،  تصحیح عباس اقبال آشتیانی. ، ص 245</ref>
 
====14 .منشأت====
منشأت صاحب بن عباد از نظر فصاحت و بلاغت در ردیف آثار برجسته ی زبان عربی است. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از رکنالدین همایونفرخ، کتاب و کتابخانههای شاهنشاهی ایران،ج2<span>  ص</span>5 </ref>
 
<br />


===اساتید===
===اساتید===
1- ابوالفضل محمدبن حسین معروف به ابن عمید، وزیر رکن الدوله
از مشخصات تمامى اساتيد صاحب اطلاع دقيق در دسترس نيست . برخى از اساتيد مهم وى عبارت اند از:


ابن عمید به صاحب عالقمند بود و در دیوان وزارت خود، همواره وسایل ارتقای او را فراهم می ساخت، تا اینکه در سال 360هـ.ق او را به وزارت مؤیدالدوله، که در عهد پدرش رکن الدوله، امارت اصفهان را بر عهده داشت، برگزید. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36</ref><br />
#عباد(پدر او)
#ابن عميد
#ابن فارس
#ابوالفضل عباس بن محمد نحوى مشهور به صدام
#ابوسعيد حسن بن عبدالله سيرافى
#ابوبكر محمد بن يعقوب
#قاضى ابوبكر احمد بن كامل
#ابوزكريا يحيى بن عدى
#ابوعمر صباغ<ref>ابن خلكان، وفيات الاعيان ، ج 3، ص 228.</ref>
#احمد بن محمّد بن حسین رازی
#ابوعلی حسن بن احمد فسایی
#ابوبکر محمّد بن حسن بن مقسم عطّار<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص563.</ref>


===حوزۀ درسی صاحب بن عباد===
برخى از دانشمندان و اديبان ملازم صاحب بدين قرار بودند:
در مجلس درس صاحب،آنقدر جمعیت حاضر میشد که بنا به نقل مجمع البحرین از شهید ثانی،شمارۀ مستمعین،به اندازه ای بود که صدای صاحب،به آنها نمیرسید و برای املاء درس او،شش نفر واسطه  (معدّ) بوده اند که صدای صاحب را به شاگردان برسانند.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123،و روضات الجنات ج 2 ص 28</ref>


و در ارشاد کوپائی نقل میکند که عدۀ شاگردان هیچ حوزۀ درسی،باندازۀ شاگردان صاحب نبوده است.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365به به نقل از هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123</ref>
#ابوالقاسم زعفرانى
#ابوالقاسم بن أبى العلاء
#ابوالعباس ضبى
#ابوسعيد رستمى
#ابودلف خزرجى
#ابومحمدخان اصفهانى
#بديع الزمان همدانى


و در اکثر اوقات،در محضر او بسیاری از ادبا و شعراء و اهل علم،حاضر بوده و از بیانات او استفادۀ علمی مینموده اند. از ثعالبی نقل شده که:عدۀ بسیاری از شعراء و ادباء و اهل علم در اصفهان و ری و جرجان،همیشه در محضر صاحب حاضر بودند،مانند...(آنگاه نام عده ای از بزرگان را ذکر می نماید.<br />
و ...<ref>بهمنيار، صاحب بن عباد شرح حال و آثار، ص143.</ref>


===کتابخانۀ عظیم صاحب بن عباد===
===شاگردان===
وی کتابخانۀ بزرگ و مفصلی داشته که در عظمت و گستردگی و تنوع کتابهای آن، همین بس که شمارۀ مجلدات آنرا با رقم دویست و ششهزار <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از آل بویه و اوضاع زمان ایشان صفحۀ 534</ref> و بنقلی دویست و هفتاد هزار <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از اصفهان،تألیف دکتر هنرفر صفحه 260</ref> تعیین نموده اند و فهرست آنها در ده مجلد جمع آوری گردیده بوده و تنها برای حمل و جابجائی آنها،نیاز به بیش از چهار صد شتر بوده است. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از آل بویه و اوضاع زمان ایشان صفحه 534</ref>
اسامى برخى از شاگردان او بدين شرح است:


صاحب در وقتی درصدد املاء کردن حدیث برآمد،روزی طیلسان(نوعی رداء که خطیب ها و قاضی ها بر دوش می اندازند)پوشید و تحت الحنک انداخت و با لباس علماء از خانه بیرون آمد و به علمای حاضر، اظهار داشت که آیا سابقۀ مرا در علم میدانید،همه تصدیق کردند.آنگاه گفت با اینکه من، هرچه از کودکی تا امروز خرج کرده ام از اموال پدر و جدم بوده معهذا خالی از لغزش نبوده ام، من،خدا و شما را به شهادت میطلبم که از هرگناهی که مرتکب شده ام بدرگاه خدا توبه می کنم.
#شيخ عبدالقاهر جرجانى
#ابوبكر بن مقرى
#قاضى ابوطيب طبرى
#ابوالفضل محمد بن ابراهيم نسوى شافعى
#ابوبكر على ذكوانى<ref>همان، ص 120.</ref>
#حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی
#ابومحمّدجعفر بن احمد بن علی ایلاقی قمی
#ابوالحسن محمّد بن جعفر بن محمّد کوفی (ابن نجار)
#ابوالعلاء محمّد بن علیّ بن حسن همدانی رازی<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص563.</ref>


صاحب آنگاه خانه ای(اطاقی)را به خود اختصاص داد و نام آنرا، بیت التّوبه گذاشت و یک هفته در آن ماند،بعد از آن دستخط فقهاء را مبنی بر درستی توبه خود،دریافت داشت و پس از همۀ اینها به املای حدیث پرداخت و خلق کثیری، در مجلس املای او حاضر میشدند.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از آل بویه و اوضاع زمان ایشان ص 289 بنقل از المنتظم و معجم الادباء</ref>
===مذهب صاحب===
بسيارى از بزرگان به تشيع و برخى به دوازده امامى بودن او تصريح كرده اند. سيد بن طاووس ، شيخ صدوق ، [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسى]] ، شيخ حر عاملى ، [[شیخ بهائی|شيخ بهايى]] ، شيخ آقا بزرگ طهرانى ، شيخ عباس قمى ، علامه امينى و بسيارى ديگر از اين جمله اند.<ref>موحد ابطحی، آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، صص 361- 365.</ref> جز تصريح بزرگان ، دقت در اشعارى كه از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولايت و دوستى ائمه معصومين عليه السلام بهترين شاهد بر اين شخصيت بزرگ است<ref>امینی، الغدير(ترجمه )، ج 7، ص 103.</ref> به نمونه ذيل دقت كنيد:
{{شعر}}
{{ب|ابا حسنٍ لو كان حبّك مدخلی|جهنم، ان الفوز عند جحیمها}}
{{ب|فكیف یخاف النار من هو مؤمن|بأنّ امیرالمؤمنین قسیمها}}
{{پایان شعر}}


آری،خودش توجه داشت که مسئولیت وزارت و اشتغالات اجتماعی، شخصیتی می طلبد و تدریس و املای حدیث،شخصیتی دیگر و در نتیجه،گاه حاضر میشد،در صحنۀ تلاش و در امروزارت با تدبیری کامل و لیاقتی شایسته و کفایتی بی نظیر،و گاه ظاهر میشد در صحنۀ تدریس و تلاش علمی،با فکری قوی و تحقیقی متین و اندیشه ای ژرف نگر،در کسوت علماء و فقهاء.
(ابا حسن اى امام همام اگر دوستى تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا كه آتش ‍ جحيم رستگارى مرا در پى خواهد داشت .


و به همین جهت است که ستایش هائی که از او شده آنچنان است که اگر تنها ویژگی های مربوط به وزارت او نقل شود، انسان باور نمی کند که این ستایشها دربارۀ یک متکلم فقیه باشد، و وقتی ویژگی های مربوط به جنبۀ فقهی و کلامی و ادبی او نقل شود، گمان نمیرود که اینها مربوط به یک وزیر باشد.
آنكس كه تو را تقسيم كننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسى دارد؟)


<br />
همچنین نقش نگین صاحب،این جمله بود علی اللّه توکّلت و بالخمس توسّلت و نقش انگشتر دیگرش این بود: شفیع اسماعیل فی الآخره )محمّد و العتره الطّاهره


===مناظره===
و جالب است بدانیم که،قاضی عبد الجبار معتزلی،پس از وفات صاحب گفت:«من بر جنازۀ او نماز نمی گذارم و بر او رحمت نمی فرستم چرا که او رافضی است و از این طریقه و روش،توبه نکرده است.»<ref>ادیب، هدیه العباد،ص 99.</ref><br />
در ایام حکومت معزالدوله و وزارت ّ مهلبی، صاحب بن عباد به بغداد رفت و مدتی اقامت نمود و مهلبی وزیر را ملاقات کرد و با علمای بغداد مناظره نمود. به مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت و نام آن را روزنامه نهاد و هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36</ref>
==جایگاه==


<br />
===جایگاه علمی===
 
صاحب بن عباد در علم و فضیلت و فهم و فطانت یگانه ی روزگار بود.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36،  ص30 به نقل از ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون )العبر، ج3<span>  ص</span> 473؛ خواندمیر، مآثرالملوک، ص 118؛ خواندمیر، دستورالوزراء، شامل احوال وزرای اسلام تا انقراض تیموریان ص 118؛ ابن اثیر، تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج15 ص 225؛ میرخواند،  تاریخ روضه الصفا ج4  ص 16. </ref> وی در تمام علوم صاحب ِ کمال بود و در ایام وزارت خود با وجود کثرت اشتغال، اغلب اوقات تدریس می‌کرد و در تمام علوم تصانیف ساخت و از تمام امور دنیایی باخبر بود.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، پشماره 36، ص 30 به نقل از<span> </span>: عقیلی،  آثارالوزراء، ص 197. </ref> صاحب دارای تسلط، بر علوم گوناگونی بوده وشمارۀ آنها به ده علم می رسد که عبارتند از 1-تفسیر 2-فقه و حدیث 3-کلام(عقائد) 4-لغت 5-نحو 6-صرف 7-عروض 8-نقد ادبی 9-تاریخ و رجال 10-طب.
===خطابه===
صاحب در فصاحت و با لغت و شعر همانندی نداشت. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36،  به نقل از   ابن ندیم، 1381<span> </span>:223</ref>
 
<br />
 
===اتّهام ضدیت با زبان فارسی===
«بعضی چنین تصور می کنند که صاحب بن عباد به حدی عاضق و دلباخته زبان عربی بوده که ذوق و رغبت شنیدن شعر فارسی را نداشته و شعرای پارسی گوی را در آستانه او راه نبوده است.» در رد این شبهه جوابهایی داده شده است از جمله کلام صاحب بن عباد که «در  مدح من صدهزار قصیده فارسی و عربی گفته اند و از این همه اشعار هیچکدام مانند این مصرع ابوسعید رستمی مرا پسند خاطر نیافتاده است که میگوید: ورث الوزارة کابرا عن کابرٍ». از این روایت بطور وضوح مستفاد می شودکه صاحب نه تنها ممدوح شعرای تازی گوی بودهبلکه شعرای فارسی گوی نیز او را مدح می گفته و از صلات و جوائز او برخوردار  می شده اند.»<ref>زندگانی ادبی صاحب بن عباد، احمد بهمنیار، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران ، سال دوازدهم ، فروردین ۱۳۴۴ ، شماره ۳ (پیاپی ۴۷)، ص 237- 283</ref>
 
<br />


===پوشیدن لباس علما===
مولی [[محمد تقی مجلسی|محمدتقی مجلسی]] او از افقه فقهای امامیه(از متقدم و متأخر آنها) است و علامه و رئیس المحدثین و المتکلمین،می باشد و هراندازه از علم و فضل،مذاکره شود مقام صاحب بالاتر از آنست .
صاحب آن هنگام املای حدیث را آغاز کرد که در عین وزارت لباس علما پوشید و علمای حاضر را به شهادت گرفت و آنان گواهی دادند که هر چه از کودکی تا آن زمان خرج کرده است، از اموال پدر و جدش بوده، لیکن خالی از لغزش نبوده است. آنگاه همه را به شهادت طلبید و از هر گناهی که مرتکب شده بود، توبه کردو خانه ی خود را «بيت النوبه»نام نهاد. یک هفته در انجمن گاه دست خط فقها مبنی بر درستی توبه دریافت کرد و به املای جدیت پرداخت.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از تاریخ آل بویه ص 290</ref>


