این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

حسن صافی اصفهانی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۸ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۳ توسط Kh1.naghavi (بحث | مشارکت‌ها) (مطلب جزيي)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
پرونده:حسن صافی اصفهانی.jpg
آیت الله شیخ حسن صافی

حسن صافی، از عالمان پرهیزکار و بزرگوار اصفهان بود که مدتی در اوایل شروع نهضت اسلامی، عهده‌دار تدریس در مدرسه چهارباغ اصفهان گردید.[1]

ولادت و خاندان

آیةالله صافی در سال 1298 شمسی (1338 قمری) در اصفهان و در خانواده‌ای متدین، چشم به جهان گشود. پدر ایشان مردی مؤمن، آشنای به مسائل دینی و از ارادتمندان علّامه امینی بود.

تحصیلات

این فقیه فرزانه پس از پشت سر نهادن تحصیلات جدید و با تشویق و راهنمایی‌های مرحوم آیةالله شیخ احمد حججی نجف‌آبادی وارد حوزه علیمّه اصفهان شد و در یکی از حجره‌های «مدرسه نوریه» سکونت گزید و مقدّمات علوم دینی را در این شهر آموخت؛ یکی از اساتید ایشان در اصفهان، مرحوم حجّةالاسلام والمسلمین حاج‌آقا یحیی فقیه ایمانی (1293 ـ 1420 ق) بود.[2]

آیةالله صافی پس‌ازآن برای افزایش دامنه دانش خویش عازم شهر قم شد و در حجره‌ای در «مدرسه ملّا صادق خان» سکونت و در محضر برخی اساتید مانند آیةالله العظمی سیّد احمد خوانساری و علّامه سیّد محمّدحسین طباطبائی، به شاگردی و کسب فیض پرداخت.

آیةالله صافی در ادامه به حوزه کهن‌سال نجف اشرف هجرت نمود و به مدت بیست و هفت سال از محضر عالمان آن دیار بهره‌های فراوان برد و خود نیز در کرسی تدریس به پرورش شاگرد پرداخت.

از ايشان تأسیس مدرسه علمیه و مرکز تحقیقات اسلامی صاحب الامر(عجل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) در قم و دارالشّفاء فاطمیّه در اصفهان به يادگار مانده‌است.[۱][۲]


اساتید نجف اشرف

برخی از اساتید ایشان در نجف اشرف، عبارتند از حضرات آیات:

ـ سیّد ابوالقاسم خوئی

ـ سیّد جمال‌الدین گلپایگانی

ـ شیخ صدرا بادکوبه‌ای

ـ شیخ عبدالحسین رشتی

ـ سیّد عبدالهادی شیرازی

ـ شیخ محمّدعلی کاظمینی

ـ شیخ محمّدکاظم شیرازی

ـ سیّد محسن حکیم.

رجعتی دوباره

آن فقیه فرزانه در سال 1389 قمری به اصفهان بازگشت و به تدریس، پرورش شاگرد و بیان احکام الهی پرداخت.

آیةالله صافی در مدرسه صدر بازار اصفهان، به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و چندی نیز در مدرسه امام صادق همین شهر، مبانی اقتصاد اسلامی را تدریس نمود.

شاگردان

از ویژگی‌های درس مرحوم آیةالله صافی اصفهانی، بیان سلیس و جذاب ایشان بوده و به همین جهت تدریس ایشان بسیار مورد توجّه قرار می‌گیرد و در ایامی که در حوزه نجف خود به تحصیل مشغول بودند همزمان تدریس نیز می‌نمودند؛ ولی بیشترین تدریس ایشان در اصفهان و در مدرسه صدر بازار بود.

