این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «سید علی مشتاق اصفهانی»
Kh1.najafi (بحث | مشارکتها) (ویرایش صفحه) |
Kh1.najafi (بحث | مشارکتها) (درج پانویس) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{نیازمند تصویر}} | {{نیازمند تصویر}} | ||
'''میرسیدعلی حسینی اصفهانی'''(۱۱۰۱ق-۱۱۷۱ق) | '''میرسیدعلی حسینی اصفهانی'''(۱۱۰۱ق-۱۱۷۱ق) شاعر و متخلص به '''مشتاق'''، از پیشروان روند تحول نظم فارسی در قرن دوازدهم هجری بود. | ||
== زندگی نامه == | ==زندگی نامه== | ||
سید علی حسینی اصفهانی متولد سال ۱۱۰۱ ق از سادات حسینی مدینه و اصلاً اصفهانی بود.<ref> | سید علی حسینی اصفهانی متولد سال ۱۱۰۱ ق از سادات حسینی مدینه و اصلاً اصفهانی بود.<ref>آذربیگدلی، آتشکده، ص638 ؛ مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص43.</ref> تاریخ دقیق تولد او مشخص نیست؛ اما قطعاً پس از سال 1100ق و احتمالاً در سال 1101ق زاده شده است.<ref>مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص46.</ref> تذکره ها، مآخذ تاریخی و حتی اشعار مشتاق، اطلاعات چندانی از زندگی او و خانواده اش به دست نمی دهد. وی از روزگار جوانی به سرودن شعر پرداخت.<ref>مجمع الفصحاء،هدایت، ص۱۳۵۱.</ref> | ||
حدود سی و چهار سال ابتدایی زندگی مشتاق در سالهای پایانی حکومت صفوی سپری شد. در سالهای پایانی عمر مشتاق، ایران و به خصوص، اصفهان روی آرامش را ندیدند. | حدود سی و چهار سال ابتدایی زندگی مشتاق در سالهای پایانی حکومت صفوی سپری شد. در سالهای پایانی عمر مشتاق، ایران و به خصوص، اصفهان روی آرامش را ندیدند. | ||
دست به دست شدن اصفهان بین آنها در آخرین سال حیات مشتاق، وضعیت وخیم و قحطی شدیدی ایجاد کرد، به گونه ای که «فقرا و اغنیا در مراحل تحصیل قوت لایموت خونابه نوش شدند» و «شراره تنگدستی و بینوایی، برق خرمن هر خشک و تر گشت». | دست به دست شدن اصفهان بین آنها در آخرین سال حیات مشتاق، وضعیت وخیم و قحطی شدیدی ایجاد کرد، به گونه ای که «فقرا و اغنیا در مراحل تحصیل قوت لایموت خونابه نوش شدند»<ref>گلشن مراد، غفاری کاشانی،ص ۷۸.</ref> و «شراره تنگدستی و بینوایی، برق خرمن هر خشک و تر گشت».<ref>نامی، تاریخ گیتی گشا و ذیلهای آن، ص ۶۱.</ref> | ||
به اجمال می توان گفت که مشتاق در سایه دولتهای صفویه، افاغنه و افشاریه زندگی کرد و البته مقدمات ظهور زندیه را نیز درک نمود. در عصر او جنگها و ناامنی ها بر همه ابعاد زندگی ایرانیان از جمله اهالی اصفهان، تأثیرات منفی فراوانی گذاشت. | به اجمال می توان گفت که مشتاق در سایه دولتهای صفویه، افاغنه و افشاریه زندگی کرد و البته مقدمات ظهور زندیه را نیز درک نمود. در عصر او جنگها و ناامنی ها بر همه ابعاد زندگی ایرانیان از جمله اهالی اصفهان، تأثیرات منفی فراوانی گذاشت. | ||
=== شاگردان === | ===شاگردان=== | ||
* | *صهبای قمی<ref>آذربیگدلی،آتشکده، ص۵۸۱.</ref> | ||
* | *مشرب عامری<ref>گرجی نٰژاد،تذکره اختر ،ص۱۷۴.</ref> | ||
*[[ | *[[سیداحمد هاتف اصفهانی|هاتف اصفهانی]]<ref>گرجی نٰژاد،تذکره اختر ،ص۱۶۸.</ref> | ||
* | *[[حسین رفیق اصفهانی|رفیق اصفهانی]]<ref>دنبلی،نگارستان دارا،ص ۱۹۶.</ref> | ||
== سیره اخلاقی == | *آذربیگدلی (در زندگینامه خود آورده است: «بیشتر قواعد نظم را از یگانه آفاق، میر سید علی مشتاق، استفاده کرده[است]»).<ref>آذر بیگدلی،آتشکده،ص۷۲۰.</ref> | ||
