این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «داراب خان افسر بختیاری»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (اصلاح لینک)
(ویرایش متن و عکس)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند جعبه اطلاعات}} {{بررسی رده}} {{نیازمند ویرایش}}
{{نیازمند جعبه اطلاعات}}
[[پرونده:D-AFSAR BAKHTIARI.jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|داراب خان بختیاری متخلص به افسر  از بزرگان طایفه احمد در شعر و ادب ازسرآمدان شعراى بختيارى به شمار مى آید.]]
[[پرونده:Darab afsar.jpg|بندانگشتی|300x300پیکسل|داراب خان افسر بختیاری]]
'''داراب خان بختياری''' متخلّص به '''افسر''' فرزنـد اصـلان از بزرگـان طايفـه احمـد در شعر و ادب از خسروی چهارمحال بختياری در سال 1279 شمسی به دنيا آمد.<ref>افسر بختياری، ديوان اشعار، ص14.</ref>  
'''داراب خان بختياری''' متخلّص به '''افسر''' فرزنـد « آ.اصـلان» ادیب و شاعر معاصر بود که در شعر و ادب ازسرآمدان شعراى بختيارى به شمار مى آید. .<ref>افسر بختياری، ديوان اشعار، ص14.</ref> افسر در همان مکتبهای محلی کسب علم نمود و از لحاظ علوم ادبی و تاریخی اطلاعات کافی داشت و به دو زبان بختیاری و فارسی شعر می سرود.<ref>اوژن بختیاری، تاریخچه و شرح حال عرفا و شعرای دو قرن اخیر چهارمحال و بختیاری، ص199.</ref>  


==زندگی نامه==
==معرفی==
اجداد افسر از طایفه « پاپی» لرستان و معاصر صفویه بوده اند که در همان روزگار به مرکز حکومت نشین بختیاری ها (چقاخور ) مهاجرت کرده و در این منطقه ساکن گشته اند.  
وی در سال 1279ش در چقاخور( خسروی) چهارمحال بختياری به دنيا آمد. او از بزرگـان طايفـه احمـد بختیاری بود. اجداد افسر از طایفه « پاپی» لرستان و معاصر صفویه بوده اند که در همان روزگار به مرکز حکومت نشین بختیاری ها (چقاخور ) مهاجرت کرده و در این منطقه ساکن گشته اند.<ref>افسر بختياری، ديوان اشعار، صص 15-14.</ref>


افسر در همان مکتبهای محلی کسب علم نمود و از لحاظ علوم ادبی و تاریخی اطلاعات کافی داشت و به دو زبان بختیاری و فارسی شعر می سرود.<ref>اوژن بختیاری، تاریخچه و شرح حال عرفا و شعرای دو قرن اخیر چهارمحال و بختیاری،ص199.</ref>
==جایگاه==


وی از سن سی سالگی شروع به سرودن شعر کرده و اشعارش در محورهای طنز، عرفان، شعر حماسی و ملی است.  
===جایگاه علمی===
وی از سن سی سالگی شروع به سرودن شعر کرده و اشعارش در محورهای طنز، عرفان، شعر حماسی و ملی است. اشعار افسر روان و پرمعنی است و به راحتی کلمات را به نظم در آورده که این امر حکایت از توان و قدرتِ اندیشه او در انتقال مفاهیم از عالم ذهن به واقعیت در قالب شعر دارد. در مناظره پسر لُر و دختر شهری به زیبایی قالب دو شخصیت متضاد را ترسیم نموده است.<ref>افسر بختياری، ديوان اشعار، صص 186-163.</ref> او در سرودهایش از اشعار شعرای دیگر نیز تأثیر پذیرفته است. تأثیرسادگی، صراحت و پایبندی به گویش بختیاری از دیگر ویژگیهای اشعار اوست.<ref>خسروی، در انتظار سپیده دمان، صص480-483.</ref>


اشعار افسر روان و پرمعنی است و به راحتی کلمات را به نظم در آورده که این امر حکایت از توان و قدرتِ اندیشه او در انتقال مفاهیم از عالم ذهن به واقعیت در قالب شعر دارد. در مناظره پسر لُر و دختر شهری به زیبایی قالب دو شخصیت متضاد را ترسیم نموده است.
داراب در اشعارش از بن مایه طنز نیز استفاده کرده است که در اشعار عمرویه وی می توان ملاحظه کرد. با این حال، اشعار عرفانی و مذهبی او بر سایر اشعارش برتری دارد. این امر ویژگی اصلی اشعار اوست. در شعر خدائیه با تأثیر از شعر موسی و شبان مولانا به سادگی با خدای خویش راز و نیاز می کند.<ref>افسر بختياری، ديوان اشعار، صص 150-147.</ref>


