این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

محمدجعفر بن محمدصادق شریف اصفهانی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۵۴ توسط Kh1.shyrkhany (بحث | مشارکت‌ها) (←‏منبع)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

میرزا محمّد جعفر بن محمّد صادق شریف اصفهانی متخلّص به «اسیر»، شاعر ادیب و طبیب لبیب، از شعرا و دانشمندان قرن دوازدهم هجری. در اصفهان متولّد شده است.[۱]

زندگی نامه

وی از دانشمندان اصفهان از جمله آقا محمّد بیدآبادی و محمّد نصیر طبیب اصفهانی، بهره کامل برده و در انواع فنون علم و ادب خصوصاً شعر و ادبیات، انشاء، تاریخ، طب، ریاضیات، نجوم، هیأت، حکمت و... استاد بوده است. سپس به یزد آمده و در آنجا به طبابت مشغول شده است.

شیخ عبدالنّبی قزوینی از علمای متبحّر قرن دوازدهم هجری در آن زمان ساکن یزد بوده و از رفقای صمیمی و معاشران او بوده، در کتاب خود با اوصاف و القاب عالی او را ستوده و مراتب عالی علم و فضیلت او را بیان نموده است.[۲]

اما تذکره نویسان و شعرای معاصر او ضمن اینکه به مقام علمی و ادبی او و حذاقت وی در طب اذعان و اعتراف نموده اند، او را به خاطر غرور و نخوت و بُخل زیاد نکوهش کرده اند.[۳]

هنگامی که آذر بیگدلی مشغول تألیف «تذکره آتشکده» بود و احوال معاصرین را می‌نگاشت، شخصی را به یزد فرستاد تا تعدادی از اشعار او را اخذ کرده و نزد آذریاورد تا آذر ابیاتی را در تذکره خود درج نماید. میرزا محمّد جعفر پیغام داده بود که آذر باید «تذکره» خود را بفرستد تا او ببیند این کتاب قابل آ ن هست که اشعارش در آن بیاید یا نه؟!

از قرائن بر می آید که محمّد تقی خان حاکم یزد به او اعتماد فراوانی داشته و هنگامی که یکی از اهالی هند می خواستند با پرداخت مبلغ کلانی او را با خود به هند ببرند و میرزا جعفر در هند طبابت کند، خان مانع شده و پرداخت آن مبلغ به میرزا جعفر را تَقَبُّل کرده است.[۴]

ظاهراً او اوایل قرن سیزدهم هجری را نیز درک کرده و اشعاری را در مدح حاکم وقت یزد، علینقی خان سروده است.[۵]

اختر بیگ گرجی در باب شعرهای او می‌نویسد:

«در عالم شعری میلش به قصیده بوده دیوانش به نظر رسیده تخمیناً هزار بیت می شود. ...شعری که قابل تذکره باشد، ندارد. ملّایانه شعر می‌گفته...»[۶]

این شعر از اشعار اوست:

به جز من که با لشکر غم ستیزم که دیده تنی، با سپاهی آید
پس از مرگ، کی برق آهم گذارد که از تربت من گیاهی بر آید[۷]

پانویس

  1. مهدوی، اعلام اصفهان، ج2، ص304.
  2. تجربه الاحرار، ص175؛ تتمیم امل الآمل، صص97 و 98.
  3. تذکره اختر، ص30؛ تذکره سفینه المحمود، ص147.
  4. جامع جعفری، ص490؛ تذکره شبستان، ص59.
  5. جامع جعفری، ص490.
  6. تذکره اختر، ص30.
  7. سایر منابع: دانشنامه مشاهیر یزد، ج1، ص138؛ فرهنگ سخنوران، ص61؛ تذکره منظوم رشحه، ص16.

منبع