«با فقرا نهایت خصوصیت داشته» و زندگی اش آزاد و بی تعلق بود. از راه مداحی امرار معاش نمی کرد. شایان ذکر است در روزگاری که مشتاق می زیست، کار مداحی توسط شعرا، رونق چندانی نداشت. او در یکی از رباعیات خود، چنین آورده است: | |||
==سیره اخلاقی== | |||
«با فقرا نهایت خصوصیت داشته»<ref>آتشکده، آذر بیگدلی، ص۶۳۸.</ref> و زندگی اش آزاد و بی تعلق بود.<ref>تذکره روز روشن، صبا، ص۷۳۸.</ref> از راه مداحی امرار معاش نمی کرد.<ref>مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص4۳.</ref> شایان ذکر است در روزگاری که مشتاق می زیست، کار مداحی توسط شعرا، رونق چندانی نداشت.<ref>بهار، بازگشت ادبی ، ص۵۲۱.</ref> او در یکی از رباعیات خود، چنین آورده است: | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|درویشیم از خدمت سلطان خوشتر| ترک سرم از منت و سامان خوشتر}} | {{ب|درویشیم از خدمت سلطان خوشتر| ترک سرم از منت و سامان خوشتر}} | ||
سطر ۳۰: | سطر ۳۱: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
وی علاوه بر شاعری، از علوم رایج عصر خود بهره مند بود و در معقول و منقول نیز دستی داشت. | وی علاوه بر شاعری، از علوم رایج عصر خود بهره مند بود و در معقول و منقول نیز دستی داشت.<ref>مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص4۳.</ref> | ||
==آثار و فعالیت ها== | |||
*از مشتاق یک دیوان شعر با حدود شش هزار بیت باقی ماند<ref>سفینه المحمود، محمود میرزا قاجار ، ص۲۹۵.</ref> که پس از وفاتش، آذربیگدلی (م: 1195)، صهبای قمی(م:1191ق) و هاتف اصفهانی (م:1198ق) سه تن از شعرای مشهور آن دوران که همدم و همراه مشتاق بودند، در حد توان به گردآوری سروده هایش پرداختند و دیوان او را مرتب نمودند.<ref>آذربیگدلی، آتشکده، ص۶۳۸؛ سفینه المحمود، محمود میرزا قاجار ، ص۲۹۵؛ مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص4۳.</ref> | |||
*از مشتاق یک دیوان شعر با حدود شش هزار بیت باقی ماند که پس از وفاتش، آذربیگدلی (م: 1195)، صهبای قمی(م:1191ق) و هاتف اصفهانی (م:1198ق) سه تن از شعرای مشهور آن دوران که همدم و همراه مشتاق بودند، در حد توان به گردآوری سروده هایش پرداختند و دیوان او را مرتب نمودند. | |||
در دیوان چاپی مشتاق، دو ترکیب بند وجود دارد. اما طبق تعریفی که از این قالب شعری شده است آن اشعار، ترکیب بند نیستند بلکه در قالب مسمطند. | در دیوان چاپی مشتاق، دو ترکیب بند وجود دارد. اما طبق تعریفی که از این قالب شعری شده است آن اشعار، ترکیب بند نیستند بلکه در قالب مسمطند.<ref>همایی،فنون بلاغت وصناعات ادبی، صص۱۸۰-۱۸۱ و صص۱۷۲-۱۷۳</ref> | ||
*قصاید مشتاق در مدح پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) و امام حسن(ع) هستند. | *قصاید مشتاق در مدح پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) و امام حسن(ع) هستند. | ||
*مدح حکام و سلاطین اگرچه در قصاید مشتاق، وجود ندارد اما او چند قطعه معدود و البته با ابیاتی محدود، حاوی ستایش شاهان، سروده است. این قطعات شامل ماده تاریخ حوادث و رویدادها هستند. وی چند قطعه در ارتباط با شاه طهماسب دوم، برای مناسبتهایی نظیر فرار افاغنه و جلوس طهماسب، سلطان محمد، سلیمان ثانی، و علی شاه (جانشین نادرشاه) دارد. سه قطعه نیز برای نادرشاه سروده است که دارای ماده تاریخ های جلوس او، فتح قندهار و تصرف هند است. | *مدح حکام و سلاطین اگرچه در قصاید مشتاق، وجود ندارد اما او چند قطعه معدود و البته با ابیاتی محدود، حاوی ستایش شاهان، سروده است. این قطعات شامل ماده تاریخ حوادث و رویدادها هستند. وی چند قطعه در ارتباط با شاه طهماسب دوم، برای مناسبتهایی نظیر فرار افاغنه و جلوس طهماسب، سلطان محمد، سلیمان ثانی، و علی شاه (جانشین نادرشاه) دارد. سه قطعه نیز برای نادرشاه سروده است که دارای ماده تاریخ های جلوس او، فتح قندهار و تصرف هند است.<ref>مشتاق،دیوان،صص ۱۵۸-۱۶۳.</ref> | ||
