این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «سید علی نجف آبادی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
جز (M.masaeli صفحهٔ آیت الله سیّد علی نجف‌آبادی را به سید علی نجف آبادی منتقل کرد)
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۲۱ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۴۹

از أعلام و فضلای مدرسه چهارباغ اصفهان، علّامه و فقیه بزرگ، مرحوم آیةالله سیّد علی نجف‌آبادی می‌باشد.[۱]

ولادت و خاندان

آیةالله سیّد علی نجف‌آبادی در حدود سال 1275 قمری در نجف‌آباد اصفهان چشم به جهان گشود.

پدر وی عالم فاضل سیّد حسن ـ از نوادگان حکیم مؤمن تنکابنی (صاحب کتاب «تحفه حکیم مؤمن») بود و در محله حکیم نجف‌آباد دکان عطاری داشت.

تحصیلات

مرحوم سیّد علی نجف‌آبادی ابتدا‌ اندکی خواندن و نوشتن آموخت. سپس پدرش وى را نزد یكى از كسبه آن دیار به شاگردى فرستاد. او چندین سال در مغازه آن کاسب، مشغول به کار بود.

از حدود بیست سالگى شوق تحصیل علوم دینى در وى ایجاد شد. کسب‌وکار را رها كرد و نزد برخى از فضلای نجف‏آباد مقدّمات علوم را فراگرفت.

وی قبل از سال 1300 قمری به اصفهان آمد و در آن، به تحصیل علم پرداخت.

سپس در حدود سال 1309 قمری به عتبات عالیات هجرت نمود و پس از بازگشت از عتبات، در تهران به دانش‌اندوزی پرداخت و پس‌ازآن به مشهد مقدّس رفت و دو سال در آن شهر ماندگار شد.

مرحوم نجف‌آبادی بعد از تحصیل در مشهد مقدّس، مجدداً به عتبات بازگشت و این بار توقّف وی، هفت سال طول کشید.

این عالم سخت‌کوش پس از نیل به مقام اجتهاد و کسب علوم گوناگون به اصفهان بازگشت و تشنگان علوم آل­محمّد علیهم‌السلام را از زلال کلام و بیان خویش سیراب نمود.

اساتید

برخی از اساتید ایشان در «اصفهان»، «عراق» و «تهران»، عبارتند از حضرات آیات و حجج‌اسلام:

ـ حکیم میرزا ابوالحسن جلوه (تهران)

ـ میرزا حبیب‌الله رشتی (نجف اشرف)

ـ میرزا محمّدحسن شیرازی (سامرا)

ـ حاج‌آقا رضا همدانى (نجف اشرف)

ـ شیخ زین‌العابدین مازندرانی (نجف اشرف)

ـ ملّا على نهاوندى صاحب "تشریح­الاصول" (نجف اشرف)

ـ آخوند ملّا محمّدكاظم خراسانى (نجف اشرف)

ـ سیّد محمّدكاظم طباطبائى یزدى (نجف اشرف)

ـ سیّد محمّد فشارکی (سامرا)

ـ شیخ مرتضی ریزی (اصفهان)

ـ سیّد مهدی درچه‌ای (اصفهان)

ـ سیّد مهدی نحوی (اصفهان)

ـ شیخ هادى تهرانی (نجف اشرف)

شاگردان

بسیاری از طلّاب و فضلای اصفهان در طول سالیان متمادی از محضر مرحوم آیةالله سیّد علی نجف‌آبادی استفاده برده و به خوشه‌چینی از خرمن علم و معرفت این دانشی­مرد بزرگ پرداختند.

دوست فاضل جناب آقای رحیم قاسمی در تلاشی ستودنی اسامی افزون بر یک‌صد تن از شاگردان این فقیه فرزانه را ذکر کرده است.

ما در اینجا اسامی دوازده نفر از آن بزرگواران ـ که در شمار فضلای مدرسه چهارباغ بوده و به همین مناسبت در قسمت‌های دیگر این نوشتار ذکر گردیده‌اند ـ را نقل می‌کنیم.

حضرات آیات و حجج‌اسلام:

ـ شیخ احمد فیّاض سدهی

ـ سیّد محمّدرضا خراسانی

ـ میرزاعلی آقا شیرازی

شیخ علی قدیری کفرانی

ـ شیخ علی مشکاة سدهی

ـ شیخ علی یزدی

ـ شیخ غلامحسین یزدی آبشاهی

ـ سیّد محمّد هاشمی

ـ شیخ محمود شریعت ریزی

ـ سیّد محمود فقهی

ـ ملّا هاشم جنتی

و دانشمند فقید حیدر علی خان برومند گزی.