برخی از طلّاب و فضلایی که در اصفهان محضر مرحوم آیةالله صافی را مغتنم شمردند، عبارتند از حضرات آیات و حجج‌اسلام:

ـ سیّد ابوالحسن مهدوی .[3]

ـ سیّد احمد بهشتی­ نژاد .[4]

ـ شیخ اسدالله جوادی گورتانی .[5]

ـ مرحوم شیخ اسماعیل اکبری خورزوقی (1303 ـ 1392 ش).[6]

ـ شیخ اصغر حیدری کمال­ آبادی ی.[7]

ـ شیخ محمّدباقر آصفی نجف ­آبادی .[8]

ـ شیخ محمّدحسن ایزدپناه .[9]

ـ شیخ رضا قربانیان .[10]

ـ شیخ عبدالکبیر جعفری شیخ شبانی .[11]

ـ شیخ محمّدعلی ابراهیمی .[12]

ـ استاد فقید شیخ علی‌اصغر قربانی ­مقدم (1345 ـ 1384 ش).[13]

ـ استاد فقید شیخ علی‌اکبر فقیه (1327 ـ 1389 ش).[14]

ـ استاد فقید سیّد علی‌اکبر واعظ برزانی (1324 ـ 1382 ش).[15]

ـ شیخ کریم بهشتی سینی .[16]

ـ شیخ مجید مرتضوی دام‌ظلّه.[17]

ـ استاد فقید مرحوم شیخ محمود قانعی (1338 ـ 1389 ش).[18]

ـ شیخ مرتضی شرکت دام‌ظلّه.[19]

ـ سیّد مرتضی هاشمی طالخونچه ­ای .[20]

ـ مرحوم شیخ نصرالله صالحی نجف­آبادی[21]

ـ سیّد نورالله عقیلی خمینی‌شهری .[22]

ـ مرحوم سیّد هدایت­الله خدائی (1329 ـ 1374 ش).[23]

آثار مکتوب

برخی از آثار مکتوب مرحوم آیةالله صافی، عبارت است از:

ـ هدایةالاصول (تقریرات درس مرحوم آیةالله خوئی که در چهار مجلّد به زیور طبع آراسته شده است).

ـ شوق وصال (درس‌های اخلاق ایشان ‌که با تحقیق دوست فاضل، آقای دکتر حامد ناجی در دو جلد نشر شده است).

ـ تقریرات درس فقه مرحوم آیةالله خوئی (مخطوط).

ـ تطبیق بین اقتصاد اسلامی و اقتصاد سوسیالیسم و کاپیتالیسم (مخطوط)

حالات فردی ـ اخلاقی

«از ویژگی‌های بارز آیةالله صافی اخلاص، تواضع، کتمان، لطف و محبّت در معاشرت با مردم، تسلّط و استحضار بر ابواب فقه، محبّت و عشق به خدای متعال و توجّه خاص به ائمه معصومین بالأخص حضرت سیّدالشهدا علیه‌السلام و بقیة‌الله الاعظم عجّل­الله­تعالی فرجه­الشریف بود.

به هر وسیله ممکن در موسم حج شرکت می‌نمود و با این که در شأن او نبود، مدتی به‌عنوان روحانی کاروان و گاهی نیز به نیابت از افراد، به حج مشرف می‌شد و راهنما، مشاور و پشتوانه علمی قابل توجهی برای حجاج بیت‌الله الحرام بود».[24]

عالم وارسته مرحوم سیّد علی‌اکبر واعظ درباره استاد عظیم‌الشأن خود می‌نویسد: «آیةالله صافی و ما ادراک ما آیةالله صافی! ازنظر علمی ظاهراً در حد یکی از مراجع فعلی بود و ازنظر بی‌رغبتی به دنیا و تواضع، فردی استثنایی و کم‌نظیر بود. ایشان یکی از مصادیق بارز آن حدیث مشهور بود که حضرت عیسی علیه‌السلام به حواریون فرمود: "من یذکّرکم الله رؤیته و یزید فی علمکم منطقه و یرغّّبکم فی الآخرة عمله"[25] بود».[26]

