شهید علی اکبر اژه ای

شهید علی اکبر اژه ای
زادهٔ	۱۳۳۳ اصفهان
درگذشت/شهادت	۱۳۶۰/۴/۷ دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی
مدفن	گلستان شهدای اصفهان
محل تحصیل	حوزه علمیه اصفهان و قم
والدین	علی محمد (پدر)

شهید حجت الاسلام علی اکبر اژه ای پنجم مرداد ۱۳۳۳، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش علی محمد و مادرش اشرف السادات نام داشت. تا پایان دوره کارشناسی در رشته روانشناسی و فلسفه درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۱) پرداخت. هفتم تیر ۱۳۶۰، در بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی تهران توسط گروه های ضدانقلاب شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است.

زندگی نامه

ولادتش در خانواده ای روحانی و مجتهد بود. همزمان با تحصیل در دبیرستان گلبهار، در مدارس علمية صدر خواجو، صدر بازار و ملا عبدالله به استفاضه علمی از محضر استادان حوزه پرداخت.

بین ادامه تحصیلات حوزوی و رفتن به دانشگاه مردد بود. آیت الله العظمی گلپایگانی در جواب این سؤال او استخاره کردند و فرمودند علوم جدید را ادامه دهد. او هم رفت و در رشته روانشناسی فلسفه مشغول تحصیل شد.

همزمان علوم متداول حوزه را نیز نزد استادان فرزانه آموخت و بویژه به نقد و تحلیل درس آیت الله دکتر بهشتی پرداخت.

مهمترین خصیصه این روحانی مبارز، دلسوزیش برای نسل جوان و تلاش برای تغذيه معنوی و فکری به این نسل بود و چنان شد که آغاز کار فرهنگی، اجتماعی و سیاسی اش را در کانون علمی تربیتی جهان اسلام بنا نهاد و از این طریق جزواتی را در جهت نیازهای فکری جوانان در پاسخ گویی به افكار التقاطی منافقین و توده ای ها تدوین و در تیراژ بیست تا پنجاه هزار نسخه چاپ و در دانشگاه ها بین جوانان توزیع نمود. او آنچنان در ترقی و تعالی جوانان حریص بود که هرگاه دید آنان آمادگی لازم را یافته اند در کمترین فرصت برنامه های بالاتری را ارائه می کرد.

پس از تعطیلی کانون توسط ساواک، فعالیت های ایشان در مسجد امام علی (ع) با عمق بیشتری صورت گرفت. مرحله مهم زندگی شهید اژه ای مبارزات سیاسی او بود. سخنرانی مهم او در مسجد حکیم، هنوز در حافظه تاریخی اصفهان مانده است و نیز سخنرانی های مختلف، بویژه سخنرانی او در سمیرم که نقش مهمی در حرکت های انقلابی مردم ایفا نمود، به یاد ماندنی شد.

تالیفات

آثار شهید اکبر اژه ای که در آن زمان در نوع خویش قابل توجه بود عبارتند از:

1. ایمان از دیدگاه قرآن
2. صبر از دیدگاه قرآن
3. انسان از دیدگاه قرآن
4. دومین رمضان
5. شب قدر
6. فقه از دیدگاه قرآن

از زبان دیگران

• از سی و سه پل تا پل فلزی را با آقای مطهری قدم می زدند. می گفت: خیلی مهم است که مردم بفهمند؛ روحانی هم می تواند به پارک برود.

• اول انقلاب، منافقین (مجاهدین خلق) همه چیز را زیر سؤال می بردند. می گفتند: فلان لباس را نپوشید و طلا و جواهر را کنار بگذارید، می خواستند حالت خشکی ایجاد کنند. علی اکبر می گفت: « کلوا و اشربوا و لاتسرفوا».

• دکتر بهشتی می گفت: آنتن اکبر آقا خیلی قوی است. اگر چند تا مثل ایشان داشتیم بازویمان قوی تر بود.

• می گفت: انقلاب وقتی می تواند تداوم داشته باشد که دارای تشکیلات منظم باشد. او به تحزب و داشتن تشکیلات منظم معتقد بود.

• آن زمان برخی از دانشجویان جذب گروه های چریکی و گروه های مخالف نظام شده بودند. یک بار بعد از جلسه، قرار شد علی اکبر سه نفر از سرانشان را به منزل برساند. ساعت یازده شب با ژیان رفتند او صحبت را هم توی ماشین شروع کردند. تا ساعت ۳/۵ بحث شان طول کشید. توی همان ماشين هر سه نفر جذب شدند.

• از همه افراد، سازمان ها و گروههای در جناح روحانیت و روشنفکری که تلقی درستی از خط امام ندارند تقاضا می کنم فریب تبلیغات را نخورند و در فرصت های طلایی، غرضهای شخصی را ملاک قرار ندهند که دیگر اگر فریب بخورند راهی برای علاج باقی نیست.