این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «احمد عرفان»
Kh1.moghadas (بحث | مشارکتها) (ویرایش جزیی) |
جز (درج جعبه اطلاعات عالمان) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{ | {{جعبه اطلاعات عالمان|تصویر=[[پرونده:Erfan ahmad.jpg|300px|وسط]]|نام کامل=احمد عرفان|شهرت=عرفان|زادروز=۱۳۱۱قمری|تاریخ وفات=۱۳۷۱قمری|مدفن=[[تخت فولاد]]، [[تکیه جهانگیرخان قشقایی]]|آثار=محله عرفان|اجتماعی=مدرس، روزنامه نگار}} | ||
'''احمد عرفان'''( 1311ق-1371ق) فرزند عبدالصمدخان بن میرزا عبدالله مراغه ای، معروف و مشهور به '''عرفان'''، نویسنده، ادیب و روزنامه نگار فاضل است. وی از شخصیت های نیک نام و از خدمت گزاران به عالم علم و ادب و فرهنگ و از جمله ادبا و روزنامه نگاران مشهور اصفهان در دوران معاصر بود. | '''احمد عرفان'''( 1311ق-1371ق) فرزند عبدالصمدخان بن میرزا عبدالله مراغه ای، معروف و مشهور به '''عرفان'''، نویسنده، ادیب و روزنامه نگار فاضل است. وی از شخصیت های نیک نام و از خدمت گزاران به عالم علم و ادب و فرهنگ و از جمله ادبا و روزنامه نگاران مشهور اصفهان در دوران معاصر بود. | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۵
اطلاعات فردی و علمی | |
---|---|
نام کامل | احمد عرفان |
شهرت | عرفان |
زادروز | ۱۳۱۱قمری |
تاریخ وفات | ۱۳۷۱قمری |
مدفن | تخت فولاد، تکیه جهانگیرخان قشقایی |
آثار | محله عرفان |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
اجتماعی | مدرس، روزنامه نگار |
احمد عرفان( 1311ق-1371ق) فرزند عبدالصمدخان بن میرزا عبدالله مراغه ای، معروف و مشهور به عرفان، نویسنده، ادیب و روزنامه نگار فاضل است. وی از شخصیت های نیک نام و از خدمت گزاران به عالم علم و ادب و فرهنگ و از جمله ادبا و روزنامه نگاران مشهور اصفهان در دوران معاصر بود.
زندگینامه
ولادت
او در 15 شعبان 1311ق در اصفهان متولد شد و در همان کودکی پدر خود را از دست داد.
خاندان
پدر وی، عبدالصمد در مراغه از آبرو و شهرت زیادی برخوردار بود. او برای انجام اموراتی به اصفهان سفر کرد و با اختیار کردن عیال از این شهر، در اصفهان ساکن شد. جد وی، میرزا عبدالله از اهل مراغه آذربایجان، مسجدی در آنجا ساخته که تاکنون به نام وی معروف است.
تحصیلات
با سپری شدن دوران کودکی به خاطر علاقه ای که داشت در جمله سپاهیان شریعت وارد شد. وی در مدارس علمیه اصفهان مشغول به تحصیل شد و در همان ایام علوم قدیمه از عربی و غیره را در مدرسه صدر و مدرسه میرزاحسین فراگرفت.[۱] رفته رفته در کنار علوم حوزوی به تکمیل و تحصیل علوم جدیدی چون زبان انگلیسی پرداخت و آن را نیکو و بسیار مسلط آموخت. چندی هم علوم ریاضیات را در خدمت «محاسب الدوله» به تحصیل پرداخت و رساله جبر و مقابله وی را در نزد آن مرحوم کامل ساخت.