وفات و مدفن

مرحوم آیةالله صافی، پس از عمری تلاش و مجاهدت در جهت اعتلای کلمةالله در روز جمعه سوم جمادی‌الثانی 1416 قمری (هفتم مهرماه 1374) در سن هفتاد و شش سالگی چشم از جهان فرو بست و جسم پاکش پس از تشییعی باشکوه و اقامه نماز توسط مرحوم آیةالله حاج‌آقا حسن امامی در جوار مقبره علّامه مجلسی در دل خاک آرام گرفت.[27]

در محضر آیةالله صافی اصفهانی

در مصاحبه‌ای که مجلّه وزین «حوزه» با مرحوم آیةالله صافی داشته، ایشان نکات ارزشمندی را بیان نموده‌اند که قسمت‌هایی از این پرسش و پاسخ را ـ با اندکی تلخیص و تصرف ـ باهم مرور می‌کنیم:

توصیه های آموزشی

ـ مقصود از مطالعه عمیق چیست؟

«به نظر من عمیق خواندن درس چند ویژگی دارد:

پیش مطالعه؛ بدین معنی که هر درسی را قبل از آن‌که استاد تدریس کند به‌خوبی مطالعه کند و نظرهای گوناگون را ببیند، مطالبی را که می‌فهمد و نظریه‌ای را که می‌پسندد، یادداشت کند و آن‌چه را هم که نفهمیده، علامت سؤال بگذارد؛ با چنین ذهنیتی پای سخن استاد بنشیند.

پرهیز از تعبّد؛ احترام به استاد لازم و ضروری است، امّا نباید مانع از نقد و بررسی دیدگاه‌ها و نظرات او بشود. هیچ‌گاه نباید به سخن استاد مانند وحی الهی نگاه کرد، هرچند مقام علمی وی بالا باشد. از این‌که از استاد دلیل بخواهد و یا نظری برخلاف نظر استاد ابراز کند، نباید وحشت داشته باشد.

واضح است که اگر کسی یک دوره اصول با حذف زوائد و این خصوصیات بخواند، قدرت استنباط پیدا می‌کند؛ گرچه استعدادش معمولی باشد».[28]

ـ راجع به «تدریس خوب» چه پیشنهادی دارید؟

«به نظر من استاد، مسئول وقت شاگرد است. باید حتّی‌المقدور تلاش کند تا در کمترین فرصت، بیشترین مطالب را به شاگردان بدهد؛ برای این منظور علاوه بر توانایی‌های لازم، باید هر درسی را دو بار مطالعه کند یک بار برای فهم مطلب و انتخاب نظریه و یک بار، برای چگونگی بیان مطلب و تفهیم آن به شاگردان.

متأسفانه دیده و شنیده می‌شود که برخی از اساتید محترم، به دوّمی کمتر بها می‌دهند در حالی که بسیار بسیار مهم است».[29]


قسمتی از وصیت‌نامه آیةالله صافی

پایان‌بخش این نوشتار را به بیان قسمتی از وصیت‌نامه آن فقیه فرزانه و انسان خود ساخته از بند هوا رسته، اختصاص می‌دهیم بدان امید که چراغی باشد فرا راهمان برای طی کردن مسیر کمال.

«خداوندا: تو را شاهد می‌گیرم که زندگی را با نام تو و اولیای گرامی تو شروع کردم و عمری میل من این بود که درراه تو و برای تو و به سوی تو، قدم بردارم.

تو را شاهد می‌گیرم که وجودم از عشق به تو و اولیای تو پایدار است. قلب من، به یاد اربابم و صاحب اختیارم حضرت صاحب‌الامر امام زمان عجّل­الله­تعالی فرجه­الشریف زنده است و به محبّتش، پاینده است و به ولایتش، مباهات می‌کنم و دلباخته جمال زیبای آسمانی حضرتش می‌باشم.