<br />
شیخ صدوق در  مقدمه «عیون اخبار الرضا (ع) اینگونه نوشته است: «تصنیف کردم این کتاب را ... زیرا نیافتم چیزی را که نزد او(صاحب)،از علوم اهل بیت بهتر و باارزش تر باشد،زیرا او به ریسمان آنها چنگ زده و به ولایت آنها تمسک جسته است.»<ref>خوانساری، روضات الجنات ج 2 صص 26و25.</ref>


==دیدگاه بزرگان==
شیخ بهائی او را در شأن و مقام برابری با محمد بن مسلم ثقفی و هشام ابن حکم و زراره بن اعین و جمیل بن دراج و اشباه ایشان می‌داند.<ref>ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 48.</ref>


===مولی محمد تقی مجلسی===
در مجلس درس صاحب، آنقدر جمعیت حاضر می‌شد که بنا به نقل مجمع البحرین از شهید ثانی، شمارۀ مستمعین، به اندازه ای بود که صدای صاحب،به آنها نمی‌رسید و برای املاء درس او، شش نفر واسطه  (معدّ) بوده‌اند که صدای صاحب را به شاگردان برسانند.<ref>ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123،؛خوانساری،  روضات الجنات ج 2 ص 28.</ref>و در ارشاد کوپائی نقل می‌کند که عدۀ شاگردان هیچ حوزۀ درسی،به اندازۀ شاگردان صاحب نبوده است.<ref>ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123.</ref> در اکثر اوقات،در محضر او بسیاری از ادبا و شعراء و اهل علم،حاضر بوده و از بیانات او استفادۀ علمی می‌نموده اند. از ثعالبی نقل شده که:عدۀ بسیاری از شعراء و ادباء و اهل علم در اصفهان و ری و جرجان،همیشه در محضر صاحب حاضر بودند.
او از افقه فقهای امامیه(از متقدم و متأخر آنها) است و علامه و رئیس المحدثین و المتکلمین،می باشد و هراندازه از علم و فضل،مذاکره شود مقام صاحب بالاتر از آنست .<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از روضات الجنات ج 2 ص 26</ref>


===شیخ صدوق===
در ایام حکومت معزالدوله و وزارت مهلبی، صاحب بن عباد به بغداد رفت و مدتی اقامت نمود و مهلبی وزیر را ملاقات کرد و با علمای بغداد مناظره نمود. به مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت و نام آن را روزنامه نهاد و هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.<ref>رویگر، صاحب بن عباد،رشد آموزش، شماره 36، ص30.</ref>
اشان در مقدمه «عیون اخبار الرضا علیه السلام اینگونه نوشته است: «تصنیف کردم این کتاب را ... زیرا نیافتم چیزی را که نزد او(صاحب)،از علوم اهل بیت بهتر و باارزش تر باشد،زیرا او به ریسمان آنها چنگ زده و به ولایت آنها تمسک جسته است.»<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از روضات الجنات ج 2 ص 25</ref>


===شیخ بهائی===
صاحب به تأليفات اهل قلم عنايت توجه ويژه داشت هرگاه از تأليفات كتابى جديد آگاهى مى يافت با سعى و كوشش فراوان نسخه اى از آن فراهم مى كرد و براى مطالعه در كتابخانه خويش قرار مى داد. او در نتيجه تلاش ‍ فراوان توانست كتابخانه اى عظيم و كم نظير تشكيل دهد؛ که در عظمت و گستردگی و تنوع کتابهای آن،همین بس که شمارۀ مجلدات آنرا با رقم دویست و شش هزار<ref>فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 534.</ref> و به نقلی دویست و هفتاد هزار <ref>هنرفر، اصفهان، ص 260.</ref> تعیین نموده اند و فهرست آنها در ده مجلد  جمع آوری گردیده بوده و تنها برای حمل و جابجائی آنها،نیاز به بیش از چهار صد شتر بوده است.<ref>فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 534.</ref> كتابخانه صاحب ، بيشتر آثار و تأليفات علمى آن دوران را در برداشت و دانشوران و نويسندگان متعدد را آن گنجينه ارزشمند استفاده مى بردند. <ref>پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، ص45.</ref>  
او در شأن و مقام برابری دارد.با محمد بن مسلم ثقفی و هشام ابن حکم و زراره بن اعین و جمیل بن دراج و اشباه ایشان.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 48</ref>


<br />
ارتباط صاحب با شعراى پارسى گويى همچون منطقى '''('''بندار رازى ''')''' غضائرى و جنيدى و احترام ويژه صاحب در تكريم آنان گواه روشنی بر این است که صاحب هيچ‌گاه با زبان فارسى و فارسى زبانان مخالف نبوده، بلكه وى با نژادپرستى و كفر و بازگشت به مجوسيت كه به بهانه دفاع از زبان فارسى انجام مى شد، دشمنى مى ورزيد. او از ترويج و توسعه مجوسيت نگران بود، بويژه كه در دولت آل بويه برخى بزرگان ديالمه بر كيش زردشتى باقى بودند و در منصبهاى مهم قرار داشتند و صاحب به دليل پاى بندى به دين و مذهب خود از آنها دلگير بود. از همين روگاهى در بيان دلتنگى از آنها سخن مى گفت و نمى توان اين موضع گيرى را مخالفت با زبان فارسى شمرد.<ref>بهمنیار، صاحب بن عباد شرح احوال و آثار، ص 102.</ref>


===ثعالبی===
===جایگاه اجتماعی===
ثعالبی راجع به صاحب بن عباد چنین گفته است:  صدر خاور زمین بود و مظهر عزت و تاریخ افتخار و ماه فروزان زمان و سرچشمهی داد و احسان و سزاوار هرگونه ستایش و احترام و شایستهی هر منزلت و مقام بود. اگر از برکت وجودش نبود، هرگز بازار فضل و دانش آن عصر اینهمه رونق و رواج نمییافت. به قول ثعالبی، تعداد شعرا و دانشمندانی که در عصر صاحب پرورش یافتند، از دورهی هارونالرشید، خلیفهی عباسی، بیشتر بود. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از عزام، 1329<span> </span>:237ـ236</ref>
فراهم آوردن زمينه هاى گسترش علم در ميان عموم مردم از سياستهاى مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پى اين مهم دانشمندانى را از بغداد به اصفهان و رى فرا خواند. صاحب مى دانست كه آباد شدن كشور و رونق اقتصاد در نخستين مرحله متوقف بر آن است كه مردم از زنجير جهل و نادانى رهيده، روشنايى دانش و فضيلت را درك كنند.


<br />
صاحب بن عباد در آن دورۀ تاریخ،با تمام مشکلاتی که وجود داشت و شهر اصفهان سنی نشین بود، یک حوزۀ درسی و علمی شیعی،با ویژگی های مناسب که همراه با نوعی تقیه باشد تشکیل داد، و اولین گام برای حوزۀ علمیۀ شیعه،به وسیلۀ او در اصفهان برداشته شد، و بذری که او پاشید در آینده بثمر رسید.<ref>موحد ابطحی، آشنايی با حوزه های علميه شيعه در طول تاريخ، ص366.</ref>  


==تشیّع صاحب==
===جایگاه سیاسی===
صاحب بن عباد بعد از درگذشت مؤیدالدوله مملکت را اداره کرد تا اینکه فخرالدوله از خراسان به ری آمد و امارت را به دست گرفت، و او را در سمت خود ابقا کرد.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،  شماره 36، ص29، به نقل از: مستوفی،  تاریخ گزیده، صص  417-416.</ref> صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.<ref>ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران،ج 15 ص 173. </ref>


===ستایش بزرگان امامیه===
هنگامى كه صاحب به مقام وزارت رسيد در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولين گام، بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت . او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسيار كوشا بود. وى همچنين آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازى ويرانيها و بناى آثار نيک را نيز مورد عنايت قرار مى داد؛ كه مى توان از رونق يافتن شهرهاى قزوين ، قم و اصفهان ياد كرد. صاحب به شهر قم كه در آن زمان پايگاه اصلى شيعيان بود توجه ويژه داشت. گماردن افراد لایق به امور مهم دیوانی، تلاش در جهت آبادی کشور، آسودگی رعیت،  امنیت راه ها و رونق تجارت، ایجاد تشکیلات منظم و دقیق از خبرگزاران و جاسوسان برای دریافت اطلاعات لازم از سراسر کشور،<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،شماره 36، ص29 به نقل از:  انصاف پور، ساخت دولت در ایران، از اسلام تا یورش مغول، ص 184. </ref> و نفوذ در دربار حکومتهای منطقه از اقدامات صاحب بن عباد است.<ref>ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج15<span> </span>ص 226.</ref>  او به ورزش نيز توجه بسيار داشت و ورزشكاران را مورد تشويق خود قرار مى داد. و هر زمان آگاه مى شد كه فردى شايسته و كاردان بيكار مى باشد يك شغل از كسانى را كه چند شغل داشتند، مى گرفت و به او واگذار مى كرد. <ref>بهمنیار، صاحب بن عباد شرح حال و آثار، صص70-68.</ref>
تشیّع صاحب،طبق گواهی اشعار و نوشته ها و موضع گیری های او،امری مسلم و روشن است و بعلاوه شخصیت شناسهای بزرگی همانند:


1-مرحوم سید رضی
==آثار==
صاحب کتابهای فراوانی تألیف نموده است که شمارۀ آنها به بیش از سی عدد، می‌رسد و هم اکنون پانزده عدد از آنها موجود می باشد و از بقیۀ آنها تنها نامی در تاریخ مانده و خود آنها در حوادث تاریخی، از بین رفته است. برخی از آثار صاحب بن عباد عبارت است از:


2-مرحوم شیخ صدوق
#دیوان رسائل
#الکافی فی الرسائل
#الزیدیه
#الاعیاد و فضائل النیروز
#الامامه(در بیان فضائل و برتری علی بن ابیطالب (ع) و تثبیت امامت ایشان)
#الوزرا ء
#الکشف عن مساوی شعر المتنب
#مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته
#المحیط( فرهنگی مفصل در لغت عربی)
#القناع فی العروض
#طب
#روزنامه(صاحب در هنگام اقامت در بغدادبه مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت که هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.
#لطیفه(مشتمل بر اسماء انواع طیب که بر طلاب املاء می‌کرد و آنها می‌نوشتند.)<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، صص30و 31 به نقل از:  ص‍اح‍ب‍ی‌ ن‍خ‍ج‍وان‍ی‌، ت‍ج‍ارب‌ ال‍س‍ف‌: در ت‍واری‍خ‌ خ‍ل‍ف‍ا و وزرای‌ ای‍ش‍ان، ص 245.</ref>
#منشأت( از نظر فصاحت و بلاغت در ردیف آثار برجسته ی زبان عربی است)<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص31 به نقل از: همایون فرخ، کتاب و کتابخانه‌های شاهنشاهی ایران،ج2<span>  ص5.</span> </ref>


3-مرحوم آخوند ملا محمد تقی مجلسی
[[پرونده:فضای داخلی بقعه صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
 
==سیره اخلاقی==
4-شیخ بهائی
مهمترین ویژگی صاحب، دانش دوستی وی است. خیرات و صدقات و جوایز سالیانه ای که به اشراف و اهل علم و غربا و زوار می داد، او از شیوخ کتاب و شعرا و ادیب زادگان و زهاد و فقیهان بغداد دستگیری می کرد و سالیانه برای آنها وظیفه ای مقرر می نمود. <ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از:  فقیهی، تاریخ آل بویه ص 290.</ref>[[پرونده:ضریح صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
 
تاریخ قم صاحب را به تقوی و پرهیز کاری و راستی و درست گفتاری از زاهدان وقت و ممتاز از جمیع شهوات نفسانی و هواجس جسمانی می شمارد. <ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: قمی، تاریخ قم ص 4.</ref>در اعیان الشیعه نام ده تذکره نویس را برمی شمارد که صاحب را ستوده اند. تعدادی از شاعران در رثای صاحب، اشعار جانسوز سروده‌اند و بعضی از حالات نفسانی خود را در سوگ بر صاحب دارند. <ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: امینی،  الغدیر ج 4 ص 75؛ امین، اعیان الشیعه، ج 3 ص 274. </ref><br />جایگاه و مقام و منزلت و عظمت صاحب در میان مردم آنقدر بود که در باب هیچ وزیری قبل و بعد از او سابقه نداشت، لیکن در مقام مادر آن چنان رقت و فروتنی از خود نشان داد که سزای مادران است.<ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از اعیان الشیعه ج 3 ص 349.</ref>
5-ابو علی،در منتهی المقال
 
6-شیخ حر عاملی
 
7-قاضی نور اللّه تستری
 
8-ابن شهرآشوب
 
9-مرحوم آخوند ملا محمد باقر مجلسی
 
10-صاحب روضات الجنات
 
11-مرحوم صدر،در کتاب تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام
 
12-علامه حاج آقا بزرگ تهرانی
 
13-مرحوم حاج شیخ عباس قمی
 
14-علامۀ امینی
 
15-شیخ عبد العزیز جواهری در آثار الشیعه الامامیه <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،از ص 39 تا ص 49</ref> و ... همه او را به عنوان شیعه،آنهم با مقامات بلند ایمانی،علمی، خدماتی،مورد بزرگترین ستایشها قرار داده اند.
 
