این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
سید اسدالله شفتی
حاج سیّداسداللّه بیدآبادی فرزند حاج سیّدمحمّدباقر حجّت الاسلام شفتی، عالم فاضل، زاهد متّقی، ادیب محقّق و مجتهد مدقّق، در سال 1227ق در اصفهان متولّد شده، و نزد پدر بزرگوار خود، و سپس در نجف اشرف، نزد آقاسیّدابراهیم قزوینی صاحب ضوابط، آقا شیخ محمّدحسین نجفی صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، شیخ نوح جعفری نجفی به تحصیل پرداخته، و از آنان اجازه روایت و اجتهاد دریافت نموده است. ازمشایخ روایت ایشان ملاّاحمد تربتی خراسانی است.
زندگی نامه
ایشان از نوجوانی تا سال 1260ق در عتبات عالیات به تحصیل پرداخته، و در این سال به ایران بازگشته، و به جای پدر به تدریس و مرجعیّت امور شرعی پرداخته [است].
وی اوقات خود را صرف تحقیق و تألیف و مطالعه کتب می نمود.
خدمات اجتماعی
ایشان خدمات اجتماعی ارزنده ای داشته، و آثار باقیه بسیار به جای نهاده که از آن جمله است:
تأمین آب آشامیدنی نجف اشرف؛
بنای غسّال خانه در نجف اشرف؛
تعمیر مسجد سهله در کوفه؛
تعمیر مدرسه درکوشک؛
و تکمیل بنای مسجد سیّد در اصفهان.
شورش اصفهان
از وقایع زمان ایشان، شورش اصفهان در سال های 1265 و 1266 در ابتدای سلطنت ناصرالدّین شاه است. پس از زدوخورد بسیار بین طرفین، و کشتار و خرابی بسیار در اصفهان، جمعی از علمای اصفهان، ازجمله حاج سیّداسداللّه بیدآبادی، ملاّحسن نوری و میرزا محمّد نوّاب لاهیجی برای وساطت نزد شاه، و پایان دادن به غائله، راهی تهران شدند که در منطقه مورچه خورت، قوای دولتی تحت اختیار حاکم اصفهان غلام حسین خان سپهدار و به فرماندهی کیکاووس میرزا قاجار بر سر مهاجرین تاخته، به ضرب و شتم آنان پرداخته، و آنان را به زنجیر کشیده، به اصفهان آوردند. پس از این قضایا حاج سیّداسداللّه به عتبات عالیت مهاجرت کرد، و حدود سه سال در نجف اشرف مقیم شد، و سپس به اصفهان آمد.
مقام سید نزد بزرگان
عموم مؤلّفین که شرح حال وی را متذکّر شده اند، مقام زهد و عبادت و تقوای او را ستوده اند.
میرزا محمّد تنکابنی در قصص العلماء می نویسد: «در ابکاء و خوف حضرت قهّار، مانندی برای او نیست».
خوشنویسی
حاج سیّداسداللّه علاوه بر محاسن و مناقب علمی و اخلاقی، از حُسن خط نیز برخوردار بوده، و آثاری به یادگار گذاشته که از آن جمله است: خطوط کتیبه داخلی بقعه پدر بزرگوار خود در مسجد سیّدکه گچ بری شده است. قطعه ای از خطّ نستعلیق ایشان نیز در اختیار مرحوم مهدی بیانی بوده است. ایشان در سال 1290ق به قصد زیارت اعتاب مقدّسه، از اصفهان حرکت نموده، در مسیر راه، در شب یک شنبه سلخ جمادی الثّانیه این سال در منزل کرند از توابع کرمانشاه وفات یافت. جنازه به نجف اشرف منتقل، و در اتاق سمت راست وارد شونده به صحن مطهّر حضرت علی علیه السلام از درب قبله، مقابل قبر حاج شیخ مرتضی انصاری مدفون گردید. مادّه تاریخ ایشان را سیّدجعفر حلّی در ضمن قصیده ای گوید:
«اسداللّه بمثوی اسداللّه توسّد»: 1290
آثار
کتب زیر از تألیفات او است، و نویسنده در کتاب بیان المفاخر، مفصّل به شرح موضوع و نسخه های آن پرداخته ام:
1. الاجازه الامامه لصلاه الجمعه؛
2. رساله در امامت ؛
3. رساله در احکام وضعیّه؛
4. رساله در ارث زوجه؛
5. رساله در تجوید؛
6. رساله در تقدیر؛
7. رساله در تقلید؛
8. حاشیه بر سیوطی؛
9. رساله در حبوه؛
10. حواشی بر تحفه الابرار؛
11. حواشی بر نخبه حاجی کلباسی ؛
12. کتابی در رجال؛
13. رساله ای در رخصت و عزیمت ؛
14. رساله در سبب و مانع ؛
15. رساله در شبهه محصوره و غیر محصوره؛
16. شرح زیارت عاشورا ؛
17. شرح شرایع الاسلام ؛
18. رساله عصیریّه؛
19. رساله عملیّه؛
20. کتاب الغیبه فی حکم الاغتیاب؛
21. کتاب الفقه الاستدلالی؛
22. مستخرجات الطّرائف؛
23. رساله در معرفه التّکالیف ؛
24. مناسک حج؛
25. مناقب الائمّه علیهم السلام؛
پانویس
- ↑ احوال و آثار خوشنویسان، صص9 10؛ بیان المفاخر، ج2، صص244 351؛ دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج1، صص253 254؛ رجال اصفهان یا تذکره القبور، ص148؛ زندگانی و شخصیّت شیخ انصاری، ص190؛ شرح حال رجال ایران، ج1، ص115؛ الکرام البرره، ج1، ص124؛ فواید الرّضویه، ج1، ص42؛ لباب الالقاب، ص71؛ ماضی النّجف، ج3، ص13؛ معارف الرّجال، ج1، ص94؛ مکارم الآثار، ج3، ص836؛ هدیه الاحباب، ص140؛ تاریخ اصفهان و ری، صص262 279؛ آثار ملّی اصفهان، ص192؛ احسن الودیعه، ج1، ص78؛ تاریخ اصفهان، جابری، صص305 306؛ ریحانه الادب، ج2، ص26؛ لغت نامه دهخدا، ذیل «اسداللّه»، ص2264؛ معجم المؤلّفین، ج2، ص242؛ اعیان الشّیعه، ج11، ص109؛ الکنی والالقاب، ج2، ص174؛ معجم رجال الفکر و الادب، ص35؛ الذّریعه، ج13، ص307 و ج11، ص212 و ج16، ص75 و ج10، ص95 و ج22، ص320.
- ↑ اعلام اصفهان، ج1 ، ص 519-521.
منبع
برگرفته از: اعلام اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1386.