این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید محمد صدوقی»
Sab00riyan (بحث | مشارکتها) جز (Sab00riyan صفحهٔ شهید شیخ محمّد صدوقی را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به شهید شیخ محمد صدوقی منتقل کرد: جایگزینی متن - 'محمّد' به 'محمد') |
Kh1.zeynali (بحث | مشارکتها) (ویراش مطالب و زدن رده) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
یکی از محصّلین مدرسه چهارباغ | '''شیخ محمد صدوقی''' ، (1327ق-1342ق)یکی از محصّلین مدرسه چهارباغ اصفهان و سومین شهید محراب است.<ref>رهبران-کاظمینی، مفاخر یزد، ج 1، ص 385.</ref> او حفظ روحیه خودباوری در بین طلّاب و عدم حاکمیت یأس و ناامیدی را وجهه همّت خویش نمود و در حمایت از مبارزین انقلابی، از هیچ کوششی فرو گذار نبود؛ نمونهای از این دست را میتوان در حمایت از گروه «فدائیان اسلام» برشمرد که ایشان مرحوم شهید واحدی را چند روزی در منزل خود پنهان نمود و از دست مأموران حکومتی نجات داد. | ||
== | == زندگی نامه == | ||
=== ولادت === | |||
آیةالله محمد صدوقی در هشتم ماه صفر سال 1327 قمری در یزد، چشم به جهان گشود. | |||
=== خاندان === | |||
وی در هفتسالگی، پدر را از دست داد و دو سال بعد نیز از نعمت وجود مادر محروم شد و بدین گونه پسر عموی وی یعنی مرحوم میرزا محمّد کرمانشاهی ، سرپرستی ایشان را به عهده گرفت. | |||
وی یکی از کسانی است که در خردسالی طعم تلخ یتیمی را چشیدند ولی با تلاش و جدّیت، موفق به فتح قلل پرافتخار دانش و کمال شدند. | |||
شهید صدوقی | === سفرها=== | ||
یکی از شخصیتهای تأثیرگزار و بسیار محترم جامعه روحانی یزد، فقیه فرهیخته و خدوم مرحوم آیةالله شیخ غلامرضا یزدی بود. این فقیه فرزانه در سال 1330 قمری چشم از جهان فروبست و شهید صدوقی در پی درخواست مردم و علمای یزد و نیز توصیه شخصیتهای بزرگ حوزه قم مانند امام راحل، به این شهر هجرت و امور دینی مردم را عهدهدار شد. | |||
===تحصیلات=== | |||
این شهید بزرگوار تحصیل را در کودکی و در مکتبخانههای آن روز شروع نمود و با هوش سرشاری که داشت در سن سیزدهسالگی برای آموختن علوم دینی وارد مدرسه عبدالرحیم خان یزد شد و به کسوت اهل علم در آمد و مقدّمات علوم را تا دو کتاب «الروضةالبهیة» و «قوانینالاصول» در همان شهر فراگرفت و سپس برای تکمیل آموختههای خویش به دارالعلم اصفهان عزیمت و در [[مدرسه امام صادق (ع)|مدرسه امام صادق]] اصفهان سکونت گزید؛ بروز برخی مشکلات ازجمله سرمای طاقتفرسای آن سال اصفهان باعث شد که آن شهید بزرگوار مدتی کوتاه در این شهر بماند و سپس به زادگاه خویش مراجعت نماید. | |||