ابیات زیر از اشعار اوست: | ابیات زیر از اشعار اوست: | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۲: | ||
در حوزه شعر، مشتاق به عنوان ادیبی برجسته و بانفوذ درخشید. او در صف مقدم شاعران سبک بازگشت ادبی بود. | در حوزه شعر، مشتاق به عنوان ادیبی برجسته و بانفوذ درخشید. او در صف مقدم شاعران سبک بازگشت ادبی بود. | ||
صاحبان تذکره ها و منابع عصر زندیه و قاجاریه، نقش اصلی در این تحول را به مشتاق نسبت می دهند و با نگاهی تحسین آمیز اقدام مشتاق را ستوده اند. | صاحبان تذکره ها و منابع عصر زندیه و قاجاریه، نقش اصلی در این تحول را به مشتاق نسبت می دهند و با نگاهی تحسین آمیز اقدام مشتاق را ستوده اند.<ref>دنبلی، تجربه الاحرار و تسلیه الابرار، ص ۲۱۴؛ غفاری کاشانی ،گلشن مراد،صص ۴۴۰-۴۴۱؛ گرجی نژاد ،تذکره اختر ، ص۱۶۸؛گروسی ،،صص۶۰۶-۶۰۷؛ محمود میرزا، سفینه المحمود،ص۲۹۵؛شوشتری،تحفه العالم و ذیل التحفه،ص۱۹۲؛ هدایت،مجمع الفصحاء ،ص۱۳۵۱.</ref> | ||
[[آذر بیگدلی|آذربیگدلی]]، نخستین کسی است که از مقام و موقعیت ممتاز مشتاق، چنین، پرده برداشت: <blockquote>«بعد از آنکه سلسله نظم سالها بود که به تصرفات نالایق متأخرین از هم گسیخته بود، به سعی تمام و جهد مالا کلام او پیوند اصلاح یافته، اساس شاعری متأخرین را از هم فرو ریخته، بنای نظم فصحای بلاغت شعار متقدمین را تجدید [نمود]».</blockquote>طبق نظر برخی محققان معاصر، شعرگویی به سبک شعرای متقدم، پیش از مشتاق، شروع شده بود. بنا به نوشته زرین کوب، بازگشت ادبی، تنها مولود خواست و اراده امثال مشتاق و آذر و هاتف و صباحی نبود. اما آنچه در تحول شعر فارسی به مشتاق، مقامی برجسته داد و او را «کاروانسالار رهروان این طریق» | [[آذر بیگدلی|آذربیگدلی]]، نخستین کسی است که از مقام و موقعیت ممتاز مشتاق، چنین، پرده برداشت: <blockquote>«بعد از آنکه سلسله نظم سالها بود که به تصرفات نالایق متأخرین از هم گسیخته بود، به سعی تمام و جهد مالا کلام او پیوند اصلاح یافته، اساس شاعری متأخرین را از هم فرو ریخته، بنای نظم فصحای بلاغت شعار متقدمین را تجدید [نمود]».<ref>آذربیگدلی،آتشکده، ص ۶۳۸.</ref></blockquote>طبق نظر برخی محققان معاصر، شعرگویی به سبک شعرای متقدم، پیش از مشتاق، شروع شده بود. بنا به نوشته زرین کوب، بازگشت ادبی، تنها مولود خواست و اراده امثال مشتاق و آذر و هاتف و صباحی نبود.اما آنچه در تحول شعر فارسی به مشتاق، مقامی برجسته داد و او را «کاروانسالار رهروان این طریق» کرد<ref>زرین کوب،سیری در شعر فارسی، صص۱۵۱-۱۵۲.</ref>، تلاش قابل توجه وی برای گسترش و تعمیم سبک شعری متقدمین بود. او انجمنی از شعرا تشکیل داد و در آن به آموزش و تربیت شاگردانش همت گماشت. وی آنها را به شعرگویی با شیوه گذشتگان، تشویق و راهنمایی کرد. انجمن مشتاق، طبقه ای از شاعران جوان متمایل به سبکهای قدیم به وجود آورد که سخن سرایان برجسته اوایل عهد قاجار جزو شاگردان و دست پروردگان این طبقه بودند.<ref>اقبال،سید احمد هاتف،ص۵۴۱؛آذر بیگی ،دیوان،ص ۶۲.</ref> | ||
