این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

مناصب روحانیون در حکومت صفویه

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تأسیس سلسله صفویه و اعلام رسمی بودن "تشیع" توسط شاه اسماعیل اول و در آغاز کسب قدرت در تبریز، باعث یک تصور اشتباه شده که شیعه در ایران از اسلام تا صفویه اهمیت سیاسی و حکومتی نداشته و صفویه اول بار شیعه را در حکومت و سیاست دخالت داده اند. ما می دانیم که صفویه دارای تشکیلات منسجم و دارای اهداف سازمانی بودند و هدف کلانی چون رواج تشیع نمی تواند یک ایده ی بالبداهه ی صرف و آن هم صادرشده از سوی کودکی صغیر باشد. (شاه اسماعیل هنگام جلوس بر تخت سلطنت بیش از 13 سال نداشت.). پذیرفتنی تر این است که این تصمیم را به سران صفویه که معروف به "اهل اختصاص" بودند و القائاتی که توسط میزبانان لاهیجی آنان می شد نسبت دهیم.

به هرحال حکومت صفویان با ایده های مذهبی شکل گرفت و طرحی نو در انداخته شده بود و در این میان صفویان برای پیشبرد حکومت شیعی شان به زودی متوجه شدند که بدون وجود کارشناسان مذهبی قادر نیستند جامعه را اداره کنند. زیرا مردم در زندگی عادیشان با مسائل عدیده ی فقهی مواجه می شدند و در روابطشان نیازمند به قضاوت می شدندو همچنین علمایی که جذب دولت صفوی می شدند هرکدام درخور شائن ومنزلت دینی شان در قسمتهای مختلفی موقعیت می یافتند.

نظام مذهبی

نظام مذهبی صفویان در دو بخش قابل طرح است. بخش اول شامل مناصبی است که عنوان دولتی محسوب می شوند. بخش دوم عناوینی هستند که منشاء آن موقعیت علماء در جامعه است و ماخوذ از نقش اجتماعی آنان بود. عمده ترین عناوین دولتی نظام مذهبی عبارت بود از: ملاباشی، صدارت، قضاوت، شیخ الاسلام، امامت جمعه و متولیان اماکن مقدسه.

ملاباشی

بزرگترین مقام روحانی ایران در دوره ی صفویه شغل ملاباشی بوده است.ملاباشی رئیس همه روحانیون ایران بود،تا زمان شاه سلطان حسین فاضل ترین ایشان به این مقام می رسید،و در مجلس شاه نزدیک به مسند شاهی در جای معین می نشست.کار او استدعای وظیفه برای طالبان علم و فقیران و رفع ظلم از مظلومان و شفاعت از گناهکاران و تحقیق در مسائل شرعی و تعلیم ادعیه بود و به کارهای دیگر مداخله نمی کرد.

مقام صدارت

صدر در لغت به معنای بالا و هرچیز برتر آمده است و این معنی بی ارتباط با استعمال آن در مقام لقب نیست. به سختی می توان حدس زد که این کلمه به عنوان لقب از چه زمانی استعمال گردیده است ولی قدر متیقن آن قرن سوم به بعد است. در ایام ممالیک به صاحبان حرف و پیشه از ترکیبات صدر استفاده می گردید. مثل: صدرالحکماء، اما به عنوان یک مقام و منصب اداری و دولتی از زمان تیموریان و ترکمانان باب گردید. در روزگار شاهرخ(807- 850) منصبی کاملاً رسمی بوده استو وظایف زیر را عهده دار بود:

ریاست تمام مقامات مذهبی مانند نقباء، سادات، قضات، محتسبان، خطباء و ائمه جماعات؛

تصدی موقوفات اعم از دولتی و شخصی. صدر وظیفه داشت که مراقب اداره ی مطلوب موقوفات باشد. وظیفه جامع تر و اساسی تر اشاعه و ترویج رفتار و کردار صحیح مذهبی در جامعه که پی گیری امر به معروف و نهی از منکر باشد؛

بزرگترین مقام روحانی ایران در دوره ی صفویه شغل ملاباشی بوده است. ملاباشی رئیس همه روحانیون ایران بود،تا زمان شاه سلطان حسین فاضل ترین ایشان به این مقام می رسید،و در مجلس شاه نزدیک به مسند شاهی در جای معین می نشست. رسیدگی به اوضاع و احوال رفاهی اقشاری چون سادات، فقها، شیوخ، ایتام و فقرا.

