این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «ابوالقاسم اسماعیل بن عباد»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
(اصلاح منبع)
 
(۳۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
ابوالقاسم اسماعیل بن عباد، معروف به صاحب بن عباد در سال 326 هـ.ق دیده به جهان گشود. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر،  رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  ابن اثیر، 1351<span> </span>: 76</ref>وی در اصطخر فارس متولد شد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از زامباور،نسب نام هی خلفا و شهریاران. ترجمه ی محمدجواد مشکور  ص 326</ref>
<br />
 
عبدالحسین زرینکوب مینویسد: «به احتمال قوی صاحب در اصطخر فارس متولد شد، اما در طالقان و اصفهان نشو و نما یافت و به اصفهان همچون موطن و منشأ خویش مینگریست.»<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از زرین کوب، تاریخ مردم ایران ج 2 ص 465</ref>  برخی نیز محل تولد صاحب را طالقان از توابع اصفهان دانسته اند. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از احمد مشکوه، تاریخ تشیع در ایران، ص872</ref>
 
<br />[[پرونده:صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
 
==دیباچه==
اسماعیل بن عباد، یکی از وزرای لایق،باکفایت،بخشنده، بلندنظر و عظیم الشأن بوده و توفیق یافته بود، بدنبال کوششهای موفق و نشأت گرفته از لیاقت و کاردانی، لقب کافی الکفاه(سرآمد اهل کفایت)را بخود اختصاص دهد و بعنوان یکی از بزرگترین چهره های وزارت در طول تاریخ ایران بشمار آید و این یک بعد از شخصیت او بود.ولی همین انسان برجسته،دارای شخصیتی فقهی، کلامی، لغوی، ادبی و....(و در یک کلام،شخصیتی علمی)نیز بوده است.<br />
 
==فعالیتهای علمی==
 
===جایگاه علمی===
صاحب بن عباد در علم و فضیلت و فهم و فطانت یگانه ی روزگار بود.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36،  به نقل از  ابن خلدون، تاریخ ابنخلدون )العبر( )ج3 .)ترجمهی عبدالمحمد آیتی. ،ج3<span>  ص</span> 473؛ خواندمیر، مآثرالملوک. تصحیح میرهاشم محدث ص 118؛ خواندمیر، دستورالوزراء، شامل احوال وزرای اسالم تا انقراض تیموریان ص 118؛ ابن اثیر، تاریخ بزرگ اسالم و ایران ، ترجمه ی علی هاشمی حائری ج15 ص 225؛ میرخواند، محمدبن سیدبرهان الدین خواندشاه، تاریخ روضه الصفا ج4  ص 16 </ref>  وی در تمام علوم صاحب ِ کمال بود و در ایام وزارت خود با وجود کثرت اشتغال، اغلب اوقات تدریس میکرد و در تمام علوم تصانیف ساخت و از تمام امور دنیایی باخبر بود.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  عقیلی،سیف الدین حاجی بن نظام ،  آثارالوزراء. تصحیح میرجلال الدین حسینی اُرموی (محدث) ص 197 </ref>  صاحب دارای تسلط، بر علوم گوناگونی بوده وشمارۀ آنها به ده علم می رسد که عبارتند از 1-تفسیر 2-فقه و حدیث 3-کلام(عقائد) 4-لغت 5-نحو 6-صرف 7-عروض 8-نقد ادبی 9-تاریخ و رجال 10-طب.<br />
 
===تألیفات===
صاحب کتابهای فراوانی تألیف نموده است که شمارۀ آنها به بیش از سی عدد،میرسد و هم اکنون پانزده عدد از آنها موجود می باشد و از بقیۀ آنها تنها نامی در تاریخ مانده و خود آنها در حوادث تاریخی، از بین رفته است.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36</ref>
 
برخی از آثار صاحب بن عباد عبارت است از:
 
====1 .دیوان رسائل====


====2 .الکافی فی الرسائل====
{{جعبه اطلاعات عالمان|تصویر=[[پرونده:صاحب بن عباد.jpg|وسط|320px]]|آثار=الکشف عن مساوی شعر المتنب، مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته، المحیط( فرهنگی مفصل در لغت عربی)،...|اساتید=ابن فارس، ابن عمید، عباس بن محمد نحوی، حسن بن عبدالله سیرافی،...|زادروز=۳۲۶ قمری|شاگردان=شیخ عبدالقاهر جرجانی، ابوبکر بن مقری، قاضی ابوطیب طبری، ابوبکر علی ذکوانی،...|شهرت=صاحب بن عباد|مدفن=اصفهان، محله طوقچی|نام کامل=اسماعیل بن عباد|تاریخ وفات=۳۸۵ قمری|اجتماعی=گسترش علم در میان عموم|سیاسی=وزارت}}


====3 .الزیدیه====
'''اسماعیل بن عَباد'''(326ق-385ق)از شخصیت‌های فقهی، کلامی، لغوی، ادبی، کاتب و یکی از وزرای لایق،باکفایت،بخشنده، بلندنظر و عظیم‌الشأن دولت آل‌بویه  است. او به «'''صاحب'''» مشهور شد و به «'''کافی الکفات'''» نیز ملقب بوده و بدون شک یکی از تأثیرگذارترین افراد در  گسترش تفکر و مذهب مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام در اصفهان است.<ref>موحد ابطحی، آشنايی با حوزه های علميه شيعه در طول تاريخ، 361.</ref>
==زندگی نامه==


====4 .الاعیاد و فضائل النیروز====
===ولادت===
[[پرونده:فضای داخلی بقعه صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
ابوالقاسم اسماعيل بن عباد فرزند عباس مشهور به صاحب بن عباد به سال 326 ق در اصفهان ديده به جهان گشود.<ref>ابن خلكان، وفيات الاعيان ،  ج 1، ص 206؛ ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب،  ج 3، ص 115.</ref> عبدالحسین زرین کوب می‌نویسد: «به احتمال قوی صاحب در اصطخر فارس متولد شد، اما در طالقان و اصفهان نشو و نما یافت و به اصفهان همچون موطن و منشأ خویش می نگریست.»<ref>رویگر، صاحب بن عباد،  رشد آموزش،شماره 36، ص28، به نقل از: زرین کوب، تاریخ مردم ایران ج 2 ص465.</ref>  برخی نیز محل تولد صاحب را طالقان از توابع اصفهان دانسته اند. <ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص28 به نقل از:  مشکوه، تاریخ تشیع در ایران، ص872.</ref>
====5 .الامامه====
در بیان فضائل و برتری علی بن ابیطالب علیه السلام و تثبیت امامت ایشان


====6 .الوزرا ء====
===خاندان===
پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. و عبّاس جدّ صاحب بدان مرتبه از بزرگی و احترام رسیده بودكه مردم او را '''('''شيخ امين ''')''' مى گفتند.<ref>پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، ص40.</ref>3


====7 .الکشف عن مساوی شعر المتنب====
===تحصیلات===
صاحب بن عباد در محيطى شيفته علم و ادب پاى به جهان گذارد و تا آخرين لحظات حيات دمى از علم آموزى دانش گسترى غفلت نورزيد. پدر صاحب و همسرش نهايت كوشش خود را در تربيت فرزند خود به كار بستند. اولين استاد صاحب پدرش '''('''عباد''')''' بود كه علاوه بر ايفاى پدرى استادى مهربان و دلسوز براى وى به حساب مى آمد. '''('''صاحب ''')''' پس از فراگيرى مقدمات به تحصيل فقه ، حديث ، تفسير، كلام و ديگر علوم رايج پرداخت .


====8 .مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته====
پس از چندى كه او از اساتيد و بزرگان اصفهان بى نياز ديد به '''('''رى ''')''' كه از مراكز علم و ادب آن زمان بود مهاجرت كرد و در آن شهر به حلقه درس ‍ '''('''ابن عميد''')''' وزير دانشمند و شهير آل بويه پيوست و ابن عميد توانايى '''('''صاحب ''')''' در انشاى متون ادبى را مشاهده كرد؛ و او را از نويسندگانى مقام وزارت قرار داد. كاردانى و توانايى صاحب در انجام اين امور، راه پيشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا كه چون ركن‌الدوله ، فرزندش مؤيدالدوله را به مقام دبيرى او و نويسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت.<ref>بهمنيار، صاحب بن عباد، شرح حال و آثار،  ص 37، ياقوت حموى، معجم الادباء، ج 6، ص 221.</ref>


====9 .المحیط====
تلاش و كوشش او در آموختن ، محدود به زمان معين نبود به گونه اى كه حتى پس از رسيدن به مقام وزارت نيز كسب علم و معرفت را فراموش نكرد. او چه در ايام اقامت در شهرهاى اصفهان ، بغداد و رى و چه مسافرت هميشه با برخى از دانشمندان بزرگان علم همراه بود و حتى در مأموريت‌هاى نظامى نيز مجلس بحث و گفتگو مى داد.
صاحب بن عباد فرهنگی مفصل در لغت عربی در هفت جلد به نام محیط نوشت و اکنون قسمتی از آن در کتابخانه ی ملی مصر موجود است.
 
====10 .االقناع فی العروض====
که نسخه ی خطی آن در کتابخانه ی ملی مصر موجوداست.
 
====11 .طب====
رساله ای طبی که به چاپ رسیده است. برخی از پزشکان گفته اند که اگر این رساله به نظر »ابن قره« و »زکریای رازی« میرسید، چیزی نداشتند که بر آن بیفزایند.
 