<br />
 
===اشعار===
و از سوی دیگر،صاحب در حدود ده هزار شعر در فضائل اهل بیت و بیزاری از دشمنان آنها سروده است. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،ص 42</ref> وی در  سرودن شعر قهّار و جزء سرآمدان شعر در دوران خود بوده است.<ref>زندگانی ادبی صاحب بن عباد، احمد بهمنیار، دانشکده ادبیات و علوم انسانی،  دانشگاه تهران،  سال دوازدهم ، فروردین ۱۳۴۴ ، شماره ۳ (پیاپی ۴۷)، ص 238- 283</ref>
 
و جالب است که صاحب،بیست و هفت قصیده بسیار زیبا در شأن امام علی علیه السّلام سروده که هریکی از آنها خالی از یکی از حروف تهجی است و فقط قصیدۀ بی واو را موفق نشده بسراید و در اعیان الشیعه گوید:شاید صاحب،این رویّه را از،واصل بن عطأ،گرفته که بجهت نداشتن مخرج حرف رای(بی نقطه) اصلا این حرف را در محاورات خود بکار نمی برده است.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از ریحانه الادب،جلد 8 ص 93</ref>
 
از اشعار اوست:
 
لو شقّ عن قلبی یری وسطه      سطران قد خطّا بلا کاتب
 
العدل و التّوحید فی جانب      و حبّ اهل البیت فی جانب
 
یعنی اگر دل من شکافته شود،در وسط او دیده میشود که دو سطر نوشته شده بدون اینکه کاتبی داشته باشد.
 
عدل و توحید در جانبی از دل من،و محبت اهل البیت،در جانب دیگر آنست.
[[پرونده:ضریح صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
<br />
 
===نقش نگین===
نقش نگین صاحب،این جمله بود علی اللّه توکّلت و بالخمس توسّلت
 
و نقش انگشتر دیگرش این بود: شفیع اسماعیل فی الآخره    محمّد و العتره الطّاهره
 
<br />
 
===برخورد مخالفین امامیه===
و جالب است بدانیم که،قاضی عبد الجبار معتزلی،پس از وفات صاحب گفت: من بر جنازۀ او نماز نمی گذارم و بر او رحمت نمی فرستم چرا که او رافضی است و از این طریقه و روش،توبه نکرده است. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،ص 99</ref>
 
ابن خلکان بعد از اشاره به کتاب «مثالب الوزیرین»ابوحیان توحیدی (ق 4 ه)، که در این کتاب به بدگوئی و هجو «ابن عمید» و «صاحب بن عباد» پرداخته است، اینگونه می نویسد: «درباره آن دو بزرگ بی انصافی کرده و در تعصب بر ضد آنان راه مبالغه سپرده است.»<ref>صاحب بن عباد، میرزا محمدعلی خان ناصح، ارمغان، دوره ششم، تیر 1306 ، شماره 4، ص 212- 221</ref> این مطلب به خوبی نشان می دهد که صاحب بن عباد مورد بغض و کینه مخالفین شیعه بوده است.
 
شاهد دیگر مربوط به ورود سلطان محمود غزنوی به ری است که دستور داده قسمتی از آثار کلامی کتابخانه صاحب را سوزاندند و اخبار آن در منابع مختلف آمده است.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 142 ، مقدمه دیوان، آل یاسین ص 9</ref>
 
باتوجه به تمام آنچه گذشت، میتوانیم بگوئیم صاحب بن عباد در آن دورۀ تاریخ، با تمام مشکلاتی که وجود داشت و شهر اصفهان سنی نشین بود، یک حوزۀ درسی و علمی شیعی، با ویژگی های مناسب که همراه با نوعی تقیه باشد تشکیل داد، و اولین گام برای حوزۀ علمیۀ شیعه، بوسیلۀ او در اصفهان برداشته شد، و بذری که او پاشید در آینده بثمر رسید، همانطوریکه فعالیت های قاضی نور اللّه تستری شهید، در هند، اولین گام حوزه ای در آن کشور بحساب میرود و پس از او تشیع در هندوستان، رشد و گسترش زیادی،یافت.
 
 
 
<br />
 
==القاب==
 
===صاحب===
علت ملقب شدن اسماعیل بن عباد به صاحب، »مصاحبت« وی با ابوالفضل بن ِ عمید بود، و او را صاحب ابن عمید یعنی همنشین ابن عمید گفتند و چون به وزارت رسید، این لقب بر او ماند.  اما صابی در کتاب »التاجی« مینویسد: صاحب را از آن جهت به این لقب خواندند که از کودکی همنشین مؤیدالدوله ی دیلمی بود و مؤیدالدوله وی را صاحب نامید. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از وزیران ایرانی از بزرگمهر تا امیرکبیر، عبدالرفیع حقیقت، ص 127 </ref>
 
عبدالجلیل قزوینی رازی در سال 560 هـ.ق مینویسد: «ابوالقاسم بن عباد بن ابی العباس که هنوز وزرا به حرمت او صاحب مينویسند ... . »<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از النقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقض «بعض فضائح الروافص»، تصحیح میرجلال الدین محدث نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی ، ص 217</ref><br />
 
===کافی الکفاه===
این لقب  را مؤیدالدوله به سبب لیاقتی که در روزگار کتابت از وی مشاهده کرد، به او اعطا کرد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از وزیران ایرانی از بزرگمهر تا امیرکبیر، عبدالرفیع حقیقت، ص 127 </ref><br />
 
==مسئولیتها==
 
===وزارت مؤیدالدوله===
ابن عمید به صاحب عالقمند بود و در دیوان وزارت خود، همواره وسایل ارتقای او را فراهم میساخت، تا اینکه در سال 360هـ.ق او را به وزارت مؤیدالدوله، که در عهد پدرش رکن الدوله، امارت اصفهان را بر عهده داشت، برگزید. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365 ، به نقل از تصاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36</ref> در سال 370هـ.ق صاحب بن عباد به خدمت عضدالدوله در نزدیک همدان آمد. عضدالدوله به استقبال وی آمد و در بزرگداشت او کوتاهی نکرد و به بزرگان و یاران خود توصیه نمود تا صاحب را احترام بسیار گذارند. ... مؤیدالدوله طی نامه ای، طولانی شدن اقامت صاحب را متذکر شده و نوشت که پس از رفتن صاحب، امور مملکتش پریشان شده است. پس از مدتی، عضدالدوله خلعتهای زیبا و اقطاعهای بزرگ و با ارزش به صاحب بخشید و او را با هدایای بسیار نزد مؤیدالدوله فرستاد . <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم، ابی الفرج بن عبدالرحمن بن علی ابن جوزی، ج  7ص 103</ref>  
 
<br />
 
===سرپرستی کشور===
مؤیدالدوله در سال 373هـ.ق درگذشت و صاحب بن عباد مملکت را اداره کرد تا اینکه فخرالدوله از خراسان به ری آمد و امارت را به دست گرفت.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تاریخ گزیده. اهتمام عبدالحسین نوایی، حمدالله مستوفی،  ص  417ـ416</ref>
 
<br />
 
===وزارت فخرالدوله===
بعد از درگذشت مؤیدالدوله، فخرالدوله به امارت رسید و صاحب بن عباد را در وزارت ابقا کرد. صاحب درخواست نمود او را از خدمت معاف دارد، ولی فخرالدوله که کسی را لایقتراز او نمیدید، تقاضای او را رد کرد و گفت: همچنان که سلطنت حق موروث ماست، وزارت نیز حق موروث شماست و هرکس باید حق خود را محفوظ دارد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از صاحب بن عباد، مهرداد مهرین، مجله ی هوخت. تهران. سال سی ام. شماره ی داوزده. اسفند 1358 ص 24</ref><br />
 
===فرمانده جنگی===
صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از مآثرالملوک، تصحیح میرهاشم محدثخواندمیر، ص 1351 ، کامل تاریخ بزرگ اسالم و ایران، عزالدین علی ابن اثیر، ترجمهی علی هاشمی حائری ج 15 ص 1317 </ref> و در مقام لشکرکشی و امور جنگی و تدبیر سپاه، چنان مهارت و کاردانی از خود نشان میداد که باعث تعجب همگان میگردید؛ کمتر اتفاق افتاد که در جنگی شکست بخورد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از آلبویه و اوضاع زمان ایشان، علی اصغر فقیهی، ص 287</ref>
 
<br />


==اقدامات==
علاوه بر این، به جهت فروتنی، گاه لباس و قبای سربازان را می پوشید و خود را هم سطح سربازان قرار می داد و جمله ی معروفی را که در مقابل عالمان می گفت، گاه در مقابل همنشینان خود بر زبان جاری می کرد: «ما در روز سلطانیم و در شب برادران».<ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد،  مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 147، به نقل از<span> </span>: امین، اعيان الشيعة، ج ۲، ص ۳۵۰. </ref>
صاحب بن عباد در دوران مسئولیت او اقدامات مهم و تأثیرگذاری انجام داده است که می توان به این موارد اشاره نمود؛


===1- فتح طبرستان===
فروتنی در مقابل استادان خود را فراموش نمی کرد. ابن فارس، [[ابوالفرج اصفهانی]]، بدیع الزمان و غیره را به بزرگی یاد می کرد.<ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 147. </ref> با آنکه ابن العميد را سرور خود می دانست، لیکن به ابوحیان می گفت او در هیچ زمینه ای به گرد پای ما نمی رسد. بردباری و جوانمردی و رعایت حقوق مردم از دیگر ویژگی‌های وی می باشد که بیان شده است.<ref>همان، صص 140- 154.</ref>
صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از خواندمیر173<span> </span>:1351 ،ابن اثیر ؛119<span> </span>:1317</ref> و در مقام لشکرکشی و امور جنگی و تدبیر سپاه، چنان مهارت و کاردانی از خود نشان میداد که باعث تعجب همگان میگردید؛ کمتر اتفاق افتاد که در جنگی شکست بخورد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از آل بویه و اوضاع زمان ایشان.، علی اصغر فقیهی، ص 287</ref>
==وفات==   
 
===2- گماردن افراد لایق به امور مهم دیوانی===
 
===3-  خدمات رفاهی، امنیتی و عمرانی===
تلاش در جهت آبادی کشور، آسودگی رعیت ،  امنیت راه ها و  رونق تجارت
 
===4- ایجاد تشکیلات منظم و دقیق===
ایجاد تشکیلات منظم و دقیق از خبرگزاران و جاسوسان که از سراسر کشور  که باعث می شد در اسرع وقت اطلاعات لازم را دریافت کند.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  ساخت دولت در ایران، از اسلام تا یورش مغول، غلامرضا انصافپور، ص 184 </ref>
 
===5- نفوذ در دربار حکومتهای منطقه===
زیر نظر گرفتن حرکات و رفتار حاکمان اطراف و کارگزاران آنان را با گماردن جاسوسانی  که اخبار آن ممالک را مرتبا برای او می فرستادند.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، عزالدین ابن اثیر، ،ج15<span> </span>ص 226</ref>
 
===6- وقف کتاب===
صاحب بن عباد کتابهای بسیاری از انواع علوم و اشعار برای طلاب اهل علم وقف کرد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از تاریخ قم، حسن بن محمدبن حسن قمی، ص 6</ref>
 
