این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «محمدتقی حکیم باشی انصاری کاشانی»
(اصلاح منبع) |
(ویرایش متن ویرایش پانویس و افزودن الگو ، رده، لینک و منبع) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{ | {{نیازمند ویرایش}} | ||
{{نیازمند تصویر}} | |||
{{نیازمند جعبه اطلاعات}} | |||
'''میرزا محمّد تقی خان حکیم باشی''' فرزندملّا محمّد هاشم خوشنویس انصاری کاشانی، از چهرههای درخشان علم و ادب اصفهان در قرن چهاردهم هجری است | '''میرزا محمّد تقی خان حکیم باشی'''(1266ق-1303ق) فرزندملّا محمّد هاشم خوشنویس انصاری کاشانی، دانشمند، طبیب و روزنامه نگار محقق، معروف و ملقّب به '''سرتیپ کاشانی''' و '''حکیم باشی''' از چهرههای درخشان علم و ادب اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. <ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج2، ص253.</ref> | ||
== | ==زندگینامه== | ||
===ولادت=== | |||
وی در سال 1256ق متولد شد. | |||
===خاندان=== | |||
پدرش ملا محمد هاشم خوشنویس کاشانی، فرزند محمدحسین و کاشانی الاصل دوره ناصرالدین شاه قاجار است. | |||
== | ===تحصیلات=== | ||
وی | او هنگام کودکی به مکتب درس ملا مهدی حاضر شد، ولی چون از معلم و همکلاسهای خود راضی نبود، درس را رها کرد. از آن پس به درس عمّش به تلاوت قرآن رفت. در آنجا به تحصیل صرف و نحو لغت عرب نیز پرداخت. مقدمات علم حساب و هیئت و نجوم و فقه و اسطرلاب و اعداد و طلسمات را نزد جّد خود، ملّا محمد حسین انصاری، معروف به بابا (که از اکابر سلسله شاه نعمت الله ولی و صاحب نفس کامل و مقام عالی بود) فرا گرفت. میرزا حسن خالق الالواح نیز وی را در تکمیل علم طلسمات یاری نمود. | ||
تا سن شانزده سالگی به آموختن هیئت، نجوم، حکمت الهی، طبیعی، علم طب، معانی، بیان، عروض، فقه و علوم دیگری، چون مشق خط و نقاشی و تذهیب و ریاضیات و تسخیرات پرداخت. تا اینکه آوازه علوم غریبه و صنایع بدیعه اروپا عالم گیر شد. او نیز مایل به آموختن آنان گردید و ترک زادگاه کرده به تهران رفت. در تهران وارد مدرسه نظامی دولتی شد و بامداد به درس فقه و اصول خود می پرداخت و ما بقی اوقات را در خدمت معلمان فرانسوی به کسب علوم جدید اشتغال داشت. | |||
وی سپس به تهران رفت و در مدرسه نظامی دولتی به تکمیل دانش پرداخت. گرچه رشته تخصصی او پزشکی بود ولی در اصفهان در انواع علوم اهل تتبّع و تحقیق بود و به هیأت، جغرافیا، گیاه شناسی، معرفه الأرض و زهرشناسی می پرداخت و در این فنون صاحب تألیف بود. میرزا تقی خان در اندک زمانی از بیشتر علوم جدید اروپا اطلّاع یافت و با آموختن زبان فرانسه اقدام به تألیف و ترجمه علومی از اروپاییان کرد.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص245-239.</ref> | |||
==آثار و فعالیتها== | |||
===آثار=== | |||
وی متجاوز از سی جلد کتاب و رساله نوشت که از آن جملهاند: | |||
#«گنج شایگان» درباره خوزستان در مجله دانشکده ادبیات اصفهان چاپ شده است. | |||
#«حدائق الطّبیعه» که چاپ شده است. | |||
#«ترجمه اندرزنامه تربیت اطفال» نوشته: لرد برلی، که چاپ سنگی شده است. | |||
#«اختلال نظام عالم به واسطه مسکرات» یا «خمریه» که چاپ سنگی شده است. | |||
#«جانورنامه» موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران | |||
#«تذکره الأرض ناصری» که در کتابخانة مرکزی دانشگاه اصفهان موجود است. | |||
#«کتاب کحّالی» موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران | |||
#«زینه الابدان» که چاپ سنگی شده است. | |||
#«مسافرت تفلیس» | |||