====12 .روزنامه====
در ایام حکومت معزالدوله و وزارت ّ مهلبی، صاحب بن عباد به بغداد رفت و مدتی اقامت نمود و مهلبی وزیر را ملاقات کرد و با علمای بغداد مناظره نمود. به مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت و نام آن را روزنامه نهاد و هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.
 
====13 .لطیفه====
کتابی بود مشتمل بر اسماء انواع طیب که نام آن را لطیفه نهاد و بر طلاب املاء میکرد و آنها مینوشتند.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از السلف در 12 .صاحبی نخجوانی، هندوشاه بن سنجر بن عبداهلل. تجارب  تواریخ خلفا و وزرای ایشان،احبی نخجوانی،  هندوشاه بن سنجر بن عبداه،  تصحیح عباس اقبال آشتیانی. ، ص 245</ref>
 
====14 .منشأت====
منشأت صاحب بن عباد از نظر فصاحت و بلاغت در ردیف آثار برجسته ی زبان عربی است. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از رکنالدین همایونفرخ، کتاب و کتابخانههای شاهنشاهی ایران،ج2<span>  ص</span>5 </ref>
 
<br />


===اساتید===
===اساتید===
1- ابوالفضل محمدبن حسین معروف به ابن عمید، وزیر رکن الدوله
از مشخصات تمامى اساتيد صاحب اطلاع دقيق در دسترس نيست . برخى از اساتيد مهم وى عبارت اند از:


ابن عمید به صاحب عالقمند بود و در دیوان وزارت خود، همواره وسایل ارتقای او را فراهم میساخت، تا اینکه در سال 360هـ.ق او را به وزارت مؤیدالدوله، که در عهد پدرش رکن الدوله، امارت اصفهان را بر عهده داشت، برگزید. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36</ref><br />
#عباد(پدر او)
#ابن عميد
#ابن فارس
#ابوالفضل عباس بن محمد نحوى مشهور به صدام
#ابوسعيد حسن بن عبدالله سيرافى
#ابوبكر محمد بن يعقوب
#قاضى ابوبكر احمد بن كامل
#ابوزكريا يحيى بن عدى
#ابوعمر صباغ<ref>ابن خلكان، وفيات الاعيان ، ج 3، ص 228.</ref>
#احمد بن محمّد بن حسین رازی
#ابوعلی حسن بن احمد فسایی
#ابوبکر محمّد بن حسن بن مقسم عطّار<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص563.</ref>


===حوزۀ درسی صاحب بن عباد===
برخى از دانشمندان و اديبان ملازم صاحب بدين قرار بودند:
در مجلس درس صاحب،آنقدر جمعیت حاضر میشد که بنا بنقل مجمع البحرین از شهید ثانی،شمارۀ مستمعین،باندازه ای بود که صدای صاحب،بآنها نمیرسید و برای املاء درس او،شش نفر واسطه بوده اند که آنرا به شاگردان برسانند.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123،و روضات الجنات ج 2 ص 28</ref>


و در ارشاد کوپائی نقل میکند که عدۀ شاگردان هیچ حوزۀ درسی،باندازۀ شاگردان صاحب نبوده است.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365به به نقل از هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123</ref>
#ابوالقاسم زعفرانى
#ابوالقاسم بن أبى العلاء
#ابوالعباس ضبى
#ابوسعيد رستمى
#ابودلف خزرجى
#ابومحمدخان اصفهانى
#بديع الزمان همدانى


و در اکثر اوقات،در محضر او بسیاری از ادبا و شعراء و اهل علم،حاضر بوده و از بیانات او استفادۀ علمی مینموده اند. از ثعالبی نقل شده که:عدۀ بسیاری از شعراء و ادباء و اهل علم در اصفهان و ری و جرجان،همیشه در محضر صاحب حاضر بودند،مانند...(آنگاه نام عده ای از بزرگان را ذکر می نماید.<br />
و ...<ref>بهمنيار، صاحب بن عباد شرح حال و آثار، ص143.</ref>


===کتابخانۀ عظیم صاحب بن عباد===
===شاگردان===
وی کتابخانۀ بزرگ و مفصلی داشته که در عظمت و گستردگی و تنوع کتابهای آن، همین بس که شمارۀ مجلدات آنرا با رقم دویست و ششهزار <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از آل بویه و اوضاع زمان ایشان صفحۀ 534</ref> و بنقلی دویست و هفتاد هزار <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از اصفهان،تألیف دکتر هنرفر صفحه 260</ref> تعیین نموده اند و فهرست آنها در ده مجلد جمع آوری گردیده بوده و تنها برای حمل و جابجائی آنها،نیاز به بیش از چهار صد شتر بوده است. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از آل بویه و اوضاع زمان ایشان صفحه 534</ref>
اسامى برخى از شاگردان او بدين شرح است:


صاحب در وقتی درصدد املاء کردن حدیث برآمد،روزی طیلسان(نوعی رداء که خطیب ها و قاضی ها بر دوش می اندازند)پوشید و تحت الحنک انداخت و با لباس علماء از خانه بیرون آمد و به علمای حاضر، اظهار داشت که آیا سابقۀ مرا در علم میدانید،همه تصدیق کردند.آنگاه گفت با اینکه من، هرچه از کودکی تا امروز خرج کرده ام از اموال پدر و جدم بوده معهذا خالی از لغزش نبوده ام، من،خدا و شما را به شهادت میطلبم که از هرگناهی که مرتکب شده ام بدرگاه خدا توبه می کنم.
#شيخ عبدالقاهر جرجانى
#ابوبكر بن مقرى
#قاضى ابوطيب طبرى
#ابوالفضل محمد بن ابراهيم نسوى شافعى
#ابوبكر على ذكوانى<ref>همان، ص 120.</ref>
#حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی
#ابومحمّدجعفر بن احمد بن علی ایلاقی قمی
#ابوالحسن محمّد بن جعفر بن محمّد کوفی (ابن نجار)
#ابوالعلاء محمّد بن علیّ بن حسن همدانی رازی<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص563.</ref>


صاحب آنگاه خانه ای(اطاقی)را به خود اختصاص داد و نام آنرا، بیت التّوبه گذاشت و یک هفته در آن ماند،بعد از آن دستخط فقهاء را مبنی بر درستی توبه خود،دریافت داشت و پس از همۀ اینها به املای حدیث پرداخت و خلق کثیری، در مجلس املای او حاضر میشدند.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از آل بویه و اوضاع زمان ایشان ص 289 بنقل از المنتظم و معجم الادباء</ref>
===مذهب صاحب===
بسيارى از بزرگان به تشيع و برخى به دوازده امامى بودن او تصريح كرده اند. سيد بن طاووس ، شيخ صدوق ، [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسى]] ، شيخ حر عاملى ، [[شیخ بهائی|شيخ بهايى]] ، شيخ آقا بزرگ طهرانى ، شيخ عباس قمى ، علامه امينى و بسيارى ديگر از اين جمله اند.<ref>موحد ابطحی، آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، صص 361- 365.</ref> جز تصريح بزرگان ، دقت در اشعارى كه از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولايت و دوستى ائمه معصومين عليه السلام بهترين شاهد بر اين شخصيت بزرگ است<ref>امینی، الغدير(ترجمه )، ج 7، ص 103.</ref> به نمونه ذيل دقت كنيد:
{{شعر}}
{{ب|ابا حسنٍ لو كان حبّك مدخلی|جهنم، ان الفوز عند جحیمها}}
{{ب|فكیف یخاف النار من هو مؤمن|بأنّ امیرالمؤمنین قسیمها}}
{{پایان شعر}}


آری،خودش توجه داشت که مسئولیت وزارت و اشتغالات اجتماعی، شخصیتی می طلبد و تدریس و املای حدیث،شخصیتی دیگر و در نتیجه،گاه حاضر میشد،در صحنۀ تلاش و در امروزارت با تدبیری کامل و لیاقتی شایسته و کفایتی بی نظیر،و گاه ظاهر میشد در صحنۀ تدریس و تلاش علمی،با فکری قوی و تحقیقی متین و اندیشه ای ژرف نگر،در کسوت علماء و فقهاء.
(ابا حسن اى امام همام اگر دوستى تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا كه آتش ‍ جحيم رستگارى مرا در پى خواهد داشت .


