این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «نجمالدین فاضل نوری»
Kh1.ghasemi (بحث | مشارکتها) |
|||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
وی در روز پنجشنبه دهم شوال سـال 1310 قمرى در اصفهان ديده به جهان گشود.تحصيلات خود را در اصفهان به پايان رسانيد و در علم فقه و دروس حوزه چنان پيشرفت نمود كه از برخى مراجع تقليـد مفتخر به دريافت اجازه روايت و اجتهاد شد. | وی در روز پنجشنبه دهم شوال سـال 1310 قمرى در اصفهان ديده به جهان گشود.تحصيلات خود را در اصفهان به پايان رسانيد و در علم فقه و دروس حوزه چنان پيشرفت نمود كه از برخى مراجع تقليـد مفتخر به دريافت اجازه روايت و اجتهاد شد. | ||
پس از فوت پدرش در سال 1342 امامت مسجد دروازه نـو مسـتقلا بـه ايشـان محول گرديد.[[سید مصلح الدین مهدوی |مرحوم مهدوى]] مینويسد:<blockquote>در زمان پدرش نيز گاهى اقامهى جماعت و منبر وعـظ و ارشاد داشت. در پى دستور رضاخان در اجـراى قانون اتّحاد شكل لباس او نيز بـه اجبـار تغييـر لباس داد و شغل سردفتر اسناد رسمى را برگزيد.</blockquote>مرحوم مهدوى اين تغيير لباس را صرفاً ظـاهرى میداند و مىنويسد:<blockquote>از حيث اخلاق و عقايد تغييرى در وى ظاهر نشد و با عرفا و صوفيه معاشرت تام داشت و بـه آنان معتقد بود.</blockquote>از شرح حالى كه مرحوم مهدوى در تذكره براى او نوشته اسـت چنـين برداشـت مىشود كه جدا شدن او از جمع و لباس روحانيت موجب انزواى او مـى گـردد . اما عدهاى از جوانان كه به اطلاعاتى اجمالى از او پى بـرده بودنـد محضـرش را مغتـنم مىشمارند و جلساتى را با موضوع اصول عقايـد و غيـره در برخـى شـب هـا برپـا مىنمايند و از علم او بهرهمند مىگردند. مهدوى مـى نويسـد<span> </span>:<blockquote>فاضـل نـورى در ايـام جوانى علاوه بر آنكه شعر مىگفت به انجمن ادبى مرحوم شيدا نيـز مـى رفـت لكـن اكنون تقريباً منزوى است و با اشخاص كمتر مراوده و معاشرت دارد. | پس از فوت پدرش در سال 1342 امامت [[مسجد دروازه نـو]] مسـتقلا بـه ايشـان محول گرديد.[[سید مصلح الدین مهدوی |مرحوم مهدوى]] مینويسد:<blockquote>در زمان پدرش نيز گاهى اقامهى جماعت و منبر وعـظ و ارشاد داشت. در پى دستور رضاخان در اجـراى قانون اتّحاد شكل لباس او نيز بـه اجبـار تغييـر لباس داد و شغل سردفتر اسناد رسمى را برگزيد.</blockquote>مرحوم مهدوى اين تغيير لباس را صرفاً ظـاهرى میداند و مىنويسد:<blockquote>از حيث اخلاق و عقايد تغييرى در وى ظاهر نشد و با عرفا و صوفيه معاشرت تام داشت و بـه آنان معتقد بود.</blockquote>از شرح حالى كه مرحوم مهدوى در تذكره براى او نوشته اسـت چنـين برداشـت مىشود كه جدا شدن او از جمع و لباس روحانيت موجب انزواى او مـى گـردد . اما عدهاى از جوانان كه به اطلاعاتى اجمالى از او پى بـرده بودنـد محضـرش را مغتـنم مىشمارند و جلساتى را با موضوع اصول عقايـد و غيـره در برخـى شـب هـا برپـا مىنمايند و از علم او بهرهمند مىگردند. مهدوى مـى نويسـد<span> </span>:<blockquote>فاضـل نـورى در ايـام جوانى علاوه بر آنكه شعر مىگفت به انجمن ادبى مرحوم شيدا نيـز مـى رفـت لكـن اكنون تقريباً منزوى است و با اشخاص كمتر مراوده و معاشرت دارد. | ||
<ref>مهدوى، تذكره شعراى معاصر اصفهان، صص2 ـ 500.</ref></blockquote>وى منظومهاى در توحيد سروده و ديوان اشعارى با تخلص نجم دارد.<ref>مهدوى، تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در و قرن اخير، ج2 ،ص348.</ref> | <ref>مهدوى، تذكره شعراى معاصر اصفهان، صص2 ـ 500.</ref></blockquote>وى منظومهاى در توحيد سروده و ديوان اشعارى با تخلص نجم دارد.<ref>مهدوى، تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان در و قرن اخير، ج2 ،ص348.</ref> | ||
نسخهٔ ۲۲ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۳۲

نجمالدين فاضل نورى فرزند حاج ميرزا بهاءالدين نورى، متخلّص به نجم و ملقّب به نجمالشريعه عالم فاضـل و اديب شاعر اصفهانی قرن چهاردهم قمری است.
