این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید سید عبدالمجید صفوی»
Sab00riyan (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'کتاب[[شاهدان' به '[[کتاب شاهدان') برچسب: واگردانی دستی |
جز (اصلاح لینک) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایششده توسط ۶ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت= ۱۳۶۲/۵/۱۸|مکان درگذشت= مهران-عمليات والفجر۳|پدر= شهاب|تاریخ تولد= ۱۳۴۰|مکان تولد= اصفهان|از دانشگاه= حوزه علميه قم|مدفن= گلستان شهدای اصفهان|عرض_تصویر=170|تصویر=A-safavi.jpg}} | {{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت= ۱۳۶۲/۵/۱۸|مکان درگذشت= مهران-عمليات والفجر۳|پدر= شهاب|تاریخ تولد= ۱۳۴۰|مکان تولد= اصفهان|از دانشگاه= [[حوزه علمیه قم|حوزه علميه قم]]|مدفن= گلستان شهدای اصفهان|عرض_تصویر=170|تصویر=A-safavi.jpg}} | ||
{{قلم رنگ۱|قرمز| |شهید}} '''عبدالمجید صفوی(شمس)''' پانزدهم شهریور ۱۳۴۰، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش آقا شهاب، روحانی بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا [[مقاطع تحصیلی حوزه های علمیه|سطح مقدمات]] پرداخت. از سوی مرکز اعزام روحانی در جبهه حضور یافت. هجدهم مرداد ۱۳۶۲، با سمت مبلغ در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است. <ref>واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرهنگ اعلام شهدای روحانی، ص ۴۵۵.</ref> | |||
== | ==زندگینامه== | ||
سيد عبدالمجيد در خانواده | سيد عبدالمجيد در خانواده ای روحانی و پر نجابت به دنيا آمد، دوران [[طلبگی]] اش را در مدرسه حقانی شروع كرد و بعد به مدارس حجتيه و فيضيه رفت و تحصيلاتش را ادامه داد. در دوران مبارزات ملّت بزرگ ايران عليه رژيم منحوس شاهنشاهی، واسطه خوبی بين شهر قم و شهرهای ديگر مثل اصفهان شده بود. | ||
مادرش میگفت: | |||
== | "در اواخر ماه مبارك رمضان گويی بشارتی به او رسيد و در رؤيا شهادت برايش نمودار گرديد. به همين خاطر چندی پس از ماه رمضان عازم جبهه شد، آن هم باشتاب و بی تأمل كه ديگر آرام نگرفت تا به شهادت نايل شد." | ||
اين شهيد بزرگوار پس از شركت در عمليات والفجر، خاك آلود از خط مقدم بر می گردد، به حمام می رود، خود را شستشو می دهد و در حالی كه از حمام خارج می شود فردی می رسد و سراغ گروه های عازم به خط مقدم را می گيرد و می گويد ما گروهی هستيم كه وسيله نقليه داريم ولی راننده نداريم. سيد عبد المجيد عمامه را بر می دارد لباس رزم می پوشد و می گويد من هستم و همان رفتنش منتهی به شهادت او و لقای پروردگارش می شود. <ref>کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، شاهدان روحانی ، ص ۱۱۵.</ref> | |||
==پانویس== | |||
<references /> | <references /> | ||
==منابع== | |||
*واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرهنگ اعلام شهدای روحانی: به همراه زندگينامه شهدای روحانی، قم: معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی امام زاده شاه جمال ، ۱۳98. | |||
*کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، [[شاهدان روحانی (کتاب)|شاهدان روحانی: یادنامه کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان]]، اصفهان: وسپان، 1388. | |||
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | [[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | ||
[[رده:شهدای حوزه علمیه قم]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۰۷
شهید سید عبدالمجید صفوی | |
---|---|
![]() | |
زادهٔ | ۱۳۴۰ اصفهان |
درگذشت/شهادت | ۱۳۶۲/۵/۱۸ مهران-عمليات والفجر۳ |
مدفن | گلستان شهدای اصفهان |
محل تحصیل | حوزه علميه قم |
والدین |
|
شهید عبدالمجید صفوی(شمس) پانزدهم شهریور ۱۳۴۰، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش آقا شهاب، روحانی بود و مادرش صدیقه نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح مقدمات پرداخت. از سوی مرکز اعزام روحانی در جبهه حضور یافت. هجدهم مرداد ۱۳۶۲، با سمت مبلغ در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است. [۱]
زندگینامه
سيد عبدالمجيد در خانواده ای روحانی و پر نجابت به دنيا آمد، دوران طلبگی اش را در مدرسه حقانی شروع كرد و بعد به مدارس حجتيه و فيضيه رفت و تحصيلاتش را ادامه داد. در دوران مبارزات ملّت بزرگ ايران عليه رژيم منحوس شاهنشاهی، واسطه خوبی بين شهر قم و شهرهای ديگر مثل اصفهان شده بود.
مادرش میگفت:
"در اواخر ماه مبارك رمضان گويی بشارتی به او رسيد و در رؤيا شهادت برايش نمودار گرديد. به همين خاطر چندی پس از ماه رمضان عازم جبهه شد، آن هم باشتاب و بی تأمل كه ديگر آرام نگرفت تا به شهادت نايل شد."
اين شهيد بزرگوار پس از شركت در عمليات والفجر، خاك آلود از خط مقدم بر می گردد، به حمام می رود، خود را شستشو می دهد و در حالی كه از حمام خارج می شود فردی می رسد و سراغ گروه های عازم به خط مقدم را می گيرد و می گويد ما گروهی هستيم كه وسيله نقليه داريم ولی راننده نداريم. سيد عبد المجيد عمامه را بر می دارد لباس رزم می پوشد و می گويد من هستم و همان رفتنش منتهی به شهادت او و لقای پروردگارش می شود. [۲]
پانویس
منابع
- واحد تحقیقات امام زاده شاه جمال با همكاری سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران، فرهنگ اعلام شهدای روحانی: به همراه زندگينامه شهدای روحانی، قم: معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگی امام زاده شاه جمال ، ۱۳98.
- کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، شاهدان روحانی: یادنامه کنگره شهدای طلبه و روحانی استان اصفهان، اصفهان: وسپان، 1388.