و به همین جهت است که ستایش هائی که از او شده آنچنان است که اگر تنها ویژگی های مربوط به وزارت او نقل شود، انسان باور نمی کند که این ستایشها دربارۀ یک متکلم فقیه باشد، و وقتی ویژگی های مربوط به جنبۀ فقهی و کلامی و ادبی او نقل شود، گمان نمیرود که اینها مربوط به یک وزیر باشد.
آنكس كه تو را تقسيم كننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسى دارد؟)


<br />
همچنین نقش نگین صاحب،این جمله بود علی اللّه توکّلت و بالخمس توسّلت و نقش انگشتر دیگرش این بود: شفیع اسماعیل فی الآخره )محمّد و العتره الطّاهره


===مناظره===
و جالب است بدانیم که،قاضی عبد الجبار معتزلی،پس از وفات صاحب گفت:«من بر جنازۀ او نماز نمی گذارم و بر او رحمت نمی فرستم چرا که او رافضی است و از این طریقه و روش،توبه نکرده است.»<ref>ادیب، هدیه العباد،ص 99.</ref><br />
در ایام حکومت معزالدوله و وزارت ّ مهلبی، صاحب بن عباد به بغداد رفت و مدتی اقامت نمود و مهلبی وزیر را ملاقات کرد و با علمای بغداد مناظره نمود. به مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت و نام آن را روزنامه نهاد و هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36</ref>
==جایگاه==


<br />
===جایگاه علمی===
 
صاحب بن عباد در علم و فضیلت و فهم و فطانت یگانه ی روزگار بود.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36،  ص30 به نقل از ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون )العبر، ج3<span>  ص</span> 473؛ خواندمیر، مآثرالملوک، ص 118؛ خواندمیر، دستورالوزراء، شامل احوال وزرای اسلام تا انقراض تیموریان ص 118؛ ابن اثیر، تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج15 ص 225؛ میرخواند،  تاریخ روضه الصفا ج4  ص 16. </ref> وی در تمام علوم صاحب ِ کمال بود و در ایام وزارت خود با وجود کثرت اشتغال، اغلب اوقات تدریس می‌کرد و در تمام علوم تصانیف ساخت و از تمام امور دنیایی باخبر بود.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، پشماره 36، ص 30 به نقل از<span> </span>: عقیلی،  آثارالوزراء، ص 197. </ref> صاحب دارای تسلط، بر علوم گوناگونی بوده وشمارۀ آنها به ده علم می رسد که عبارتند از 1-تفسیر 2-فقه و حدیث 3-کلام(عقائد) 4-لغت 5-نحو 6-صرف 7-عروض 8-نقد ادبی 9-تاریخ و رجال 10-طب.
===خطابه===
صاحب در فصاحت و با لغت و شعر همانندی نداشت. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36،  به نقل از   ابن ندیم، 1381<span> </span>:223</ref>
 
<br />
 
==دیدگاه بزرگان==
 
===مولی محمد تقی مجلسی===
او از افقه فقهای امامیه(از متقدم و متأخر آنها) است و علامه و رئیس المحدثین و المتکلمین،می باشد و هراندازه از علم و فضل،مذاکره شود مقام صاحب بالاتر از آنست .<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از روضات الجنات ج 2 ص 26</ref>


===شیخ صدوق===
مولی [[محمد تقی مجلسی|محمدتقی مجلسی]] او از افقه فقهای امامیه(از متقدم و متأخر آنها) است و علامه و رئیس المحدثین و المتکلمین،می باشد و هراندازه از علم و فضل،مذاکره شود مقام صاحب بالاتر از آنست .
اشان در مقدمه «عیون اخبار الرضا علیه السلام اینگونه نوشته است: «تصنیف کردم این کتاب را ... زیرا نیافتم چیزی را که نزد او(صاحب)،از علوم اهل بیت بهتر و باارزش تر باشد،زیرا او به ریسمان آنها چنگ زده و به ولایت آنها تمسک جسته است.»<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از روضات الجنات ج 2 ص 25</ref>


===شیخ بهائی===
شیخ صدوق در مقدمه «عیون اخبار الرضا (ع) اینگونه نوشته است: «تصنیف کردم این کتاب را ... زیرا نیافتم چیزی را که نزد او(صاحب)،از علوم اهل بیت بهتر و باارزش تر باشد،زیرا او به ریسمان آنها چنگ زده و به ولایت آنها تمسک جسته است.»<ref>خوانساری، روضات الجنات ج 2 صص 26و25.</ref>
او در شأن و مقام برابری دارد.با محمد بن مسلم ثقفی و هشام ابن حکم و زراره بن اعین و جمیل بن دراج و اشباه ایشان.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 48</ref>


<br />
شیخ بهائی او را در شأن و مقام برابری با محمد بن مسلم ثقفی و هشام ابن حکم و زراره بن اعین و جمیل بن دراج و اشباه ایشان می‌داند.<ref>ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 48.</ref>


===ثعالبی===
در مجلس درس صاحب، آنقدر جمعیت حاضر می‌شد که بنا به نقل مجمع البحرین از شهید ثانی، شمارۀ مستمعین، به اندازه ای بود که صدای صاحب،به آنها نمی‌رسید و برای املاء درس او، شش نفر واسطه  (معدّ) بوده‌اند که صدای صاحب را به شاگردان برسانند.<ref>ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123،؛خوانساری،  روضات الجنات ج 2 ص 28.</ref>و در ارشاد کوپائی نقل می‌کند که عدۀ شاگردان هیچ حوزۀ درسی،به اندازۀ شاگردان صاحب نبوده است.<ref>ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123.</ref> در اکثر اوقات،در محضر او بسیاری از ادبا و شعراء و اهل علم،حاضر بوده و از بیانات او استفادۀ علمی می‌نموده اند. از ثعالبی نقل شده که:عدۀ بسیاری از شعراء و ادباء و اهل علم در اصفهان و ری و جرجان،همیشه در محضر صاحب حاضر بودند.
ثعالبی راجع به صاحب بن عباد چنین گفته است:  صدر خاور زمین بود و مظهر عزت و تاریخ افتخار و ماه فروزان زمان و سرچشمهی داد و احسان و سزاوار هرگونه ستایش و احترام و شایستهی هر منزلت و مقام بود. اگر از برکت وجودش نبود، هرگز بازار فضل و دانش آن عصر اینهمه رونق و رواج نمییافت. به قول ثعالبی، تعداد شعرا و دانشمندانی که در عصر صاحب پرورش یافتند، از دورهی هارونالرشید، خلیفهی عباسی، بیشتر بود. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از عزام، 1329<span> </span>:237ـ236</ref>  


<br />
در ایام حکومت معزالدوله و وزارت مهلبی، صاحب بن عباد به بغداد رفت و مدتی اقامت نمود و مهلبی وزیر را ملاقات کرد و با علمای بغداد مناظره نمود. به مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت و نام آن را روزنامه نهاد و هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.<ref>رویگر، صاحب بن عباد،رشد آموزش، شماره 36، ص30.</ref>


==تشیّع صاحب==
صاحب به تأليفات اهل قلم عنايت توجه ويژه داشت هرگاه از تأليفات كتابى جديد آگاهى مى يافت با سعى و كوشش فراوان نسخه اى از آن فراهم مى كرد و براى مطالعه در كتابخانه خويش قرار مى داد. او در نتيجه تلاش ‍ فراوان توانست كتابخانه اى عظيم و كم نظير تشكيل دهد؛ که در عظمت و گستردگی و تنوع کتابهای آن،همین بس که شمارۀ مجلدات آنرا با رقم دویست و شش هزار<ref>فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 534.</ref> و به نقلی دویست و هفتاد هزار <ref>هنرفر، اصفهان، ص 260.</ref> تعیین نموده اند و فهرست آنها در ده مجلد  جمع آوری گردیده بوده و تنها برای حمل و جابجائی آنها،نیاز به بیش از چهار صد شتر بوده است.<ref>فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 534.</ref> كتابخانه صاحب ، بيشتر آثار و تأليفات علمى آن دوران را در برداشت و دانشوران و نويسندگان متعدد را آن گنجينه ارزشمند استفاده مى بردند. <ref>پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، ص45.</ref>


===ستایش بزرگان امامیه===
ارتباط صاحب با شعراى پارسى گويى همچون منطقى '''('''بندار رازى ''')''' غضائرى و جنيدى و احترام ويژه صاحب در تكريم آنان گواه روشنی بر این است که صاحب هيچ‌گاه با زبان فارسى و فارسى زبانان مخالف نبوده، بلكه وى با نژادپرستى و كفر و بازگشت به مجوسيت كه به بهانه دفاع از زبان فارسى انجام مى شد، دشمنى مى ورزيد. او از ترويج و توسعه مجوسيت نگران بود، بويژه كه در دولت آل بويه برخى بزرگان ديالمه بر كيش زردشتى باقى بودند و در منصبهاى مهم قرار داشتند و صاحب به دليل پاى بندى به دين و مذهب خود از آنها دلگير بود. از همين روگاهى در بيان دلتنگى از آنها سخن مى گفت و نمى توان اين موضع گيرى را مخالفت با زبان فارسى شمرد.<ref>بهمنیار، صاحب بن عباد شرح احوال و آثار، ص 102.</ref>
تشیّع صاحب،طبق گواهی اشعار و نوشته ها و موضع گیری های او،امری مسلم و روشن است و بعلاوه شخصیت شناسهای بزرگی همانند:


1-مرحوم سید رضی
===جایگاه اجتماعی===
فراهم آوردن زمينه هاى گسترش علم در ميان عموم مردم از سياستهاى مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پى اين مهم دانشمندانى را از بغداد به اصفهان و رى فرا خواند. صاحب مى دانست كه آباد شدن كشور و رونق اقتصاد در نخستين مرحله متوقف بر آن است كه مردم از زنجير جهل و نادانى رهيده، روشنايى دانش و فضيلت را درك كنند.


