این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «محمدعلی مکرم حبیب آبادی»
Kh1.farokhi (بحث | مشارکتها) (افزودن لینک و رده) |
جز (جایگزینی متن - 'اعلام اصفهان' به 'اعلام اصفهان') |
||
سطر ۵۵: | سطر ۵۵: | ||
<br /> | <br /> | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶. | برگرفته از: [[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، مصلح الدین، [[اعلام اصفهان (کتاب)|اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶. | ||
[[رده:اعلام اصفهان،ج 4]] | [[رده:اعلام اصفهان،ج 4]] | ||
[[رده:مهر ماه 1401]] | [[رده:مهر ماه 1401]] |
نسخهٔ ۱۷ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۳۶
میرزا محمّدعلی مُکرَم حبیب آبادی فرزند علی خان بن صادق بن عبدالمطلب بن علی خان بن علی نقی، شاعر و ادیب روزنامه نگار معاصر است.
معرفی
او در سال 1304ق در قریه «حبیب آباد» بُرخوار اصفهان متولّد شد و مقدمات علوم را در مولد خویش اموخت. او از 17 سالگی به اصفهان آمده و مدتی در مدارس قدیمه مانند مَدرَس امامزاده اسماعیل و مدرسه کاسه گران به کسب علوم اشتغال جست.
مکرم در اوائل مشروطیت جزو آزادیخواهان وارد شده و با آنها همکاری می نمود. او شعر خود را در خدمت به نهضت مشروطیت درآورده و پس از فتح اصفهان به دست بختیاری های مشروطه خواه در سال 1327ق مثنوی «فتح المجاهدین» را سرود.
او با هدف مبارزه با خرافات و پیرایه ها به سرودن اشعاری در انتقاد و هجو از برخی اعتقادات دینی، خرافات و برخی رفتارهای روحانیون آن دوره پرداخته و از لباس روحانیت خارج شد و اشعار تند و تیزی سرود که باعث خشم برخی از روحانیون شد و تا تکفیر او پیش رفت.
او در سال 1339ق روزنامه «صدای اصفهان» و در سال 1340ق مجله «سپاهان» را منتشر کرد. پس از به سلطنت رسیدن سلسله پهلوی با جرأت و جسارت بیشتری به سرودن اشعار خود بر ضد روحانیت و عقاید مذهبی پرداخت که مطابق برخی اسناد مورد حمایت حکومت وقت نیز قرار گرفت. با این حال برخی اشعار ساده و همه فهم او در نقد عقاید و خرافات عامّه تأثیر زیادی در خرافه زدائی در میان مردم اصفهان داشت.
او از جوانی به وکالت دادگستری پرداخت. همچنین نظارت و کنترل برنامه های رادیو اصفهان و ریاست کتابخانه شهرداری اصفهان را نیز برعهده داشت.
مکرم مردی بذله گو، حاضرجواب، خوش مشرب و متلک گو بود به طوری که همه طالب معاشرت با او بودند. دیوان اشعارش به چاپ رسیده است.
از اوست:
رفتی و رفت از کف من اختیار من | باز آ که بی تو باز نیاید قرار من | |
ای سروناز گر به گلستان نظر کنی | از لاله پرس حال دل داغدار من | |
بر روی خود اگر گره از زلف وا کنی | چون موی خود سیاه کنی روزگار من |
وفات
او در 24 ذیقعده 1384ق مطابق با فروردین 1344ش وفات یافته و در تکیه آقا محمّدلطیف در تخت فولاد اصفهان مدفون شد.
استاد میرزا فضل الله خان اعتمادی خوئی (برنا) مادّه تاریخ وفاتش را در دو مرثیه جداگانه چنین سروده است:
مصرعی گفت پی سال وفاتش «برنا» | «خصم اوهام و ریا بوده بدنیا مکرم» |
1384
طبع «برنا» گفت از بهر وفاتش مصرعی | «لطف حق مکرم بدارد دشمن اوهام را» |
1384
استاد منوچهر قدسی نیز ضمن قطعه ای گوید:
از جمع یکی بیرون گردید به تاریخش | «قدسی» ز وفا گفتا: «مکرم بخدا پیوست» |
پانویس
- ↑ تذکره شعرای معاصر اصفهان، صص 464-467؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج2، صص 924 و 925؛ سیری در تاریخ تخت فولاد، ص183؛ تاریخ جراید و مجلات ایران، ج3، صص 24-28 و 117-119؛ دولت دیدار، صص 17 و 172-184؛ مشاهیر مطبوعاتی اصفهان، صص 179-190؛ نگرشی بر مشروطیت اصفهان، صص 206-210.
- ↑ مصلح الدین مهدوی، اعلام اصفهان، ج 4 ، ص 816- 818.
منبع
برگرفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶.