این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «طالب اصفهانی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
'''طالب اصفهانی''' معروف به «بابا طالب» از شعراء و ادبای اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری.
'''طالب اصفهانی''' معروف به «بابا طالب» از شعراء و ادبای اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری است.


=='''معرفی'''==
=='''معرفی'''==
سطر ۲۹: سطر ۲۹:


=='''پانویس'''==
=='''پانویس'''==
<br />
[[رده:اعلام اصفهان، ج3]]
[[رده:اعلام اصفهان، ج3]]
[[رده:مرداد ماه 1401]]
[[رده:مرداد ماه 1401]]
سطر ۳۵: سطر ۳۴:
<references />
<references />


== '''منبع''' ==
=='''منبع'''==
برگفته از کتاب: '''[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386ش.'''
برگفته از کتاب: '''[[سید مصلح الدین مهدوی|مهدوی]]، [[اعلام اصفهان]]، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386ش.'''

نسخهٔ ‏۲۴ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۰:۵۶

طالب اصفهانی معروف به «بابا طالب» از شعراء و ادبای اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری است.

معرفی

سالها در اصفهان بوده و در لباس فقر و درویشی روزگار می گذراند. بالاخره به سفر پرداخته و به کشمیر رفته و به خدمت یوسف شاه والی کشمیر در آمده و از لباس درویشان خارج شد. پس از حمله جلال الدّین اکبر، پادشاه هند به کشمیر و سقوط حکومت آنجا، به درباه اکبر شاه راه یافته و نزد او احترام و اعتبار بسیار یافت، تا جایی که به عنوان ایلچی گری و سفارت از طرف اکبر شاه نزد حاکم تبّت رفت و پس از مراجعت رساله «غرائب و نوادر تبّت» را نوشته و به ابوالفضل علامی داد که عینا در کتاب «اکبرنامه» درج گردید.

بابا طالب در اواخر عمر به همراه فرزندانش در کشمیر زندگی می کرد تا اینکه در سال 1032ق وفات یافته و در محلّه باباپوره کشمیر نزدیک مزار بابا خلیل مدفون شد.

او در شعر و ادب مهارتی به سزا داشت و در هند با دانشمندان و شاعران پارسی گوی آنجا همچون فیضی دکنی، ابوالفضل علّامی، حکیم ابوالفتح، مولانا نظیری، مولانا قاسم کاهی و دیگران مصاحبت و مجالست داشت. نمونه ای از اشعارش ضمن مجموعه ای در کتابخانه بادلیان موجود است و میکروفیلم آن به شماره 1221 در کتابخانه مرکزی دانشگاه طهران وجود دارد.

از اشعار اوست:

به مهر اهل وفا عهد بسته می آیی

بیا بیا که به دلها نشسته می آیی

گلم به دامن و شوقم به خرمن ست

که تو شکفته چون گل و خندان چو پسته می آیی

رباعی

غمنامه من نخوانی و کهنه شود

مهجوری من ندانی و کهنه شود

دیر آمدنت مباد کاین زخم فراق

ترسم که تو دیر مانی و کهنه شود[۱] [۲]

پانویس

  1. تذکره خلاصه الاشعار، (بخش اصفهان)، صص 376-380؛ کاروان هند، ج1، صص 783-788؛ تذکره غنی، ص82؛ تذکره روز روشن، ص493؛ تاریخ نظم و نثر، ص431.
  2. اعلام اصفهان، ج3، ص 544-543.

منبع

برگفته از کتاب: مهدوی، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، 1386ش.