2-مرحوم شیخ صدوق
صاحب بن عباد در آن دورۀ تاریخ،با تمام مشکلاتی که وجود داشت و شهر اصفهان سنی نشین بود، یک حوزۀ درسی و علمی شیعی،با ویژگی های مناسب که همراه با نوعی تقیه باشد تشکیل داد، و اولین گام برای حوزۀ علمیۀ شیعه،به وسیلۀ او در اصفهان برداشته شد، و بذری که او پاشید در آینده بثمر رسید.<ref>موحد ابطحی، آشنايی با حوزه های علميه شيعه در طول تاريخ، ص366.</ref>


3-مرحوم آخوند ملا محمد تقی مجلسی
===جایگاه سیاسی===
صاحب بن عباد بعد از درگذشت مؤیدالدوله مملکت را اداره کرد تا اینکه فخرالدوله از خراسان به ری آمد و امارت را به دست گرفت، و او را در سمت خود ابقا کرد.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،  شماره 36، ص29، به نقل از: مستوفی،  تاریخ گزیده، صص  417-416.</ref> صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.<ref>ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران،ج 15 ص 173. </ref>


4-شیخ بهائی
هنگامى كه صاحب به مقام وزارت رسيد در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولين گام، بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت . او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسيار كوشا بود. وى همچنين آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازى ويرانيها و بناى آثار نيک را نيز مورد عنايت قرار مى داد؛ كه مى توان از رونق يافتن شهرهاى قزوين ، قم و اصفهان ياد كرد. صاحب به شهر قم كه در آن زمان پايگاه اصلى شيعيان بود توجه ويژه داشت. گماردن افراد لایق به امور مهم دیوانی، تلاش در جهت آبادی کشور، آسودگی رعیت،  امنیت راه ها و  رونق تجارت، ایجاد تشکیلات منظم و دقیق از خبرگزاران و جاسوسان برای دریافت اطلاعات لازم از سراسر کشور،<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،شماره 36، ص29 به نقل از:  انصاف پور، ساخت دولت در ایران، از اسلام تا یورش مغول، ص 184. </ref> و نفوذ در دربار حکومتهای منطقه از اقدامات صاحب بن عباد است.<ref>ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج15<span> </span>ص 226.</ref>  او به ورزش نيز توجه بسيار داشت و ورزشكاران را مورد تشويق خود قرار مى داد. و هر زمان آگاه مى شد كه فردى شايسته و كاردان بيكار مى باشد يك شغل از كسانى را كه چند شغل داشتند، مى گرفت و به او واگذار مى كرد. <ref>بهمنیار، صاحب بن عباد شرح حال و آثار، صص70-68.</ref>


5-ابو علی،در منتهی المقال
==آثار==
صاحب کتابهای فراوانی تألیف نموده است که شمارۀ آنها به بیش از سی عدد، می‌رسد و هم اکنون پانزده عدد از آنها موجود می باشد و از بقیۀ آنها تنها نامی در تاریخ مانده و خود آنها در حوادث تاریخی، از بین رفته است. برخی از آثار صاحب بن عباد عبارت است از:


6-شیخ حر عاملی
#دیوان رسائل
#الکافی فی الرسائل
#الزیدیه
#الاعیاد و فضائل النیروز
#الامامه(در بیان فضائل و برتری علی بن ابیطالب (ع) و تثبیت امامت ایشان)
#الوزرا ء
#الکشف عن مساوی شعر المتنب
#مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته
#المحیط( فرهنگی مفصل در لغت عربی)
#القناع فی العروض
#طب
#روزنامه(صاحب در هنگام اقامت در بغدادبه مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت که هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.
#لطیفه(مشتمل بر اسماء انواع طیب که بر طلاب املاء می‌کرد و آنها می‌نوشتند.)<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، صص30و 31 به نقل از:  ص‍اح‍ب‍ی‌ ن‍خ‍ج‍وان‍ی‌، ت‍ج‍ارب‌ ال‍س‍ف‌: در ت‍واری‍خ‌ خ‍ل‍ف‍ا و وزرای‌ ای‍ش‍ان، ص 245.</ref>
#منشأت( از نظر فصاحت و بلاغت در ردیف آثار برجسته ی زبان عربی است)<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص31 به نقل از: همایون فرخ، کتاب و کتابخانه‌های شاهنشاهی ایران،ج2<span>  ص5.</span> </ref>


7-قاضی نور اللّه تستری
[[پرونده:فضای داخلی بقعه صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
 
==سیره اخلاقی==
8-ابن شهرآشوب
مهمترین ویژگی صاحب، دانش دوستی وی است. خیرات و صدقات و جوایز سالیانه ای که به اشراف و اهل علم و غربا و زوار می داد، او از شیوخ کتاب و شعرا و ادیب زادگان و زهاد و فقیهان بغداد دستگیری می کرد و سالیانه برای آنها وظیفه ای مقرر می نمود. <ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از:  فقیهی، تاریخ آل بویه ص 290.</ref>[[پرونده:ضریح صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
 
تاریخ قم صاحب را به تقوی و پرهیز کاری و راستی و درست گفتاری از زاهدان وقت و ممتاز از جمیع شهوات نفسانی و هواجس جسمانی می شمارد. <ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: قمی، تاریخ قم ص 4.</ref>در اعیان الشیعه نام ده تذکره نویس را برمی شمارد که صاحب را ستوده اند. تعدادی از شاعران در رثای صاحب، اشعار جانسوز سروده‌اند و بعضی از حالات نفسانی خود را در سوگ بر صاحب دارند. <ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: امینی،  الغدیر ج 4 ص 75؛ امین، اعیان الشیعه،  ج 3 ص 274. </ref><br />جایگاه و مقام و منزلت و عظمت صاحب در میان مردم آنقدر بود که در باب هیچ وزیری قبل و بعد از او سابقه نداشت، لیکن در مقام مادر آن چنان رقت و فروتنی از خود نشان داد که سزای مادران است.<ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از اعیان الشیعه ج 3 ص 349.</ref>
9-مرحوم آخوند ملا محمد باقر مجلسی
 
10-صاحب روضات الجنات
 
11-مرحوم صدر،در کتاب تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام
 
12-علامه حاج آقا بزرگ تهرانی
 
13-مرحوم حاج شیخ عباس قمی
 
14-علامۀ امینی
 
15-شیخ عبد العزیز جواهری در آثار الشیعه الامامیه <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،از ص 39 تا ص 49</ref> و ... همه او را به عنوان شیعه،آنهم با مقامات بلند ایمانی،علمی، خدماتی،مورد بزرگترین ستایشها قرار داده اند.
 
<br />
 
===اشعار===
و از سوی دیگر،صاحب در حدود ده هزار شعر در فضائل اهل بیت و بیزاری از دشمنان آنها سروده است. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،ص 42</ref>
 
و جالب است که صاحب،بیست و هفت قصیده بسیار زیبا در شأن امام علی علیه السّلام سروده که هریکی از آنها خالی از یکی از حروف تهجی است و فقط قصیدۀ بی واو را موفق نشده بسراید و در اعیان الشیعه گوید:شاید صاحب،این رویّه را از،واصل بن عطأ،گرفته که بجهت نداشتن مخرج حرف رای(بی نقطه) اصلا این حرف را در محاورات خود بکار نمی برده است.<ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از ریحانه الادب،جلد 8 ص 93</ref>
 
از اشعار اوست:
 
لو شقّ عن قلبی یری وسطه      سطران قد خطّا بلا کاتب
 
العدل و التّوحید فی جانب      و حبّ اهل البیت فی جانب
 
یعنی اگر دل من شکافته شود،در وسط او دیده میشود که دو سطر نوشته شده بدون اینکه کاتبی داشته باشد.
 
عدل و توحید در جانبی از دل من،و محبت اهل البیت،در جانب دیگر آنست.
[[پرونده:ضریح صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]
<br />
 
===نقش نگین===
نقش نگین صاحب،این جمله بود علی اللّه توکّلت و بالخمس توسّلت
 
و نقش انگشتر دیگرش این بود: شفیع اسماعیل فی الآخره    محمّد و العتره الطّاهره
 
<br />
 
===برخورد مخالفین امامیه===
و جالب است بدانیم که،قاضی عبد الجبار معتزلی،پس از وفات صاحب گفت: من بر جنازۀ او نماز نمی گذارم و بر او رحمت نمی فرستم چرا که او رافضی است و از این طریقه و روش،توبه نکرده است. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365، به نقل از هدیه العباد،ص 99</ref>
 
باتوجه به تمام آنچه گذشت، میتوانیم بگوئیم صاحب بن عباد در آن دورۀ تاریخ، با تمام مشکلاتی که وجود داشت و شهر اصفهان سنی نشین بود، یک حوزۀ درسی و علمی شیعی، با ویژگی های مناسب که همراه با نوعی تقیه باشد تشکیل داد، و اولین گام برای حوزۀ علمیۀ شیعه، بوسیلۀ او در اصفهان برداشته شد، و بذری که او پاشید در آینده بثمر رسید، همانطوریکه فعالیت های قاضی نور اللّه تستری شهید، در هند، اولین گام حوزه ای در آن کشور بحساب میرود و پس از او تشیع در هندوستان، رشد و گسترش زیادی،یافت.
 