وفات و مدفن

«در شب بیست و چهارم محرّم سال 1362 قمری علّامه ذوفنون آیةالله العظمی شیخ ابوالمجد محمّدرضا نجفى ـ از علما و مدرّسین بزرگ اصفهان‌ که از دوستان قدیمى علّامه نجف ‏آبادى بود ـ وفات یافت. فوت این یار صمیمی، وى را بی‌‏نهایت متأثّر ساخت، به‌خصوص كه طی دو ماه قبل از آن نیز دو مجتهد بزرگوار از دوستان و یاران وی از علماى بزرگ نجف اشرف یعنی آیات عظام آقا ضیاءالدین عراقى در بیست و هشتم ذى قعده و حاج شیخ محمّد حسین غروی اصفهانى در پنجم ذى حجّه سال 1361 قمری وفات یافته و فوت آنان در روحیه این عالم جلیل، مؤثر واقع شده بود؛ درنتیجه ایشان در اوایل ماه صفر سال 1362 قمری دچار سكته گردیده و در حجره مدرسه صدر بسترى شد. معالجات پزشكان نیز اثرى نبخشید و در صبح جمعه سیزدهم ماه صفر هنگام طلوع آفتاب، خورشید جهانتاب علم و زهد و تقوى غروب كرد».[۲]

جسم مطهر این فقیه فرزانه و عالم خدوم و مردمی پس از تغسیل، اقامه نماز و تشییعی باشکوه و کم‌نظیر در تکیه تویسرکانی تخت فولاد اصفهان در دل خاک آرام گرفت.

فقیه نجف‌آبادی در کلام دیگران

عموم کسانی که محضر آیةالله سیّد علی نجف‌آبادی را درک کرده‌اند به مقامات والای وی در علم، تقوا، زهد، وارستگی، غیرت در دین، خدمت به مردم، بی‌آلایش بودن در امر زندگی و نیز داشتن حافظه‌ای بسیار قوی، اعتراف نموده‌اند.

در این قسمت گزیده‌ای از سخنان چند تن از شاگردان ایشان را ذکر می‌نماییم:

ـ آیةالله فیّاض :

آیةالله شیخ احمد فیّاض (م 1401 ق) در این باره فرموده اند: «ایشان [آیةالله سیّد علی نجف‌آبادى] مرد زاهد متواضع و بى‌آلایشى بود. در علوم و فنون گوناگون جامع بود. هم منبر مى‌رفت، هم درس مى‌داد و هم خوش بزم بود؛ امّا مواظب بود كه برخورد نامناسبى پیش نیاید».[۳]

ـ آیةالله شیخ محمّدباقر زند كرمانى :

آیةالله شیخ محمّدباقر زند کرمانی (م 1389 ق) فقیه نجف‌آبادى را چنین معرفی نموده اند: «مرحوم سیّد سند و حبر معتمد، آقاى حاج‌آقا سیّد على نجف‌آبادى را كه بدون هیچ مبالغه‏اى بالاستحقاق باید او را علّامه خواند، درك نمودم.

[او] در كلام و حكمت مشّائى، كمال مهارت را داشت و به‌طوری كه بر اهل خبره مشكوف است، چون حكیم متألّه بود، متكلّم زبردست متین الكلامى به شمار مى‏رفت و از این رو باید گفت در ردیف بزرگان متألهین و متكلّمین از قبیل مفیدها و علّامه‌ها و فیض‏ها محسوب بود. در فقه و اصول به غایة القصواى كمال بود».[۴]

ـ آیةالله سیّد حسن مدرّس‌هاشمی:

بیان آیةالله سیّد حسن مدرّس هاشمی (1329 ـ 1419 ق) در این باره چنین است: «"شوارق" را خدمت آیةالله آقای سیّد على نجف‌آبادى فرا گرفتم؛ انصافاً این مرد، جامع معقول و منقول بود.