===7- تکریم علما و دانشمندان===
در سال 380هـ.ق ابوالفضل بدیع الزمان همدانی به اصفهان رفت و صاحب، مقدم وی را گرامی داشت. ابوبکر خوارزمی چون آوازه ی صاحب بن عباد را شنید، به خدمت وی آمد. صاحب وی را بار داد و در خدمت خویش عزیز و محترم داشت. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تاریخ دیالمه و غزنویان، عباس پرویز، 1336</ref>
 
===8- حمایت از علما ، سادات و قاریان===
وی هر سال پنجاه هزار دینار به بغداد میفرستاد تا بین علما و فقها و سادات و قاریان قرآن و شعرا تقسیم کنند. صاحب در شرافت نفس و کرامت، کم نظیر بود. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تجارب السلف در تواریخ خلفا و وزرای ایشان، تصحیح عباس اقبال آشتیانی.هندوشاه بن سنجر بن عبدالله صاحبی نخجوانی، ص 245ـ244</ref>
 
<br />
===9- تأسیس کتابخانه===
صاحب بن عباد کتابخانه ی عظیمی در ری داشته است. ابن اثیر مینویسد: «صاحب بن عباد از کتابها آنقدر جمع آوری کرده بود که دیگران جمع نیاورده بودند. تا آنجا که برای حمل آنها نیاز به چهارصد شتر داشت» <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تاریخ بزرگ اسالم و ایران ، ترجمه ی علی هاشمی حائری ج15 ص 226 ،مآثرالملوک، تصحیح میرهاشم محدث خواندمیر ، ص 118 ،اریخ روضهالصفا ، میرخواند، ،ج4<span> ص</span> 160؛ تاریخ ابن خلدون (العبر)، ابن خلدون، ج3<span> </span>ص 673 </ref>
 
ابن خلکان از نامه ای یاد میکند که نوح بن منصور سامانی برای صاحب بن عباد فرستاد و او را برای وزارت خود به بخارا خواند. صاحب بن عباد که به ترک ری عالقهای نداشت، عذرخواهی میکند و طی نامهای مینویسد: «من بدون کتاب نمیتوانم زندگی کنم و باید کتابخانه ام را هرجا هستم همراه داشته باشم. در حالیکه برای حمل کتابهایم، حداقل چهارصد شتر لازم است و این مقدار شتر در دسترس نیست.» برای این کتابخانه ی عظیم، فهرست جامعی ترتیب داده بودند که شامل ده جلد میشده است.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از کتاب و کتابخانه های شاهنشاهی ایران، رکن الدین همایونفرخ، ج2<span> </span>ص 10-9 </ref>  در معجم الادباء، تعداد کتابهای کتابخانه ی صاحب بن عباد، 206000 جلد ذکر شده است.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از شکوفایی فرهنگی در عصر آل بویه، داوود الهامی، مجله ی مکتب اسلام، قم، سال چهلم، شماره ی یازده. بهمن 1379، ص27</ref>
 
کتابخانهی معتبر و نفیس صاحب بن عباد پس از منضم شدن با کتابخانهی ذوالکفایتین، چنان عظمت و شهرتی یافت که نام آن عالمگیر شد. صاحب، این کتابخانه را عمومی (وقف عام) اعالم کرد و به نام کتابخانهی ری (دارالکتب ری) مشهور شد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از همایونفرخ، 1347 ،ج2<span> </span>:10-9</ref>
 
پس از حمله ی سلطان محمود غزنوی به ری در سال 479هـ.ق، بسیاری از کتابهای نفیس و گرانقدر این کتابخانه سوزانده شد .<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از مجمل التواریخ و القصص، نویسنده مجهول ص  404</ref>
[[پرونده:نمای قدیمی ا ز قبر مزار صاحب بن عباد، دهه 50 شمسی.jpg|بندانگشتی]]
 
 
<br />
 
==ویژگیهای فردی<ref>ر. ک: ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ،  پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 140- 154</ref>==
 
===1. دانش دوستی===
صاحب، ویژگی ها و برتری ها و مکارم اخلاقی ای داشته که در جایگاه وزیری قدرمند بیشتر جلوه کرده است.
 
مهمترین ویژگی صاحب، دانش دوستی وی است؛ او در فنون علم از نحوو لغت و شعر و اصول تصانیف، متبحر بوده؛ کتاب المحيط و در دو مجلد فراهم آمده است. دانشمندی آگاه به علم توحید و اصول بوده و در این زمینه تألیف دارد و حدیث دان و حدیت شناسی کامل بود و انعکاس آن در شهر و نشرو دیدی است و نقدی بر محدانان برجسته دارد، حدیت را از علمای اصفهان و بغدادی و روایت می کرد. ابن مردویه گوید که از صاحب شنیده است که گفت: هر کس حدیث ننویسد، حلاوت اسلام را نمی یابد. داستان « املای حدیت او و جریان بیت التوبه ای او قبل از روایت حدیت و گرفتن خط از علما و فقها مبنی بر قبول توبه ی او و اهمیت یافتن برای روایت حدیث مشهور است. حوزه ی درس او مجلسی باشکوه و بررونق بوده است.
 
گفته اند وقتی که صاحب لباس علم می پوسید و در جای خود برای املاء می نشست گروه زیادی حاضر می شدند و یک ممتلی نمی توانست وظیفه املاء را  انجام دهد. از این رو ۶ ممتلی را حاضر می کردند تا هر کدام به نفر دیگر سخن او را املاء كند. برای حدیث خواندن او در یک میدان بزرگ منبر بلندی قرار می دادند و او بر بالای آن منبر می رفت.
 
در مجلس حدیث او ۱۲۰ هزار نفر مرد حاضر می شدند و برای آنکه این تعداد افراد حدیث او را بشنوند، 6 منبر می نهادند و شاگردان او بر آنها می نشستند و حدیث را به یکدیگر می رسانیدند.
 
دانش دوستی صاحب را می توان با تألیفات او در حوزه های مختلف معارف بشری ملاحظه کرد. معجم الأدباء ۱۸ کتاب، اعیان الشیعه ۲۰ کتاب، الغدير ۳۱ کتاب و مقدمه ی الهدایه و الضلاله برای او ۳۷ کتاب بر شمرده اند.
 
این تأليفات زمینه های گسترده ای از قبل لغت، حدیث، اصول کلام، رجال، تاریخ، عروض سفرنامه، طیب خوش، فنوں کتابت، طلب، دیون شعر و سیاحت شعری را در بر می گیرد و در این کتب از تحقیق، تتبع و دیدن آثار گذشتگان غافل نبوده است؛ او اولین کتاب خود، یعنی: الوقف والابتداء را  در جوانی تالیف کرده بود. در این کتاب .۷ و اندي کتاب را ملافه کرده و از جمله کتاب الانباری ر ا. این  امر شگفتی الانباری را موجب شده بود که چگونه کسی در  جوانی چنین اثری  را پدید آورده است! ابوحیان گوید که من مکلف شدم که 30 جلد از رسائل صاحب را بنویسم و این تنوع آثار با وجود اشتغال به امور دولتی، مایه شگفتی است. حمدالله مستوفی گوید: او با وجود کثرت کلی اشتغال، درس گفتی و تصانیف ساختی و از جمیع علوم و از تمامت امور دنیا وی با خبر بودی. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 142 به نقل از  تاریخ گزیده 423</ref>
 
صاحب در ری کتابخانه ی بزرگی داشت و آن هنگامی که نوح بن منصور سامانی از او خواست تا به خراسان برود، یکی از عذرهایش این بود که برای حمل کتاب هایش ۴۰۰ شتر لازم دارد. فهرست کتابخانه ی او ۱۰ مجلد بوده است. صاحب عدد کتاب های خود را ۲۰۶ هزار گفته؛ بعضی ۱۱۷ هزار گفته اند، اما آنچه مسلم است او كتابخانه ی بزرگی داشته که در هنگام ورود سلطان محمود غزنوی به ری، منابع موجود به تکرار گفته اند که فهرست آن کتابخانه ۱۰ مجلد بوده است و سلطان محمد دستور داده قسمتی از آثار کلامی آن کتابخانه را سوزاندند و اخبار آن در منابع مختلف آمده است.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 142 ، به نقل از مقدمه دیوان، آل یاسین ص 9</ref> او کتاب های خود را وقف مطالعه ی طالبان علم کرد و حال آنکه قبل از او، بسیاری از صاحبان کتابخانه ها، کتاب های خود را همچون سیم و زر پنهان می کردند.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 142 ، به نقل از تاریخ قم ص 6</ref>
 
از فردی با چنین منصب کشوری و دارای شان علمی می زپید که علما و دانشمندان را تکریم کند و معیشت آنان را با صلات و عطايا فراهم نماید. صاحب هرگاه به ذکر و نام باقلانی و این فورک و استاد ابواسحاق اسفراینی می رسید، می گفت: باقلانی، «دریایی غرق کننده» ابن فورک، «بارانی ریزان»، و اسفراینی «آتشی فروزان» است. ابن عساکر گوید: گویی روح القدس در باب حقیقت احوال این بزرگان در درون صاحب دمیده بود.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 142 ، به نقل از اعیان الشیعه ج 3 ص 342</ref>
 
صاحب با آنکه علوم بسیاری می دانست و خود در زمره ی علم و ادبا بود و هیچ وزیری از این جهت با او برابری نمی کرد، لیکن با آنان معاشرت می کرد و می گفت: «ما در روز سلطان و در شب برادران یکدیگریم»، به گونه ای که گفته اند ندیدن ابو احمد عسکری اور متغیر می کرد. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از اعیان الشیعه ج 2ص 231</ref>
 
صاحب آن هنگام املای حدیث را آغاز کرد که در عین وزارت لباس علما پوشید و علمای حاضر را به شهادت گرفت و آنان گواهی دادند که هر چه از کودکی تا آن زمان خرج کرده است، از اموال پدر و جدش بوده، لیکن خالی از لغزش نبوده است. آنگاه همه را به شهادت طلبید و از هر گناهی که مرتکب شده بود، توبه کردو خانه ی خود را «بيت التوبه»نام نهاد. یک هفته در انجمن گاه دست خط فقها مبنی بر درستی توبه دریافت کرد و به املای جدیت پرداخت.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از تاریخ آل بویه ص 290</ref>
 
===2. کرامت عام و خاص===
یاقوت گوید: خیرات و صدقات و جوایز سالیانه ای که به اشراف و اهل علم و غربا و زوار می داد، بر یکصد هزار دینار بالغ می شده است. همچنین، او نقل می کند که صاحب از شیوخ کتاب و شعرا و ادیب زادگان و زهاد و فقیهان بغداد دستگیری می کرد و سالیانه برای آنها وظیفه ای مقرر می نمود. از جمله برای ابواسحاق ۵۰۰ دینار تعیین کرده بود. عوف بن حسین همدانی گوید که در خزانه خلعت صاحب بودم و چنان خواندم که در زمستان، ۸۲۰ عمامه ی خز به علویان و فقیهان و شاعران خلعت داده، جز آنچه بر خدم و حواشی صرف شده است. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از  تاریخ آل بویه ص 290</ref>
 
کرامت و بخشش عام صاحب از کودکی آغاز شده بود و در دوران وزارت هم ادامه داشت؛ داستان کور هاشمی مشهور است. گفته اند صاحب در کودکی هرگاه که می خواست به مسجد برود تا قرآن و کتاب بخواند، پدر برای هر روزش یک دینار و یک درهم می داد و می گفت به اولین فقیری که با او برخورد می کند، صدقه بدهد. در بزرگسالی به فراش خود گفته بود که یک دینار و یک درهم زیر مطرح (پتو) بگذارد تا فراموش نشود. روزی فراش فراموش کرد. شبی که برای نماز برخاست و دینار و درهم را در زیر مطرح ندید، آن را به فال بد گرفت. به فراش دستور داد که همه ی فرش ها و دیباها را به اولین فقیر بدهد و اولین فقیر مردی هاشمی بود که بر شانه ی زنی تکیه کرده بود، به او گفتند: این فرش ها را بپذیر؛ مرد کور هاشمی از هدایا پرسید؛ گفتند: دیبا و فرش است. او با شنیدن جواب بیهوش شد. خبر را به صاحب رساندند. صاحب، حقیقت ماجرا را پرسید. مرد هاشمی گفت از زن بپرسید. معلوم شد که زن برای دخترش فرش و دیبا می خواسته و مرد از عهده برنمی آمده تا آنکه مرد پیشنهاد کرده است مرا از خانه بیرون کن تا به سویی بروم و در آن راه به فراشان برخورده است. صاحب پس از شنیدن ماجرا گفت: دیبای تنها شایسته نیست. لوازمش را نیز برای او مهیا کنید. دختر را حاضر کردند و ثروتی به او بخشید.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از دایرة المعارف العامه ج 3 ص 454، اعیان ج 3 ص 220</ref>
 