«در سال 1348 قمری، برای ادامه تحصیلات به اصفهان رفتم و در مدرسه چهارباغ | شهید صدوقی راجع به ایّام ماندگاری در اصفهان و مشکلاتی که طلّاب در آن روز با آن دستوپنجه نرم میکردند، چنین میگوید:<blockquote>«در سال 1348 قمری، برای ادامه تحصیلات به اصفهان رفتم و در [[مدرسه چهارباغ اصفهان|مدرسه چهارباغ]] كه حالا مدرسه امام صادق علیهالسلام نام دارد ـ مشغول تحصیل بودیم و پیشرفتمان هم خیلی خوب بود، كه متأسفانه یک زمستان بسیار سردی پیش آمد و توقّف برای ما خیلی سخت شد. شاید متجاوز از بیست روز برف سنگین آمد و کسبوکار و تقریباً همه چیز از دست مردم گرفته شد. صبح دنبال ذغال و چوب میرفتیم و ظهر دست خالی برمیگشتیم تا اینكه مرحوم [[سید علی نجف آبادی|سیّد علی نجفآبادی]] یک روز وارد مدرسه چهارباغ شد و دید كه همه طلبهها دچار كمبود سوخت هستند و بعد دستور داد تا یكی از چنارهای بزرگ مدرسه را بیندازند و بین طلبهها تقسیم كنند. | ||
پس از مدتی كه خیلی به سختی گذشت، از طریق قمشه و آباده به طرف یزد حركت كردیم و این سفر قریب بیست و نه روز طول كشید و بالاخره با هر زحمتی كه بود، خودمان را به یزد رساندیم». | پس از مدتی كه خیلی به سختی گذشت، از طریق قمشه و آباده به طرف یزد حركت كردیم و این سفر قریب بیست و نه روز طول كشید و بالاخره با هر زحمتی كه بود، خودمان را به یزد رساندیم».</blockquote>همچنین دوران تحصیل شهید صدوقی مصادف با دوران تلخ دین ستیزی و اسلام زدایی حکومت فاسد پهلوی بود. | ||
== ''' | === '''ا'''ساتید === | ||
شهید صدوقی در سه حوزه یزد، اصفهان و قم به کسب دانش پرداخت. | شهید صدوقی در سه حوزه یزد، اصفهان و قم به کسب دانش پرداخت. | ||
از اساتیدی که ایشان در اصفهان بهره برد، متأسفانه اطلاعی در دست نیست؛ ولی برخی از نامورانی که ایشان محضر آنها را در دو شهر یزد و قم درک کرده، عبارتند از حضرات آیات: | از اساتیدی که ایشان در اصفهان بهره برد، متأسفانه اطلاعی در دست نیست؛ ولی برخی از نامورانی که ایشان محضر آنها را در دو شهر یزد و قم درک کرده، عبارتند از حضرات آیات: | ||
* امام خمینی | |||
* سیُد محمّد حجت کوه کمره ای | |||
* سیّد صدرالدین صدر | |||
* شیخ عبدالکریم حائری | |||
* سیّد علی محمّد وزیری یزدی | |||
* شیخ غلامرضا یزدی (فقیه خراسان) | |||
==='''شاگردان'''=== | |||
شهید صدوقی در حوزه علمیّه قم، همزمان با تحصیل، به تدریس کتابهای «[[کتاب شرح لعمه|شرح لمعه]]»، «[[فرائدالاصول]]»، «مکاسب» و «[[کفایةالاصول]]» پرداخت؛ برخی از شاگردان وی عبارتند از : | |||
# شیخ احمد مجتهدی تهرانی (1343 ـ 1429 ق). | |||
# سیّد جلالالدین آشتیانی (1334 ـ 1426 ق). | |||
# شیخ حسین تقوی اشتهاردی (1344 ـ 1421 ق). | |||
# شیخ صادق احسانبخش (1349 ـ 1422 ق). | |||
# سیّد ضیاءالدین روحانی رانکوهی (1351 ـ 1423 ق). | |||
# سیّد عباس اعتمادی کاشانی (1348 ـ 1416 ق). | |||
# شیخ علی دوانی (1348 ـ 1427 ق). | |||
# سیّد علی مدرّس یزدی (1350 ـ 1425 ق). | |||
# شیخ محمّدعلی اجتهادی اراکی (1350 ـ 1414 ق).<ref>انصاری قمی، اختران فضیلت، ج 1، مخلوط.</ref> | |||
# [[سید محمدعلی روضاتی|سیّد محمّدعلی روضاتی]] (1348 ـ 1433 ق).<ref>روضاتی، در پرتو روضات، ص 574.</ref> | |||
== جایگاه == | |||
=== جایگاه سیاسی === | |||
او چون خودساخته بود، از مرگ نمیهراسید و چون از مرگ نمیهراسید، وظیفهاش را انجام میداد و هیچ چیز او را از هدفش جدا نمیکرد. | |||