در اینجا با اعتراف به ناتوانی در شناختن ارزشها و خدمات این بزرگمرد تاریخ تشیع،و عجز در معرفی شخصیت فوق العاده و بیرون از حد توصیف او، بحث را (در این مقوله به پایان می رسانم. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365</ref>
 
<br />
 
==القاب==
 
===صاحب===
علت ملقب شدن اسماعیل بن عباد به صاحب، »مصاحبت« وی با ابوالفضل بن ِ عمید بود، و او را صاحب ابن عمید یعنی همنشین ابن عمید گفتند و چون به وزارت رسید، این لقب بر او ماند.  اما صابی در کتاب »التاجی« مینویسد: صاحب را از آن جهت به این لقب خواندند که از کودکی همنشین مؤیدالدوله ی دیلمی بود و مؤیدالدوله وی را صاحب نامید. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از وزیران ایرانی از بزرگمهر تا امیرکبیر، عبدالرفیع حقیقت، ص 127 </ref>
 
عبدالجلیل قزوینی رازی در سال 560 هـ.ق مینویسد: «ابوالقاسم بن عباد بن ابی العباس که هنوز وزرا به حرمت او صاحب مينویسند ... . »<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از النقض معروف به بعض مثالب النواصب فی نقض «بعض فضائح الروافص»، تصحیح میرجلال الدین محدث نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل قزوینی رازی ، ص 217</ref><br />
 
===کافی الکفاه===
این لقب  را مؤیدالدوله به سبب لیاقتی که در روزگار کتابت از وی مشاهده کرد، به او اعطا کرد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از وزیران ایرانی از بزرگمهر تا امیرکبیر، عبدالرفیع حقیقت، ص 127 </ref><br />
 
==مسئولیتها==
 
===وزارت مؤیدالدوله===
ابن عمید به صاحب عالقمند بود و در دیوان وزارت خود، همواره وسایل ارتقای او را فراهم میساخت، تا اینکه در سال 360هـ.ق او را به وزارت مؤیدالدوله، که در عهد پدرش رکن الدوله، امارت اصفهان را بر عهده داشت، برگزید. <ref>آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365 ، به نقل از تصاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36</ref> در سال 370هـ.ق صاحب بن عباد به خدمت عضدالدوله در نزدیک همدان آمد. عضدالدوله به استقبال وی آمد و در بزرگداشت او کوتاهی نکرد و به بزرگان و یاران خود توصیه نمود تا صاحب را احترام بسیار گذارند. ... مؤیدالدوله طی نامه ای، طولانی شدن اقامت صاحب را متذکر شده و نوشت که پس از رفتن صاحب، امور مملکتش پریشان شده است. پس از مدتی، عضدالدوله خلعتهای زیبا و اقطاعهای بزرگ و با ارزش به صاحب بخشید و او را با هدایای بسیار نزد مؤیدالدوله فرستاد .  <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از المنتظم فی التاریخ الملوک و الامم، ابی الفرج بن عبدالرحمن بن علی ابن جوزی، ج  7ص 103</ref>
 
<br />
 
===سرپرستی کشور===
مؤیدالدوله در سال 373هـ.ق درگذشت و صاحب بن عباد مملکت را اداره کرد تا اینکه فخرالدوله از خراسان به ری آمد و امارت را به دست گرفت.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از   تاریخ گزیده. اهتمام عبدالحسین نوایی، حمدالله مستوفی،  ص  417ـ416</ref>  
 
<br />
 
===وزارت فخرالدوله===
بعد از درگذشت مؤیدالدوله، فخرالدوله به امارت رسید و صاحب بن عباد را در وزارت ابقا کرد. صاحب درخواست نمود او را از خدمت معاف دارد، ولی فخرالدوله که کسی را لایقتراز او نمیدید، تقاضای او را رد کرد و گفت: همچنان که سلطنت حق موروث ماست، وزارت نیز حق موروث شماست و هرکس باید حق خود را محفوظ دارد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از صاحب بن عباد، مهرداد مهرین، مجله ی هوخت. تهران. سال سی ام. شماره ی داوزده. اسفند 1358 ص 24</ref><br />
 
===فرمانده جنگی===
صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از مآثرالملوک، تصحیح میرهاشم محدثخواندمیر، ص 1351 ، کامل تاریخ بزرگ اسالم و ایران، عزالدین علی ابن اثیر، ترجمهی علی هاشمی حائری ج 15 ص 1317 </ref> و در مقام لشکرکشی و امور جنگی و تدبیر سپاه، چنان مهارت و کاردانی از خود نشان میداد که باعث تعجب همگان میگردید؛ کمتر اتفاق افتاد که در جنگی شکست بخورد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از آلبویه و اوضاع زمان ایشان، علی اصغر فقیهی، ص 287</ref>
 
<br />
 
==اقدامات==
صاحب بن عباد در دوران مسئولیت او اقدامات مهم و تأثیرگذاری انجام داده است که می توان به این موارد اشاره نمود؛
 
===1- فتح طبرستان===
صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از خواندمیر173<span> </span>:1351 ،ابن اثیر ؛119<span> </span>:1317</ref> و در مقام لشکرکشی و امور جنگی و تدبیر سپاه، چنان مهارت و کاردانی از خود نشان میداد که باعث تعجب همگان میگردید؛ کمتر اتفاق افتاد که در جنگی شکست بخورد. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از آل بویه و اوضاع زمان ایشان.، علی اصغر فقیهی، ص 287</ref>
 
===2- گماردن افراد لایق به امور مهم دیوانی===
 
===3-  خدمات رفاهی، امنیتی و عمرانی===
تلاش در جهت آبادی کشور، آسودگی رعیت ، امنیت راه ها و  رونق تجارت
 
===4- ایجاد تشکیلات منظم و دقیق===
ایجاد تشکیلات منظم و دقیق از خبرگزاران و جاسوسان که از سراسر کشور  که باعث می شد در اسرع وقت اطلاعات لازم را دریافت کند.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از ساخت دولت در ایران، از اسلام تا یورش مغول، غلامرضا انصافپور، ص 184 </ref>
 
===5- نفوذ در دربار حکومتهای منطقه===
زیر نظر گرفتن حرکات و رفتار حاکمان اطراف و کارگزاران آنان را با گماردن جاسوسانی  که اخبار آن ممالک را مرتبا برای او می فرستادند.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، عزالدین ابن اثیر، ،ج15<span> </span>ص 226</ref>
 
===6- وقف کتاب===
صاحب بن عباد کتابهای بسیاری از انواع علوم و اشعار برای طلاب اهل علم وقف کرد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از تاریخ قم، حسن بن محمدبن حسن قمی، ص 6</ref>
 
===7- تکریم علما و دانشمندان===
در سال 380هـ.ق ابوالفضل بدیع الزمان همدانی به اصفهان رفت و صاحب، مقدم وی را گرامی داشت. ابوبکر خوارزمی چون آوازه ی صاحب بن عباد را شنید، به خدمت وی آمد. صاحب وی را بار داد و در خدمت خویش عزیز و محترم داشت. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تاریخ دیالمه و غزنویان، عباس پرویز، 1336</ref>


===8- حمایت از علما ، سادات و قاریان===
علاوه بر این، به جهت فروتنی، گاه لباس و قبای سربازان را می پوشید و خود را هم سطح سربازان قرار می داد و جمله ی معروفی را که در مقابل عالمان می گفت، گاه در مقابل همنشینان خود بر زبان جاری می کرد: «ما در روز سلطانیم و در شب برادران».<ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 147، به نقل از<span> </span>: امین، اعيان الشيعة، ج ۲، ص ۳۵۰. </ref>
وی هر سال پنجاه هزار دینار به بغداد میفرستاد تا بین علما و فقها و سادات و قاریان قرآن و شعرا تقسیم کنند. صاحب در شرافت نفس و کرامت، کم نظیر بود. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از تجارب السلف در تواریخ خلفا و وزرای ایشان، تصحیح عباس اقبال آشتیانی.هندوشاه بن سنجر بن عبدالله صاحبی نخجوانی، ص 245ـ244</ref>


<br />
فروتنی در مقابل استادان خود را فراموش نمی کرد. ابن فارس، [[ابوالفرج اصفهانی]]، بدیع الزمان و غیره را به بزرگی یاد می کرد.<ref>طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 147. </ref> با آنکه ابن العميد را سرور خود می دانست، لیکن به ابوحیان می گفت او در هیچ زمینه ای به گرد پای ما نمی رسدبردباری و جوانمردی و رعایت حقوق مردم از دیگر ویژگی‌های وی می باشد که بیان شده است.<ref>همان، صص 140- 154.</ref>
 
==وفات==  
===9- تأسیس کتابخانه===
صاحب بن عباد کتابخانه ی عظیمی در ری داشته است. ابن اثیر مینویسد: «صاحب بن عباد از کتابها آنقدر جمع آوری کرده بود که دیگران جمع نیاورده بودند. تا آنجا که برای حمل آنها نیاز به چهارصد شتر داشت» <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تاریخ بزرگ اسالم و ایران ، ترجمه ی علی هاشمی حائری ج15 ص 226 ،مآثرالملوک، تصحیح میرهاشم محدث خواندمیر ، ص 118 ،اریخ روضهالصفا ، میرخواند، ،ج4<span> ص</span> 160؛ تاریخ ابن خلدون (العبر)، ابن خلدون، ج3<span> </span>ص 673 </ref>
 
ابن خلکان از نامه ای یاد میکند که نوح بن منصور سامانی برای صاحب بن عباد فرستاد و او را برای وزارت خود به بخارا خواند. صاحب بن عباد که به ترک ری عالقهای نداشت، عذرخواهی میکند و طی نامهای مینویسد: «من بدون کتاب نمیتوانم زندگی کنم و باید کتابخانه ام را هرجا هستم همراه داشته باشم. در حالیکه برای حمل کتابهایم، حداقل چهارصد شتر لازم است و این مقدار شتر در دسترس نیست.» برای این کتابخانه ی عظیم، فهرست جامعی ترتیب داده بودند که شامل ده جلد میشده است.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از کتاب و کتابخانه های شاهنشاهی ایران، رکن الدین همایونفرخ، ج2<span> </span>ص 10-9 </ref>  در معجم الادباء، تعداد کتابهای کتابخانه ی صاحب بن عباد، 206000 جلد ذکر شده است.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از شکوفایی فرهنگی در عصر آل بویه، داوود الهامی، مجله ی مکتب اسلام، قم، سال چهلم، شماره ی یازده. بهمن 1379، ص27</ref>  
 