#تربیت نامه: نگاه اصلاح گرایانه وی را درباره مقوله مهم تعلیم و تربیت بیان کرده، راه حلهایی را در این باره ارائه می دهد. میرزا تقی خان عامل عقب ماندگی ما و پیشرفت اروپاییان را « نقصان دستگاه تربیت ما » ذکر کرده است. در صفحة عنوان کتاب تربیت نامه ژنرال میرزا تقی خان کاشانی چنین معرفی شده است: دارای نشان سیم درجه سنت آنا و درجة دویم سنت استانیسلاو دولت بهیه روسیه و نشان و حمایل سرخ از درجة دویم منصب سرتیپی ایران و نشان طلای مدرسه نظامی دولتی مرکزی طهران … ». | |||
#گزارشها و سفرنامه های جغرافیایی | |||
#گزارش سفر بوشهر | |||
#ثبات حقیقت حرارت | |||
#حرارت حیوانیه | |||
#اثبات حرکت زمین | |||
#بنیان جدید در اثبات بقای نفس | |||
#معرفة الحیوان | |||
#رساله در اثبات اشیاع و سرایت امراض | |||
#جغرافیای مخصوص ایران | |||
#«پادزهر نامه» | |||
#کتاب انوار الحکمة الناصر به زبان فارسی که در کتب خطی مدرسه فیضیه قم معرفی شده است. | |||
#مرآت الکواکب در نجوم | |||
#سفرنامه روسیه | |||
تصویر زنده ای از میرزا تقی خان کاشانی و اندیشههایش را می توان در سفرنامه دیولافوا یافت، زیرا که میرزا تقی خان راهنمای آنها بود و از قول همین خانم آمده است: «وقتی ظل السلطان در مسافرت باشد، با اینکه نایب الحکومه کس دیگری است، با این حال، اداره امور حکومت با حکیم باشی است.» <ref>دیولافورا، ایران، کلده و شوش، ص253.</ref> | |||
نیزجلوه ای از روح بی قرار و جستجوگر میرزا تقی خان را یکی از همکلاسی های دارالفنونش به قلم آورده است: «هنوزم در نظر است که می فرمودید باید به جوانی چنان خود آرایی کنم که در بقیه ایام زندگانی به اقتضای هر جزء از زمان به یکی از جهات تحصیلیه محتاج الیه دولت یا ملت باشم. هریک از علوم یا فنون که مطلوبتر شد، همان را حرفه خود کنم … برای نیل به مقصود، گاهی به ترجمه کتب می پرداختید و زمانی به نقشه کشی و عکاسی مشغول می شدید. چندی به نوشتن قواعد عدلیه و موازنه کودها (قانون ها) اهتمام میکردید، گاهی از طبیعیات و الهیات سخن می راندید… ».<ref>روزنامه فرهنگ، شماره 33، 23 صفر 1297ق.</ref> | |||
او از ادب بهره مند بود و شعر می سرود و نثر را درست و با آئین می نوشت. در پاره ای از آثار خود به سره نویسی مایل بوده و میکوشد برای مصطلحات فرنگی معادلهای پارسی بسازد. | |||
===فعالیتها=== | |||
*پس از قریب پانزده سال اشتغال در امر تألیف و تصنیف، مراتب تحصیل وی را اعتضادالسلطنه علیقلی میرزا، وزیر علوم وقت و سایر رؤسای مدارس نظامی و امنای دولتی به حضور ناصرالدین شاه عرضه داشتند. شاه نیز به واسطه بروز بیماری مطبقه در ارتش، او را مأمور رسیدگی و طبابت در مریض خانه نظامی کرد. پس از این مأموریت که تقریباً یک سال طول کشید، وی را موظف به ترجمه کتابهای اروپاییان نمود. این امر چون بر آگاهی او از علوم جدید افزوده بود باعث شد مکرر به سفارت دول خارجی مأمور و فرستاده شود. از جمله سفر و حضور به دربار الکساندر دوم، امپراتور روسیه که موجب شد نشانها و درجاتی به او عطا شود. | |||
*میرزا تقی خان 28 ساله بود که به مجلس وکمیسیون اطبای دارالخلافه تهران که در آن از دولتهای دیگر طبیبان ماهر به آنجا فرستاده می شدند تا زیر نظر دکتر طولوزان فرانسوی، طبابت خویش را تکمیل کنند، راه یافت. در سن 32 سالگی در خدمت وزارت عدلیه درآمد و درکنار میرزا حسین خان مشیر الدوله، مساعی کامل به عمل آورد. در این زمان بود که دست به نوشتن رسائلی در باب قوانین مجالس محاکمات و جنایات زد. ماندنش در این شغل دوامی نداشت، زیرا از طرف شاه مأمور همراهی با ظل السلطان به شیراز گردید. | |||