مقام معظّم رهبری فرمودند:<blockquote>"بنده از تبعید برمیگشتم از طریق یزد آمدم، رفتم مسجد ایشان (آیةالله صدوقی) دیدم مثل اینكه اینجا جزء محیط اختناق كشور ایران نیست. توی مسجد اعلامیههایی زده بودند. خیلی آزاد همه میآمدند میخواندند... و یا طریقه ساختن كوكتل مولوتف یا نارنجک دستی كه اینها زده بودند پشت شیشه مسجد، نیروی انتظامی جرأت نمیکرد برود اینها را بكند. در منبرها بهطور صریح بر علیه مقامات، سخن میگفتند. این روحیه شجاعانه آیةالله صدوقی، مردم یزد را هم شجاع كرده بود." | |||
"او تسلیم و مطیع امام بود. فكرش، عقیدهاش و عملش در جهت و در خط فكر و عقیده و عمل امام بود و هیچگونه رأی و فكری را بر رأی و فكر امام ترجیح نمیداد؛ به همین دلیل بود كه از اول انقلاب تا آخر، مواضع ایشان یک موضع صد در صد صحیح و درست بود"</blockquote>همیشه گامی جلوتر از حوادث بود. آنچه را دیگران در آینه نمیدیدند، او در خشت خام میدید و هر جریانی كه میخواست سدی در مقابل نظام و انقلاب باشد، در نطفه خفه میکرد. | |||
== سیره اخلاقی == | |||
او به جوانان بها میداد، جذب میکرد و سپس به تربیت آنها میپرداخت. هنر او با اینكه یک عالم با تقوا و مسن و پرتجربه بود، تحمل احساسات پرشور و گاه بیتجربه جوانان و این تلفیق بسیار مشكل برای ایشان كار سادهای بود. در حدود چهل و پنج سالگی به یزد رفت، امّا چنان با جوانان دبیرستانی و دانشجویان صمیمی بود كه مسجد حظیره محل اقامت نماز ایشان ـداری یک نماز جماعت متشكل از جوانان شد؛ و این چیزی بود كه بسیاری از مساجد و امام جماعتها نداشتند. | |||
قاطعیت، بررسی زوایای هر كار در ابتدای تصمیم گیری، اراده و ایستادگی در مرحله عمل و شجاعت كه از اركان مهم رهبری است در شهید صدوقی جمع بود. | |||
اهل حواله دادن و سرگردان كردن مردم نبود و آنها را دربند تشكیلات و تشریفات گرفتار نمیکرد. مردم در نظرش، صاحبان اصلی انقلاب بودند و طبقه مردم، ارزشمندترین آنها؛ او میگفت: ناراحتی من این است كه توی خانه دربست هستم و نمیتوانم با مردم تماس بگیرم، این برای من زندگی نیست كه از مردم جدا و بریده باشم».<ref>پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم، گلشن ابرار، (مقاله «مهتاب کویر»)، ج 2، ص 887 ـ 888.</ref> | |||
==سیره عبادی== | |||
وی درون و برونش یكی بود. آنچه میخواند و میدانست عمل میکرد. قرآن كتابی بود كه هیچگاه از او جدا نمیشد. شبها بدون استثنا برای نماز شب برمیخاست. ادب و متانت او کمنظیر بود و روزهای عید مردم و مسئولان به دیدارش میشتافتند و او بدون استثنا برای همه برمیخواست و این كار را نه از روی اكراه و بیمیلی كه بانشاط و اشتیاق انجام میداد. | |||
== فعالیت ها == | |||
وی از سال 1349 شمسی در قم با افکار امام راحل آشنا شد و پیوسته مروّج افکار ایشان بود. پس از تبعید رهبر انقلاب اسلامی به تركیه و سپس به نجف اشرف، ارتباط مرحوم صدوقی با امام قطع نشد؛ بلكه آن شهید بزرگوار از طریق مراسلات با امام رابطه برقرار و تا آخرین حد توان خویش، ایشان را در مبارزه با رژیم همراهی كرد. | |||