در سرودهایش از اشعار شعرای دیگر نیز تأثیر پذیرفته است . تأثیرسادگی، صراحت و پایبندی به گویش بختیاری از دیگر ویژگیهای اشعار اوست.<ref>خسروی، در انتظار سپیده دمان، ص480-483.</ref>
[[حبیب الله فضائلی|مرحوم حبيب اللّه فضایلی]] در كتاب اصحاب رس به خدمت چند سـاله او در ابرقـو نيـز اشـاره داشـته است. او از سرآمدان شعرای بختياری به شمار می­ آيد و از آنجا كه در نهايت اسـتادی بـه زبـان لری محلی بختياری و فارسـی شـعر می‌سـروده همـواره مـورد احتـرام و افتخار ايل بختياری بوده است.  


داراب در اشعارش از بن مایه طنز استفاده کرده که در اشعار عمرویه وی می توان ملاحظه کرد. با این حال، اشعار عرفانی و مذهبی او بر سایر اشعارش برتری دارد. این امر ویژگی اصلی اشعار اوست. در شعر خدائیه با تأثیر از شعر موسی و شبان مولانا به سادگی با خدای خویش راز و نیاز می کند.
ابیات زیر از جمله سروده‌های معروف او به زبان لری است كه در توحيد باری تعالی گويد:
 
مرحوم [[حبیب الله فضائلی|حبيب اللّه فضایلی]] در كتاب اصحاب رس به خدمت چند سـاله او در ابرقـو نيـز اشـاره داشـته است.
سرآمدان شعرای بختياری به شمار می­ آيد و از آنجا كه در نهايت اسـتادی بـه زبـان لری محلی بختياری و فارسـی شـعر می‌سـروده همـواره مـورد احتـرام و افتخار ايل بختياری بوده است. 
 
از جمله سروده‌های معروف او به زبان لری است كه در توحيد باري‌تعالی گويد:


{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| ای كــه روزیِ همــه خلــق زِ انبــار تُونِــه <ref> تُونه: تو است</ref> | آســـمونها و زمين‌هـــا همـــه كـــردار تونـــه}}
{{ب| ای كــه روزی همــه خلــق زِ انبــار تُونِــه | آســـمونها و زمين‌هـــا همـــه كـــردار تونـــه}}
{{ب| ای همـه رنـگ و نگـاری كـه منـه دنيـا هـه<ref> اين همه رنگ و نگاری كه در دنيا وجود دارد.</ref> | همــه از پرتــو يــك جلــوه ی ديــدار تونــه }}
{{ب| ئی همـه رنـگ و نگـاری كـه منـه دنيـا هـد | همــه از پرتــو يــك جلــوه ی ديــدار تونــه }}
{{م|****}}
{{م|****}}
{{ب| آفتو ای همـه نـورِس كـه ای تـاوه بـه زمـين <ref>آفتاب اين همه نورش كه به زمين میتابد.</ref>|مختصـــر ذرهای از تـــابش انـــوار تونـــه}}
{{ب| آفتو ای همـه نـورِس كـه ای تـاوه بـه زمـين|مختصـــر ذره ای از تـــابش انـــوار تونـــه}}
{{ب| ای همه اَو كه بـه درياچـه همـی مـوج ايزنـه<ref>اين همه آب كه به درياچه همواره موج میزند جرگهای از كرم ابر گهربار تو است.</ref> | جرگــــهای از كــــرمِ اَور گهربــــار تونــــه }}
{{ب| ای همه اَو كه بـه درياچـه همـی مـوج ايزنـه | جرگــــهای از كــــرمِ اَور گهربــــار تونــــه }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==آثار==
==آثار==
اولین شعرش «رستاخیز مسجد سلیمان» نام داشت. شعر او ساده و صمیمی و بی تکلف است و به راحتی بر دلها می نشیند. دیوان اشعار او بارها به چاپ رسیده است. افسر بجز دیوان شعر، کتابی به نثر با عنوان گل سعادت نوشته که هنوز به چاپ نرسیده است. محتوای کتاب دربارة زندگی مردم ایلات و عشایر است که بیشتر وقایع نوشته شده در این کتاب در قریه اي خیالی اتفاق افتاده است و شخصيتهاي داستان مردمان ساده عشایر هستند.
اولین شعر افسر « رستاخیز مسجد سلیمان» نام داشت. شعر او ساده و صمیمی و بی تکلف است و به راحتی بر دلها می نشیند. دیوان اشعار او بارها به چاپ رسیده است. افسر بجز دیوان شعر، کتابی به نثر با عنوان گل سعادت نوشته که هنوز به چاپ نرسیده است. محتوای کتاب درباره زندگی مردم ایلات و عشایر است که بیشتر وقایع نوشته شده در این کتاب در قریه ای خیالی اتفاق افتاده است و شخصيتهای داستان مردمان ساده عشایر هستند.