صاحب گوید: نزدیک غروب آفتاب یکی از روزهای ماه رمضان در مجلس ابن العميد حاضر شدم؛ من در آن وقت در عنفوان جوانی بودم؛ فقها و علما برای مناظره در آنجا جمع بودند. چون هنگام افطار فرا رسید، همه رفتند و من با خود گفتم که ابن عميد با داشتن ریاست و ثروت، عالمان را برای افطار دعوت نکرد و با خود قرار گذاشتم اگر به مقامی برسم، چنان نکنم و صاحب در هنگام وزارت در هر شب هزار نفر را در خانه ی خود برای افطار نگه می داشت. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از تاریخ آل بویه ص 503، به نقل از  یتیمة الدهر ص 36</ref>
 
او ابوطالب مأمونی شاعر و ادیب معروف را نیکو داشت، به گونه ای که اطرافیان بر او حسد بردند و نزد صاحب شکایت کردند که اشعار مأمونی از خود او نیست و از قول او اشعاری در هجو صاحب ساختند تا او را از نظر بیندازند.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از ،  یتیمة الدهر  ج 4، ص 84 ، تاریخ آل بویه ص 722</ref>
 
روزی دیگر نظر ابوالقاسم زعفرانی بر خدمتکاران صاحب افتاد که همگی لباس خز رنگارنگ و گران بها پوشیده بودند؛ مکتوبی در دست او بود که ضمن مدح صاحب، از او جامه ی خز می خواست. صاحب دستور داد به او جبه و پیراهن و ردایی از خز بدهند. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از  لغت نامه دهخدا ج 10 ص 14757 به نقل از معجم الادبا</ref>
 
کرامت او آنچنان است که حتی ابوحیان دشمن سرسخت او که او را به کم عقلی و بی وفایی و بی حیایی نکوهش کرده، لیکن او را سخنور و قوی دل و بخشنده خوانده است. در شرف نفس و کرامت صاحب چه توان گفت جز آنکه بگوییم: «به ماهتاب چه حاجت شب تجلی را».<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از تجارب السلف، ص 244</ref> به سبب همین بزرگواری ها بوده است که هیچ وزیری از آل بویه به اندازه ی صاحب مدح نشد. ثعالبی در یتیمة الدهر، باب شش از جزء سوم را برای مدایح در باب صاحب، اختصاص داده است. و همچنین گوید: هیچ درباری بمانند دربار صاحب مورد توجه شعرا نبوده است و تذکره نویسان هم او را ستوده اند؛ از جمله ابن خلکان گوید: او نادره ی دهر و اعجوبه ی زمان در فضایل و محاسن و کرم بود.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از  لغت نامه دهخدا ج 10 ص 14763</ref>
 
تاریخ قم صاحب را به تقوی و پرهیز کاری و راستی و درست گفتاری از زاهدان وقت و ممتاز از جمیع شهوات نفسانی و هواجس جسمانی می شمارد. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از تاریخ قم ص 4</ref>در اعیان الشیعه نام ده تذکره نویس را برمی شمارد که صاحب را ستوده اند. تعدادی از شاعران در رثای صاحب، اشعار جانسوز سروده اند و بعضی از حالات نفسانی خود را در سوگ بر صاحب دارند. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از الغدیر ج 4 ص 75 و اعیان ج 3 ص 274 </ref>
 
در میان شاعرانی که صاحب را ستوده اند، هم شاعران فارسی و هم شاعران عرب دیده می شوند؛ بنابراین، یکی از دلایل رد خصومت صاحب بازبان فارسی همین برهان است. و آنچه «شیخ حر» می گوید که صاحب طرفدار عرب بوده است. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از لغت نامه دهخدا ج 10 ص 14736</ref> پایه ای ندارد، اگر چه معروف است. صاحب گاهی به فارسی سخن می گفته، دیوان های شعر فارسی را مطالعه می کرده و ابیات فارسی بسیاری از حفظ داشته است؛ بنابراین، مخالفت او با زبان فارسی مطرح نیست. خود صاحب هم گفته که در مدح من ۱۰۰ هزار قصیده ی فارسی و عربی سروده شده است. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از تاریخ آل بویه 551 به نقل از معجم الادبا ج6 ص 263، تاریخ الاداب، شوقی ضیف ج 5 ص 659</ref> ثعالبی گوید که صاحب بن عباد از مناكات، یعنی کلام و اصلاحات بنی ساسان، فراوان در حفظ داشت و از وسعت اطلاع ابودلف در این حوزه، اظهار شگفتی می کرد و آن را می پسندید<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از شوقی ضیف ج 5 ص 637</ref> و همین شاعر اشعاری در مدح و رثای صاحب سروده است.
 
ناگفته نماند که اندکی هم در هجو صاحب شعر گفته اند. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از  لغت نامه دهخدا ج 10 ص 14762</ref>مهمترین آنها سخنان ابوحیان است و بعضی هم یکی از موارد خاص ناخرسندی آنها را برانگیخته است؛ در هر حال شمار آنها نادر است و بعضی دیگر در مقام دفاع او برآمده اند.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از شوقی ضیف، ج 5  ص 595</ref>
 
<br />
 
===3. شکوه فرمانروایی و فروتنی انسانی===
جایگاه و مقام و منزلت و عظمت صاحب در میان مردم آنقدر بود که در باب هیچ وزیری قبل و بعد از او سابقه نداشت، لیکن در مقام مادر آنچتان رقت و فروتنی از خود نشان داد که سزای مادران است، در محرم سال ۳۸۴ که مادر صاحب در اصفهان فوت شد، خبر به صاحب رسید؛ در مجلسی به عزا نشست و همه، از جمله فخر الدوله، آمدند و به او تسلیت گفتند و صاحب از جلوی پای کسی برنخاست. همه ی بزرگان لشکر پیاده و پابرهنه و سربرهنه به حضور او رسیدند و زمین را بوسه دادند تا آنکه بعد از سه روز منوچهر بن قابوس کفش برای صاحب آورد و او از مجلس خارج شد.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از اعیان الشیعه ج 3 ص 349</ref> صاحبی که در مقابل هیچ کس برنمی خاست، تنها در مقابل یکی از زهاد معتزله عبدالله بن اسحاق در راه بازگشت از اهواز از جا برخاست و او را احترام کرد.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 146 ، به نقل از  فرهنگ دهخدا ج 10 ص 14755</ref>
 
هیبت و شکوه صاحب در دل ها و نزد کوچک و بزرگ و دور و نزدیک خیلی زیاد بود. امیر او، فخرالدوله، از بسیاری از علایق خود به خاطر مقام صاحب دست می کشید تا چه رسد به بزرگان دولت و دربار که آنان حتی از حاجبان دستگاه صاحب، ترس بر اندامشان مستولی می شد. زنی از یکی از زمامداران وی شکایت کرد. صاحب فقط نگاهی به او انداخت و او به محض رفتن صاحب، مسأله را بررسی کرد و از زن رفع ظلم نمود.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 146 ، به نقل از اعیان الشیعه ج 3 ص 349 به نقل از معجم الادباء</ref>
 
علاوه بر این، به جهت فروتنی، گاه لباس و قبای سربازان را می پوشید و خود را هم سطح سربازان قرار می داد و جمله ی معروفی را که در مقابل عالمان می گفت، گاه در مقابل همنشینان خود بر زبان جاری می کرد: «ما در روز سلطانیم و در شب برادران».<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 147، به نقل از اعيان الشيعة، ج ۲، ص ۳۵۰. </ref>
 
فروتنی در مقابل استادان خود را فراموش نمی کرد. ابن فارس، ابوالفرج اصفهانی، بدیع الزمان و غیره را به بزرگی یاد می کرد.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 147 ، به نقل از بروکلمان، ج ۲، ص ۲۶۹. </ref> با آنکه ابن العميد را سرور خود می دانست، لیکن به ابوحیان می گفت او در هیچ زمینه ای به گرد پای ما نمی رسد.  
 
<br />
 
===4. بردباری و جوانمردی===
داستان کفشگری که در نوجوانی هرگاه صاحب بر او گذر می کرد، به صاحب، اهانت می کرد و او را آزار می داد، ولی صاحب اعتنا نمی کرد تا آنکه دولت یافت و کفشگر به تظلم نزد او آمد و صاحب بدون نظر به گذشته از او رفع ظلم کرد و یا داستان حاضر نشدن تا قدح شراب مسموم را به آورنده و یا برنده ای دیگر بیاشامند و عفو وی و گفتن این سخن که «یقین را به شک نبايد راندن»، نشان از حلم و بردباری اوست. صاحب حتی حاضر نشد در مسموم کردن «علی بن کاسه» ازطریق واسطه با فخرالدوله مشارکت کند. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 147 ، به نقل از اعيان، ج ۳، ص۳۴۷؛ دهخدا، ج۱۰، ص ۱۴۷۵۵؛ به نقل از معجم الأدباء ج۲، ص ۲۸۱ </ref><br />
 
===5. رعایت حقوق مردم===
در زمانی که فخرالدوله به جنگ خراسان و فتح جرجان مشغول بود و سخت به مال محتاج، مردی نامه ای به او می نویسد و متعهد می شود که گذشته از حقوق و امور جاری، ۳۰۰ هزار درهم از املاک اصفهان تحصیل و به خزانه روانه کند. چون صاحب به نزد فخرالدوله رفت. فخرالدوله، صاحب را مأمور کرد که آن مال را فراهم کند. صاحب در آنجا قول همکاری داد، لیکن پس از بررسی معلوم کرد که گرفتن این مال به عموم رعیت زیان می رساند. بنابراین، آن مرد را حاضر کرد و با گرفتن خط از علما، مرد را مجازات کرد و این مال را از ده تن از ثروتمندان گرفت. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 147 ، به نقل از اعيان، ج ۳، ص ۳۴۷؛ به نقل از محاسن اصفهان</ref>صاحب در یکی از نامه های خود در قم سفارش کرد که تقسیم آب به همان گونه باشد که قرار داده شده و معمول است و نظر گمارچی (جوی پا) رعایت شود و کسی تعدی نکند و متعدی مجازات شود، حتی اگر مربوط به مزارع خاص او باشد. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 148 ، به نقل از تاريخ آل بویه، ص۷۹۸؛ به نقل از رسايل صاحب، ص۵۵-۵۴</ref>
 
صاحب تجارب السلف می گوید: صاحب به مرضی مبتلا شد. هرگاه بر طشت می نشست، ده دینار پهلوی آن می گذاشت تا فراشی که طشت برمی گیرد، از شادی یافتن زر به برداشتن طشت ناراحت نگردد.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 148 ، به نقل از لغت نامه ی دهخدا، ج۱۰، ص۱۴۷۵۷؛ به نقل از تجارب السلف</ref><br />ثعالبی آورده است که نامه ای مخفیانه از نوح بن منصور سامانی، ملک خراسان، به صاحب رسید که در آن از صاحب خواسته بود تا به خراسان برود و وزیر او بشود. صاحب عذر خواست و در پاسخ نامه ی او نوشت که چه طور می توانم از این قوم جدا بشوم؛ قومی که به واسطه ی آنها مقام من بالا رفته و نامم میان مردم شایع شده و علاوه بر آن، کتاب هایم زیاد است. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 148 ، به نقل از اعیان الشیعه، ج ۲، ص۳۴۵</ref><br />
 
===7. توجه به عمران و آبادانی===
در تاریخ مستوفی قزوینی آمده است: صاحب چون در حدیث خوانده بود که هر کس باروی قزوین را آباد کند، دری از بهشت به روی او باز می شود، به دنبال زلزله، باروهای قزوین را دوبارہ تعمیر کرد و محلات جدیدی برای شهر ساخت. قنات های قم را آباد کرد و مسجدی بزرگ در گرگان ساخت. در همین شهر مقبره ی محمدبن جعفر دیباج از اولاد موسی بن جعفر (ع) را تعمیر کرد؛ سرایی در اصفهان و در محله ی باب دریه یا «جوسق» ساخت که بعد این محله به صاحب آباد نامیده شد. بنای مسجد جورجیر در اصفهان که شرح استحکام و زیبایی آن در محاسن اصفهان آمده، از خدمات اوست. او به عمران و آبادانی قم اهمیت بیشتری می داد. به لحاظ آنکه این شهر شیعه نشین بود؛<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 148 ، به نقل از اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۴۹</ref> که صاحب، اشراف طالبيه و سادات فاطمیه را بعد از آنکه از همه جا و همه کس ناامید شدند، در قم اسکان داد و در همه ی امور به آنها مساعدت کرد.  <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 148 ، به نقل از تاریخ قم، ص۴۶-۴۵</ref>    خدمات فرهنگی او به این شهر از قبيل وقف کتب برای طلاب و رسیدگی به امور مردم، بسیار بوده است.
 