[[جلال الدین همایی]]، سلسله جنبان «نهضت ادبی» مذکور را آن انجمن معرفی می کند و می گوید که «به ریاست و پیشوایی مشتاق و همکاری جمعی از همفکران و پیروانش» تشکیل شد و به نوشته او منجر به ظهور سبکی در غزل به نام «عراقی اصفهانی جدید» گشت. انجمن مذکور را انجمن اول بازگشت نیز می گویند؛ زیرا بعد از آن انجمنهای شعری دیگری مانند «انجمن نشاط» با همان تفکر پیروی از شیوه قدما تشکیل شد. | [[جلال الدین همایی]]، سلسله جنبان «نهضت ادبی» مذکور را آن انجمن معرفی می کند و می گوید که «به ریاست و پیشوایی مشتاق و همکاری جمعی از همفکران و پیروانش» تشکیل شد و به نوشته او منجر به ظهور سبکی در غزل به نام «عراقی اصفهانی جدید» گشت. انجمن مذکور را انجمن اول بازگشت نیز می گویند؛ زیرا بعد از آن انجمنهای شعری دیگری مانند «انجمن نشاط» با همان تفکر پیروی از شیوه قدما تشکیل شد.<ref>همایی،مقدمه دیوان طرب، ص۱۱۵.</ref><ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، ص۲۲۲.</ref> | ||
اصفهان مرکز انجمن مشتاق بود و بسیاری از شاعران سبک بازگشت یا اصفهانی بودند و یا مدتها در این شهر زندگی کردند. بنابراین، اصفهان را می توان پایگاه اصلی آن تحول ادبی دانست. | اصفهان مرکز انجمن مشتاق بود و بسیاری از شاعران سبک بازگشت یا اصفهانی بودند و یا مدتها در این شهر زندگی کردند. بنابراین، اصفهان را می توان پایگاه اصلی آن تحول ادبی دانست. | ||
سید جعفر واهب، عبدالباقی طبیب اصفهانی، [[سید محمد طبیب شعله اصفهانی|سید محمد شعله]](م:1160ق)، عاشق اصفهانی، میرزا نصیر، صباحی بیدگلی از جمله شاعرانی بودند که در انجمن اول بازگشت، حضور داشتند. | سید جعفر واهب، عبدالباقی طبیب اصفهانی، [[سید محمد طبیب شعله اصفهانی|سید محمد شعله]](م:1160ق)، عاشق اصفهانی، میرزا نصیر، صباحی بیدگلی از جمله شاعرانی بودند که در انجمن اول بازگشت، حضور داشتند.<ref>آذربیگدلی،دیوان،ص۴۶.</ref> | ||
همایی، توجه دادن شاعران به «انحطاط و تنزل زبان نظم» را ثمرة تلاش اعضاء انجمن مشتاق می داند. او معتقد است که تجدد کامل ادبی و ترقی شعر، در اوایل عصر قاجار روی داد. اگرچه آثار سبک بازگشت در بسیاری از دیوانهای شعرای عصر افشاریه و زندیه آشکارا دیده می شود؛ اما خواست مشتاق و شاگردان و همفکرانش در بازگشت به سبک متقدمین، بلافاصله کاملاً محقق نشد؛ بلکه این سبک در دوره قاجاریه تکمیل گشت و رونق تام یافت. | همایی، توجه دادن شاعران به «انحطاط و تنزل زبان نظم» را ثمرة تلاش اعضاء انجمن مشتاق می داند. او معتقد است که تجدد کامل ادبی و ترقی شعر، در اوایل عصر قاجار روی داد.<ref>همایی،تاریخ ادبیات ایران،صص۲۸۸و ۳۰۷.</ref> اگرچه آثار سبک بازگشت در بسیاری از دیوانهای شعرای عصر افشاریه و زندیه آشکارا دیده می شود؛ اما خواست مشتاق و شاگردان و همفکرانش در بازگشت به سبک متقدمین، بلافاصله کاملاً محقق نشد؛ بلکه این سبک در دوره قاجاریه تکمیل گشت و رونق تام یافت.<ref>زرین کوب، سیری در شعر فارسی، ص۱۵۲؛ سادات ناصری، بازگشت ادبی، ص۴۲۹؛ خاتمی، پژوهشی در نظم و نثر دوره بازگشت ادبی،ص۲۸۴.</ref> | ||
مشتاق به سبک عراقی، بخصوص اشعار سعدی و حافظ توجه و علاقه داشت. برخی او را احیاگر سبک عراقی نامیده اند. | مشتاق به سبک عراقی، بخصوص اشعار سعدی و حافظ توجه و علاقه داشت. برخی او را احیاگر سبک عراقی نامیده اند. | ||