*وقتی مسعود میرزا، ظل السلطان حاکم شیراز شد، به حکم شاه همراه او به این شهر پا نهاد و انتشار روزنامه فارس حاصل کار او در شیراز است. این روزنامه ارزشمند که نخستین روزنامه خارج از پایتخت است و نیز نخستین روزنامه ای است که ابتدا به دو زبان عربی و فارسی منتشر می شد، مدت دو سال به چاپ میرسید و حدود نوزده شماره آن باقی مانده است. | |||
*میرزا تقی خان به سال 1291ق به همراه شاهزاده مسعود میرزا راهی اصفهان شد و در این شهر نیز منشأ آثار فرهنگی و اجتماعی مهم و ماندگاری گردید. او در اصفهان ابتدا انجمن پزشکان را برقرار نمود. در این مجلس بیشتر از شصت طبیب و جراح حضور می یافتند، هفته ای یک بار تشکیل می شد و چند سالی نیز دوام داشت. | |||
*در همین سالها بود که از طرف ناصرالدین شاه مأمور تحقیق و انکشاف معادن در حدود اصفهان و مضافات آن شد. باعث شد بیست و هشت معدن از فلزات مختلف و سه معدن زغال سنگ و ترسیم نقشه شهرها و راهها و قریهها به دست آید. چون این اخبار برای پادشاه اعلام شد، لقب سرتیپی را به وی اعطا کرد. | |||
*حکیم باشی حدود سال 1293ق در اصفهان اقدام به تشکیل «انجمن معارف» برای مذاکرات منافع عامه نمود. | |||
*از دیگر فعالیتهای وی انتشار نخستین روزنامه تاریخ مطبوعات در اصفهان به نام «روزنامه فرهنگ» در 2 جمادی الاولی 1296ق بود. این روزنامه تا سال 1308ق به طور مرتب گاه هفتگی و گاه نیم هفتگی به چاپ می رسید. | |||
*از یادگارهای میرزا تقی خان در اصفهان برپایی نخستین مدرسه جدید در این شهر است. ظلّ السلطان در ربیع الاول 1298ق وقتی در تهران به سر می برد، اجازه افتتاح مدرسه ای به سبک جدید را از پدر دریافت کرد و از همان جا نامه ای به نایب الحکومه نوشته، میرزاتقی خان را مأمور کرد تا عمارت هشت بهشت را برای برپایی مدرسه آماده نماید. میرزاتقی خان که اخبار مربوطه را با شعف فراوان به چاپ می رسانید، بعد از آن به سرعت دست به کار شده، به تعمیر عمارت پرداخت. سرانجام مدرسه در 15 رجب همان سال با نام مدرسه همایونی اصفهان با پنجاه شاگرد آغاز به کار کرد. ریاست این مدرسه به ابوالفتح خان صارم الدوله فرمانده قشون اصفهان و نظامت آن به علی خان ناظم العلوم سپرده شد.<ref>آگاهی نامه مرکز اسناد و آمار فرهنگ و هنر اصفهان، سال 2535، ص24.</ref> | |||
*برپایی انجمن طبی نیز دیگر اقدام مفید میرزا تقی خان در اصفهان است. | |||
*از دیگر اقدامات اجتماعی میرزا تقی خان عضویت در مجمعی بود که به دستور ظل السلطان برای شور در مسایل شهری برپا شد. این انجمن که مشابه شورای شهر عمل می کرد و شامل هجده نفر از بزرگان شهر، از جمله ابوالفتح خان صارم الدوله، میرزا تقی خان حکیم باشی، رکن الملک، مشیرالملک، ملاباشی و چند نفر دیگر از مستوفیان دستگاه ظلالسلطان بود، در صفر 1298ق تشکیل گردید.<ref>روزنامه فرهنگ، شماره 83، 26صفر 1298ق.</ref> | |||
==وفات== | ==وفات== | ||
وی سرانجام در شب سیزدهم ماه رجب المُرَجَّب سال 1303ق بر اثر بیماری استسقاء درگذشت و در حجره شرقی [[تکیه میر فندرسکی]] در [[تخت فولاد]]<nowiki/>به خاک سپرده شد. عباسعلی خرّم لنبانی در مرثیه ای مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:{{شعر}} | وی سرانجام در شب سیزدهم ماه رجب المُرَجَّب سال 1303ق در سن 47 سالگی بر اثر بیماری استسقاء درگذشت و در حجره شرقی [[تکیه میر فندرسکی]] در [[تخت فولاد]]<nowiki/>به خاک سپرده شد. | ||