فعالیت ها
تسلط و آگاهی او بر ادبیات فارسی باعث شد که مدارس جدید آموزش و پرورش، او را برای تدریس دعوت به همکاری کند؛ لذا سال ها در دبیرستانهای اصفهان ادبیات فارسی تدریس می نمود و از دبیران دانشمند و صدیق این اداره محسوب می شد.[۲] وی پس از اتمام تحصیلات و در همین سالهای تدریسش بود که اقدام به انتشار«مجله عرفان» در سال1301ش کرد و پس از آن از سال 1306ش آن را به«روزنامه عرفان» تبدیل نمود و به مناسبت همین روزنامه، نام خانوادگی خود را هم عرفان نهاد. مجله عرفان در 20 آبان 1303ش در شانزده صفحه، به قطع کوچک در اصفهان منتشر شد. این مجله که به صورت ماهیانه بود، مشتمل بر مطالب علمی، ادبی، اخلاقی، اجتماعی می شد که به خاطر درج مقالات علمی و اجتماعی و ادبی آن از محبوبیت و طرفداری خاصی در بین مردم برخوردار بود. سال اول مجله در دوازده شماره خاتمه یافت و سال دوم نیز به همین صورت با مقالات علمی بهتری به پایان رسید، اما سال سوم به صورت مرتب و منظم منتشر نشد تا اینکه نهایتاً در تاریخ تیرماه 1306ش عمر مجله عرفان به پایان رسید.[۳]
استقبال زیادی که از مجله می شد، عرفان را وادار و تشویق به انتشار روزنامه کرد. لذا بلافاصله بعد از پایان کار مجله، در همان سال «روزنامه عرفان» را در اصفهان منتشر نمود. اولین شماره این روزنامه در پنجشنبه چهارم ربیع الاول 1346ش در چهار صفحه به قطع متوسط منتشر شد. روزنامه عرفان در سال اول هفتگی، ولی در سال دوم تا پنجم هفته ای دو نوبت و از سال ششم به صورت یومیه و هفته ای سه نوبت منتشر می شد. عرفان این کار را تا پایان عمر ادامه داد و آخرین شماره آن 3231 از سال بیست و هشتم در بیست و هفت آبان 1330ش، سه روز قبل از وفاتش منتشر شد.
این جریده که از روزنامه های متین و وزین اصفهان بود، دارای مندرجاتی از قبیل اخبار محلی و داخلی شهر اصفهان و سایر شهرها و ممالک خارجه و مطالبی علمی و ادبی و اخلاقی و تاریخی و گاهی ترجمه بعضی کتابهای معتبر بود. مطالب این روزنامه با قلمی عفیف و شیوا بود و هیچ وقت از حدود عفت قلم و حفظ حدود حقوق افراد و طبقات و متانت وقار روزنامه نگاری خارج نشد.[۴] چرا که خود عرفان چنین بودو هرگز از جاده عفت قلم خارج نمی شد.[۵]
ماده تاریخ زیر از طرف یکی از دوستانش جهت روزنامه عرفان سروده شده است:[۶]
جویی تو اگر فلسفه ایمان را | می خوان همه سرمجله عرفان را | |
شیرین سخنی از اول هر مصرع | غارت بنمود و گفت تاریخ آن را |
عرفان در کنار این کار فرهنگی بزرگ به امور دیگری چون حضور در« انجمن ادبی کمال» که مجموعه ای از فضلا و فرهیختگان و اربابان جراید در آن حضور داشتند، می پرداخت و چون مورد اعتماد و وثوق مردم قرار گرفته بود، در اکثر محافلی که در رابطه با امور شهری و مردمی بود، از او دعوت به عمل می آمد. وی همچنین پانزده سال در انجمن شهر اصفهان صادقانه خدمت و یاری کرد و با عضویت در انجمن نظارت انتخابات مجلس شورای ملی خدمات خود را کامل نمود. او بسیار مورد توجه عموم مردم بود و به درستی و متانت معروف بود .[۷]
وفات
عرفان هر چند عمر طولانی نداشت، ولی از همین مقدار بهره های وافری برد و خدمات شایانی از خود برجای گذاشت. او در پایان عمر مدتها دچار مریضی و عارضه قلبی شد، به حالی که توان خارج شدن از خانه نیز از او گرفته شده بود و رفته رفته چنان بر او اثر کرد که چراغ فروزان حیاتش را به خاموشی گرایاند و در شب پنجشنبه 29 آبان 1330ش/21 صفر 1371ق به سرای باقی شتافت. پیکرش را در تخت فولاد اصفهان در تکیه جهانگیرخان قشقایی دفن کردند.[۸]
شاعر دانشمند، سیّدعلی بدیع زاده متخلص به«هور» مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:[۹]
نوشت« هور» از برای تاریخش | بسوی قرب کند رو، روان احمد عرفان |
پانویس
- ↑ روزنامه عرفان، ش3237؛ جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، ص392.
- ↑ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص63؛ روزنامه عرفان، ش3237.
- ↑ صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج4، ص12.
- ↑ روزنامه عرفان، ش3237.
- ↑ روزنامه چهلستون، سال اول، ش11.
- ↑ جناب، رجال و مشاهیر اصفهان، ص 393.
- ↑ روزنامه سپنتا ، سال اول ، ش8.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج3، صص223-224.
- ↑ مهدوی، دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص803- 804؛ صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلاّت ایران، ج1، صص12- 17؛ مهدوی، سیری در تاریخ تخت فولاد، ص63؛ مهدوی، اعلام اصفهان، ج 1، ص 423.
منابع
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج3، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1392.
- مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.