== | |||
پس از تبعید رهبر انقلاب اسلامی به تركیه و سپس به نجف اشرف، ارتباط مرحوم صدوقی با امام قطع نشد؛ بلكه آن شهید بزرگوار از طریق مراسلات با امام رابطه برقرار و تا آخرین حد توان خویش، ایشان را در مبارزه با رژیم همراهی كرد. | |||
آیةالله صدوقی در حین مبارزات مردم مسلمان ایران برای سرنگونی رژیم پهلوی، پیامهای امام را كه توسط تلفن به او میرسید، به اطلاع علمای مشهد، تبریز، شیراز و دیگر شهرها میرساند. | آیةالله صدوقی در حین مبارزات مردم مسلمان ایران برای سرنگونی رژیم پهلوی، پیامهای امام را كه توسط تلفن به او میرسید، به اطلاع علمای مشهد، تبریز، شیراز و دیگر شهرها میرساند. | ||
وی در مبارزه با شاه یكی از محورهای مبارزه، محسوب میشد. او اعلامیههایی در محكوم نمودن جنایات رژیم ازجمله فاجعه سینما ركس آبادان صادر كرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در مورد مسائل مهم انقلاب همواره مورد مشورت پیشتازان روحانیت مبارز بود و در تاریخ سی و یکم مرداد 1358 از طرف امام راحل بهعنوان امامجمعه شهر یزد منصوب شده و هنگامیکه حادثه تأسفبار زلزله كرمان به سال 1360 شمسی روی داد، امام خمینی شهید صدوقی را بهعنوان مسئول رسیدگی به زلزلهزدگان آن استان انتخاب نمودند و وی زحمات زیادی را در این راه متحمّل گشتند. | |||
==بزرگداشت== | |||
== | |||
امام راحل در قسمتی از پیام خود به مناسبت شهادت شهید صدوقی، چنین فرمودهاند: | امام راحل در قسمتی از پیام خود به مناسبت شهادت شهید صدوقی، چنین فرمودهاند: | ||
«...قربانی شدن و قربانی دادن درراه انقلاب و پیروزی آن، اجتنابناپذیر است بهویژه انقلابی كه برای خداست ... قربانی برای یك انقلاب بزرگ، نشانه | «...قربانی شدن و قربانی دادن درراه انقلاب و پیروزی آن، اجتنابناپذیر است بهویژه انقلابی كه برای خداست ... قربانی برای یك انقلاب بزرگ، نشانه یک پیروزی و نزدیک شدن به هدف است. | ||
... چه كسی اولی به شهادت است در زمانی كه كفر بنیامیه اسلام را تهدید میکرد، از فرزند معصوم پیامبر اسلام6 و فرزندان و اصحاب او و چه كسی اولی به شهادت است در عصری كه استكبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزیز را تهدید میکنند، از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه متعهد و فداكار اسلام شهید صدوقی عزیز رضوانالله علیه شهید بزرگی كه در تمام صحنههای انقلاب حضور داشت و یار و مددكار گرفتاران و مستمندان بود. | ... چه كسی اولی به شهادت است در زمانی كه كفر بنیامیه اسلام را تهدید میکرد، از فرزند معصوم پیامبر اسلام6 و فرزندان و اصحاب او و چه كسی اولی به شهادت است در عصری كه استكبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزیز را تهدید میکنند، از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه متعهد و فداكار اسلام شهید صدوقی عزیز رضوانالله علیه شهید بزرگی كه در تمام صحنههای انقلاب حضور داشت و یار و مددكار گرفتاران و مستمندان بود. | ||
سطر ۱۲۳: | سطر ۸۲: | ||