داراب افسر اشعار بسیاری سروده، اما بیش از 1500بیت از اشعارش را محفوظ نداشته است که در دیوان او چاپ شده است. از ميان سروده‌هـای خـويش بـه قصــيده‌ی مدحيــه‌ای كــه در مــدح حضرت علی عليه‌السلام سروده بـود علاقه داشت.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، ص198-199.</ref>
او اشعار بسیاری سروده، اما بیش از 1500 بیت از اشعارش را محفوظ نداشته است که در دیوان او چاپ شده است. از ميان سروده‌هـای خـويش بـه قصــيده‌ی مدحيــه‌ای كــه در مــدح حضرت علی(ع) سروده بـود علاقه داشت.


==وفات==
==وفات==
وی در سال 1337ش بر اثر سکته فلج شد<ref>شناخت سرزمین بختیاری، صص 499 و 500.</ref> و در 21 مهرمـــاه ســـال 1350 شمسی ديده از جهان فرو بست و در [[تکیه میر فندرسکی|تكيه مير فندرسـكی]] [[تخت فولاد|تخـت فـولاد]] در یکی از حجرات شرقی تکیه مدفون شد. <ref>تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.</ref> بـه خاك سپرده شد. حسام الدین دولت آبادی مرثیه ای جهت او سروده و مادّه تاریخ فوتش را چنین سروده است:
وی در سال 1337ش بر اثر سکته فلج شد<ref>نیکزاد، شناخت سرزمین بختیاری، صص 499 - 500.</ref> و در 21 مهرمـــاه ســـال 1350 شمسی ديده از جهان فرو بست و در [[تکیه میر فندرسکی|تكيه مير فندرسـكی]] [[تخت فولاد|تخـت فـولاد]] در یکی از حجرات شرقی تکیه مدفون شد. <ref>فقیه میرزایی، تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.</ref> بر سنگ مزارش ابياتى از اشعار خودش حک شده است.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص 198-199.</ref> حسام الدین دولت آبادی مرثیه ای جهت او سروده و مادّه تاریخ فوتش را چنین بیان کرده است:<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج2، صص 885-886.</ref>
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|تاریخ مرگش آمد به هجری | «از جمع ما رفت داراب افسر»<ref>مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، ج2، صص885-886.</ref>}}
{{ب|تاریخ مرگش آمد به هجری | «از جمع ما رفت داراب افسر»}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==پانویس==
==پانویس==
<references />
<references />
<references group="." />
==منابع==
==منابع==


*لطفي، علیرضا، (حامد اصفهاني) تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفي شعراي مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحي شهرداري اصفهان، 1390.
*لطفی، علیرضا، (حامد اصفهانی) تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.


*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.
*[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، سید مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۶.


*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.
*مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، [[دانشنامه تخت فولاد اصفهان (کتاب)|دانشنامه تخت فولاد اصفهان]]، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.
سطر ۵۴: سطر ۴۸:
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:اعلام اصفهان،ج۲]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:مدفونین در تخت فولاد]]
[[رده:علمای معاصر]]
[[رده:شعرا]]
[[رده:شعرا]]

نسخهٔ ‏۲۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۳:۳۳

داراب خان افسر بختیاری

داراب خان بختياری متخلّص به افسر فرزنـد « آ.اصـلان» ادیب و شاعر معاصر بود که در شعر و ادب ازسرآمدان شعراى بختيارى به شمار مى آید. .[۱] افسر در همان مکتبهای محلی کسب علم نمود و از لحاظ علوم ادبی و تاریخی اطلاعات کافی داشت و به دو زبان بختیاری و فارسی شعر می سرود.[۲]

معرفی

وی در سال 1279ش در چقاخور( خسروی) چهارمحال بختياری به دنيا آمد. او از بزرگـان طايفـه احمـد بختیاری بود. اجداد افسر از طایفه « پاپی» لرستان و معاصر صفویه بوده اند که در همان روزگار به مرکز حکومت نشین بختیاری ها (چقاخور ) مهاجرت کرده و در این منطقه ساکن گشته اند.[۳]