از یکی از فضلای قم «حسن بن محمد قمی» خواست که کتابی در تاریخ قم تألیف کند که این کتاب شهرت جهانی دارد.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 149 ، به نقل از تاريخ آل بویه، ص۴۵۱-۴۵۰.</ref> در کتاب الغدیر، نوادر اخلاقی از صاحب نقل می کند که بعضی از آنها نادر و بعضی دیگر از مشهورات منقول در دیگر منابع است.
 
دیگر از اخلاق و فضایل او آن بود که در دیگران را نسبت به خود به مدح تبدیل می کرد و مکارم خود را روشن می ساخت. به طریقی که ابوحیان چون از صاحب بهره ای نیافت، به نکوهش او پرداخت، لیکن مکارم اخلاق صاحب او را بر آن داشت که در مواضع متعدد او را بستاید.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 149 ، به نقل از لغت نامه ی دهخدا، ج۱۰، ص ۱۴۷۵۶؛ به نقل از معجم الأدباء</ref>
 
 
===8.  آزاده ای شیعی===
در باب مذهب صاحب بحث شده، بعضی او را معتزلی حنفی دانسته اند. صاحب اعیان الشيعه موارد منقول در باب مذهب صاحب را یکی پس از دیگری با براهین لازم رد می کند و سرانجام، معتقد می شود که صاحب، شیعه ی اثنی عشری بوده است نه معتزلی و نه حنفی و نه زیدی.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 149 ، به نقل از اعیان الشیعه، ج ۲، ص۲۳۸</ref> شوقی ضیف بیت ذیل را دلیل معتزلی و شیعی بودن صاحب می داند:
 
فما اخترت من دین تفوز به *****  فقلت انی شیعی و معتزلی <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 149 ، به نقل از شوقی ضیف، ج۵، ص۶۶۰</ref>
 
اما جدا از آنکه او شیعه بوده یا در شیعه بودن او تردید باشد، مهم آن است که به عنوان فردی آزاده قصایدی در رثای امام حسین علیه السلام و ثنای اهل البيت علیهم السلام دارد. در دیوانی که شیخ محمد آل یاسین از صاحب منتشر کرده است، قصایدی دیده می شود که صاحب از شهادت حسین علیه السلام به دست «افراد یزید» به شدت احساس درد و اندوه کرده و پیوسته در رثای حسین علیه السلام ناله و اشک و گریه ی خود را تکرار می کند. همچنین، اشعاری در فضایل علی علیه السلام دارد و در آن از نظریه ی وصایت امام علی علیه السلام دفاع می کند و از سابقه ی او در اسلام و جنگ های او و حقوق او در خلافت سخن می گوید. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 149 ، به نقل از دیوان صاحب، مصحح آل یاسین، صص ۱۸۵،۱۸۴،۶۶،۷۲،۹۵،۹۷،۱۱۱،۲۵۴،۲۶۱ .</ref>
 
یکی از علویان نامه ای مبنی بر بچه دار شدن می نویسد و از صاحب تقاضای نامگذاری می کند. او با تعریف و تمجید و جایزه، پاسخ می دهد که نامش را علی ابوالحسن بگذار. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 149 ، به نقل از الغدیر، ج ۴، ص ۷۱-۶۹</ref>
 
شیخ صدوق، دانشمند امامی و معاصر او، در مقدمه ی کتابش، «عیون اخبار الرضا» ادعا می کند که دو قصیده در مدح امام هشتم به او رسیده، لذا من این کتاب را برای خزانه ی صاحب تألیف می کنم، زیرا هیچ چیزی را نزد او از علوم اهل بیت پسندیده ترو بهتر ندیده ام و در ادامه فصلی در تعریف از صاحب و اعتذار به درگاه او می آورد و عین دو قصیده را ذکر می کند. این دو قصیده در دیوان چاپ شده ی آل یاسین موجود است. <ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 150 ، به نقل از دیوان، آل یاسین، ص ۹۱، ص ۱۶۲ و نیز اعیان، ج۳، ص۳۳۷.</ref>
 
گرچه به دلیل شهرت علمی و سیاسی و ثروت فراوان، رگه هایی از غرور و تکبر و بزرگی در صاحب وجود داشته است، ولی به اعتراف دشمن ترین دشمن او، یعنی ابوحیان، او دارای محامد و مکارمی بود که نشان از بزرگی روح، وسعت نفس و مکارم اخلاق او دارد؛ یاقوت در معجم الأدبا ضمن تعاریف فراوان از صاحب در پایان جمله ای دارد که می گوید او قدری «رقاعت اخلاق» داشت، ولی صاحب اعیان الشيعه این نظر را ظالمانه و مردود می داند و اخبار صاحب را مخالف این گفتار می داند.<ref>ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 150 ، به نقل از اعیان الشیعه، ج ۲، ص ۳۳۰</ref> با نظر نویسنده ی اعیان می توان هم رأی شد، زیرا مکارم و محامد صاحب بیش از آن است که با چنین گفتاری به شأن او در داشتن فضایل انسانی آسیبی وارد آید، لیکن هر انسانی محل لغزش است و اندکی لغزش در مقابل کثیری از آراستگی های اخلاقی در حکم عدم است.
 
 
== اتهامات ==
در طول تاریخ اتهاماتی به صاحب بن عباد وارد گردیده است که معمولا از طرف بدخواهان و مخالفان او ترویج گردیده است و اتهامات قابل پذیرشی نمی باشد.
 
این اتهامات شامل موارد مختلف اعم از خصوصیات فردی و دشمنی های علمی صاحب است که به برخی از این عناوین می پردازیم؛
 
=== 1- دشمنی با زبان فارسی؛ ===
سثقشس
 
<br />
 
==وفات و مدفن== 
 
 
صاحب در سال 385 هـ.ق در ری درگذشت.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  ابن اثیر،تاریخ بزرگ اسالم و ایران ، ترجمه ی علی هاشمی حائری ج15 ص 225</ref>  ترک و دیلم چون تابوت وی را دیدند، زمین بوسیدند و گریبانها را دریدند و بر سر و صورت میزدند و گریه میکردند .<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تجارب السلف در تواریخ خلفا و وزرای ایشان، صاحبی نخجوانی، ص 246</ref> صاحب در دلهای مردم محبوب و به هر زبانی ممدوح و دارای صفات نیکو (جمیله و حمیده) بود. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمی، ص 6</ref>  و در امور سیاست و تدبیر ملک بر هر مدبری برتری داشت . <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمی، ص 4</ref> بین وزرای آل بویه، صاحب بن عباد روی هم رفته بیش از دیگران نام و آوازه یافت. تمام طبقات از امرا و کاتبان و شعرا تا سربازان عامه، در حق وی شرایط تکریم و ادب به جای می آوردند. حتی بزرگان دیلم در حضور وی کرنش و زمین بوسی میکردند و در رکابش میدویدند. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تاریخ مردم ایران، عبدالحسین زرین کوب، ج2<span>  ص</span> 467</ref> جنازهی صاحب بن عباد از ری به اصفهان انتقال داده شد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  به نقل از ابن اثیر،تاریخ بزرگ اسالم و ایران ، ترجمه ی علی هاشمی حائری ج15 ص 226 </ref> و او را در خانه اش نزدیک دروازه ی طوقچی<ref>این دروازه اکنون در اصفهان به «میدان قدس» نامگذاری گردیده و هنوز در میان مردم، با عنوان «طوقچی» شناخته می شود.</ref> به خاک سپردند. هنوز هم که نزدیک به هزار سال از آن زمان میگذرد، آرامگاه صاحب از زیارتگاه هاي مشهور اصفهان به شمار می رود.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، لطف الله هنرفر، ص 37</ref>
 
پس از آنکه ابن عباد بیمار شد بزرگان و امرای دیلم بدر خانه او میرفتند و برای او دعای خیر میکردند و سپس باز میگشتند. خود فخرالدوله نیز از وی چند مرتبه عیادت کرد . میگویند پس از آنکه صاحب بن عباد از ادامه حیات خویش مایوس شد بفخرالدوله گفت . من تا آنجا که میتوانستم به تو خدمت کردم و نام نیک برای تو کسب کردم اگر کارها را به همان قسم که هست ادامه بدهی این نام نیک برای تو باقی خواهد ماند و مردم نام مرا فراموش میکنند و اگر از طریق سابق عدول کنی و روشهای جدید را مردم از تو بداند بطور قطع در آینده تورا ملامت خواهند کرد. فخرالدوله نظر صاحب را پذیرفت. صاحب همانروز فوت کرد و فورا ابومحمد كتابدار که خدمتگذار دائمی او بود و در عین حال جاسوس فخرالدوله نیز بشمار میرفت خبر مرگ اورا اعلام کرد و فخرالدوله - دستور داد از خانه ها وخزان او مراقبت کنند.
 
پس از آنکه جنازه را در تابوت گذاشته و روی دست مردم نمایان شد یکمرتبه همه برپا خاستند و زمین را بوسیدند و بعد ابو العباس جنی بر او نماز گذاشت و جنازه را در اطاقی با زنجیر بسقف آویزان کردند تا آنکه به آرامگاهش در اصفهان نقل نمودند.  <ref>آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، محمد صدر هاشمی، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان 1343 شماره 1 ، ص 61 ، به نقل از    تجارب الأمم چاپ مصر، صفحات ۲۹۱ و ۲۹۲</ref>
 
دیگر از کسانی که تصريح بحمل دفن صاحب دراصفهان میکند ابن خلكان صاحب کتاب معروف وفیات الاعیان است که در جلد اول کتاب ص ۱۰ چاپ تهران مینویسد «وتوفي ليلة الجمعه الرابع والعشرين من صفر سنة خمس وثمانين وثلاثمائه بالری ثم . نقل الي أصبهان ودفن في مجلة تعرف باب دری به و هی عامرة الى الان و اولاد ابنه يتعاهدونها بالبيض» خلاصه نوشته ابن خلکان اینکه پس از نقل جنازه صاحب به اصفهان او را در آرامگاهش در محله در دروازه دفن کردند و فرزندان دختری او روشنائی آنجا را عهده دار میباشند .<ref>آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، محمد صدر هاشمی، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان 1343 شماره 1 ، ص 61 </ref>
 
از قول شهید ثانی نقل شده است: « وان مدفنة اصفهان و قبره قرب باب - الطوقچي في مقابلة مسجد» ظاهر مقصود از نوشته شهید ثانی که قبر صاحب در مقابل مسجد باب علم است که دارای مناره مرتفعی بود و چند سال قبل هنگامیکه خیابان جدیدالاحداث هاتف بوجود آمد چون پایه مناره سست گردیده بود همه پای آن افتاد و مناره و باقیمانده مسحد خراب شد و اکنون اثری از مسجد و مناره باقی نیست. <ref>آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، محمد صدر هاشمی، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان 1343 شماره 1 ، ص 62 به نقل از رساله ارشاد (ص 44 چاپ تهران ضمیمه کتاب محاسن ما فروشی)</ref>
 
<br />
 
===علت انتقال جنازه صاحب به اصفهان===
صاحب رساله ارشاد علت حمل جنازه صاحب را به اصفهان را چنین مینویسد که صاحب از ری خوشش نمی آمد و بالعکس نسبت  مردم اصفهان مهربان و علاقه مند بود و از این جهت وصیت کرد که او را در اصفهان دفن کنند. <ref>آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، محمد صدر هاشمی، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان 1343 شماره 1 ، ص 62 به نقل از  رساله ارشاد (ص 44 چاپ تهران ضمیمه کتاب محاسن ما فروشی)</ref> ولی شاید علت عمده وصیب صاحب درباره حمل جنازه اش باصفهان این بوده که برخلاف نظر مورخین و جعرانویسان قدیم که صاحب اهل طالقان قزوین بوده. درجی اصفهان نیز طالقانی وجود داشته و این همانجائیست که اکنون آنرا  طالخونچه یعنی طالقان جی مینامد واز اشعاریکه صاحب درباره جی واشتیاق وی بدانجا سروده بعید نیست که صاحب از مردم این طالقان بوده است.<ref>آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، محمد صدر هاشمی، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان 1343 شماره 1 ، ص 63</ref>
<br />
 