از خصوصیات این مرد بزرگ این بود که با همه فضل و کمال، اهل منبر هم بود و به وعظ و ارشاد مردم اهمیت می داد.»[۵]

ـ آیةالله شیخ حیدرعلی محقق:

شیخ الفقهای اصفهان مرحوم آیةالله شیخ حیدرعلی محقق ( م 1421 ق) جایگاه علمی مرحوم آیةالله نجف‌آبادى را چنین ترسیم نموده اند: «آقا سیّد على نجف‌آبادى مرد بسیار فاضلى بود. درباره ایشان شبهه اعلمیت بود. بسیارى از فضلاى اصفهان در درس ایشان شركت می‌کردند».[۶]

ـ آیةالله سیّد مرتضی موحّد ابطحی:

قسمتی از کلام مرحوم آیةالله سیّد مرتضی موحّد ابطحی اصفهانی ( م 1413 ق) درباره استاد خویش چنین است: «آقا سیّد علی نابغه بود ...حدود یازده سال در درس ایشان شركت كردم؛ غیر از فقه و اصول، در تفسیر و رجال نیز از محضرشان بهره بردم.

... نكته مهم در درس‌هاى ایشان این بود كه اجتهادى درس می‌گفت. معتقد بود مجتهد، باید در تمامى زمینه‌ها فقه، اصول، منطق، رجال و… صاحب‌نظر باشد نه ناقل سخن دیگران».[۷]

اوصاف

حالات فردی ـ اخلاقی:

«عموم كسانى كه در کتاب‌های خود از علّامه نجف‌آبادی نام‌ برده‏اند او را به جامعیت و احاطه كامل بر علوم عقلى و نقلى و حكمت و نیز زهد و وارستگی فراوان ستوده‏اند؛ وی در زهد و تقوا و اعراض از مردم دنیا و عدم توجّه به اغنیا و ارباب قدرت، بی‌‏نظیر بود.

زندگانى او از حدود زندگانى یك طلبه متوسط، تجاوز نمى‏كرد.

بسیار متواضع بود و غالبا به حجره‏هاى طلّاب سركشى مى‌‏كرد. با طلّاب مبتدى هم انس مى ‏گرفت و به آن‌ها علاقه داشت. گاهى طلّاب را براى تفریح خارج از شهر دعوت می‌‏كرد و برایشان غذا فراهم و از آن‌ها پذیرایى مى‏كرد.

وی خود مستقیماً سهم مبارك امام و دیگر وجوهات شرعیه را تصرف نمی‌‏كرد؛ بلكه در نزد یكى دو نفر از تجّار معتبر گذارده و به طلّاب و مستحقین حواله مى ‏داد كه از آن‌ها دریافت دارند. به حال فقراء و درماندگان به‌خصوص بستگان و نزدیكان خود، بدون خودنمایى رسیدگی می‌کرد.

از وجوهات شرعى و سهم مبارك امام زمان علیه‌السلام و غیره استفاده نمى‏كرد؛ بلكه از راه كسب و تجارت و زراعت، زندگى خود را اداره می‌‏نمود.

از صفات بارز ایشان، عشق به مطالعه و كتاب بود. هیچ‌گاه از مطالعه غفلت نمی‌کرد. همیشه و در همه‌جا كتابى به همراه داشت و در کوچک‌ترین فرصت،‏ به مطالعه مشغول می‌شد. در ایام کهن‌سالی چون ناتوان بود و درراه خسته مى‏شد، گاهى اوقات روى سكوهایى كه در منزل‏هاى قدیم وجود داشت، می‏نشست و چند دقیقه رفع خستگى مى‏كرد، در همان حال كتاب را باز كرده و مطالعه می‌کرد.

او پیوسته مطالعه مى‏كرد و تحصیل علم و معرفت را بر هر چیز حتى عبادت ترجیح مى‏داد؛ چنانچه در ایام ماه مبارک رمضان ‌که در مدرسه صدر امامت می‌نمود، بین الصلاتین به‌جای تعقیب و دعا، به مطالعه مشغول می‌شد.

وی در نهایت استغناء و بزرگ طبعى زندگى می‌نمود. منزل او یكى از حجره‏هاى مدرسه صدر بود، سادگى و قناعت و زهد در زندگى او بسیار مشاهده مى‏شد و اعتنایى به قیود و تعینات نداشت».[۸]

پانویس

  1. کتاب «مجتهد نجف ­آبادی»، ص 94.
  2. بزم قدسیان، ص 173.
  3. ستارگان درخشان حوزه علمیّه اصفهان، ص 124.
  4. فطرت بیدار زمان، ص 44 ـ 45.
  5. ستارگان درخشان حوزه علمیّه اصفهان، ص 176 ـ 178.
  6. همان، ص 158.
  7. همان، ص 251.
  8. بزم قدسیان، ص 111 ـ 112. برگرفته از کتاب سیمای صالحان، ص 273-280.