جایگاه

جایگاه علمی

وی از سن سی سالگی شروع به سرودن شعر کرده و اشعارش در محورهای طنز، عرفان، شعر حماسی و ملی است. اشعار افسر روان و پرمعنی است و به راحتی کلمات را به نظم در آورده که این امر حکایت از توان و قدرتِ اندیشه او در انتقال مفاهیم از عالم ذهن به واقعیت در قالب شعر دارد. در مناظره پسر لُر و دختر شهری به زیبایی قالب دو شخصیت متضاد را ترسیم نموده است.[۴] او در سرودهایش از اشعار شعرای دیگر نیز تأثیر پذیرفته است. تأثیرسادگی، صراحت و پایبندی به گویش بختیاری از دیگر ویژگیهای اشعار اوست.[۵]

داراب در اشعارش از بن مایه طنز نیز استفاده کرده است که در اشعار عمرویه وی می توان ملاحظه کرد. با این حال، اشعار عرفانی و مذهبی او بر سایر اشعارش برتری دارد. این امر ویژگی اصلی اشعار اوست. در شعر خدائیه با تأثیر از شعر موسی و شبان مولانا به سادگی با خدای خویش راز و نیاز می کند.[۶]

مرحوم حبيب اللّه فضایلی در كتاب اصحاب رس به خدمت چند سـاله او در ابرقـو نيـز اشـاره داشـته است. او از سرآمدان شعرای بختياری به شمار می­ آيد و از آنجا كه در نهايت اسـتادی بـه زبـان لری محلی بختياری و فارسـی شـعر می‌سـروده همـواره مـورد احتـرام و افتخار ايل بختياری بوده است.

ابیات زیر از جمله سروده‌های معروف او به زبان لری است كه در توحيد باری تعالی گويد:

ای كــه روزی همــه خلــق زِ انبــار تُونِــه آســـمونها و زمين‌هـــا همـــه كـــردار تونـــه
ئی همـه رنـگ و نگـاری كـه منـه دنيـا هـد همــه از پرتــو يــك جلــوه ی ديــدار تونــه
****
آفتو ای همـه نـورِس كـه ای تـاوه بـه زمـينمختصـــر ذره ای از تـــابش انـــوار تونـــه
ای همه اَو كه بـه درياچـه همـی مـوج ايزنـه جرگــــهای از كــــرمِ اَور گهربــــار تونــــه

آثار

اولین شعر افسر « رستاخیز مسجد سلیمان» نام داشت. شعر او ساده و صمیمی و بی تکلف است و به راحتی بر دلها می نشیند. دیوان اشعار او بارها به چاپ رسیده است. افسر بجز دیوان شعر، کتابی به نثر با عنوان گل سعادت نوشته که هنوز به چاپ نرسیده است. محتوای کتاب درباره زندگی مردم ایلات و عشایر است که بیشتر وقایع نوشته شده در این کتاب در قریه ای خیالی اتفاق افتاده است و شخصيتهای داستان مردمان ساده عشایر هستند.

او اشعار بسیاری سروده، اما بیش از 1500 بیت از اشعارش را محفوظ نداشته است که در دیوان او چاپ شده است. از ميان سروده‌هـای خـويش بـه قصــيده‌ی مدحيــه‌ای كــه در مــدح حضرت علی(ع) سروده بـود علاقه داشت.

وفات

وی در سال 1337ش بر اثر سکته فلج شد[۷] و در 21 مهرمـــاه ســـال 1350 شمسی ديده از جهان فرو بست و در تكيه مير فندرسـكی تخـت فـولاد در یکی از حجرات شرقی تکیه مدفون شد. [۸] بر سنگ مزارش ابياتى از اشعار خودش حک شده است.[۹] حسام الدین دولت آبادی مرثیه ای جهت او سروده و مادّه تاریخ فوتش را چنین بیان کرده است:[۱۰]

تاریخ مرگش آمد به هجری «از جمع ما رفت داراب افسر»

پانویس

  1. افسر بختياری، ديوان اشعار، ص14.
  2. اوژن بختیاری، تاریخچه و شرح حال عرفا و شعرای دو قرن اخیر چهارمحال و بختیاری، ص199.
  3. افسر بختياری، ديوان اشعار، صص 15-14.
  4. افسر بختياری، ديوان اشعار، صص 186-163.
  5. خسروی، در انتظار سپیده دمان، صص480-483.
  6. افسر بختياری، ديوان اشعار، صص 150-147.
  7. نیکزاد، شناخت سرزمین بختیاری، صص 499 - 500.
  8. فقیه میرزایی، تخت فولاد یادگار تاریخ، خطی.
  9. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص 198-199.
  10. مهدوی، اعلام اصفهان، ج2، صص 885-886.

منابع

  • لطفی، علیرضا، (حامد اصفهانی) تذكره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.