کتابخانهی معتبر و نفیس صاحب بن عباد پس از منضم شدن با کتابخانهی ذوالکفایتین، چنان عظمت و شهرتی یافت که نام آن عالمگیر شد. صاحب، این کتابخانه را عمومی (وقف عام) اعالم کرد و به نام کتابخانهی ری (دارالکتب ری) مشهور شد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از همایونفرخ، 1347 ،ج2<span> </span>:10-9</ref>
 
پس از حمله ی سلطان محمود غزنوی به ری در سال 479هـ.ق، بسیاری از کتابهای نفیس و گرانقدر این کتابخانه سوزانده شد .<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از مجمل التواریخ و القصص، نویسنده مجهول ص  404</ref>
 
<br />
 
==وفات و مدفن== 
 
 
صاحب در سال 385 هـ.ق در ری درگذشت.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از ابن اثیر،تاریخ بزرگ اسالم و ایران ، ترجمه ی علی هاشمی حائری ج15 ص 225</ref> تابوت او را بسیار احترام کردند. ترک و دیلم چون تابوت وی را دیدند، زمین بوسیدند و گریبانها را دریدند و بر سر و صورت میزدند و گریه میکردند .<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تجارب السلف در تواریخ خلفا و وزرای ایشان، صاحبی نخجوانی، ص 246</ref> صاحب در دلهای مردم محبوب و به هر زبانی ممدوح و دارای صفات نیکو (جمیله و حمیده) بود. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمی، ص 6</ref>  و در امور سیاست و تدبیر ملک بر هر مدبری برتری داشت . <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از تاریخ قم، حسن بن محمد بن حسن قمی، ص 4</ref> بین وزرای آل بویه، صاحب بن عباد روی هم رفته بیش از دیگران نام و آوازه یافت. تمام طبقات از امرا و کاتبان و شعرا تا سربازان عامه، در حق وی شرایط تکریم و ادب به جای می آوردند. حتی بزرگان دیلم در حضور وی کرنش و زمین بوسی میکردند و در رکابش میدویدند. <ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  تاریخ مردم ایران، عبدالحسین زرین کوب، ج2<span>  ص</span> 467</ref> جنازهی صاحب بن عباد از ری به اصفهان انتقال داده شد.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از  به نقل از ابن اثیر،تاریخ بزرگ اسالم و ایران ، ترجمه ی علی هاشمی حائری ج15 ص 226 </ref> و او را در خانه اش نزدیک دروازه ی طوقچی<ref>این دروازه اکنون در اصفهان به «میدان قدس» نامگذاری گردیده و هنوز در میان مردم، با عنوان «طوقچی» شناخته می شود.</ref> به خاک سپردند. هنوز هم که نزدیک به هزار سال از آن زمان میگذرد، آرامگاه صاحب از زیارتگاه هاي مشهور اصفهان به شمار می رود.<ref>صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، لطف الله هنرفر، ص 37</ref>
[[پرونده:مقبره صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]


صاحب در سال 385 هـ.ق در ری درگذشت.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص32 به نقل از<span> </span>: ابن اثیر،تاریخ بزرگ اسلام و ایران ، ج15 ص 225</ref> جنازه‌ی صاحب بن عباد به جهت وصیتش از ری به اصفهان انتقال داده شد؛<ref>صدر هاشمی، آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره 1 ، ص 62 .</ref> در منزل او در محلّه باب دریّه (که امروزه به محلّه طوقچی معروف است) مدفون گردید.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص564.</ref><ref>این دروازه اکنون در اصفهان به «میدان قدس» نامگذاری گردیده و هنوز در میان مردم، با عنوان «طوقچی» شناخته می شود.</ref> هنوز هم که نزدیک به هزار سال از آن زمان می‌گذرد، آرامگاه صاحب از زیارتگاه هاي مشهور اصفهان به شمار می رود.<ref>رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،  شماره 36، ص31 به نقل از<span> </span>: هنرفر، گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص 37.</ref>[[پرونده:مقبره صاحب بن عباد.jpg|بندانگشتی]]


==پانویس==
<references />
<references />
==منابع==


*موحد ابطحی، حجت،  آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365.
*پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، قم: معروف، چاپ سوم، 1385.
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.


==منابع==
[[رده:سیاستمداران]]
1- آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365
[[رده:اعلام اصفهان،ج 1]]
 
[[رده:علمای قرن 4]]
2- مقاله صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36
[[رده:شعرای روحانی حوزه علمیه اصفهان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۱۶


صاحب بن عباد.jpg
اطلاعات فردی و علمی
نام کاملاسماعیل بن عباد
شهرتصاحب بن عباد
زادروز۳۲۶ قمری
تاریخ وفات۳۸۵ قمری
مدفناصفهان، محله طوقچی
اساتیدابن فارس، ابن عمید، عباس بن محمد نحوی، حسن بن عبدالله سیرافی،...
شاگردانشیخ عبدالقاهر جرجانی، ابوبکر بن مقری، قاضی ابوطیب طبری، ابوبکر علی ذکوانی،...
آثارالکشف عن مساوی شعر المتنب، مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته، المحیط( فرهنگی مفصل در لغت عربی)،...
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
سیاسیوزارت
اجتماعیگسترش علم در میان عموم


اسماعیل بن عَباد(326ق-385ق)از شخصیت‌های فقهی، کلامی، لغوی، ادبی، کاتب و یکی از وزرای لایق،باکفایت،بخشنده، بلندنظر و عظیم‌الشأن دولت آل‌بویه است. او به «صاحب» مشهور شد و به «کافی الکفات» نیز ملقب بوده و بدون شک یکی از تأثیرگذارترین افراد در گسترش تفکر و مذهب مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام در اصفهان است.[۱]

زندگی نامه

ولادت

ابوالقاسم اسماعيل بن عباد فرزند عباس مشهور به صاحب بن عباد به سال 326 ق در اصفهان ديده به جهان گشود.[۲] عبدالحسین زرین کوب می‌نویسد: «به احتمال قوی صاحب در اصطخر فارس متولد شد، اما در طالقان و اصفهان نشو و نما یافت و به اصفهان همچون موطن و منشأ خویش می نگریست.»[۳] برخی نیز محل تولد صاحب را طالقان از توابع اصفهان دانسته اند. [۴]

خاندان

پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. و عبّاس جدّ صاحب بدان مرتبه از بزرگی و احترام رسیده بودكه مردم او را (شيخ امين ) مى گفتند.[۵]3

تحصیلات

صاحب بن عباد در محيطى شيفته علم و ادب پاى به جهان گذارد و تا آخرين لحظات حيات دمى از علم آموزى دانش گسترى غفلت نورزيد. پدر صاحب و همسرش نهايت كوشش خود را در تربيت فرزند خود به كار بستند. اولين استاد صاحب پدرش (عباد) بود كه علاوه بر ايفاى پدرى استادى مهربان و دلسوز براى وى به حساب مى آمد. (صاحب ) پس از فراگيرى مقدمات به تحصيل فقه ، حديث ، تفسير، كلام و ديگر علوم رايج پرداخت .

پس از چندى كه او از اساتيد و بزرگان اصفهان بى نياز ديد به (رى ) كه از مراكز علم و ادب آن زمان بود مهاجرت كرد و در آن شهر به حلقه درس ‍ (ابن عميد) وزير دانشمند و شهير آل بويه پيوست و ابن عميد توانايى (صاحب ) در انشاى متون ادبى را مشاهده كرد؛ و او را از نويسندگانى مقام وزارت قرار داد. كاردانى و توانايى صاحب در انجام اين امور، راه پيشرفت را بر او هموار ساخت تا آنجا كه چون ركن‌الدوله ، فرزندش مؤيدالدوله را به مقام دبيرى او و نويسندگى وى به زادگاهش اصفهان بازگشت.[۶]

تلاش و كوشش او در آموختن ، محدود به زمان معين نبود به گونه اى كه حتى پس از رسيدن به مقام وزارت نيز كسب علم و معرفت را فراموش نكرد. او چه در ايام اقامت در شهرهاى اصفهان ، بغداد و رى و چه مسافرت هميشه با برخى از دانشمندان بزرگان علم همراه بود و حتى در مأموريت‌هاى نظامى نيز مجلس بحث و گفتگو مى داد.