این مدّعیان خدمت به خلق و قیام برای خلق ـ كه در بیغولهها خزیده و در حال انقلاب، به چپاول اسلحه و مهمات بیتالمال خلق فعالیت شبانهروزی نمودند ـ اینك كه خداوند تعالی چهره کریه شان را آشكار كرد و دستشان را از مال و جان خلقالله كوتاه نمود، چنین خدمت گذارانی را از این خلق میگیرند. | این مدّعیان خدمت به خلق و قیام برای خلق ـ كه در بیغولهها خزیده و در حال انقلاب، به چپاول اسلحه و مهمات بیتالمال خلق فعالیت شبانهروزی نمودند ـ اینك كه خداوند تعالی چهره کریه شان را آشكار كرد و دستشان را از مال و جان خلقالله كوتاه نمود، چنین خدمت گذارانی را از این خلق میگیرند. | ||
... اینجانب، دوستی عزیز ـ كه بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیك | ... اینجانب، دوستی عزیز ـ كه بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیك درک كردم ـ از دست دادم و اسلام، خدمت گذاری متعهد و ایران، فقیهی فداكار و استان یزد، سرپرستی دانشمند را از دست داد و در ازای آن، به هدف نهایی كه آمال این شهیدان است، نزدیک شد»<ref>خمینی، صحیفه نور، ج 16، ص 367 ـ 369.</ref> | ||
==شهادت== | |||
وی سرانجام در روز دهم ماه مبارک رمضان 1342 مصادف با یازدهم تیرماه سال 1361 و پس از اقامه نماز جمعه در سن هفتاد و پنج سالگی به دست گروهک منحرف منافقین ترور و در شمار شهدای محراب قرار گرفت و پیکر مطهرش پس از تشییعی باشکوه در مسجد «روضه محمّدیه» در دل خاک نهان شد.<ref>باقری سیانی، سیمای صالحان، ص 265-273.</ref> | |||
==پانویس== | |||
<references /> | |||
== | == منبع == | ||
باقری سیانی، مهدی، سیمای صالحان (آشنایی با مدرسه چهار باغ اصفهان و پنجاه تن از فرزانگان آن)، قم: موسسه کتابشناسی شیعه،1399. | |||
[[رده:شهدای محراب]] | |||
[[رده:علمای شهید]] | |||
[[رده:علمای معاصر]] | |||
[[رده:ائمه جماعت]] | |||
[[رده:مدفونین در یزد]] | |||
[[رده:فعالان سیاسی]] | |||
[[رده:شاگردان امام خمینی]] | |||
[[رده:مدرسین]] | |||
[[رده:مدرسین مدرسه چهار باغ]] |
نسخهٔ ۱۴ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۳۱
شیخ محمد صدوقی ، (1327ق-1342ق)یکی از محصّلین مدرسه چهارباغ اصفهان و سومین شهید محراب است.[۱] او حفظ روحیه خودباوری در بین طلّاب و عدم حاکمیت یأس و ناامیدی را وجهه همّت خویش نمود و در حمایت از مبارزین انقلابی، از هیچ کوششی فرو گذار نبود؛ نمونهای از این دست را میتوان در حمایت از گروه «فدائیان اسلام» برشمرد که ایشان مرحوم شهید واحدی را چند روزی در منزل خود پنهان نمود و از دست مأموران حکومتی نجات داد.
زندگی نامه
ولادت
آیةالله محمد صدوقی در هشتم ماه صفر سال 1327 قمری در یزد، چشم به جهان گشود.
خاندان
وی در هفتسالگی، پدر را از دست داد و دو سال بعد نیز از نعمت وجود مادر محروم شد و بدین گونه پسر عموی وی یعنی مرحوم میرزا محمّد کرمانشاهی ، سرپرستی ایشان را به عهده گرفت.
وی یکی از کسانی است که در خردسالی طعم تلخ یتیمی را چشیدند ولی با تلاش و جدّیت، موفق به فتح قلل پرافتخار دانش و کمال شدند.
