این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «عبدالوهاب منجم‌باشی شکوه حسینی گنابادی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن اطلاعات و ایجاد رده و منبع و لینک)
(اصلاح الگو)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش‌شده توسط ۱ کاربر دیگر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند جعبه اطلاعات }}
'''ميرزا عبدالوهاب  منجم باشی''' متخلّص به '''شـكوه''' فرزند میرزا محمّد  بن میرزا محمّدحسین بن [[بدیع الزمان حسینی گنابادی|میرزا بدیع الزمان منجم]] حسینی گنابادی اصفهانی ، شاعر ادیب و منشی،  در قرن چهاردهم هجری است.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج۴، صص۴۰۷-۴۰۸.</ref>
'''ميرزا عبدالوهاب  منجم باشی''' متخلّص به '''شـكوه''' فرزند میرزا محمّد  بن میرزا محمّدحسین بن [[بدیع الزمان حسینی گنابادی|میرزا بدیع الزمان منجم]] حسینی گنابادی اصفهانی ، شاعر ادیب و منشی،  در قرن چهاردهم هجری است.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج۴، صص۴۰۷-۴۰۸.</ref>


==زندگی نامه==
==زندگی نامه==


=== ولادت ===
===ولادت===
عبدالوهاب منجم باشی در یکی از سروده هایش می گوید:
عبدالوهاب منجم باشی در یکی از سروده هایش می گوید:
 
{{شعر}}
سال عمرم رسیده است به شصت/ قد کمان گشته، رفته تیر از شصت
{{ب|سال عمرم رسیده است به شصت| قد کمان گشته، رفته تیر از شصت}}
 
{{پایان شعر}}
که اگر آن را اواخر عمر سروده باشد، باید حول و حوش 1270ق به دنیا آمده باشد. شگفت آن که در منابع، همنامی دارد که در نام و لقب و مولد و مهارت، هر دو یکسان اند. نام هر دو عبدالوهاب و لقب منجم باشی است.<ref>معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار ،ج4 ،ص1366.</ref>به هر رو، نام شکوه، بیشتر، به واسطه آبا و اجدادش، در منابع ثبت است.  
که اگر آن را اواخر عمر سروده باشد، باید حول و حوش 1270ق به دنیا آمده باشد. شگفت آن که در منابع، همنامی دارد که در نام و لقب و مولد و مهارت، هر دو یکسان اند. نام هر دو عبدالوهاب و لقب منجم باشی است.<ref>معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار ،ج4 ،ص1366.</ref>به هر رو، نام شکوه، بیشتر، به واسطه آبا و اجدادش، در منابع ثبت است.  


=== خاندان ===
===خاندان===
وی از خاندان علم و ادب بـوده است.  معلم حبیب آبادی می گوید: « از جملة اجلة اصفهان و اعزه و سادات بوده است». او در سال 1288ق از دنیا رفته و در تکیه آباده ای مدفون است. شکوه، یکی از ده نفر اولاد اوست. پـدر و پـدربزرگش ميـرزا محمدحسـين از منجمـان معروف بوده اند و مادرش خواهر تاج الشعرا شهاب است كه بر اين اساس تاج الشّـعر شهاب دايى اوست.
وی از خاندان علم و ادب بـوده است.  معلم حبیب آبادی می گوید: « از جملة اجلة اصفهان و اعزه و سادات بوده است». او در سال 1288ق از دنیا رفته و در تکیه آباده ای مدفون است. شکوه، یکی از ده نفر اولاد اوست. پـدر و پـدربزرگش ميـرزا محمدحسـين از منجمـان معروف بوده اند و مادرش خواهر تاج الشعرا شهاب است كه بر اين اساس تاج الشّـعر شهاب دايى اوست.
او همشیره زاده تاج الشّعراء شهاب اصفهانی بوده و از او فنون شعر و ادب را فراگرفته است.<ref>معلم حبيب آبادى، مكارم الآثار، ج 8، صص2992 -2994.</ref>
او همشیره زاده تاج الشّعراء شهاب اصفهانی بوده و از او فنون شعر و ادب را فراگرفته است.<ref>معلم حبيب آبادى، مكارم الآثار، ج 8، صص2992 -2994.</ref>
سطر ۲۰: سطر ۲۲:
دایی میرز اعبدالوهاب منجم- [[نصرالله شهاب سمیرمی|میرزا نصرالله سمیرمی]] لاوی متخلص به شهاب(م: 1291ق) نیز نیاز به توصیف ندارد .
دایی میرز اعبدالوهاب منجم- [[نصرالله شهاب سمیرمی|میرزا نصرالله سمیرمی]] لاوی متخلص به شهاب(م: 1291ق) نیز نیاز به توصیف ندارد .