==کلام آخر==
آقای موحد ابطحی در پایان کتاب خود چنین می نگارد: «در اینجا با اعتراف به ناتوانی در شناختن ارزشها و خدمات این بزرگمرد تاریخ تشیع،و عجز در معرفی شخصیت فوق العاده و بیرون از حد توصیف او، بحث را (در این مقوله به پایان می رسانم.» <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365</ref>
[[پرونده:مقبره صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]


صاحب در سال 385 هـ.ق در ری درگذشت.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص32 به نقل از<span> </span>: ابن اثیر،تاریخ بزرگ اسلام و ایران ، ج15 ص 225</ref> جنازه‌ی صاحب بن عباد به جهت وصیتش از ری به اصفهان انتقال داده شد؛<ref>صدر هاشمی، آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره 1 ، ص 62 .</ref> در منزل او در محلّه باب دریّه (که امروزه به محلّه طوقچی معروف است) مدفون گردید.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص564.</ref><ref>این دروازه اکنون در اصفهان به «میدان قدس» نامگذاری گردیده و هنوز در میان مردم، با عنوان «طوقچی» شناخته می شود.</ref> هنوز هم که نزدیک به هزار سال از آن زمان می‌گذرد، آرامگاه صاحب از زیارتگاه هاي مشهور اصفهان به شمار می رود.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،  شماره 36، ص31 به نقل از<span> </span>: هنرفر، گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص 37.</ref>[[پرونده:مقبره صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]


==پانویس==
<references />
<references />
==منابع==
==منابع==
1- آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365
2- مقاله صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36


3- مقاله ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، یحیی طالبیان، مطالعات ایران ، پاییز ۱۳۸۲ ، شماره ۴، ص 140- 154
*موحد ابطحی، حجت،  آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365.
*پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، قم: معروف، چاپ سوم، 1385.
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.


4- مقاله  آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، محمد صدر هاشمی، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان 1343 شماره 1 ، ص 58- 64
[[رده:سیاستمداران]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج 1]]
[[رده:علمای قرن 4]]
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۶


صاحب بن عباد.jpg
اطلاعات فردی و علمی
نام کاملاسماعیل بن عباد
شهرتصاحب بن عباد
زادروز۳۲۶ قمری
تاریخ وفات۳۸۵ قمری
مدفناصفهان، محله طوقچی
اساتیدابن فارس، ابن عمید، عباس بن محمد نحوی، حسن بن عبدالله سیرافی،...
شاگردانشیخ عبدالقاهر جرجانی، ابوبکر بن مقری، قاضی ابوطیب طبری، ابوبکر علی ذکوانی،...
آثارالکشف عن مساوی شعر المتنب، مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته، المحیط( فرهنگی مفصل در لغت عربی)،...
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیوزارت
اجتماعیگسترش علم در میان عموم


اسماعیل بن عَباد(326ق-385ق)از شخصیت‌های فقهی، کلامی، لغوی، ادبی، کاتب و یکی از وزرای لایق،باکفایت،بخشنده، بلندنظر و عظیم‌الشأن دولت آل‌بویه است. او به «صاحب» مشهور شد و به «کافی الکفات» نیز ملقب بوده و بدون شک یکی از تأثیرگذارترین افراد در گسترش تفکر و مذهب مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام در اصفهان است.[۱]

زندگی نامه

ولادت

ابوالقاسم اسماعيل بن عباد فرزند عباس مشهور به صاحب بن عباد به سال 326 ق در اصفهان ديده به جهان گشود.[۲] عبدالحسین زرین کوب می‌نویسد: «به احتمال قوی صاحب در اصطخر فارس متولد شد، اما در طالقان و اصفهان نشو و نما یافت و به اصفهان همچون موطن و منشأ خویش می نگریست.»[۳] برخی نیز محل تولد صاحب را طالقان از توابع اصفهان دانسته اند. [۴]

خاندان

پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. و عبّاس جدّ صاحب بدان مرتبه از بزرگی و احترام رسیده بودكه مردم او را (شيخ امين ) مى گفتند.[۵]3

تحصیلات

صاحب بن عباد در محيطى شيفته علم و ادب پاى به جهان گذارد و تا آخرين لحظات حيات دمى از علم آموزى دانش گسترى غفلت نورزيد. پدر صاحب و همسرش نهايت كوشش خود را در تربيت فرزند خود به كار بستند. اولين استاد صاحب پدرش (عباد) بود كه علاوه بر ايفاى پدرى استادى مهربان و دلسوز براى وى به حساب مى آمد. (صاحب ) پس از فراگيرى مقدمات به تحصيل فقه ، حديث ، تفسير، كلام و ديگر علوم رايج پرداخت .

پس از چندى كه او از اساتيد و بزرگان اصفهان بى نياز ديد به (رى ) كه از مراكز علم و ادب آن زمان بود مهاجرت كرد و در آن شهر به حلقه درس ‍ (ابن عميد) وزير دانشمند و شهير آل بويه پيوست و ابن عميد توانايى (صاحب ) در انشاى متون ادبى را مشاهده كرد؛ و او را از نويسندگانى مقام وزارت قرار داد. كاردانى و توانايى صاحب در انجام اين امور، راه پيشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا كه چون ركن‌الدوله ، فرزندش مؤيدالدوله را به مقام دبيرى او و نويسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت.[۶]

تلاش و كوشش او در آموختن ، محدود به زمان معين نبود به گونه اى كه حتى پس از رسيدن به مقام وزارت نيز كسب علم و معرفت را فراموش نكرد. او چه در ايام اقامت در شهرهاى اصفهان ، بغداد و رى و چه مسافرت هميشه با برخى از دانشمندان بزرگان علم همراه بود و حتى در مأموريت‌هاى نظامى نيز مجلس بحث و گفتگو مى داد.

اساتید

از مشخصات تمامى اساتيد صاحب اطلاع دقيق در دسترس نيست . برخى از اساتيد مهم وى عبارت اند از:

  1. عباد(پدر او)
  2. ابن عميد
  3. ابن فارس
  4. ابوالفضل عباس بن محمد نحوى مشهور به صدام
  5. ابوسعيد حسن بن عبدالله سيرافى
  6. ابوبكر محمد بن يعقوب
  7. قاضى ابوبكر احمد بن كامل
  8. ابوزكريا يحيى بن عدى
  9. ابوعمر صباغ[۷]
  10. احمد بن محمّد بن حسین رازی
  11. ابوعلی حسن بن احمد فسایی
  12. ابوبکر محمّد بن حسن بن مقسم عطّار[۸]

برخى از دانشمندان و اديبان ملازم صاحب بدين قرار بودند:

  1. ابوالقاسم زعفرانى
  2. ابوالقاسم بن أبى العلاء
  3. ابوالعباس ضبى
  4. ابوسعيد رستمى
  5. ابودلف خزرجى
  6. ابومحمدخان اصفهانى
  7. بديع الزمان همدانى

و ...[۹]

شاگردان

اسامى برخى از شاگردان او بدين شرح است:

  1. شيخ عبدالقاهر جرجانى
  2. ابوبكر بن مقرى
  3. قاضى ابوطيب طبرى
  4. ابوالفضل محمد بن ابراهيم نسوى شافعى
  5. ابوبكر على ذكوانى[۱۰]
  6. حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی
  7. ابومحمّدجعفر بن احمد بن علی ایلاقی قمی
  8. ابوالحسن محمّد بن جعفر بن محمّد کوفی (ابن نجار)
  9. ابوالعلاء محمّد بن علیّ بن حسن همدانی رازی[۱۱]

مذهب صاحب

بسيارى از بزرگان به تشيع و برخى به دوازده امامى بودن او تصريح كرده اند. سيد بن طاووس ، شيخ صدوق ، علامه مجلسى ، شيخ حر عاملى ، شيخ بهايى ، شيخ آقا بزرگ طهرانى ، شيخ عباس قمى ، علامه امينى و بسيارى ديگر از اين جمله اند.[۱۲] جز تصريح بزرگان ، دقت در اشعارى كه از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولايت و دوستى ائمه معصومين عليه السلام بهترين شاهد بر اين شخصيت بزرگ است[۱۳] به نمونه ذيل دقت كنيد:

ابا حسنٍ لو كان حبّك مدخلیجهنم، ان الفوز عند جحیمها
فكیف یخاف النار من هو مؤمنبأنّ امیرالمؤمنین قسیمها

(ابا حسن اى امام همام اگر دوستى تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا كه آتش ‍ جحيم رستگارى مرا در پى خواهد داشت .

آنكس كه تو را تقسيم كننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسى دارد؟)

همچنین نقش نگین صاحب،این جمله بود علی اللّه توکّلت و بالخمس توسّلت و نقش انگشتر دیگرش این بود: شفیع اسماعیل فی الآخره )محمّد و العتره الطّاهره

و جالب است بدانیم که،قاضی عبد الجبار معتزلی،پس از وفات صاحب گفت:«من بر جنازۀ او نماز نمی گذارم و بر او رحمت نمی فرستم چرا که او رافضی است و از این طریقه و روش،توبه نکرده است.»[۱۴]

جایگاه

جایگاه علمی

صاحب بن عباد در علم و فضیلت و فهم و فطانت یگانه ی روزگار بود.[۱۵] وی در تمام علوم صاحب ِ کمال بود و در ایام وزارت خود با وجود کثرت اشتغال، اغلب اوقات تدریس می‌کرد و در تمام علوم تصانیف ساخت و از تمام امور دنیایی باخبر بود.[۱۶] صاحب دارای تسلط، بر علوم گوناگونی بوده وشمارۀ آنها به ده علم می رسد که عبارتند از 1-تفسیر 2-فقه و حدیث 3-کلام(عقائد) 4-لغت 5-نحو 6-صرف 7-عروض 8-نقد ادبی 9-تاریخ و رجال 10-طب.

مولی محمدتقی مجلسی او از افقه فقهای امامیه(از متقدم و متأخر آنها) است و علامه و رئیس المحدثین و المتکلمین،می باشد و هراندازه از علم و فضل،مذاکره شود مقام صاحب بالاتر از آنست .

شیخ صدوق در مقدمه «عیون اخبار الرضا (ع) اینگونه نوشته است: «تصنیف کردم این کتاب را ... زیرا نیافتم چیزی را که نزد او(صاحب)،از علوم اهل بیت بهتر و باارزش تر باشد،زیرا او به ریسمان آنها چنگ زده و به ولایت آنها تمسک جسته است.»[۱۷]

شیخ بهائی او را در شأن و مقام برابری با محمد بن مسلم ثقفی و هشام ابن حکم و زراره بن اعین و جمیل بن دراج و اشباه ایشان می‌داند.[۱۸]

در مجلس درس صاحب، آنقدر جمعیت حاضر می‌شد که بنا به نقل مجمع البحرین از شهید ثانی، شمارۀ مستمعین، به اندازه ای بود که صدای صاحب،به آنها نمی‌رسید و برای املاء درس او، شش نفر واسطه (معدّ) بوده‌اند که صدای صاحب را به شاگردان برسانند.[۱۹]و در ارشاد کوپائی نقل می‌کند که عدۀ شاگردان هیچ حوزۀ درسی،به اندازۀ شاگردان صاحب نبوده است.[۲۰] در اکثر اوقات،در محضر او بسیاری از ادبا و شعراء و اهل علم،حاضر بوده و از بیانات او استفادۀ علمی می‌نموده اند. از ثعالبی نقل شده که:عدۀ بسیاری از شعراء و ادباء و اهل علم در اصفهان و ری و جرجان،همیشه در محضر صاحب حاضر بودند.