سفرها
یکی از شخصیتهای تأثیرگزار و بسیار محترم جامعه روحانی یزد، فقیه فرهیخته و خدوم مرحوم آیةالله شیخ غلامرضا یزدی بود. این فقیه فرزانه در سال 1330 قمری چشم از جهان فروبست و شهید صدوقی در پی درخواست مردم و علمای یزد و نیز توصیه شخصیتهای بزرگ حوزه قم مانند امام راحل، به این شهر هجرت و امور دینی مردم را عهدهدار شد.
تحصیلات
این شهید بزرگوار تحصیل را در کودکی و در مکتبخانههای آن روز شروع نمود و با هوش سرشاری که داشت در سن سیزدهسالگی برای آموختن علوم دینی وارد مدرسه عبدالرحیم خان یزد شد و به کسوت اهل علم در آمد و مقدّمات علوم را تا دو کتاب «الروضةالبهیة» و «قوانینالاصول» در همان شهر فراگرفت و سپس برای تکمیل آموختههای خویش به دارالعلم اصفهان عزیمت و در مدرسه امام صادق اصفهان سکونت گزید؛ بروز برخی مشکلات ازجمله سرمای طاقتفرسای آن سال اصفهان باعث شد که آن شهید بزرگوار مدتی کوتاه در این شهر بماند و سپس به زادگاه خویش مراجعت نماید.
شهید صدوقی راجع به ایّام ماندگاری در اصفهان و مشکلاتی که طلّاب در آن روز با آن دستوپنجه نرم میکردند، چنین میگوید:
«در سال 1348 قمری، برای ادامه تحصیلات به اصفهان رفتم و در مدرسه چهارباغ كه حالا مدرسه امام صادق علیهالسلام نام دارد ـ مشغول تحصیل بودیم و پیشرفتمان هم خیلی خوب بود، كه متأسفانه یک زمستان بسیار سردی پیش آمد و توقّف برای ما خیلی سخت شد. شاید متجاوز از بیست روز برف سنگین آمد و کسبوکار و تقریباً همه چیز از دست مردم گرفته شد. صبح دنبال ذغال و چوب میرفتیم و ظهر دست خالی برمیگشتیم تا اینكه مرحوم سیّد علی نجفآبادی یک روز وارد مدرسه چهارباغ شد و دید كه همه طلبهها دچار كمبود سوخت هستند و بعد دستور داد تا یكی از چنارهای بزرگ مدرسه را بیندازند و بین طلبهها تقسیم كنند. پس از مدتی كه خیلی به سختی گذشت، از طریق قمشه و آباده به طرف یزد حركت كردیم و این سفر قریب بیست و نه روز طول كشید و بالاخره با هر زحمتی كه بود، خودمان را به یزد رساندیم».
همچنین دوران تحصیل شهید صدوقی مصادف با دوران تلخ دین ستیزی و اسلام زدایی حکومت فاسد پهلوی بود.
اساتید
شهید صدوقی در سه حوزه یزد، اصفهان و قم به کسب دانش پرداخت.
از اساتیدی که ایشان در اصفهان بهره برد، متأسفانه اطلاعی در دست نیست؛ ولی برخی از نامورانی که ایشان محضر آنها را در دو شهر یزد و قم درک کرده، عبارتند از حضرات آیات:
- امام خمینی
- سیُد محمّد حجت کوه کمره ای
- سیّد صدرالدین صدر
- شیخ عبدالکریم حائری
- سیّد علی محمّد وزیری یزدی
- شیخ غلامرضا یزدی (فقیه خراسان)
شاگردان
شهید صدوقی در حوزه علمیّه قم، همزمان با تحصیل، به تدریس کتابهای «شرح لمعه»، «فرائدالاصول»، «مکاسب» و «کفایةالاصول» پرداخت؛ برخی از شاگردان وی عبارتند از :
- شیخ احمد مجتهدی تهرانی (1343 ـ 1429 ق).
- سیّد جلالالدین آشتیانی (1334 ـ 1426 ق).
- شیخ حسین تقوی اشتهاردی (1344 ـ 1421 ق).
- شیخ صادق احسانبخش (1349 ـ 1422 ق).