اساتید

از مشخصات تمامى اساتيد صاحب اطلاع دقيق در دسترس نيست . برخى از اساتيد مهم وى عبارت اند از:

  1. عباد(پدر او)
  2. ابن عميد
  3. ابن فارس
  4. ابوالفضل عباس بن محمد نحوى مشهور به صدام
  5. ابوسعيد حسن بن عبدالله سيرافى
  6. ابوبكر محمد بن يعقوب
  7. قاضى ابوبكر احمد بن كامل
  8. ابوزكريا يحيى بن عدى
  9. ابوعمر صباغ[۷]
  10. احمد بن محمّد بن حسین رازی
  11. ابوعلی حسن بن احمد فسایی
  12. ابوبکر محمّد بن حسن بن مقسم عطّار[۸]

برخى از دانشمندان و اديبان ملازم صاحب بدين قرار بودند:

  1. ابوالقاسم زعفرانى
  2. ابوالقاسم بن أبى العلاء
  3. ابوالعباس ضبى
  4. ابوسعيد رستمى
  5. ابودلف خزرجى
  6. ابومحمدخان اصفهانى
  7. بديع الزمان همدانى

و ...[۹]

شاگردان

اسامى برخى از شاگردان او بدين شرح است:

  1. شيخ عبدالقاهر جرجانى
  2. ابوبكر بن مقرى
  3. قاضى ابوطيب طبرى
  4. ابوالفضل محمد بن ابراهيم نسوى شافعى
  5. ابوبكر على ذكوانى[۱۰]
  6. حافظ ابوبکر احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی
  7. ابومحمّدجعفر بن احمد بن علی ایلاقی قمی
  8. ابوالحسن محمّد بن جعفر بن محمّد کوفی (ابن نجار)
  9. ابوالعلاء محمّد بن علیّ بن حسن همدانی رازی[۱۱]

مذهب صاحب

بسيارى از بزرگان به تشيع و برخى به دوازده امامى بودن او تصريح كرده اند. سيد بن طاووس ، شيخ صدوق ، علامه مجلسى ، شيخ حر عاملى ، شيخ بهايى ، شيخ آقا بزرگ طهرانى ، شيخ عباس قمى ، علامه امينى و بسيارى ديگر از اين جمله اند.[۱۲] جز تصريح بزرگان ، دقت در اشعارى كه از صاحب باقى مانده و شور و شوق او به ولايت و دوستى ائمه معصومين عليه السلام بهترين شاهد بر اين شخصيت بزرگ است[۱۳] به نمونه ذيل دقت كنيد:

ابا حسنٍ لو كان حبّك مدخلیجهنم، ان الفوز عند جحیمها
فكیف یخاف النار من هو مؤمنبأنّ امیرالمؤمنین قسیمها

(ابا حسن اى امام همام اگر دوستى تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا كه آتش ‍ جحيم رستگارى مرا در پى خواهد داشت .

آنكس كه تو را تقسيم كننده بهشت و دوزخ داند چگونه از آتش آن هراسى دارد؟)

همچنین نقش نگین صاحب،این جمله بود علی اللّه توکّلت و بالخمس توسّلت و نقش انگشتر دیگرش این بود: شفیع اسماعیل فی الآخره )محمّد و العتره الطّاهره

و جالب است بدانیم که،قاضی عبد الجبار معتزلی،پس از وفات صاحب گفت:«من بر جنازۀ او نماز نمی گذارم و بر او رحمت نمی فرستم چرا که او رافضی است و از این طریقه و روش،توبه نکرده است.»[۱۴]

جایگاه

جایگاه علمی

صاحب بن عباد در علم و فضیلت و فهم و فطانت یگانه ی روزگار بود.[۱۵] وی در تمام علوم صاحب ِ کمال بود و در ایام وزارت خود با وجود کثرت اشتغال، اغلب اوقات تدریس می‌کرد و در تمام علوم تصانیف ساخت و از تمام امور دنیایی باخبر بود.[۱۶] صاحب دارای تسلط، بر علوم گوناگونی بوده وشمارۀ آنها به ده علم می رسد که عبارتند از 1-تفسیر 2-فقه و حدیث 3-کلام(عقائد) 4-لغت 5-نحو 6-صرف 7-عروض 8-نقد ادبی 9-تاریخ و رجال 10-طب.

مولی محمدتقی مجلسی او از افقه فقهای امامیه(از متقدم و متأخر آنها) است و علامه و رئیس المحدثین و المتکلمین،می باشد و هراندازه از علم و فضل،مذاکره شود مقام صاحب بالاتر از آنست .

شیخ صدوق در مقدمه «عیون اخبار الرضا (ع) اینگونه نوشته است: «تصنیف کردم این کتاب را ... زیرا نیافتم چیزی را که نزد او(صاحب)،از علوم اهل بیت بهتر و باارزش تر باشد،زیرا او به ریسمان آنها چنگ زده و به ولایت آنها تمسک جسته است.»[۱۷]

شیخ بهائی او را در شأن و مقام برابری با محمد بن مسلم ثقفی و هشام ابن حکم و زراره بن اعین و جمیل بن دراج و اشباه ایشان می‌داند.[۱۸]

در مجلس درس صاحب، آنقدر جمعیت حاضر می‌شد که بنا به نقل مجمع البحرین از شهید ثانی، شمارۀ مستمعین، به اندازه ای بود که صدای صاحب،به آنها نمی‌رسید و برای املاء درس او، شش نفر واسطه (معدّ) بوده‌اند که صدای صاحب را به شاگردان برسانند.[۱۹]و در ارشاد کوپائی نقل می‌کند که عدۀ شاگردان هیچ حوزۀ درسی،به اندازۀ شاگردان صاحب نبوده است.[۲۰] در اکثر اوقات،در محضر او بسیاری از ادبا و شعراء و اهل علم،حاضر بوده و از بیانات او استفادۀ علمی می‌نموده اند. از ثعالبی نقل شده که:عدۀ بسیاری از شعراء و ادباء و اهل علم در اصفهان و ری و جرجان،همیشه در محضر صاحب حاضر بودند.

در ایام حکومت معزالدوله و وزارت مهلبی، صاحب بن عباد به بغداد رفت و مدتی اقامت نمود و مهلبی وزیر را ملاقات کرد و با علمای بغداد مناظره نمود. به مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت و نام آن را روزنامه نهاد و هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.[۲۱]

صاحب به تأليفات اهل قلم عنايت توجه ويژه داشت هرگاه از تأليفات كتابى جديد آگاهى مى يافت با سعى و كوشش فراوان نسخه اى از آن فراهم مى كرد و براى مطالعه در كتابخانه خويش قرار مى داد. او در نتيجه تلاش ‍ فراوان توانست كتابخانه اى عظيم و كم نظير تشكيل دهد؛ که در عظمت و گستردگی و تنوع کتابهای آن،همین بس که شمارۀ مجلدات آنرا با رقم دویست و شش هزار[۲۲] و به نقلی دویست و هفتاد هزار [۲۳] تعیین نموده اند و فهرست آنها در ده مجلد جمع آوری گردیده بوده و تنها برای حمل و جابجائی آنها،نیاز به بیش از چهار صد شتر بوده است.[۲۴] كتابخانه صاحب ، بيشتر آثار و تأليفات علمى آن دوران را در برداشت و دانشوران و نويسندگان متعدد را آن گنجينه ارزشمند استفاده مى بردند. [۲۵]

ارتباط صاحب با شعراى پارسى گويى همچون منطقى (بندار رازى ) غضائرى و جنيدى و احترام ويژه صاحب در تكريم آنان گواه روشنی بر این است که صاحب هيچ‌گاه با زبان فارسى و فارسى زبانان مخالف نبوده، بلكه وى با نژادپرستى و كفر و بازگشت به مجوسيت كه به بهانه دفاع از زبان فارسى انجام مى شد، دشمنى مى ورزيد. او از ترويج و توسعه مجوسيت نگران بود، بويژه كه در دولت آل بويه برخى بزرگان ديالمه بر كيش زردشتى باقى بودند و در منصبهاى مهم قرار داشتند و صاحب به دليل پاى بندى به دين و مذهب خود از آنها دلگير بود. از همين روگاهى در بيان دلتنگى از آنها سخن مى گفت و نمى توان اين موضع گيرى را مخالفت با زبان فارسى شمرد.[۲۶]

جایگاه اجتماعی

فراهم آوردن زمينه هاى گسترش علم در ميان عموم مردم از سياستهاى مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پى اين مهم دانشمندانى را از بغداد به اصفهان و رى فرا خواند. صاحب مى دانست كه آباد شدن كشور و رونق اقتصاد در نخستين مرحله متوقف بر آن است كه مردم از زنجير جهل و نادانى رهيده، روشنايى دانش و فضيلت را درك كنند.

صاحب بن عباد در آن دورۀ تاریخ،با تمام مشکلاتی که وجود داشت و شهر اصفهان سنی نشین بود، یک حوزۀ درسی و علمی شیعی،با ویژگی های مناسب که همراه با نوعی تقیه باشد تشکیل داد، و اولین گام برای حوزۀ علمیۀ شیعه،به وسیلۀ او در اصفهان برداشته شد، و بذری که او پاشید در آینده بثمر رسید.[۲۷]

جایگاه سیاسی

صاحب بن عباد بعد از درگذشت مؤیدالدوله مملکت را اداره کرد تا اینکه فخرالدوله از خراسان به ری آمد و امارت را به دست گرفت، و او را در سمت خود ابقا کرد.[۲۸] صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.[۲۹]

هنگامى كه صاحب به مقام وزارت رسيد در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولين گام، بدعتهاى ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت . او در اجراى عدالت و رفع ستم از مردم بسيار كوشا بود. وى همچنين آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازى ويرانيها و بناى آثار نيک را نيز مورد عنايت قرار مى داد؛ كه مى توان از رونق يافتن شهرهاى قزوين ، قم و اصفهان ياد كرد. صاحب به شهر قم كه در آن زمان پايگاه اصلى شيعيان بود توجه ويژه داشت. گماردن افراد لایق به امور مهم دیوانی، تلاش در جهت آبادی کشور، آسودگی رعیت، امنیت راه ها و رونق تجارت، ایجاد تشکیلات منظم و دقیق از خبرگزاران و جاسوسان برای دریافت اطلاعات لازم از سراسر کشور،[۳۰] و نفوذ در دربار حکومتهای منطقه از اقدامات صاحب بن عباد است.[۳۱] او به ورزش نيز توجه بسيار داشت و ورزشكاران را مورد تشويق خود قرار مى داد. و هر زمان آگاه مى شد كه فردى شايسته و كاردان بيكار مى باشد يك شغل از كسانى را كه چند شغل داشتند، مى گرفت و به او واگذار مى كرد. [۳۲]