به هرحال مقام صدارت مانند سایر امور اداری به دربار صفویان راه یافت و به شکل جدی نزد آنان مطرح گشت. چراکه دولت تازه تاسیس نومذهب بسیار بیشتر از سایر حکومتها به چنین مشاوران مذهبی نیاز داشتند. ازطرفی صفویان عملاً در رقابت همه جانبه با عثمانیها قرار داشتند و باتوجه به اینکه مقام مفتی اعظم در نظام عثمانی پیش بینی شده بود، بدیهی بود که مقام صدارت در صفویان نیز مورد توجه خاص قرار گیرد و علاوه بر وظایف سنتی مذکور به وظایف جدیدتر که مبتلابه صفویان بود بپردازند. مهمترین این وظایف ریاست بر مقامات قضایی و قضاوت بود.

مقر اصلی صدر در دارالسلطنه بود و در سایر شهرها نمایندگانی از طرف صدر تعیین می شد. در هر ایالت بزرگترین مرجع روحانی آن صدر آن ایالت بود و وظایف "صدر کل" را عهده دار بود. مقام صدارت مطابق با مقتضیات تغییرات حکومتی و اجتماعی دچار تحول گشت و برای اولین بار شاه طهماسب وظایف منصب صدارت را به دو بخش تقسیم نمود. فردی را به عنوان صدر برای زمینهای خاصه و فرد دیگری را برای زمینهای موقوفه سلطنتی منصوب نمود و بدین ترتیب عناوین صدر عامه(صدرالممالک) و صدر خاصه(صدارت پناه) به وجود آمد. صدر خاصه در عالی ترین رتبه جای داشت. رئیس روحانی تمام کشور محسوب می گردید و پس از وزیر اعظم(اعتماد الدوله) بزرگترین مقام کشوری محسوب می شد و در مجالس سمت چپ شاه قرار می گرفت.

وظایف صدور خاصه و عامه تقریباً همپوشانی دارد و دارای مرزهای تفکیک شده از هم نیست. فقط در محل انجام وظیفه است که تاحدودی می شود تفکیک وظایف نمود. صدر خاصه امور مذهبی دربار و موقوفات شاه و شهر اصفهان و شهرهای تابعه ی آن را مشخصاً خود به عهده داشته و از سوی دیگر برای همین امور مربوط به دستگاه سلطنتی در شهرستانها و ایالات دوردست معاونین و قائم مقامهایی به نام "نایب الصداره" می گماشته است. اما صدر عامه(دیوانی با ممالک) همان وظایفی را که صدر خاصه نسبت به دربار و شهر اصفهان به عهده می گرفته ایشان نسبت به موارد عمومی و غیرسلطنتی سایر نقاط ممالک محروسه انجام می داده است. صدور به طور مشخص وظایف زیر را به انجام می رساندند:

تعیین قضات ایالات و ولایات؛

تعیین مباشرین اوقاف تفویضی و سایر دست اندرکاران امور موقوفات مثل وزرای اوقاف و نظار و مستوفیان و عمله؛

تعیین ریش سفیدی سادات، علما، مدرسان، شیخ الاسلام ها، قضات، حفّا1 متولیان مزارات، مدارس، مساجد و مقابر متبرکه و ائمه جماعات.

مساعدت دیوان بیگی در امور دیوان احداث اربعه (قتل و ازاله بکارت و شکستن دندان و کورکردن)؛

امور شرعی مربوط به سرکارفیض آثار که ویژه صدر خاصه است.