خداوندا: از تو می‌خواهم که با روحی سرشار از محبّت و ولایت خاندان نبوت علیهم‌السلام و امام زمان سلام‌الله‌علیه با حضرت ملک‌الموت ملاقات کنم و پرونده زندگی من نیز با نام تو و یاد اولیاء گرامی تو بسته شود و این پرمایه‌ترین توشه‌ای است که می‌توان با آن روزگار قبر و قیامت را به‌خوبی و خوشی سپری کرد و چراغ پر فروغی است که در ظلمت قبر و ضیق لحد و سؤال نکیر و منکر، راه را بر ما آسان می‌گرداند.

ای‌خوشا آنان که در فراق حضرتش، سوختند و در انتظار وصالش، آتش گرفتند و در خواب و خیالش، خاموش شدند.

سلام ملائکه مقرّبین بر پویندگان راه عشق و محبّت به خدا و اولیاء خدا از اولین و آخرین و درود بی‌پایان بر آن‌ها.

خداوندا: از تو می‌خواهم که چنین سرنوشتی را به من عنایت بفرمایی تا در حصن حصین تو و در جمع شهدا و صدیقین و صالحین باشم ﴿و حسن اولئک رفیقا﴾[40] که نهایت آرزوی من رسیدن به مقام رفیع محبّت و همراز شدن با محبّین کوی محبوب است؛ ای‌کاش من نیز در حال و هوای آنان بودم و در این تاب و تب‌ها می‌سوختم و در هوس معرفت جمال و جلالش شعله می‌شدم و در جمع یاران دلباخته زبانه می‌کشیدم، خاکستر می‌شدم و آنگاه با نفسی مطمئن ندای ﴿یا أیّتها النفس المطمئنة * ارجعی الی ربّک راضیة مرضیّة﴾[41] را لبیک می‌گفتم و برای همیشه خاموش می‌شدم.

پروردگارا: جز تو کسی به اسرار، عالم نیست. تو را شاهد می‌گیرم که دلم می‌خواست در زندگی رفتار من با مردم به‌خصوص طلّاب عزیز و علمای اعلام دامت برکاتهم جز با رضای تو و خوشنودی دل نازنین ولی تو صلوات‌الله‌علیه شائبه دیگری در کار نباشد. سعی من بر این بود که آنچه را که موجب خوشایند دل محبوب است، انجام دهم؛ مجالس درس و بحث و موعظه و کرسی درس و ایاب و ذهاب، همه و همه صورتی در زیر داشت غیر از آنچه که همه به ظاهر می‌دیدند و آن این بود که دلم می‌خواست سرسپردگی خالصانه‌ای داشته باشم بر درگاه والامقام آستان مقدّس حضرت بقیة‌الله الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و به این سرسپردگی من مباهات می‌کنم.

درراه استنباط و بیان احکام خدای متعال و حلال و حرام آل محمّد و در احادیث و کلمات متبرکه ائمه معصومین علیهم‌السلام توانم را از دست دادم و محاسن خود را سفید کردم.

از همه شما عاجزانه تقاضا دارم چه آن‌هایی که از نزدیک با من مراوده داشتند و چه آن‌هایی که از دور و چه آن‌هایی که مراوده نداشتند و پیش خود انتظاراتی از من داشتند از همه و همه تقاضا دارم به این محاسن سفید من رحم کنند و از سر تقصیرات من درگذرند و مرا حلال کنند».[42]


[1] ـ از افادات شفاهی آیةالله سیّد مرتضی هاشمی و استاد گرامی حضرت حجّةالاسلام والمسلمین سیّد محمّد فقیه و نیز نگر: ریشه‌ها و جلوه‌های تشیّع و حوزه اصفهان، ج 2، ص 148.

[2] ـ نگر: بزم معرفت، ص 237.

[3] ـ افادات شفاهی ایشان در درس شرح لمعه.

[4] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان در نیمه دوم شهریورماه 1393 ش.

[5] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با آیةالله شیخ اسدالله جوادی در تابستان 1393 ش.