مؤلف «تذکره روز روشن» چنین می نویسد: «از معتقدات اوست [مشتاق] که بر شاعر واجب است که در غزل به سعدی شیرازی[...] اقتدا نماید ورنه، جاده خطا پیماید». | مؤلف «تذکره روز روشن» چنین می نویسد: «از معتقدات اوست [مشتاق] که بر شاعر واجب است که در غزل به سعدی شیرازی[...] اقتدا نماید ورنه، جاده خطا پیماید».<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، ص۲۲۳.</ref> | ||
همانطور که ذکر شد در عصر اول بازگشت ادبی، سبک خراسانی، چندان مورد نظر شاعران نبود؛ اما به نظر می رسد آنچه مؤلف «تذکره روز روشن» دربارة تأکید مشتاق بر پیروی از فردوسی در بزم و از خیام در رباعی و از انوری در قصیده آورده است او را به شعرای پیش از سبک عراقی متمایل میداند. اگرچه در دیوان مشتاق، اشعار بزمی دیده نمی شود؛ ولی تأثیرات رباعیات خیام در سروده هایش مشاهده می شود. | همانطور که ذکر شد در عصر اول بازگشت ادبی، سبک خراسانی، چندان مورد نظر شاعران نبود؛ اما به نظر می رسد آنچه مؤلف «تذکره روز روشن» دربارة تأکید مشتاق بر پیروی از فردوسی در بزم و از خیام در رباعی و از انوری در قصیده آورده است او را به شعرای پیش از سبک عراقی متمایل میداند. اگرچه در دیوان مشتاق، اشعار بزمی دیده نمی شود؛ ولی تأثیرات رباعیات خیام در سروده هایش مشاهده می شود.<ref>خیام،رباعیات خیام،ص ۱۱۲؛ مشتاق، دیوان، ص۲۰۴.</ref> | ||
عده ای از محققان، انتقاداتی بر اشعار مشتاق، چه در لفظ و ساختار، چه در معانی و مضامین وارد کرده اند. از سوی دیگر، جمعی از پژوهشگران، ویژگیهایی نظیر «مضامین بکر و بدیع و جذاب و دلکش»، صنایع لفظی و معنوی زیبا ، «پرهیز از الفاظ عادی و رایج»، پیوند دادن ابیات غزلها به گونه ای که | عده ای از محققان، انتقاداتی بر اشعار مشتاق، چه در لفظ و ساختار، چه در معانی و مضامین وارد کرده اند. از سوی دیگر، جمعی از پژوهشگران، ویژگیهایی نظیر «مضامین بکر و بدیع و جذاب و دلکش»، صنایع لفظی و معنوی زیبا ، «پرهیز از الفاظ عادی و رایج»، پیوند دادن ابیات غزلها به گونه ای که رشته فکر گسیخته نشود<ref>صورتگر، منظومه های غنائی ایران،ص۲۰۸.</ref> و عنوان اشعار نغز عرفانی را برای سروده های مشتاق قائل شده اند.<ref>خاتمی، پژوهشی در نظم و نثر دوره بازگشت ادبی،ص ۲۱۹.</ref> زرین کوب، براین نظر است که مشتاق، تجدید کننده گرایش شاعران (البته در حد معتدل) به صنایع بدیعی بود.<ref>زرین کوب،سیری در شعر فارسی،ص ۱۵۲.</ref> | ||
در مجموع می توان گفت اگرچه مشتاق جزو شاعران درجة یک شعر فارسی، محسوب نمی شود اما در عصر خود، که عمدتاً دوره انحطاط سیاسی و فرهنگی بود، جلوه ای درخشان داشت. نقش غیرقابل انکار وی در ایجاد موج بازگشت ادبی از طریق انجمنی که به راه انداخت و شاگردانی که تربیت کرد، او را به یکی از شعرای تأثیرگذار تاریخ ادبیات ایران تبدیل نمود.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص220-224.</ref> | در مجموع می توان گفت اگرچه مشتاق جزو شاعران درجة یک شعر فارسی، محسوب نمی شود اما در عصر خود، که عمدتاً دوره انحطاط سیاسی و فرهنگی بود، جلوه ای درخشان داشت. نقش غیرقابل انکار وی در ایجاد موج بازگشت ادبی از طریق انجمنی که به راه انداخت و شاگردانی که تربیت کرد، او را به یکی از شعرای تأثیرگذار تاریخ ادبیات ایران تبدیل نمود.<ref>مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص220-224.</ref> |
نسخهٔ ۱ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۷
این نوشتا برای بهبود کیفیت نیازمند یک تصویر یا عکس است. |
میرسیدعلی حسینی اصفهانی(۱۱۰۱ق-۱۱۷۱ق) شاعر و متخلص به مشتاق، از پیشروان روند تحول نظم فارسی در قرن دوازدهم هجری بود.