- سیّد ضیاءالدین روحانی رانکوهی (1351 ـ 1423 ق).
- سیّد عباس اعتمادی کاشانی (1348 ـ 1416 ق).
- شیخ علی دوانی (1348 ـ 1427 ق).
- سیّد علی مدرّس یزدی (1350 ـ 1425 ق).
- شیخ محمّدعلی اجتهادی اراکی (1350 ـ 1414 ق).[۲]
- سیّد محمّدعلی روضاتی (1348 ـ 1433 ق).[۳]
جایگاه
جایگاه سیاسی
او چون خودساخته بود، از مرگ نمیهراسید و چون از مرگ نمیهراسید، وظیفهاش را انجام میداد و هیچ چیز او را از هدفش جدا نمیکرد.
مقام معظّم رهبری فرمودند:
"بنده از تبعید برمیگشتم از طریق یزد آمدم، رفتم مسجد ایشان (آیةالله صدوقی) دیدم مثل اینكه اینجا جزء محیط اختناق كشور ایران نیست. توی مسجد اعلامیههایی زده بودند. خیلی آزاد همه میآمدند میخواندند... و یا طریقه ساختن كوكتل مولوتف یا نارنجک دستی كه اینها زده بودند پشت شیشه مسجد، نیروی انتظامی جرأت نمیکرد برود اینها را بكند. در منبرها بهطور صریح بر علیه مقامات، سخن میگفتند. این روحیه شجاعانه آیةالله صدوقی، مردم یزد را هم شجاع كرده بود." "او تسلیم و مطیع امام بود. فكرش، عقیدهاش و عملش در جهت و در خط فكر و عقیده و عمل امام بود و هیچگونه رأی و فكری را بر رأی و فكر امام ترجیح نمیداد؛ به همین دلیل بود كه از اول انقلاب تا آخر، مواضع ایشان یک موضع صد در صد صحیح و درست بود"
همیشه گامی جلوتر از حوادث بود. آنچه را دیگران در آینه نمیدیدند، او در خشت خام میدید و هر جریانی كه میخواست سدی در مقابل نظام و انقلاب باشد، در نطفه خفه میکرد.
سیره اخلاقی
او به جوانان بها میداد، جذب میکرد و سپس به تربیت آنها میپرداخت. هنر او با اینكه یک عالم با تقوا و مسن و پرتجربه بود، تحمل احساسات پرشور و گاه بیتجربه جوانان و این تلفیق بسیار مشكل برای ایشان كار سادهای بود. در حدود چهل و پنج سالگی به یزد رفت، امّا چنان با جوانان دبیرستانی و دانشجویان صمیمی بود كه مسجد حظیره محل اقامت نماز ایشان ـداری یک نماز جماعت متشكل از جوانان شد؛ و این چیزی بود كه بسیاری از مساجد و امام جماعتها نداشتند.
قاطعیت، بررسی زوایای هر كار در ابتدای تصمیم گیری، اراده و ایستادگی در مرحله عمل و شجاعت كه از اركان مهم رهبری است در شهید صدوقی جمع بود.
اهل حواله دادن و سرگردان كردن مردم نبود و آنها را دربند تشكیلات و تشریفات گرفتار نمیکرد. مردم در نظرش، صاحبان اصلی انقلاب بودند و طبقه مردم، ارزشمندترین آنها؛ او میگفت: ناراحتی من این است كه توی خانه دربست هستم و نمیتوانم با مردم تماس بگیرم، این برای من زندگی نیست كه از مردم جدا و بریده باشم».[۴]
سیره عبادی
وی درون و برونش یكی بود. آنچه میخواند و میدانست عمل میکرد. قرآن كتابی بود كه هیچگاه از او جدا نمیشد. شبها بدون استثنا برای نماز شب برمیخاست. ادب و متانت او کمنظیر بود و روزهای عید مردم و مسئولان به دیدارش میشتافتند و او بدون استثنا برای همه برمیخواست و این كار را نه از روی اكراه و بیمیلی كه بانشاط و اشتیاق انجام میداد.