=== فرزندان ===
===فرزندان===
ميرزا يحيى فرزند او نيـز اهـل شـعر بوده و اسامى نياكانش را به نظم كشيده و در نخستين صفحه هر دو نسـخه ى شـجره نامه نوشته است. میرزا یحیی در 11صفر1380ق فوت و در کنار پدر به خاک سپرده شد.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد ، ج2، صص 537-538.</ref>
ميرزا يحيى فرزند او نيـز اهـل شـعر بوده و اسامى نياكانش را به نظم كشيده و در نخستين صفحه هر دو نسـخه ى شـجره نامه نوشته است. میرزا یحیی در 11صفر1380ق فوت و در کنار پدر به خاک سپرده شد.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد ، ج2، صص 537-538.</ref>


ميرزا يحيى مقدارى از سروده‌هـاى او را در بـاب مـدايح و مراثـى در يازده صفحه از نسخه‌ى سبيحه‌ى «شجره‌نامه» نوشته و همان مقدار به خوبى حـاكى از قدرت نظم اين سراينده‌ى مجهول القدر است.
ميرزا يحيى مقدارى از سروده‌هـاى او را در بـاب مـدايح و مراثـى در يازده صفحه از نسخه‌ى سبيحه‌ى «شجره‌نامه» نوشته و همان مقدار به خوبى حـاكى از قدرت نظم اين سراينده‌ى مجهول القدر است.


== فعالیت ها ==
==فعالیت ها==
وى از كارگزاران دستگاه ظل السلطان بوده است. معلم حبيب آبادى در مكارم الآثار به نقل از حديقةالشعرا مى‌نويسد:
وى از كارگزاران دستگاه ظل السلطان بوده است. معلم حبيب آبادى در مكارم الآثار به نقل از حديقةالشعرا مى‌نويسد:


سطر ۳۱: سطر ۳۳:
شعر را نیکو می سروده و قصایدی در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام دارد.
شعر را نیکو می سروده و قصایدی در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام دارد.


=== اشعار او ===
===اشعار او===
از اشعار او در مدح حضرت على بن ابيطالب عليه‌السلام است:
از اشعار او در مدح حضرت على بن ابيطالب عليه‌السلام است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| مهــر حيــدر شــد زمــين و آســمان را دســتيار| تــا زمـــين و آســمان اينگونـــه آمـــد پايـــدار}}
{{ب| مهــر حيــدر شــد زمــين و آســمان را دســتيار| تــا زمـــين و آســمان اينگونـــه آمـــد پايـــدار}}
{{ب| روزگــارى مــىنشــد موجــود و خلقــى مــى‌نبــود| گــر نمــىبــود ايــن وجــود پــاك انــدر روزگــار}}
{{ب| روزگــارى مــىنشــد موجــود و خلقــى مــى‌نبــود| گــر نمــىبــود ايــن وجــود پــاك انــدر روزگــار}}
{{م|****}}
{{ب| جــوى يــار مهــر او بحــر محــيط رحمــت اســت| خرّما آن كـس كـه نوشـد جرعـه از ايـن جويبـار}}
{{ب| نــار بيــزار اســت خــود از دوســتداران علــى| گر تو خود بيـزارى از آتـش علـى را دوسـت دار}}
{{پایان شعر}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
==وفات==
==وفات==
سطر ۴۷: سطر ۴۶:
{{ب| دارم بـه راسـتى گلـه از چـرخ بـدنهاد| كتش ازو به خرمن پير و جوان گرفـت}}
{{ب| دارم بـه راسـتى گلـه از چـرخ بـدنهاد| كتش ازو به خرمن پير و جوان گرفـت}}
{{ب| هر گل كه تازه بود ز بستان دهـر چيـد | شور و نوا ز بلبل افسـانه خـوان گرفـت }}
{{ب| هر گل كه تازه بود ز بستان دهـر چيـد | شور و نوا ز بلبل افسـانه خـوان گرفـت }}
{{م|****}}
{{ب| هر سروقامتى كـه درآيـد بـه بـاغ نـاز | با حيله و فسون ز تـن او روان گرفـت }}
{{ب| با كهتران نكرده به مهـر و وفـا سـلوك | درد دلى كه داشت هم از مهتران گرفـت }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