زندگی نامه
سید علی حسینی اصفهانی متولد سال ۱۱۰۱ ق از سادات حسینی مدینه و اصلاً اصفهانی بود.[۱] تاریخ دقیق تولد او مشخص نیست؛ اما قطعاً پس از سال 1100ق و احتمالاً در سال 1101ق زاده شده است.[۲] تذکره ها، مآخذ تاریخی و حتی اشعار مشتاق، اطلاعات چندانی از زندگی او و خانواده اش به دست نمی دهد. وی از روزگار جوانی به سرودن شعر پرداخت.[۳]
حدود سی و چهار سال ابتدایی زندگی مشتاق در سالهای پایانی حکومت صفوی سپری شد. در سالهای پایانی عمر مشتاق، ایران و به خصوص، اصفهان روی آرامش را ندیدند.
دست به دست شدن اصفهان بین آنها در آخرین سال حیات مشتاق، وضعیت وخیم و قحطی شدیدی ایجاد کرد، به گونه ای که «فقرا و اغنیا در مراحل تحصیل قوت لایموت خونابه نوش شدند»[۴] و «شراره تنگدستی و بینوایی، برق خرمن هر خشک و تر گشت».[۵]
به اجمال می توان گفت که مشتاق در سایه دولتهای صفویه، افاغنه و افشاریه زندگی کرد و البته مقدمات ظهور زندیه را نیز درک نمود. در عصر او جنگها و ناامنی ها بر همه ابعاد زندگی ایرانیان از جمله اهالی اصفهان، تأثیرات منفی فراوانی گذاشت.
شاگردان
- صهبای قمی[۶]
- مشرب عامری[۷]
- آذربیگدلی (در زندگینامه خود آورده است: «بیشتر قواعد نظم را از یگانه آفاق، میر سید علی مشتاق، استفاده کرده[است]»).[۱۰]
سیره اخلاقی
«با فقرا نهایت خصوصیت داشته»[۱۱] و زندگی اش آزاد و بی تعلق بود.[۱۲] از راه مداحی امرار معاش نمی کرد.[۱۳] شایان ذکر است در روزگاری که مشتاق می زیست، کار مداحی توسط شعرا، رونق چندانی نداشت.[۱۴] او در یکی از رباعیات خود، چنین آورده است:
درویشیم از خدمت سلطان خوشتر | ترک سرم از منت و سامان خوشتر | |
*** | ||
خاکستر گلخن و کلاه نمدم | از تخت جم و تاج سلیمان خوشتر |
وی علاوه بر شاعری، از علوم رایج عصر خود بهره مند بود و در معقول و منقول نیز دستی داشت.[۱۵]
آثار و فعالیت ها
- از مشتاق یک دیوان شعر با حدود شش هزار بیت باقی ماند[۱۶] که پس از وفاتش، آذربیگدلی (م: 1195)، صهبای قمی(م:1191ق) و هاتف اصفهانی (م:1198ق) سه تن از شعرای مشهور آن دوران که همدم و همراه مشتاق بودند، در حد توان به گردآوری سروده هایش پرداختند و دیوان او را مرتب نمودند.[۱۷]
در دیوان چاپی مشتاق، دو ترکیب بند وجود دارد. اما طبق تعریفی که از این قالب شعری شده است آن اشعار، ترکیب بند نیستند بلکه در قالب مسمطند.[۱۸]
- قصاید مشتاق در مدح پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) و امام حسن(ع) هستند.
- مدح حکام و سلاطین اگرچه در قصاید مشتاق، وجود ندارد اما او چند قطعه معدود و البته با ابیاتی محدود، حاوی ستایش شاهان، سروده است. این قطعات شامل ماده تاریخ حوادث و رویدادها هستند. وی چند قطعه در ارتباط با شاه طهماسب دوم، برای مناسبتهایی نظیر فرار افاغنه و جلوس طهماسب، سلطان محمد، سلیمان ثانی، و علی شاه (جانشین نادرشاه) دارد. سه قطعه نیز برای نادرشاه سروده است که دارای ماده تاریخ های جلوس او، فتح قندهار و تصرف هند است.[۱۹]
ابیات زیر از اشعار اوست:
گفتم ز صبر کار من آسان شود نشد | طالع به حکم و بخت به فرمان شود نشد | |
**** | ||
صبر است علاج درد و دانم | اما چه کنم نمی توانم [۲۰] |
فعالیت ادبی
در حوزه شعر، مشتاق به عنوان ادیبی برجسته و بانفوذ درخشید. او در صف مقدم شاعران سبک بازگشت ادبی بود.