خبر مرگ میرزا تقی خان در روزنامه فرهنگ چنین منعکس می شود: <blockquote>« حکیم فرزانه و دانشمند یگانه، میرزا تقی خان سرتیپ، که از تربیت یافتگان عصر میامن حصر اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاهی « ابدالله تعالی ملکه و سلطانه » بود، و در علوم طب و هیئت و فنون سایره درجه کمال داشت و چندین کتب نافعه که مفید ابنای وطن است، تألیف نموده و قریب نه سال بود روزنامه فرهنگ [ را ] با کمال دوام و ثبات و دولت خواهی و وطن پرستی اداره می کرد، مدتی بود که مبتلای مرض استسقاء شده... تا اینکه بالاخره در شب سیزدهم ماه رجب که شب ولادت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب «صلوات الله و سلامه علیه » بود، داعی حق را لبیک اجابت گفته». گفتنی است به موجب خبری در روزنامه فرهنگ چهار سال پیشتر نیز میرزا تقی خان به دلیل مبتلا به مرض یرقان الاصفر و عدم معالجه در اصفهان راهی تهران شده بود.»<ref>روزنامه فرهنگ، شماره 164، 2 شوال 1299ق.</ref></blockquote>[[عباسعلی اصفهانی|عباسعلی خرّم لنبانی]] در مرثیه ای مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| بهر تاریخ وفاتش گفت خرّم این چنین| | {{ب| بهر تاریخ وفاتش گفت خرّم این چنین| «آه» افلاطون دوم رفت زین دنیا برون<ref>مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره سوم، مهر تا اسفند 1370ش، صص 131-129؛ صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج3، صص 75-73؛ منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص150؛ مرعشی نجفی، فهرست مرعشی، ج32، ص124؛ رجائی، تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظلّ السّلطان، صص140-138؛ معتمدی، اصفهان: مدارس نوین و مفاخر آن، صص 142-138.</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references /> | <references /> | ||
== | ==منابع== | ||
* [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶. | *[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶. | ||
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389. | |||
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]] | [[رده:اعلام اصفهان،ج۲]] | ||
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]] | [[رده:مدفونین در تخت فولاد]] | ||
[[رده:روزنامه نگاران]] | |||
[[رده:نویسندگان]] |
نسخهٔ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۲:۲۵
این نوشتار نیازمند ویرایش فنی یا ادبی می باشد. |
این نوشتا برای بهبود کیفیت نیازمند یک تصویر یا عکس است. |
این نوشتار نیازمند جعبهٔ اطلاعات است. ممکن است بخواهید با افزودن یک جعبهٔ اطلاعات، به استانداردسازی نمایش موضوع کمک کنید. |
میرزا محمّد تقی خان حکیم باشی(1266ق-1303ق) فرزندملّا محمّد هاشم خوشنویس انصاری کاشانی، دانشمند، طبیب و روزنامه نگار محقق، معروف و ملقّب به سرتیپ کاشانی و حکیم باشی از چهرههای درخشان علم و ادب اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. [۱]
زندگینامه
ولادت
وی در سال 1256ق متولد شد.
خاندان
پدرش ملا محمد هاشم خوشنویس کاشانی، فرزند محمدحسین و کاشانی الاصل دوره ناصرالدین شاه قاجار است.
تحصیلات
او هنگام کودکی به مکتب درس ملا مهدی حاضر شد، ولی چون از معلم و همکلاسهای خود راضی نبود، درس را رها کرد. از آن پس به درس عمّش به تلاوت قرآن رفت. در آنجا به تحصیل صرف و نحو لغت عرب نیز پرداخت. مقدمات علم حساب و هیئت و نجوم و فقه و اسطرلاب و اعداد و طلسمات را نزد جّد خود، ملّا محمد حسین انصاری، معروف به بابا (که از اکابر سلسله شاه نعمت الله ولی و صاحب نفس کامل و مقام عالی بود) فرا گرفت. میرزا حسن خالق الالواح نیز وی را در تکمیل علم طلسمات یاری نمود.