زندگی نامه
وی در روز پنجشنبه دهم شوال سـال 1310 قمرى در اصفهان ديده به جهان گشود.تحصيلات خود را در اصفهان به پايان رسانيد و در علم فقه و دروس حوزه چنان پيشرفت نمود كه از برخى مراجع تقليـد مفتخر به دريافت اجازه روايت و اجتهاد شد.
پس از فوت پدرش در سال 1342 امامت مسجد دروازه نـو مسـتقلا بـه ايشـان محول گرديد.مرحوم مهدوى مینويسد:
در زمان پدرش نيز گاهى اقامهى جماعت و منبر وعـظ و ارشاد داشت. در پى دستور رضاخان در اجـراى قانون اتّحاد شكل لباس او نيز بـه اجبـار تغييـر لباس داد و شغل سردفتر اسناد رسمى را برگزيد.
مرحوم مهدوى اين تغيير لباس را صرفاً ظـاهرى میداند و مىنويسد:
از حيث اخلاق و عقايد تغييرى در وى ظاهر نشد و با عرفا و صوفيه معاشرت تام داشت و بـه آنان معتقد بود.
از شرح حالى كه مرحوم مهدوى در تذكره براى او نوشته اسـت چنـين برداشـت مىشود كه جدا شدن او از جمع و لباس روحانيت موجب انزواى او مـى گـردد . اما عدهاى از جوانان كه به اطلاعاتى اجمالى از او پى بـرده بودنـد محضـرش را مغتـنم مىشمارند و جلساتى را با موضوع اصول عقايـد و غيـره در برخـى شـب هـا برپـا مىنمايند و از علم او بهرهمند مىگردند. مهدوى مـى نويسـد :
فاضـل نـورى در ايـام جوانى علاوه بر آنكه شعر مىگفت به انجمن ادبى مرحوم شيدا نيـز مـى رفـت لكـن اكنون تقريباً منزوى است و با اشخاص كمتر مراوده و معاشرت دارد. [۱]
وى منظومهاى در توحيد سروده و ديوان اشعارى با تخلص نجم دارد.[۲]
وى در روز جمعه 23 بهمن سال 1349 برابر با 15 ذىالحجه سال 1390 قمرى فوت و در تكيه بابا ركنالدين به خاك سپرده شد.
از اشعار اوست :
تو را نجم اندر ايـن عـالم نگـاهى زان نگـارت بـس | نگـو از رونـق افتـاد اســت و كاسـد گشــته بـازارم | |
*** |
همه شب تا به سحر چشم بـه انجـم بگشـايم | تا ببينم رخ همچـون قمـرت گـاه بـه گـاهى | |
هركه در ميكده از مهر نهـد سـر بـه حقيقـت | عاقبت كوكب بخـتش بـه در آيـد ز سـياهى | |
نجم عاشق شـده بـر روى نكويـان و نـدارد | غيـــر آه دل پـــردرد و رخ زرد گواهی[۳] |
پانویس
منبع
برگرفته از کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، پژوهش و تألیف علیرضا لطفی(حامد اصفهانی)،اصفهان:سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390. ص 652