صدرالممالک علاوه بر این مشاغل عنوان معاونت دیوان بیگی را به خصوص در امور قضاء نیز داشته است و «دیوان بیگی» کاری را بدون مشورت او انجام نمی داده است. منصب صدارت با وجود فراز و نشیب هایی که به لحاظ حوزه ی قدرت و یا وظایفی پیدا کرد تا آخرین روزهای دولت صفوی برجای ماند و همیشه در اختیار عالمانی قرار داشت که از سادات بودند. در ابتدای دولت صفوی مقام و موقعیت صدر بسیار برتر و فراتر از موقعیتش در پایان دوران صفوی بود. یعنی در اوایل حکم یک مرجع تقلید رسمی کشور را داشت اما به مرور با افزایش امورات اجرایی، اداری و حکومتی مانند رسیدگی به امورات موقوفات و قضا از یک طرف و مطرح شدن منصب شیخ الاسلامی از طرف دیگر ارزش اجتماعی صدر درحد یک مقام رسمی درباری تزلزل یافت. به علاوه فقهای مستقل که جدای از حمایتهای درباری رشد علمی، تقوایی و مردمی خویش را داشتند به دلیل نفوذ اجتماعی بیشتر بر آنها برتری جستند.

کار به جایی رسید که در اواخر حکومت صفوی مقام صدارت تاحد ناظر اوقاف تنزل یافت. مهمترین وظیفه ی صدر اداره ی بخش موقوفات بوده است. از آنجایی که موقوفات گسترده و چشمگیر بوده منافع حاصل از آن نیز قابل توجه بوده است و تصدی ان از یک سو موجب اقتدار صدر و از سوی دیگر مسئولیت های دیگری را متوجه آنها می نمود، چرا که این موقوفات منبع درآمدی مهمی برای متولیان، کارکنان، خدام موقوفات و مدارس و اماکن متبرکه همچنین مدرسین، طلاب، وعاظ و روحانیون تحت نظارت وی تعیین و یا عزل می شد و این اعمال قدرت و نفوذ در سایه ی توزیع منافع حاصل از موقوفات بدست می آمد.

اهمیت اداره ی موقوفات به قدری بود که مقام و منصب صدر به تبعیت از انواع موقوفات خاصه و عامه همان طور که ذکر شد تجزیه گردید و مناصب صدر خاصه و عامه شکل پذیرفت. دخالت صدور نسبت به موقوفات غیرتفویضی شرعاً امکان پذیر نبود، هرچندکه مورد دخالت صدور بعضاً قرار می گرفت.

شیخ الاسلام

عالی ترین و مطلع ترین مقام قضایی بوده است و ظاهر این مقام عالی، در طول دولت صفوی و نوساناتی بنا بر حسب شخصیت و اختصاص صاحب منصب داشته است. گاه مستقلا و گاه تحت نظارت مقام دیگر روحانی، انجام وظیفه می کرده است. به طور مثال، شیخ الاسلام اصفهان (پایتخت) عهده دار دعاوی شرعی و امر به معروف و نهی از منکر بود. رسیدگی به اموال غایبین و یتیمان نیز از وظایف او بود. از جمله، شیخ الاسلامان معروف، محمدباقر مجلسی شیخ الاسلام دربار شاه سلیمان است که در عهد شاه سلطان حسین، ارتقای منصب یافت. شیخ الاسلامان نیز اجازه ازدواج با زنان دربار را داشتند.

قاضی

از نظر وظایف قضایی دارای اختیارات محدودی بود و وظیفه وی تشخیص دعاوی شرعیه مردم، نکاح، طلاق، وصایا، ضبط مال یتیم و غایب و غیره بود در برخی از دوره ها، حوزه وظایف قاضی و شیخ الاسلام به درستی مشخص نمی شود و وظایف آنان در یکدیگر ادغام می شد، بعضی از قضات مانند قاضی پایتخت، از توجه و قدرت خاصی برخوردار بودند.

قاضی عسکر قاضی عسکر به احکام شرعی سربازان رسیدگی می کرد ولی در اواخر دوران صفویه شغل او منحصر به این شده بود که حواله حقوق افراد سپاه را مهر می کرد.حکام ولایات بی مهر او حقوق به سرباز نمی دادند. مشاغل و مناصب روحانی دیگری مانند: خلیفه الخلفا، نقیب النقبا، وزیر مستوفی و متصدی موقوفات، مجتهد، قاضی القضات، پیش نماز، متولی، موذن و حافظ نیز در عصر صفوی وجود داشته است که در رده های بعدی پس از مقامات عالی روحانی قرار می گیرند.

منابع:

سایت تبیان بخش تاریخ ایران و جهان نویسنده : طاهره رشیدی کلیدواژه : سیاست و حکومت، دولت، پادشاهی صفویه، علماء