این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید عباس سلطانی»
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی « ==زندگینامه== به برکت قداست نام باب الحواج، نامش را "عباس" نهادند. در شش سالگی به فراگیری قرآن مشغول شد، دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی او با اوج مبارزات ملت سلحشور ایران بر ضد رژیم منفور شاه مواجه شده بود. عباس نوجوان نیز به همراه دیگر دوست...» ایجاد کرد) |
جز (اصلاح لینک) |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۱/۴/۲۳|مکان درگذشت=عین خوش|پدر=جانعلی|تاریخ تولد=۱۳۴۹|مکان تولد=روستای ابوزید از توابع آران|از دانشگاه=[[مدرسه علمیه کاشان]]|مدفن=گلزار شهدای ابوزید|تصویر=عباس سلطانی.png|عرض_تصویر=170}} | |||
{{قلم رنگ۱|قرمز| |شهید}} '''عباس سلطانی''' یکم مرداد ۱۳۴۹، در شهر ابوزید از توابع شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش جانعلی و مادرش ساره خاتون نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح ([[مقاطع تحصیلی حوزه های علمیه|مقدمات]]) پرداخت. سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و ۳تیر ۱۳۶۱، در عین خوش به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۴، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش ناصر نیز شهید شده است.<ref>واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرهنگ اعلام شهدای روحانی ،ص۳۹۶.</ref> | |||
==زندگی نامه== | |||
به برکت قداست نام باب الحوائج، نامش را "عباس" نهادند. در شش سالگی به فراگیری قرآن مشغول شد، دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی او با اوج مبارزات ملت سلحشور ایران بر ضد رژیم منفور شاه مواجه شده بود. عباس نوجوان نیز به همراه دیگر دوستانش نقش خود را شجاعانه ایفا می کرد. پاره کردن و به زیر آوردن تصویر شاه خائن در مدرسه و شعار و شور! | |||
نقش رهبری [[سید روح الله موسوی خمینی|امام (ره)]] و روحانیت شیعه او را برانگیخت تا به عنوان سربازی امام زمان(عج) مشق عشق کند. از این رو به مدرسه آیت الله یثربی به کاشان رفت و به صف طلاب آن دیار پیوست. | |||
یک سال گذشت که شیپور جنگ نواخته شد. رگ های غیرت جوانان ایران به جوش آمد عباس نیز حضور خود را در جبهه ها لازم دید. درنگ نکرد و روانه جبهه های آبادان شد. | |||
مردانه جنگید و آموخته های مدرسه را در خاک گرم آن دیار به عمل گرفت. ماهها ماند و فداکاری کرد و ایثار در پنجمین اعزامش بود که شربت شهادت نوشید، سال های سال ابوزید آباد در حسرت حتی نشانه ای از عباس ماند و در ۱۹ رمضان ۱۳۷۵ پیکری با اندوه و آہ و زاری، بر روی دستان مردم تشیع و در گلزار شهدای آن دیار به خاک سپرده شد.<ref>کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، شاهدان روحانی ،ص۳۶۴</ref> | |||
<br /> | |||
==پانویس== | |||
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | |||
<references /> | |||
==منابع== | |||
*واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، [https://www.ghbook.ir/index.php?name=%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%20%D8%A7%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%20%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%20%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%20:%20%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87%20%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8A%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87%20%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%DB%8C%20%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C&option=com_dbook&task=readonline&book_id=15516&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=218&lang=fa&tmpl=component فرهنگ اعلام شهدای روحانی: به همراه زندگينامه شهدای روحانی]، قم: معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی امام زاده شاه جمال ، ۱۳98. | |||
*کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، [[شاهدان روحانی (کتاب)|شاهدان روحانی: یادنامه کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان]]، اصفهان: وسپان، 1388 | |||
[[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان آران و بیدگل)]] | |||
[[رده:شهدای مدرسه علمیه کاشان]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۶ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۲۳
شهید عباس سلطانی | |
---|---|
![]() | |
زادهٔ | ۱۳۴۹ روستای ابوزید از توابع آران |
درگذشت/شهادت | ۱۳۶۱/۴/۲۳ عین خوش |
مدفن | گلزار شهدای ابوزید |
محل تحصیل | مدرسه علمیه کاشان |
والدین |
|
شهید عباس سلطانی یکم مرداد ۱۳۴۹، در شهر ابوزید از توابع شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش جانعلی و مادرش ساره خاتون نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. سال ۱۳۶۱ ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و ۳تیر ۱۳۶۱، در عین خوش به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۴، پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش ناصر نیز شهید شده است.[۱]
زندگی نامه
به برکت قداست نام باب الحوائج، نامش را "عباس" نهادند. در شش سالگی به فراگیری قرآن مشغول شد، دوران تحصیلات ابتدایی و راهنمایی او با اوج مبارزات ملت سلحشور ایران بر ضد رژیم منفور شاه مواجه شده بود. عباس نوجوان نیز به همراه دیگر دوستانش نقش خود را شجاعانه ایفا می کرد. پاره کردن و به زیر آوردن تصویر شاه خائن در مدرسه و شعار و شور!
نقش رهبری امام (ره) و روحانیت شیعه او را برانگیخت تا به عنوان سربازی امام زمان(عج) مشق عشق کند. از این رو به مدرسه آیت الله یثربی به کاشان رفت و به صف طلاب آن دیار پیوست. یک سال گذشت که شیپور جنگ نواخته شد. رگ های غیرت جوانان ایران به جوش آمد عباس نیز حضور خود را در جبهه ها لازم دید. درنگ نکرد و روانه جبهه های آبادان شد.
مردانه جنگید و آموخته های مدرسه را در خاک گرم آن دیار به عمل گرفت. ماهها ماند و فداکاری کرد و ایثار در پنجمین اعزامش بود که شربت شهادت نوشید، سال های سال ابوزید آباد در حسرت حتی نشانه ای از عباس ماند و در ۱۹ رمضان ۱۳۷۵ پیکری با اندوه و آہ و زاری، بر روی دستان مردم تشیع و در گلزار شهدای آن دیار به خاک سپرده شد.[۲]
پانویس
منابع
- واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرهنگ اعلام شهدای روحانی: به همراه زندگينامه شهدای روحانی، قم: معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی امام زاده شاه جمال ، ۱۳98.
- کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، شاهدان روحانی: یادنامه کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، اصفهان: وسپان، 1388