این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «طالب اصفهانی»
(ویرایش پانویس) |
|||
سطر ۱۴: | سطر ۱۴: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|غمنامه من نخوانی و کهنه شود|مهجوری من ندانی و کهنه شود}} | {{ب|غمنامه من نخوانی و کهنه شود|مهجوری من ندانی و کهنه شود}} | ||
{{ب|دیر آمدنت مباد کاین زخم فراق |ترسم که تو دیر مانی و کهنه | {{ب|دیر آمدنت مباد کاین زخم فراق |ترسم که تو دیر مانی و کهنه<ref>[1] تذکره خلاصه الاشعار، (بخش اصفهان)، صص 376-380؛ کاروان هند، ج1، صص 783-788؛ تذکره غنی، ص82؛ تذکره روز روشن، ص493؛ تاریخ نظم و نثر، ص431.</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
== وفات == | == وفات == | ||
بابا طالب در اواخر عمر به همراه فرزندانش در کشمیر زندگی می کرد تا اینکه در سال 1032ق وفات یافته و در محلّه باباپوره کشمیر نزدیک مزار بابا خلیل مدفون شد.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج3، صص543-544.</ref> | بابا طالب در اواخر عمر به همراه فرزندانش در کشمیر زندگی می کرد تا اینکه در سال 1032ق وفات یافته و در محلّه باباپوره کشمیر نزدیک مزار بابا خلیل مدفون شد.<ref>مهدوی، اعلام اصفهان، ج3، صص543-544.</ref> |
نسخهٔ ۲۷ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۴۰
طالب اصفهانی معروف به «بابا طالب» از شعراء و ادبای اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری است.
معرفی
سالها در اصفهان بوده و در لباس فقر و درویشی روزگار می گذراند. بالاخره به سفر پرداخته و به کشمیر رفته و به خدمت یوسف شاه والی کشمیر در آمده و از لباس درویشان خارج شد. پس از حمله جلال الدّین اکبر، پادشاه هند به کشمیر و سقوط حکومت آنجا، به درباه اکبر شاه راه یافته و نزد او احترام و اعتبار بسیار یافت، تا جایی که به عنوان ایلچی گری و سفارت از طرف اکبر شاه نزد حاکم تبّت رفت و پس از مراجعت رساله «غرائب و نوادر تبّت» را نوشته و به ابوالفضل علامی داد که عینا در کتاب «اکبرنامه» درج گردید.
او در شعر و ادب مهارتی به سزا داشت و در هند با دانشمندان و شاعران پارسی گوی آنجا همچون فیضی دکنی، ابوالفضل علّامی، حکیم ابوالفتح، مولانا نظیری، مولانا قاسم کاهی و دیگران مصاحبت و مجالست داشت. نمونه ای از اشعارش ضمن مجموعه ای در کتابخانه بادلیان موجود است و میکروفیلم آن به شماره 1221 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران وجود دارد.
از اشعار اوست:
به مهر اهل وفا عهد بسته می آیی | بیا بیا که به دلها نشسته می آیی | |
گلم به دامن و شوقم به خرمن ست | که تو شکفته چون گل و خندان چو پسته می آیی |
رباعی
غمنامه من نخوانی و کهنه شود | مهجوری من ندانی و کهنه شود | |
دیر آمدنت مباد کاین زخم فراق | ترسم که تو دیر مانی و کهنه[۱] |
وفات
بابا طالب در اواخر عمر به همراه فرزندانش در کشمیر زندگی می کرد تا اینکه در سال 1032ق وفات یافته و در محلّه باباپوره کشمیر نزدیک مزار بابا خلیل مدفون شد.[۲]
پانویس
منبع
برگفته از کتاب: مهدوی، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386ش.