آثار

صاحب کتابهای فراوانی تألیف نموده است که شمارۀ آنها به بیش از سی عدد، می‌رسد و هم اکنون پانزده عدد از آنها موجود می باشد و از بقیۀ آنها تنها نامی در تاریخ مانده و خود آنها در حوادث تاریخی، از بین رفته است. برخی از آثار صاحب بن عباد عبارت است از:

  1. دیوان رسائل
  2. الکافی فی الرسائل
  3. الزیدیه
  4. الاعیاد و فضائل النیروز
  5. الامامه(در بیان فضائل و برتری علی بن ابیطالب (ع) و تثبیت امامت ایشان)
  6. الوزرا ء
  7. الکشف عن مساوی شعر المتنب
  8. مختصر اسماء اللهّ عزوجل و صفاته
  9. المحیط( فرهنگی مفصل در لغت عربی)
  10. القناع فی العروض
  11. طب
  12. روزنامه(صاحب در هنگام اقامت در بغدادبه مجلس ابوسعید سیرافی رفت و با هم مباحثه کردند و کتابی در بغداد نوشت که هر بحث ادبی که در بغداد اتفاق افتاده بود، در آن نوشت و بعد از بازگشت، آن کتاب را به تحفه نزد ابوالفضل بن عمید فرستاد.
  13. لطیفه(مشتمل بر اسماء انواع طیب که بر طلاب املاء می‌کرد و آنها می‌نوشتند.)[۳۳]
  14. منشأت( از نظر فصاحت و بلاغت در ردیف آثار برجسته ی زبان عربی است)[۳۴]
فضای داخلی بقعه صاحب بن عباد.jpg

سیره اخلاقی

مهمترین ویژگی صاحب، دانش دوستی وی است. خیرات و صدقات و جوایز سالیانه ای که به اشراف و اهل علم و غربا و زوار می داد، او از شیوخ کتاب و شعرا و ادیب زادگان و زهاد و فقیهان بغداد دستگیری می کرد و سالیانه برای آنها وظیفه ای مقرر می نمود. [۳۵]

ضریح صاحب بن عباد.jpg

تاریخ قم صاحب را به تقوی و پرهیز کاری و راستی و درست گفتاری از زاهدان وقت و ممتاز از جمیع شهوات نفسانی و هواجس جسمانی می شمارد. [۳۶]در اعیان الشیعه نام ده تذکره نویس را برمی شمارد که صاحب را ستوده اند. تعدادی از شاعران در رثای صاحب، اشعار جانسوز سروده‌اند و بعضی از حالات نفسانی خود را در سوگ بر صاحب دارند. [۳۷]
جایگاه و مقام و منزلت و عظمت صاحب در میان مردم آنقدر بود که در باب هیچ وزیری قبل و بعد از او سابقه نداشت، لیکن در مقام مادر آن چنان رقت و فروتنی از خود نشان داد که سزای مادران است.[۳۸]

علاوه بر این، به جهت فروتنی، گاه لباس و قبای سربازان را می پوشید و خود را هم سطح سربازان قرار می داد و جمله ی معروفی را که در مقابل عالمان می گفت، گاه در مقابل همنشینان خود بر زبان جاری می کرد: «ما در روز سلطانیم و در شب برادران».[۳۹]

فروتنی در مقابل استادان خود را فراموش نمی کرد. ابن فارس، ابوالفرج اصفهانی، بدیع الزمان و غیره را به بزرگی یاد می کرد.[۴۰] با آنکه ابن العميد را سرور خود می دانست، لیکن به ابوحیان می گفت او در هیچ زمینه ای به گرد پای ما نمی رسد. بردباری و جوانمردی و رعایت حقوق مردم از دیگر ویژگی‌های وی می باشد که بیان شده است.[۴۱]

وفات

صاحب در سال 385 هـ.ق در ری درگذشت.[۴۲] جنازه‌ی صاحب بن عباد به جهت وصیتش از ری به اصفهان انتقال داده شد؛[۴۳] در منزل او در محلّه باب دریّه (که امروزه به محلّه طوقچی معروف است) مدفون گردید.[۴۴][۴۵] هنوز هم که نزدیک به هزار سال از آن زمان می‌گذرد، آرامگاه صاحب از زیارتگاه هاي مشهور اصفهان به شمار می رود.[۴۶]

مقبره صاحب بن عباد.jpg

پانویس

  1. موحد ابطحی، آشنايی با حوزه های علميه شيعه در طول تاريخ، 361.
  2. ابن خلكان، وفيات الاعيان ، ج 1، ص 206؛ ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب، ج 3، ص 115.
  3. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،شماره 36، ص28، به نقل از: زرین کوب، تاریخ مردم ایران ج 2 ص465.
  4. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص28 به نقل از: مشکوه، تاریخ تشیع در ایران، ص872.
  5. پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، ص40.
  6. بهمنيار، صاحب بن عباد، شرح حال و آثار، ص 37، ياقوت حموى، معجم الادباء، ج 6، ص 221.
  7. ابن خلكان، وفيات الاعيان ، ج 3، ص 228.
  8. مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص563.
  9. بهمنيار، صاحب بن عباد شرح حال و آثار، ص143.
  10. همان، ص 120.
  11. مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص563.
  12. موحد ابطحی، آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، صص 361- 365.
  13. امینی، الغدير(ترجمه )، ج 7، ص 103.
  14. ادیب، هدیه العباد،ص 99.
  15. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص30 به نقل از ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون )العبر، ج3  ص 473؛ خواندمیر، مآثرالملوک، ص 118؛ خواندمیر، دستورالوزراء، شامل احوال وزرای اسلام تا انقراض تیموریان ص 118؛ ابن اثیر، تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج15 ص 225؛ میرخواند، تاریخ روضه الصفا ج4 ص 16.
  16. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، پشماره 36، ص 30 به نقل از : عقیلی، آثارالوزراء، ص 197.
  17. خوانساری، روضات الجنات ج 2 صص 26و25.
  18. ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 48.
  19. ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123،؛خوانساری، روضات الجنات ج 2 ص 28.
  20. ادیب، هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123.
  21. رویگر، صاحب بن عباد،رشد آموزش، شماره 36، ص30.
  22. فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 534.
  23. هنرفر، اصفهان، ص 260.
  24. فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ص 534.
  25. پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، ص45.
  26. بهمنیار، صاحب بن عباد شرح احوال و آثار، ص 102.
  27. موحد ابطحی، آشنايی با حوزه های علميه شيعه در طول تاريخ، ص366.
  28. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص29، به نقل از: مستوفی، تاریخ گزیده، صص 417-416.
  29. ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران،ج 15 ص 173.
  30. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش،شماره 36، ص29 به نقل از: انصاف پور، ساخت دولت در ایران، از اسلام تا یورش مغول، ص 184.
  31. ابن اثیر، کامل تاریخ بزرگ اسلام و ایران، ج15 ص 226.
  32. بهمنیار، صاحب بن عباد شرح حال و آثار، صص70-68.
  33. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، صص30و 31 به نقل از: ص‍اح‍ب‍ی‌ ن‍خ‍ج‍وان‍ی‌، ت‍ج‍ارب‌ ال‍س‍ف‌: در ت‍واری‍خ‌ خ‍ل‍ف‍ا و وزرای‌ ای‍ش‍ان، ص 245.
  34. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص31 به نقل از: همایون فرخ، کتاب و کتابخانه‌های شاهنشاهی ایران،ج2  ص5.
  35. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: فقیهی، تاریخ آل بویه ص 290.
  36. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: قمی، تاریخ قم ص 4.
  37. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از: امینی، الغدیر ج 4 ص 75؛ امین، اعیان الشیعه، ج 3 ص 274.
  38. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 143 ، به نقل از اعیان الشیعه ج 3 ص 349.
  39. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 147، به نقل از : امین، اعيان الشيعة، ج ۲، ص ۳۵۰.
  40. طالبیان، ویژگی های شخصیت صاحب بن عباد، مطالعات ایران ، شماره ۴، ص 147.
  41. همان، صص 140- 154.
  42. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص32 به نقل از : ابن اثیر،تاریخ بزرگ اسلام و ایران ، ج15 ص 225
  43. صدر هاشمی، آرامگاه صاحب بن عباد در اصفهان، دانشکده ادیبات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره 1 ، ص 62 .
  44. مهدوی، اعلام اصفهان، ج1، ص564.
  45. این دروازه اکنون در اصفهان به «میدان قدس» نامگذاری گردیده و هنوز در میان مردم، با عنوان «طوقچی» شناخته می شود.
  46. رویگر، صاحب بن عباد، رشد آموزش، شماره 36، ص31 به نقل از : هنرفر، گنجینه ی آثار تاریخی اصفهان، ص 37.

منابع

  • موحد ابطحی، حجت، آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365.
  • پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع)، گلشن ابرار، ج1، قم: معروف، چاپ سوم، 1385.
  • مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.