این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

عبدالکریم جوهری

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیخ عبدالکریم جوهری(متوفی 1397ق) فرزند شیخ احمد، از وعّاظ و ذاکرین حضرت اباعبداللّه(ع) در قرن چهاردهم هجری در اصفهان است.

معرفی

به نقل از استاد ارجمند حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد شیخ الاسلام:

شغل رسمی مرحوم شیخ عبدالکریم، محرّری و روضه خوانی بود. وی می گفت: برای حاج عبدالحسین حاج عبدالباقی که از محترمین محله شهشهان بود محرّری می کردم و روضه هفتگی می رفتم. به درخواست او دهات او را با حدود و خصوصیات آن قلمی کرده و برای ثبت به اداره ثبت بردم. رئیس ثبت وقتی خط زیبای مرا دید با تعجب پرسید: این خط شما است؟ گفتم: بله. امتحان کرد و وقتی دید خط خودم است گفت: حیف است تو با این خط محرّری کنی، می خواهی یک دفتر اسناد برایت تقاضا کنم تا نانت توی روغن باشد؟ گفتم: یکی دو روز مهلت می خواهم که در این باره فکر کنم.

پس به منزل آیت اللّه العظمی حاج ملاّ حسین فشارکی رفتم و در قالب سؤال نوشتم که زیدی هستم محرّر و روضه خوان، پیشنهاد دفتر اسناد به من داده اند و البته باید تمبر دولتی هم باطل کنم. هوا سرد بود و آیت اللّه زیر کرسی نشسته بود. داخل شدم و پس از سلام و ادای احترام استفتأ خود را به ایشان تقدیم کردم. فرمودند: کتباً جواب نمی دهم ولی شفاهاً می گویم: همان محرّری و روضه خوانی را رها مکن، گرچه می دانم به زودی آقازاده‌ها وارد این قضیه شده و از دولت دفتر اسناد می گیرند ولی تو نگیر.

عرض کردم: سمعاً و طاعتاً. موقع خارج شدن در دالان منزل آیت اللّه فشارکی گفتم: خدایا! این نایب پیغمبر صلی اللّه علیه وآله است و من حکم او را قبول نمودم تو هم مرا در زندگی و عاش معطل مگذار. و به رئیس ثبت جواب منفی دادم. اتفاقاً سال بعد راهی کربلا شدم. در ماشین روضه می خواندم که زنی آمد و گفت: خانم می گوید دوباره آن روضه را بخوان. خواندم. دوباره آمد و گفت: خانم می گوید هر جا نهار یا شام و صبحانه میل کردید حسابش با من است. وارد کربلا که شدیم آمد و گفت: خانم می گوید هر روز بیایید مسافر خانه برای روضه. تا نه روز رفتم، روز دهم گفت: خانم می گوید فردا بیایید در مقبره احمد شاه روضه بخوانید.

فردا به مقبره احمد شاه که مهیّای روضه خوانی شده بود رفتم. از خادم پرسیدم: این خانم که مرا دعوت کرده کیست؟

گفت: او خواهر احمد شاه است. پس از اتمام روضه خوانی فرستاده آن خانم پاکتی به من داد و تشکر کرد و گفت: فردا عازم تهران هستیم. من با آن پول چندین جریب زمین زراعتی در زینبیه اصفهان خریدم و سال ها است که معیشت ما را گندم آن زمین تأمین می کند.[۱]

جناب آقای شیخ الاسلام می فرماید:

مرحوم جوهری به نقل از پدر و اجدادش می گفت: «در سال 1400 قمری اتفاق مهمی در ایران واقع می شود و انقلابی برپا می گردد.» وی همیشه آرزو داشت که در آن وقت زنده باشد و برپایی حکومت اسلامی را ببیند ولی متأسفانه قبل از انقلاب در اثر تصادف ماشین با او در سن هشتاد سالگی به رحمت الهی پیوست.

وفات

وی در 23 ذی الحجه 1397ق در سن هشتاد سالگی وفات یافت و در تکیه سیّد العراقین تخت فولاد اصفهان مدفون شد.[۲]

پانویس

  1. قاسمی، شرح مجموعه گل، صص 326-324.
  2. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، ص449.

منابع

  • قاسمی، رحیم، شرح مجموعه گل: مشاهير مدفون در تكيه سيدالعراقين تخت فولاد اصفهان، اصفهان: کانون پژوهش، چاپ دوم، ۱۳۹۰.
  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج1، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1389.