در ایام حکومت معزالدوله و وزارت مهلبی، صاحب بن عباد به بغداد رفت و مدتی اقامت نمود و مهلبی وزیر را ملاقات کرد و با علمای بغداد مناظره نمود. به مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت و نام آن را روزنامه نهاد و هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.[۲۱]

صاحب به تأليفات اهل قلم عنايت توجه ويژه داشت هرگاه از تأليفات كتابى جديد آگاهى مى يافت با سعى و كوشش فراوان نسخه اى از آن فراهم مى كرد و براى مطالعه در كتابخانه خويش قرار مى داد. او در نتيجه تلاش ‍ فراوان توانست كتابخانه اى عظيم و كم نظير تشكيل دهد؛ که در عظمت و گستردگی و تنوع کتابهای آن،همین بس که شمارۀ مجلدات آنرا با رقم دویست و شش هزار[۲۲] و به نقلی دویست و هفتاد هزار [۲۳] تعیین نموده اند و فهرست آنها در ده مجلد جمع آوری گردیده بوده و تنها برای حمل و جابجائی آنها،نیاز به بیش از چهار صد شتر بوده است.[۲۴] كتابخانه صاحب ، بيشتر آثار و تأليفات علمى آن دوران را در برداشت و دانشوران و نويسندگان متعدد را آن گنجينه ارزشمند استفاده مى بردند. [۲۵]

ارتباط صاحب با شعراى پارسى گويى همچون منطقى (بندار رازى ) غضائرى و جنيدى و احترام ويژه صاحب در تكريم آنان گواه روشنی بر این است که صاحب هيچ‌گاه با زبان فارسى و فارسى زبانان مخالف نبوده، بلكه وى با نژادپرستى و كفر و بازگشت به مجوسيت كه به بهانه دفاع از زبان فارسى انجام مى شد، دشمنى مى ورزيد. او از ترويج و توسعه مجوسيت نگران بود، بويژه كه در دولت آل بويه برخى بزرگان ديالمه بر كيش زردشتى باقى بودند و در منصبهاى مهم قرار داشتند و صاحب به دليل پاى بندى به دين و مذهب خود از آنها دلگير بود. از همين روگاهى در بيان دلتنگى از آنها سخن مى گفت و نمى توان اين موضع گيرى را مخالفت با زبان فارسى شمرد.[۲۶]

جایگاه اجتماعی

فراهم آوردن زمينه هاى گسترش علم در ميان عموم مردم از سياستهاى مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پى اين مهم دانشمندانى را از بغداد به اصفهان و رى فرا خواند. صاحب مى دانست كه آباد شدن كشور و رونق اقتصاد در نخستين مرحله متوقف بر آن است كه مردم از زنجير جهل و نادانى رهيده، روشنايى دانش و فضيلت را درك كنند.

صاحب بن عباد در آن دورۀ تاریخ،با تمام مشکلاتی که وجود داشت و شهر اصفهان سنی نشین بود، یک حوزۀ درسی و علمی شیعی،با ویژگی های مناسب که همراه با نوعی تقیه باشد تشکیل داد، و اولین گام برای حوزۀ علمیۀ شیعه،به وسیلۀ او در اصفهان برداشته شد، و بذری که او پاشید در آینده بثمر رسید.[۲۷]

جایگاه سیاسی

صاحب بن عباد بعد از درگذشت مؤیدالدوله مملکت را اداره کرد تا اینکه فخرالدوله از خراسان به ری آمد و امارت را به دست گرفت، و او را در سمت خود ابقا کرد.[۲۸] صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.[۲۹]

هنگامى كه صاحب به مقام وزارت رسيد در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولين گام، بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت . او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسيار كوشا بود. وى همچنين آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازى ويرانيها و بناى آثار نيک را نيز مورد عنايت قرار مى داد؛ كه مى توان از رونق يافتن شهرهاى قزوين ، قم و اصفهان ياد كرد. صاحب به شهر قم كه در آن زمان پايگاه اصلى شيعيان بود توجه ويژه داشت. گماردن افراد لایق به امور مهم دیوانی، تلاش در جهت آبادی کشور، آسودگی رعیت، امنیت راه ها و رونق تجارت، ایجاد تشکیلات منظم و دقیق از خبرگزاران و جاسوسان برای دریافت اطلاعات لازم از سراسر کشور،[۳۰] و نفوذ در دربار حکومتهای منطقه از اقدامات صاحب بن عباد است.[۳۱] او به ورزش نيز توجه بسيار داشت و ورزشكاران را مورد تشويق خود قرار مى داد. و هر زمان آگاه مى شد كه فردى شايسته و كاردان بيكار مى باشد يك شغل از كسانى را كه چند شغل داشتند، مى گرفت و به او واگذار مى كرد. [۳۲]

آثار

صاحب کتابهای فراوانی تألیف نموده است که شمارۀ آنها به بیش از سی عدد، می‌رسد و هم اکنون پانزده عدد از آنها موجود می باشد و از بقیۀ آنها تنها نامی در تاریخ مانده و خود آنها در حوادث تاریخی، از بین رفته است. برخی از آثار صاحب بن عباد عبارت است از:

  1. دیوان رسائل
  2. الکافی فی الرسائل
  3. الزیدیه
  4. الاعیاد و فضائل النیروز
  5. الامامه(در بیان فضائل و برتری علی بن ابیطالب (ع) و تثبیت امامت ایشان)
  6. الوزرا ء
  7. الکشف عن مساوی شعر المتنب
  8. مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته
  9. المحیط( فرهنگی مفصل در لغت عربی)
  10. القناع فی العروض
  11. طب
  12. روزنامه(صاحب در هنگام اقامت در بغدادبه مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت که هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.
  13. لطیفه(مشتمل بر اسماء انواع طیب که بر طلاب املاء می‌کرد و آنها می‌نوشتند.)[۳۳]
  14. منشأت( از نظر فصاحت و بلاغت در ردیف آثار برجسته ی زبان عربی است)[۳۴]
فضای داخلی بقعه صاحب بن عباد.jpg

سیره اخلاقی

مهمترین ویژگی صاحب، دانش دوستی وی است. خیرات و صدقات و جوایز سالیانه ای که به اشراف و اهل علم و غربا و زوار می داد، او از شیوخ کتاب و شعرا و ادیب زادگان و زهاد و فقیهان بغداد دستگیری می کرد و سالیانه برای آنها وظیفه ای مقرر می نمود. [۳۵]

ضریح صاحب بن عباد.jpg

تاریخ قم صاحب را به تقوی و پرهیز کاری و راستی و درست گفتاری از زاهدان وقت و ممتاز از جمیع شهوات نفسانی و هواجس جسمانی می شمارد. [۳۶]در اعیان الشیعه نام ده تذکره نویس را برمی شمارد که صاحب را ستوده اند. تعدادی از شاعران در رثای صاحب، اشعار جانسوز سروده‌اند و بعضی از حالات نفسانی خود را در سوگ بر صاحب دارند. [۳۷]
جایگاه و مقام و منزلت و عظمت صاحب در میان مردم آنقدر بود که در باب هیچ وزیری قبل و بعد از او سابقه نداشت، لیکن در مقام مادر آن چنان رقت و فروتنی از خود نشان داد که سزای مادران است.[۳۸]

علاوه بر این، به جهت فروتنی، گاه لباس و قبای سربازان را می پوشید و خود را هم سطح سربازان قرار می داد و جمله ی معروفی را که در مقابل عالمان می گفت، گاه در مقابل همنشینان خود بر زبان جاری می کرد: «ما در روز سلطانیم و در شب برادران».[۳۹]

فروتنی در مقابل استادان خود را فراموش نمی کرد. ابن فارس، ابوالفرج اصفهانی، بدیع الزمان و غیره را به بزرگی یاد می کرد.[۴۰] با آنکه ابن العميد را سرور خود می دانست، لیکن به ابوحیان می گفت او در هیچ زمینه ای به گرد پای ما نمی رسد. بردباری و جوانمردی و رعایت حقوق مردم از دیگر ویژگی‌های وی می باشد که بیان شده است.[۴۱]

وفات

صاحب در سال 385 هـ.ق در ری درگذشت.[۴۲] جنازه‌ی صاحب بن عباد به جهت وصیتش از ری به اصفهان انتقال داده شد؛[۴۳] در منزل او در محلّه باب دریّه (که امروزه به محلّه طوقچی معروف است) مدفون گردید.[۴۴][۴۵] هنوز هم که نزدیک به هزار سال از آن زمان می‌گذرد، آرامگاه صاحب از زیارتگاه هاي مشهور اصفهان به شمار می رود.[۴۶]

مقبره صاحب بن عباد.jpg

پانویس

  1. موحد ابطحی، آشنايی با حوزه های علميه شيعه در طول تاريخ، 361.
  2. ابن خلكان، وفيات الاعيان ، ج 1، ص 206؛ ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب، ج 3، ص 115.
  3. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،شماره 36، ص28، به نقل از: زرین کوب، تاریخ مردم ایران ج 2 ص465.
  4. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص28 به نقل از: مشکوه، تاریخ تشیع در ایران، ص872.
  5. پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، ص40.
  6. بهمنيار، صاحب بن عباد، شرح حال و آثار، ص 37، ياقوت حموى، معجم الادباء، ج 6، ص 221.
  7. ابن خلكان، وفيات الاعيان ، ج 3، ص 228.
  8. مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص563.
  9. بهمنيار، صاحب بن عباد شرح حال و آثار، ص143.
  10. همان، ص 120.
  11. مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص563.
  12. موحد ابطحی، آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، صص 361- 365.
  13. امینی، الغدير(ترجمه )، ج 7، ص 103.
  14. ادیب، هدیه العباد،ص 99.
  15. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص30 به نقل از ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون )العبر، ج3  ص 473؛ خواندمیر، مآثرالملوک، ص 118؛ خواندمیر، دستورالوزراء، شامل احوال وزرای اسلام تا انقراض تیموریان ص 118؛ ابن اثیر، تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج15 ص 225؛ میرخواند، تاریخ روضه الصفا ج4 ص 16.
  16. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، پشماره 36، ص 30 به نقل از : عقیلی، آثارالوزراء، ص 197.
  17. خوانساری، روضات الجنات ج 2 صص 26و25.
  18. ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 48.
  19. ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123،؛خوانساری، روضات الجنات ج 2 ص 28.
  20. ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123.
  21. رویگر، صاحب بن عباد،رشد آموزش، شماره 36، ص30.
  22. فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 534.
  23. هنرفر، اصفهان، ص 260.
  24. فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 534.
  25. پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، ص45.
  26. بهمنیار، صاحب بن عباد شرح احوال و آثار، ص 102.
  27. موحد ابطحی، آشنايی با حوزه های علميه شيعه در طول تاريخ، ص366.
  28. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص29، به نقل از: مستوفی، تاریخ گزیده، صص 417-416.
  29. ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران،ج 15 ص 173.
  30. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،شماره 36، ص29 به نقل از: انصاف پور، ساخت دولت در ایران، از اسلام تا یورش مغول، ص 184.
  31. ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج15 ص 226.
  32. بهمنیار، صاحب بن عباد شرح حال و آثار، صص70-68.
  33. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، صص30و 31 به نقل از: ص‍اح‍ب‍ی‌ ن‍خ‍ج‍وان‍ی‌، ت‍ج‍ارب‌ ال‍س‍ف‌: در ت‍واری‍خ‌ خ‍ل‍ف‍ا و وزرای‌ ای‍ش‍ان، ص 245.
  34. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص31 به نقل از: همایون فرخ، کتاب و کتابخانه‌های شاهنشاهی ایران،ج2  ص5.
  35. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: فقیهی، تاریخ آل بویه ص 290.
  36. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: قمی، تاریخ قم ص 4.
  37. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: امینی، الغدیر ج 4 ص 75؛ امین، اعیان الشیعه، ج 3 ص 274.
  38. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از اعیان الشیعه ج 3 ص 349.
  39. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 147، به نقل از : امین، اعيان الشيعة، ج ۲، ص ۳۵۰.
  40. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 147.
  41. همان، صص 140- 154.
  42. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص32 به نقل از : ابن اثیر،تاریخ بزرگ اسلام و ایران ، ج15 ص 225
  43. صدر هاشمی، آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره 1 ، ص 62 .
  44. مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص564.
  45. این دروازه اکنون در اصفهان به «میدان قدس» نامگذاری گردیده و هنوز در میان مردم، با عنوان «طوقچی» شناخته می شود.
  46. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص31 به نقل از : هنرفر، گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص 37.

منابع

  • موحد ابطحی، حجت، آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365.
  • پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، قم: معروف، چاپ سوم، 1385.
  • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.