فعالیت ها
وی از سال 1349 شمسی در قم با افکار امام راحل آشنا شد و پیوسته مروّج افکار ایشان بود. پس از تبعید رهبر انقلاب اسلامی به تركیه و سپس به نجف اشرف، ارتباط مرحوم صدوقی با امام قطع نشد؛ بلكه آن شهید بزرگوار از طریق مراسلات با امام رابطه برقرار و تا آخرین حد توان خویش، ایشان را در مبارزه با رژیم همراهی كرد.
آیةالله صدوقی در حین مبارزات مردم مسلمان ایران برای سرنگونی رژیم پهلوی، پیامهای امام را كه توسط تلفن به او میرسید، به اطلاع علمای مشهد، تبریز، شیراز و دیگر شهرها میرساند.
وی در مبارزه با شاه یكی از محورهای مبارزه، محسوب میشد. او اعلامیههایی در محكوم نمودن جنایات رژیم ازجمله فاجعه سینما ركس آبادان صادر كرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در مورد مسائل مهم انقلاب همواره مورد مشورت پیشتازان روحانیت مبارز بود و در تاریخ سی و یکم مرداد 1358 از طرف امام راحل بهعنوان امامجمعه شهر یزد منصوب شده و هنگامیکه حادثه تأسفبار زلزله كرمان به سال 1360 شمسی روی داد، امام خمینی شهید صدوقی را بهعنوان مسئول رسیدگی به زلزلهزدگان آن استان انتخاب نمودند و وی زحمات زیادی را در این راه متحمّل گشتند.
بزرگداشت
امام راحل در قسمتی از پیام خود به مناسبت شهادت شهید صدوقی، چنین فرمودهاند:
«...قربانی شدن و قربانی دادن درراه انقلاب و پیروزی آن، اجتنابناپذیر است بهویژه انقلابی كه برای خداست ... قربانی برای یك انقلاب بزرگ، نشانه یک پیروزی و نزدیک شدن به هدف است.
... چه كسی اولی به شهادت است در زمانی كه كفر بنیامیه اسلام را تهدید میکرد، از فرزند معصوم پیامبر اسلام6 و فرزندان و اصحاب او و چه كسی اولی به شهادت است در عصری كه استكبار جهانی و فرزندان خلف آن در داخل و خارج، اسلام عزیز را تهدید میکنند، از امثال شهید بزرگوار ما و فقیه متعهد و فداكار اسلام شهید صدوقی عزیز رضوانالله علیه شهید بزرگی كه در تمام صحنههای انقلاب حضور داشت و یار و مددكار گرفتاران و مستمندان بود.
این مدّعیان خدمت به خلق و قیام برای خلق ـ كه در بیغولهها خزیده و در حال انقلاب، به چپاول اسلحه و مهمات بیتالمال خلق فعالیت شبانهروزی نمودند ـ اینك كه خداوند تعالی چهره کریه شان را آشكار كرد و دستشان را از مال و جان خلقالله كوتاه نمود، چنین خدمت گذارانی را از این خلق میگیرند.
... اینجانب، دوستی عزیز ـ كه بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیك درک كردم ـ از دست دادم و اسلام، خدمت گذاری متعهد و ایران، فقیهی فداكار و استان یزد، سرپرستی دانشمند را از دست داد و در ازای آن، به هدف نهایی كه آمال این شهیدان است، نزدیک شد»[۵]
شهادت
وی سرانجام در روز دهم ماه مبارک رمضان 1342 مصادف با یازدهم تیرماه سال 1361 و پس از اقامه نماز جمعه در سن هفتاد و پنج سالگی به دست گروهک منحرف منافقین ترور و در شمار شهدای محراب قرار گرفت و پیکر مطهرش پس از تشییعی باشکوه در مسجد «روضه محمّدیه» در دل خاک نهان شد.[۶]
پانویس
منبع
باقری سیانی، مهدی، سیمای صالحان (آشنایی با مدرسه چهار باغ اصفهان و پنجاه تن از فرزانگان آن)، قم: موسسه کتابشناسی شیعه،1399.