تا سن شانزده سالگی به آموختن هیئت، نجوم، حکمت الهی، طبیعی، علم طب، معانی، بیان، عروض، فقه و علوم دیگری، چون مشق خط و نقاشی و تذهیب و ریاضیات و تسخیرات پرداخت. تا اینکه آوازه علوم غریبه و صنایع بدیعه اروپا عالم گیر شد. او نیز مایل به آموختن آنان گردید و ترک زادگاه کرده به تهران رفت. در تهران وارد مدرسه نظامی دولتی شد و بامداد به درس فقه و اصول خود می پرداخت و ما بقی اوقات را در خدمت معلمان فرانسوی به کسب علوم جدید اشتغال داشت.
وی سپس به تهران رفت و در مدرسه نظامی دولتی به تکمیل دانش پرداخت. گرچه رشته تخصصی او پزشکی بود ولی در اصفهان در انواع علوم اهل تتبّع و تحقیق بود و به هیأت، جغرافیا، گیاه شناسی، معرفه الأرض و زهرشناسی می پرداخت و در این فنون صاحب تألیف بود. میرزا تقی خان در اندک زمانی از بیشتر علوم جدید اروپا اطلّاع یافت و با آموختن زبان فرانسه اقدام به تألیف و ترجمه علومی از اروپاییان کرد.[۲]
آثار و فعالیتها
آثار
وی متجاوز از سی جلد کتاب و رساله نوشت که از آن جملهاند:
- «گنج شایگان» درباره خوزستان در مجله دانشکده ادبیات اصفهان چاپ شده است.
- «حدائق الطّبیعه» که چاپ شده است.
- «ترجمه اندرزنامه تربیت اطفال» نوشته: لرد برلی، که چاپ سنگی شده است.
- «اختلال نظام عالم به واسطه مسکرات» یا «خمریه» که چاپ سنگی شده است.
- «جانورنامه» موجود در کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران
- «تذکره الأرض ناصری» که در کتابخانة مرکزی دانشگاه اصفهان موجود است.
- «کتاب کحّالی» موجود در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
- «زینه الابدان» که چاپ سنگی شده است.
- «مسافرت تفلیس»
- تربیت نامه: نگاه اصلاح گرایانه وی را درباره مقوله مهم تعلیم و تربیت بیان کرده، راه حلهایی را در این باره ارائه می دهد. میرزا تقی خان عامل عقب ماندگی ما و پیشرفت اروپاییان را « نقصان دستگاه تربیت ما » ذکر کرده است. در صفحة عنوان کتاب تربیت نامه ژنرال میرزا تقی خان کاشانی چنین معرفی شده است: دارای نشان سیم درجه سنت آنا و درجة دویم سنت استانیسلاو دولت بهیه روسیه و نشان و حمایل سرخ از درجة دویم منصب سرتیپی ایران و نشان طلای مدرسه نظامی دولتی مرکزی طهران … ».
- گزارشها و سفرنامه های جغرافیایی
- گزارش سفر بوشهر
- ثبات حقیقت حرارت
- حرارت حیوانیه
- اثبات حرکت زمین
- بنیان جدید در اثبات بقای نفس
- معرفة الحیوان
- رساله در اثبات اشیاع و سرایت امراض
- جغرافیای مخصوص ایران
- «پادزهر نامه»
- کتاب انوار الحکمة الناصر به زبان فارسی که در کتب خطی مدرسه فیضیه قم معرفی شده است.