صاحبان تذکره ها و منابع عصر زندیه و قاجاریه، نقش اصلی در این تحول را به مشتاق نسبت می دهند و با نگاهی تحسین آمیز اقدام مشتاق را ستوده اند.[۲۱]
آذربیگدلی، نخستین کسی است که از مقام و موقعیت ممتاز مشتاق، چنین، پرده برداشت:
«بعد از آنکه سلسله نظم سالها بود که به تصرفات نالایق متأخرین از هم گسیخته بود، به سعی تمام و جهد مالا کلام او پیوند اصلاح یافته، اساس شاعری متأخرین را از هم فرو ریخته، بنای نظم فصحای بلاغت شعار متقدمین را تجدید [نمود]».[۲۲]
طبق نظر برخی محققان معاصر، شعرگویی به سبک شعرای متقدم، پیش از مشتاق، شروع شده بود. بنا به نوشته زرین کوب، بازگشت ادبی، تنها مولود خواست و اراده امثال مشتاق و آذر و هاتف و صباحی نبود.اما آنچه در تحول شعر فارسی به مشتاق، مقامی برجسته داد و او را «کاروانسالار رهروان این طریق» کرد[۲۳]، تلاش قابل توجه وی برای گسترش و تعمیم سبک شعری متقدمین بود. او انجمنی از شعرا تشکیل داد و در آن به آموزش و تربیت شاگردانش همت گماشت. وی آنها را به شعرگویی با شیوه گذشتگان، تشویق و راهنمایی کرد. انجمن مشتاق، طبقه ای از شاعران جوان متمایل به سبکهای قدیم به وجود آورد که سخن سرایان برجسته اوایل عهد قاجار جزو شاگردان و دست پروردگان این طبقه بودند.[۲۴]
جلال الدین همایی، سلسله جنبان «نهضت ادبی» مذکور را آن انجمن معرفی می کند و می گوید که «به ریاست و پیشوایی مشتاق و همکاری جمعی از همفکران و پیروانش» تشکیل شد و به نوشته او منجر به ظهور سبکی در غزل به نام «عراقی اصفهانی جدید» گشت. انجمن مذکور را انجمن اول بازگشت نیز می گویند؛ زیرا بعد از آن انجمنهای شعری دیگری مانند «انجمن نشاط» با همان تفکر پیروی از شیوه قدما تشکیل شد.[۲۵][۲۶]
اصفهان مرکز انجمن مشتاق بود و بسیاری از شاعران سبک بازگشت یا اصفهانی بودند و یا مدتها در این شهر زندگی کردند. بنابراین، اصفهان را می توان پایگاه اصلی آن تحول ادبی دانست.
سید جعفر واهب، عبدالباقی طبیب اصفهانی، سید محمد شعله(م:1160ق)، عاشق اصفهانی، میرزا نصیر، صباحی بیدگلی از جمله شاعرانی بودند که در انجمن اول بازگشت، حضور داشتند.[۲۷]
همایی، توجه دادن شاعران به «انحطاط و تنزل زبان نظم» را ثمرة تلاش اعضاء انجمن مشتاق می داند. او معتقد است که تجدد کامل ادبی و ترقی شعر، در اوایل عصر قاجار روی داد.[۲۸] اگرچه آثار سبک بازگشت در بسیاری از دیوانهای شعرای عصر افشاریه و زندیه آشکارا دیده می شود؛ اما خواست مشتاق و شاگردان و همفکرانش در بازگشت به سبک متقدمین، بلافاصله کاملاً محقق نشد؛ بلکه این سبک در دوره قاجاریه تکمیل گشت و رونق تام یافت.[۲۹]
مشتاق به سبک عراقی، بخصوص اشعار سعدی و حافظ توجه و علاقه داشت. برخی او را احیاگر سبک عراقی نامیده اند.
مؤلف «تذکره روز روشن» چنین می نویسد: «از معتقدات اوست [مشتاق] که بر شاعر واجب است که در غزل به سعدی شیرازی[...] اقتدا نماید ورنه، جاده خطا پیماید».[۳۰]
همانطور که ذکر شد در عصر اول بازگشت ادبی، سبک خراسانی، چندان مورد نظر شاعران نبود؛ اما به نظر می رسد آنچه مؤلف «تذکره روز روشن» دربارة تأکید مشتاق بر پیروی از فردوسی در بزم و از خیام در رباعی و از انوری در قصیده آورده است او را به شعرای پیش از سبک عراقی متمایل میداند. اگرچه در دیوان مشتاق، اشعار بزمی دیده نمی شود؛ ولی تأثیرات رباعیات خیام در سروده هایش مشاهده می شود.[۳۱]
عده ای از محققان، انتقاداتی بر اشعار مشتاق، چه در لفظ و ساختار، چه در معانی و مضامین وارد کرده اند. از سوی دیگر، جمعی از پژوهشگران، ویژگیهایی نظیر «مضامین بکر و بدیع و جذاب و دلکش»، صنایع لفظی و معنوی زیبا ، «پرهیز از الفاظ عادی و رایج»، پیوند دادن ابیات غزلها به گونه ای که رشته فکر گسیخته نشود[۳۲] و عنوان اشعار نغز عرفانی را برای سروده های مشتاق قائل شده اند.[۳۳] زرین کوب، براین نظر است که مشتاق، تجدید کننده گرایش شاعران (البته در حد معتدل) به صنایع بدیعی بود.[۳۴]
در مجموع می توان گفت اگرچه مشتاق جزو شاعران درجة یک شعر فارسی، محسوب نمی شود اما در عصر خود، که عمدتاً دوره انحطاط سیاسی و فرهنگی بود، جلوه ای درخشان داشت. نقش غیرقابل انکار وی در ایجاد موج بازگشت ادبی از طریق انجمنی که به راه انداخت و شاگردانی که تربیت کرد، او را به یکی از شعرای تأثیرگذار تاریخ ادبیات ایران تبدیل نمود.[۳۵]
وفات
وی در سال 1171 ق وفات یافت و در تخت فولاد مدفون است.