سطر ۵۶: سطر ۵۲:
{{ب|میر ادیب، منی نثر، اوستاد نظم|عبدالوهاب کز همه خوبان نشان گرفت}}
{{ب|میر ادیب، منی نثر، اوستاد نظم|عبدالوهاب کز همه خوبان نشان گرفت}}
{{ب|چون رفت از این سرای برون، عقل دور بین|از سال فوت او خبر از این و آن گرفت}}
{{ب|چون رفت از این سرای برون، عقل دور بین|از سال فوت او خبر از این و آن گرفت}}
{{ب|بیرون یکی شد از پی تاریخ فوت و گفت|«عبدالوهاب جای بقصر جنان گرفت»<ref>تذکره حدیقه الشعراء، ج2، صص 864 و 865؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص802؛ مکارم الآثار، ج8، صص 2992-2994؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.</ref>}}
{{ب|بیرون یکی شد از پی تاریخ فوت و گفت|«عبدالوهاب جای بقصر جنان گرفت»<ref>دیون بیگی، تذکره حدیقه الشعراء، ج2، صص 864 - 865؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص802؛معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج8، صص 2992-2994؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


سطر ۶۴: سطر ۶۰:
==منابع==
==منابع==


*لطفی،عليرضا، (حامد اصفهانی)،تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان،  اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.  
*لطفی،عليرضا، (حامد اصفهانی)،تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان،  اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)| اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)| اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج2، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج2، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۴

ميرزا عبدالوهاب منجم باشی متخلّص به شـكوه فرزند میرزا محمّد بن میرزا محمّدحسین بن میرزا بدیع الزمان منجم حسینی گنابادی اصفهانی ، شاعر ادیب و منشی، در قرن چهاردهم هجری است.[۱]

زندگی نامه

ولادت

عبدالوهاب منجم باشی در یکی از سروده هایش می گوید:

سال عمرم رسیده است به شصت قد کمان گشته، رفته تیر از شصت

که اگر آن را اواخر عمر سروده باشد، باید حول و حوش 1270ق به دنیا آمده باشد. شگفت آن که در منابع، همنامی دارد که در نام و لقب و مولد و مهارت، هر دو یکسان اند. نام هر دو عبدالوهاب و لقب منجم باشی است.[۲]به هر رو، نام شکوه، بیشتر، به واسطه آبا و اجدادش، در منابع ثبت است.

خاندان

وی از خاندان علم و ادب بـوده است. معلم حبیب آبادی می گوید: « از جملة اجلة اصفهان و اعزه و سادات بوده است». او در سال 1288ق از دنیا رفته و در تکیه آباده ای مدفون است. شکوه، یکی از ده نفر اولاد اوست. پـدر و پـدربزرگش ميـرزا محمدحسـين از منجمـان معروف بوده اند و مادرش خواهر تاج الشعرا شهاب است كه بر اين اساس تاج الشّـعر شهاب دايى اوست. او همشیره زاده تاج الشّعراء شهاب اصفهانی بوده و از او فنون شعر و ادب را فراگرفته است.[۳]

پدربزرگ شکوه، میرزا محمد حسین نام داشته و از فضل بی بهره نبوده، اما برادر بزرگ میرزا محمد حسین، به نام میرزا محمد اسماعیل، تصانیف متعدد در ریاضیات داشته است و در سال 1230ق وفات یافته و در عتبات مدفون شده است. معلم حبیب آبادی در باب میرزا محمد حسین- پدربزرگ شکوه- از قول میرزا محمدباقر یکی از اعمام شکوه می نویسد:

تولد او« در 1186ق اتفاق افتاده، در بدایت عمر به تحصیل علوم و اکتساب ریاضی و نجوم مشغول بوده... در مراتب ریاضی تألیفات متعدد نموده که اکنون نسخة آنها در کتابخانه حقیر میرزا محمدباقر الحسینی، در طهران موجود است. در سن شباب به خواهش علیمردان خان زند چندی به مصاحبت او گذرانیده، و بعد از آن به مصاحبت مجلس خاص و منجم باشی گری آقا محمد خان قاجار اختصاص یافته، ایام حیات او را با او همراه بودند و بعد از وفات او به منجم باشی گری فتحعلی شاه برادرزادة او مخصوص گردید....، در سال یکهزار و دویست و سی و شش در دارالخلافة طهران وفات یافته... نعش شریف او را به آستانه جد بزرگوارش حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) نقل نموده در یکی از حجرات صحن مدفون ساختند».