- مرآت الکواکب در نجوم
- سفرنامه روسیه
تصویر زنده ای از میرزا تقی خان کاشانی و اندیشههایش را می توان در سفرنامه دیولافوا یافت، زیرا که میرزا تقی خان راهنمای آنها بود و از قول همین خانم آمده است: «وقتی ظل السلطان در مسافرت باشد، با اینکه نایب الحکومه کس دیگری است، با این حال، اداره امور حکومت با حکیم باشی است.» [۳]
نیزجلوه ای از روح بی قرار و جستجوگر میرزا تقی خان را یکی از همکلاسی های دارالفنونش به قلم آورده است: «هنوزم در نظر است که می فرمودید باید به جوانی چنان خود آرایی کنم که در بقیه ایام زندگانی به اقتضای هر جزء از زمان به یکی از جهات تحصیلیه محتاج الیه دولت یا ملت باشم. هریک از علوم یا فنون که مطلوبتر شد، همان را حرفه خود کنم … برای نیل به مقصود، گاهی به ترجمه کتب می پرداختید و زمانی به نقشه کشی و عکاسی مشغول می شدید. چندی به نوشتن قواعد عدلیه و موازنه کودها (قانون ها) اهتمام میکردید، گاهی از طبیعیات و الهیات سخن می راندید… ».[۴]
او از ادب بهره مند بود و شعر می سرود و نثر را درست و با آئین می نوشت. در پاره ای از آثار خود به سره نویسی مایل بوده و میکوشد برای مصطلحات فرنگی معادلهای پارسی بسازد.
فعالیتها
- پس از قریب پانزده سال اشتغال در امر تألیف و تصنیف، مراتب تحصیل وی را اعتضادالسلطنه علیقلی میرزا، وزیر علوم وقت و سایر رؤسای مدارس نظامی و امنای دولتی به حضور ناصرالدین شاه عرضه داشتند. شاه نیز به واسطه بروز بیماری مطبقه در ارتش، او را مأمور رسیدگی و طبابت در مریض خانه نظامی کرد. پس از این مأموریت که تقریباً یک سال طول کشید، وی را موظف به ترجمه کتابهای اروپاییان نمود. این امر چون بر آگاهی او از علوم جدید افزوده بود باعث شد مکرر به سفارت دول خارجی مأمور و فرستاده شود. از جمله سفر و حضور به دربار الکساندر دوم، امپراتور روسیه که موجب شد نشانها و درجاتی به او عطا شود.
- میرزا تقی خان 28 ساله بود که به مجلس وکمیسیون اطبای دارالخلافه تهران که در آن از دولتهای دیگر طبیبان ماهر به آنجا فرستاده می شدند تا زیر نظر دکتر طولوزان فرانسوی، طبابت خویش را تکمیل کنند، راه یافت. در سن 32 سالگی در خدمت وزارت عدلیه درآمد و درکنار میرزا حسین خان مشیر الدوله، مساعی کامل به عمل آورد. در این زمان بود که دست به نوشتن رسائلی در باب قوانین مجالس محاکمات و جنایات زد. ماندنش در این شغل دوامی نداشت، زیرا از طرف شاه مأمور همراهی با ظل السلطان به شیراز گردید.
- وقتی مسعود میرزا، ظل السلطان حاکم شیراز شد، به حکم شاه همراه او به این شهر پا نهاد و انتشار روزنامه فارس حاصل کار او در شیراز است. این روزنامه ارزشمند که نخستین روزنامه خارج از پایتخت است و نیز نخستین روزنامه ای است که ابتدا به دو زبان عربی و فارسی منتشر می شد، مدت دو سال به چاپ میرسید و حدود نوزده شماره آن باقی مانده است.
- میرزا تقی خان به سال 1291ق به همراه شاهزاده مسعود میرزا راهی اصفهان شد و در این شهر نیز منشأ آثار فرهنگی و اجتماعی مهم و ماندگاری گردید. او در اصفهان ابتدا انجمن پزشکان را برقرار نمود. در این مجلس بیشتر از شصت طبیب و جراح حضور می یافتند، هفته ای یک بار تشکیل می شد و چند سالی نیز دوام داشت.
- در همین سالها بود که از طرف ناصرالدین شاه مأمور تحقیق و انکشاف معادن در حدود اصفهان و مضافات آن شد. باعث شد بیست و هشت معدن از فلزات مختلف و سه معدن زغال سنگ و ترسیم نقشه شهرها و راهها و قریهها به دست آید. چون این اخبار برای پادشاه اعلام شد، لقب سرتیپی را به وی اعطا کرد.
- حکیم باشی حدود سال 1293ق در اصفهان اقدام به تشکیل «انجمن معارف» برای مذاکرات منافع عامه نمود.
- از دیگر فعالیتهای وی انتشار نخستین روزنامه تاریخ مطبوعات در اصفهان به نام «روزنامه فرهنگ» در 2 جمادی الاولی 1296ق بود. این روزنامه تا سال 1308ق به طور مرتب گاه هفتگی و گاه نیم هفتگی به چاپ می رسید.
