این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

سید مسیح بن ابراهیم تویسرکانی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۰۳:۵۵ توسط Kh1.fa.alizadeh (بحث | مشارکت‌ها) (ایجاد کلی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

میرزا مسیح تویسرکانی(۱۲۵۹ش-۱۳۵۱ش) ادیب و فاضل، نویسنده و روزنامه نگار، مبارز و از بانیان مشروطیت. فرزند سیدابراهیم تویسرکانی از شخصیت های متدین و مبرز تویسرکان در این شهر متولد شد.

زندگینامه

اندیشه های تویسرکانی را در چند بُعد و زمینه می توان بررسی کرد:ابتدا شخصیت دینی و اعتقادی اوست. او در دامن خانواده ای متدیّن به دین اسلام رشد نمود و در جامعه ای زندگی می کرد که خواهان اجرای اوامر الهی در آن بود. لذا قوه دینی و متدینین به آن را در پیشرفت مسلمانها و نجات آنان از جهل، بسیار با اهمیت می داند.

تحصیلات

وی تحصیلات مقدماتی را در شهر خود سپری نمود و پس از آن روانه شهر اصفهان شد تا علوم معقول و منقول را در این شهر بیاموزد.چندی نگذشت که در زمره شاگردان مرحوم آخوند ملامحمدکاشی، معروف به آخوند کاشی قرار گرفت و از محضر ایشان بهره های وافر برد.

جایگاه

جایگاه علمی

او در کسب علوم، بویژه حکمت و ریاضی زحمت بسیار کشید.[۱]

دیگر مطالبی که در باب تفکرات تویسرکانی می توان افـزود، اینکه تسلـط او بـر دیدگاه های فلسفی غرب و احاطه بر موضوعهای تاریخ اروپا، موجب گردیده که بسیار روشن بینانه و خردانگارانه عمل کند و دیدگاه های خود را در مقالات مختلف روزنامه اش به چاپ بـرسانـد. او نکـات بسیـار آمـوزنـده و مفیـد از قیاسهای آزادی خواهان و حریت طلبان فرانسوی و عثمانی مطرح می کند که نمایانگر ژرف نگری و تسلط اوست.

البته، نقاط ضعف و ایرادهایی نیز در روزنامه و نوشته های تویسرکانی یافت می شود. با این حال، نوشته های او به زعم بسیاری قابل بررسی و تأمل بوده؛ حتی مقالات تند و انتقادی او مورد پسند گروهـی واقع نمی شد، اما در مجموع می توان چنین نوشت که چون هدف تویسرکانی برقراری آزادی و عدالت و رفاه مردم بوده، سعی و تلاش او قابل تحسین است.

جایگاه اجتماعی

وی در عنفوان جوانی بود که شهره شد و اداره اوقاف وقت از او دعوت به همکاری نمود. خدمات شایان تویسرکانی به این اداره چنان بود که از او به عنوان «امین اوقاف اصفهان» یاد می کردند و همین امر باعث شد در سالهای ۱۳۲۵ق او را از اصفهان به یزد فرا خوانند و سرپرستی و ریاست کل امور معارف و اوقاف یزد را به او بسپارند.[۲]

در سالهای پر تپش مشروطه خواهی در ایران که ۲۶ سال بیشتر نداشت، در زمره فعالان سیاسی قرار گرفت و در به ثمر رساندن مشروطه از هیچ کوششی دریغ نکرد. بعد از تأسیس مجلس و برپایی مشروطیت، خدمات خود را در آگاهی و شناخت به مردم از طریق روزنامه ادامه داد و در سال ۱۳۲۶ق روزنامه ناقور را در اصفهان منتشر کرد، اما روزنامه او دوام چندانی نداشت.

بعد از آن وارد « تشکیلات جدید اداره فرهنگ شد»[۳] و تا پایان نیز در همین راه ماند.

جایگاه سیاسی

او قوه سیاسی دین را محکمترین بعد دایره فهم مسمانان قلمداد می کند. او عقیده دارد:«قوت دین بسته به قوت متدینین است و قوه متدینین نیز همان قوه سیاسی است که در این قرون از دایره فهم مسلمانان بیرون ماند، پس باید در عظمت از دست رفته کوشید.»[۴]

لاجرم قوه سیاسی یک مذهب خرد شد، پیروان آن مذهب هم به فاصله بسیار کم پراکنده و معدوم شده اند و یا در کثرت و عظمت دیگران محلول و مضمحل گشتند» حال تدبیر لازمی که برای حفظ این قوه و به کمال رسیدن این نقصان پیشنهاد می کند:«چاره این درد است و دوای این مرض منحصر است به تأسیس مشروطه».[۵]

آثار و فعالیت ها

آثار مکتوب

روزنامه ناقور و میرزامسیح تویسرکانی: از روز ۲۳ جمادی الاول ۱۳۲۶ق که محمدعلی شاه، مجلس را به توپ بست، تا ۲۷ جمادی الثانی ۱۳۲۷ق که او به سفارت روس در زرگنده پناهنده شد؛ یعنی در مدت سیزده ماه و چند روز، وضعی که بر ایران حکم فرمابود، حاکمیت استبداد و محو تمامی روزنه های امید و آزادی بود.

تعطیلی مجلس چیزی از علایم و ظواهر حکومت مشروطه را در امور مملکتی بر جای نگذاشت. از آن جمله روزنامه ها بود که در هفت ماه از این مدت به طور کامل به تعطیلی کشیده شد.

پس از این مدت، رفته رفته بعضی از روزنامه ها شروع به کار کردند و بعضی دیگر، همچون ناقور تازه تأسیس شدند.

این روزنامه در اصفهان به مدیریت میرزا آقا مسیح تویسرکانی در ۲۱ ذی القعده ۱۳۲۶ق منتشر شد.

وفات

میرزامسیح گرچه عمر نسبتاً کوتاهی داشت، ولی سرشار از خدمت و صداقت به میهن و مملکت بود. سرانجام او در سال ۱۳۵۱ش[۶] در اصفهان به رحمت ایزدی پیوست و او را در جوار استادش، مرحوم آخوند کاشی، در تکیه ملک(گلستان شهدا) تخت فولاد به خاک سپردند.[۷]

پانویس

  1. گزی،رجال اصفهان یا تذکره القبور،ص۲۳۴
  2. صدر هاشمی،تاریخ جراید و مجلات ایران،ج۴،ص۲۵۳
  3. گزی،رجال اصفهان یا تذکره القبور،ص۲۳۴
  4. روزنامه ناقور،ش۱۹،ص۱
  5. روزنامه ناقور،شماره۱۹،ص۱
  6. صاحب تذکره القبور، وفات او را ۱۳۵۴ق دانسته است، ص۲۳۴.
  7. مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد، دانشنامه تخت فولاد، ج1، صص۴۰۰-۴۰۲

منبع

  • مجموعه فرهنگی و مذهبی تخت فولاد: زيرنظر اصغر منتظرالقائم، دانشنامه تخت فولاد اصفهان، ج۱، اصفهان: سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، ۱۳۸۹.