پانویس
- ↑ آذربیگدلی، آتشکده، ص638 ؛ مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص43.
- ↑ مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص46.
- ↑ مجمع الفصحاء،هدایت، ص۱۳۵۱.
- ↑ گلشن مراد، غفاری کاشانی،ص ۷۸.
- ↑ نامی، تاریخ گیتی گشا و ذیلهای آن، ص ۶۱.
- ↑ آذربیگدلی،آتشکده، ص۵۸۱.
- ↑ گرجی نٰژاد،تذکره اختر ،ص۱۷۴.
- ↑ گرجی نٰژاد،تذکره اختر ،ص۱۶۸.
- ↑ دنبلی،نگارستان دارا،ص ۱۹۶.
- ↑ آذر بیگدلی،آتشکده،ص۷۲۰.
- ↑ آتشکده، آذر بیگدلی، ص۶۳۸.
- ↑ تذکره روز روشن، صبا، ص۷۳۸.
- ↑ مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص4۳.
- ↑ بهار، بازگشت ادبی ، ص۵۲۱.
- ↑ مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص4۳.
- ↑ سفینه المحمود، محمود میرزا قاجار ، ص۲۹۵.
- ↑ آذربیگدلی، آتشکده، ص۶۳۸؛ سفینه المحمود، محمود میرزا قاجار ، ص۲۹۵؛ مکی ،مقدمه دیوان مشتاق، ص4۳.
- ↑ همایی،فنون بلاغت وصناعات ادبی، صص۱۸۰-۱۸۱ و صص۱۷۲-۱۷۳
- ↑ مشتاق،دیوان،صص ۱۵۸-۱۶۳.
- ↑ بهشتی نژاد، شعرای حوزه علمیه اصفهان، ص231؛ دویست سخنور.
- ↑ دنبلی، تجربه الاحرار و تسلیه الابرار، ص ۲۱۴؛ غفاری کاشانی ،گلشن مراد،صص ۴۴۰-۴۴۱؛ گرجی نژاد ،تذکره اختر ، ص۱۶۸؛گروسی ،،صص۶۰۶-۶۰۷؛ محمود میرزا، سفینه المحمود،ص۲۹۵؛شوشتری،تحفه العالم و ذیل التحفه،ص۱۹۲؛ هدایت،مجمع الفصحاء ،ص۱۳۵۱.
- ↑ آذربیگدلی،آتشکده، ص ۶۳۸.
- ↑ زرین کوب،سیری در شعر فارسی، صص۱۵۱-۱۵۲.
- ↑ اقبال،سید احمد هاتف،ص۵۴۱؛آذر بیگی ،دیوان،ص ۶۲.
- ↑ همایی،مقدمه دیوان طرب، ص۱۱۵.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، ص۲۲۲.
- ↑ آذربیگدلی،دیوان،ص۴۶.
- ↑ همایی،تاریخ ادبیات ایران،صص۲۸۸و ۳۰۷.
- ↑ زرین کوب، سیری در شعر فارسی، ص۱۵۲؛ سادات ناصری، بازگشت ادبی، ص۴۲۹؛ خاتمی، پژوهشی در نظم و نثر دوره بازگشت ادبی،ص۲۸۴.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، ص۲۲۳.
- ↑ خیام،رباعیات خیام،ص ۱۱۲؛ مشتاق، دیوان، ص۲۰۴.
- ↑ صورتگر، منظومه های غنائی ایران،ص۲۰۸.
- ↑ خاتمی، پژوهشی در نظم و نثر دوره بازگشت ادبی،ص ۲۱۹.
- ↑ زرین کوب،سیری در شعر فارسی،ص ۱۵۲.
- ↑ مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج4، صص220-224.
منابع
- بهشتی نژاد، محمد علی، شعرای حوزه علمیه اصفهان (از صدر اسلام تا کنون)، اصفهان: پویان مهر، ۱۳۹۱ش.
- مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج4، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1394.