- از یادگارهای میرزا تقی خان در اصفهان برپایی نخستین مدرسه جدید در این شهر است. ظلّ السلطان در ربیع الاول 1298ق وقتی در تهران به سر می برد، اجازه افتتاح مدرسه ای به سبک جدید را از پدر دریافت کرد و از همان جا نامه ای به نایب الحکومه نوشته، میرزاتقی خان را مأمور کرد تا عمارت هشت بهشت را برای برپایی مدرسه آماده نماید. میرزاتقی خان که اخبار مربوطه را با شعف فراوان به چاپ می رسانید، بعد از آن به سرعت دست به کار شده، به تعمیر عمارت پرداخت. سرانجام مدرسه در 15 رجب همان سال با نام مدرسه همایونی اصفهان با پنجاه شاگرد آغاز به کار کرد. ریاست این مدرسه به ابوالفتح خان صارم الدوله فرمانده قشون اصفهان و نظامت آن به علی خان ناظم العلوم سپرده شد.[۵]
- برپایی انجمن طبی نیز دیگر اقدام مفید میرزا تقی خان در اصفهان است.
- از دیگر اقدامات اجتماعی میرزا تقی خان عضویت در مجمعی بود که به دستور ظل السلطان برای شور در مسایل شهری برپا شد. این انجمن که مشابه شورای شهر عمل می کرد و شامل هجده نفر از بزرگان شهر، از جمله ابوالفتح خان صارم الدوله، میرزا تقی خان حکیم باشی، رکن الملک، مشیرالملک، ملاباشی و چند نفر دیگر از مستوفیان دستگاه ظلالسلطان بود، در صفر 1298ق تشکیل گردید.[۶]
وفات
وی سرانجام در شب سیزدهم ماه رجب المُرَجَّب سال 1303ق در سن 47 سالگی بر اثر بیماری استسقاء درگذشت و در حجره شرقی تکیه میر فندرسکی در تخت فولادبه خاک سپرده شد.
خبر مرگ میرزا تقی خان در روزنامه فرهنگ چنین منعکس می شود:
« حکیم فرزانه و دانشمند یگانه، میرزا تقی خان سرتیپ، که از تربیت یافتگان عصر میامن حصر اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاهی « ابدالله تعالی ملکه و سلطانه » بود، و در علوم طب و هیئت و فنون سایره درجه کمال داشت و چندین کتب نافعه که مفید ابنای وطن است، تألیف نموده و قریب نه سال بود روزنامه فرهنگ [ را ] با کمال دوام و ثبات و دولت خواهی و وطن پرستی اداره می کرد، مدتی بود که مبتلای مرض استسقاء شده... تا اینکه بالاخره در شب سیزدهم ماه رجب که شب ولادت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب «صلوات الله و سلامه علیه » بود، داعی حق را لبیک اجابت گفته». گفتنی است به موجب خبری در روزنامه فرهنگ چهار سال پیشتر نیز میرزا تقی خان به دلیل مبتلا به مرض یرقان الاصفر و عدم معالجه در اصفهان راهی تهران شده بود.»[۷]
عباسعلی خرّم لنبانی در مرثیه ای مادّه تاریخ فوت او را چنین سروده است:
بهر تاریخ وفاتش گفت خرّم این چنین | «آه» افلاطون دوم رفت زین دنیا برون[۸] |
پانویس
- ↑ مهدوی، اعلام اصفهان، ج2، ص253.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص245-239.
- ↑ دیولافورا، ایران، کلده و شوش، ص253.
- ↑ روزنامه فرهنگ، شماره 33، 23 صفر 1297ق.
- ↑ آگاهی نامه مرکز اسناد و آمار فرهنگ و هنر اصفهان، سال 2535، ص24.
- ↑ روزنامه فرهنگ، شماره 83، 26صفر 1298ق.
- ↑ روزنامه فرهنگ، شماره 164، 2 شوال 1299ق.
- ↑ مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره سوم، مهر تا اسفند 1370ش، صص 131-129؛ صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج3، صص 75-73؛ منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، ج1، ص150؛ مرعشی نجفی، فهرست مرعشی، ج32، ص124؛ رجائی، تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظلّ السّلطان، صص140-138؛ معتمدی، اصفهان: مدارس نوین و مفاخر آن، صص 142-138.
منابع
- مهدوی، سید مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.