[6] ـ مصاحبه با حجّةالاسلام شیخ ابوالفضل اکبری خورزوقی در نیمه دوم شهریورماه 1393 ش.

[7] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان، نیمه دوم آبان­ماه 1393 ش در مدرسه امام سجّاد اصفهان.

[8] ـ مصاحبه با ایشان در نیمه اول دی­ماه 1393 ش، مدرسه صدر بازار.

[9] ـ سه سفرنامه، ص 72.

[10] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان در پایان تابستان 1393 ش.

[11] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان در پایان تابستان 1393 ش.

[12] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان، تابستان 1393 ش در مدرسه صدر بازار اصفهان.

[13] ـ نشریه «سراج»، شماره 15، (تیرماه 1384)، ص 43؛ این نویسنده در آغازین سال ورود به حوزه علمیّه اصفهان ـ در مدرسه ذوالفقار ـ از محضر این استاد فقید، بهره­مند بوده­ام.

[14] ـ افادات شفاهی ایشان در درس مکاسب و شرح لمعه.

[15] ـ نوری از مصباح واعظ، ص 73.

[16] ـ کتاب «زندگی‌نامه حاج شیخ کریم بهشتی سینی»، ص 38.

[17] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان، شهریورماه 1393 ش در مدرسه امام سجّاد اصفهان.

[18] ـ سه سفرنامه، ص 122.

[19] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان، شهریورماه 1393 ش در مدرسه امام سجّاد اصفهان.

[20] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان در سی و یکم شهریورماه 1393 ش، مدرسه صدر بازار.

[21] ـ ارمغان خاطره‌ها، ص 31.

[22] ـ مصاحبه شفاهی نگارنده با ایشان در نیمه دوم آبان­ماه 1393 ش، مدرسه صدر بازار.

[23] ـ افادات شفاهی حجّةالاسلام سیّد محمّدحسین خدائی در نیمه اول شهریورماه 1393 ش.

[24] ـ با استفاده از «وفیات علمای معاصر اصفهان» رحیم قاسمی (مخطوط)، ص 108، (با اندکی تلخیص و تصرّف).

[25] ـ الکافی، ج 1، ص 39، ح 3.

[26] ـ نوری از مصباح واعظ، ص 73.

[27] ـ نگر: اختران فضیلت، ص 506 ـ 507.

[28] ـ نگر: ستارگان درخشان حوزه علمیّه اصفهان، ص 91 ـ 92.

[29] ـ همان، ص 93.

[30] ـ المحجةالبیضاء، ج 1، ص 133؛ و فیها «منی» بدل «من ربک».

[31] ـ سوره نساء (4)، آيه 131.

[32] ـ الاحتجاج، ج 2، ص 46.

[33] ـ سوره انفال (8)، آيه 29.

[34] ـ سوره کهف (18)، آيه 28.

[35] ـ سوره يونس (10)، آيه 62.

[36] ـ سوره يونس (10)، آيه 64.

[37] ـ نگر: ستارگان درخشان حوزه علمیّه اصفهان، ص 96 ـ 98.

[38] ـ سوره توبه (9)، آيه 119.

[39] ـ نگر: ستارگان درخشان حوزه علمیّه اصفهان، ص 98 ـ 99.

[40] ـ سوره نساء (4)، آيه 69.

[41] ـ سوره فجر (89)، آیات 27 ـ 26.

[42] ـ www.safi-e.ir

برگرفته از کتاب سیمای صالحان

پانویس

  1. مهدوی، اعلام اصفهان، ج۲، ص 563-562
  2. یادنامه آیت اللَّه حاج شیخ حسن صافی اصفهانی؛ وفیات علمای معاصر اصفهان: خطی؛ هفته نامه نوید اصفهان، شماره 371، دوازدهم مهر 1374، ص5؛ روزنامه جمهوری اسلامی، دوشنبه 22 فروردین 1373

منبع