ر سلاله خاندان و آباد و اجداد شکوه، نام میرزا بدیع الزمان منجم، ظاهراً از همه سرآمد است او که جد امجد شکوه است، از اجلة سادات و علمای گناباد بوده و در فن ریاضیات و نجوم، تألیفات و تصنیفات گوناگون داشته است .

دایی میرز اعبدالوهاب منجم- میرزا نصرالله سمیرمی لاوی متخلص به شهاب(م: 1291ق) نیز نیاز به توصیف ندارد .

فرزندان

ميرزا يحيى فرزند او نيـز اهـل شـعر بوده و اسامى نياكانش را به نظم كشيده و در نخستين صفحه هر دو نسـخه ى شـجره نامه نوشته است. میرزا یحیی در 11صفر1380ق فوت و در کنار پدر به خاک سپرده شد.[۴]

ميرزا يحيى مقدارى از سروده‌هـاى او را در بـاب مـدايح و مراثـى در يازده صفحه از نسخه‌ى سبيحه‌ى «شجره‌نامه» نوشته و همان مقدار به خوبى حـاكى از قدرت نظم اين سراينده‌ى مجهول القدر است.

فعالیت ها

وى از كارگزاران دستگاه ظل السلطان بوده است. معلم حبيب آبادى در مكارم الآثار به نقل از حديقةالشعرا مى‌نويسد:

«اكنون خـود و برادرش از ناسازگارى روزگار لاعلاج به دبيرى و انشاى ديوانيان مشغول انـد ... و به شباهت و تربيت خال مكرّم(تاجالشّعرا) خود شعر مى‌گويد و بـد نمـى گويـد اميـد  است كه بهتر از اين بگويد».[۵] شعر را نیکو می سروده و قصایدی در مدایح و مراثی معصومین علیهم السلام دارد.

اشعار او

از اشعار او در مدح حضرت على بن ابيطالب عليه‌السلام است:

مهــر حيــدر شــد زمــين و آســمان را دســتيار تــا زمـــين و آســمان اينگونـــه آمـــد پايـــدار
روزگــارى مــىنشــد موجــود و خلقــى مــى‌نبــود گــر نمــىبــود ايــن وجــود پــاك انــدر روزگــار


وفات

وى در 4 ربيع الثانى 1330 وفات يافت و در صحن تكيـه ى تويسـركانى تخت فولاد مـدفون گرديد.[۶]

اشعار سنگنوشته مزارش چنين است:

دارم بـه راسـتى گلـه از چـرخ بـدنهاد كتش ازو به خرمن پير و جوان گرفـت
هر گل كه تازه بود ز بستان دهـر چيـد شور و نوا ز بلبل افسـانه خـوان گرفـت

مادّه تاریخ وفاتش این است:

میر ادیب، منی نثر، اوستاد نظمعبدالوهاب کز همه خوبان نشان گرفت
چون رفت از این سرای برون، عقل دور بیناز سال فوت او خبر از این و آن گرفت
بیرون یکی شد از پی تاریخ فوت و گفت«عبدالوهاب جای بقصر جنان گرفت»[۷]

پانویس

  1. مهدوی، اعلام اصفهان، ج۴، صص۴۰۷-۴۰۸.
  2. معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار ،ج4 ،ص1366.
  3. معلم حبيب آبادى، مكارم الآثار، ج 8، صص2992 -2994.
  4. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد ، ج2، صص 537-538.
  5. ديوان بيگى، حديقةالشعرا، صص5 ـ 864.
  6. لطفی، تذكره شعرای تخت فولاد، ص339.
  7. دیون بیگی، تذکره حدیقه الشعراء، ج2، صص 864 - 865؛ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، ص802؛معلم حبیب آبادی، مکارم الآثار، ج8، صص 2992-2994؛ تخت فولاد یادگار تاریخ: خطی.

منابع

  • لطفی،عليرضا، (حامد اصفهانی)،تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
  • مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج2، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.