این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

ابوالقاسم اسماعیل بن عباد

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ابوالقاسم اسماعیل بن عباد، معروف به صاحب بن عباد در سال 326 هـ.ق دیده به جهان گشود. [۱]وی در اصطخر فارس متولد شد. [۲]

عبدالحسین زرینکوب مینویسد: «به احتمال قوی صاحب در اصطخر فارس متولد شد، اما در طالقان و اصفهان نشو و نما یافت و به اصفهان همچون موطن و منشأ خویش مینگریست.»[۳] .]برخی نیز محل تولد صاحب را طالقان از توابع اصفهان دانستهاند. [۴]



صاحب بن عباد.jpg

دیباچه

اسماعیل بن عباد، یکی از وزرای لایق،باکفایت،بخشنده، بلندنظر و عظیم الشأن بوده و توفیق یافته بود، بدنبال کوششهای موفق و نشأت گرفته از لیاقت و کاردانی، لقب کافی الکفاه(سرآمد اهل کفایت)را بخود اختصاص دهد و بعنوان یکی از بزرگترین چهره های وزارت در طول تاریخ ایران بشمار آید و این یک بعد از شخصیت او بود.ولی همین انسان برجسته،دارای شخصیتی فقهی، کلامی، لغوی، ادبی و....(و در یک کلام،شخصیتی علمی)نیز بوده است.

فعالیتهای علمی

ابن عباد،دارای تسلط،بر علوم گوناگونی بوده که شمارۀ آنها به ده علم می رسد که عبارتند از 1-تفسیر 2-فقه و حدیث 3-کلام(عقائد) 4-لغت 5-نحو 6-صرف 7-عروض 8-نقد ادبی 9-تاریخ و رجال 10-طب.

و در همان زمینه،کتابهای فراوانی تألیف نموده است که شمارۀ آنها به بیش از سی عدد،میرسد و هم اکنون پانزده عدد از آنها موجود می باشد و از بقیۀ آنها تنها نامی در تاریخ مانده و خود آنها در حوادث تاریخی،از بین رفته است.


اساتید

1- ابوالفضل محمدبن حسین معروف به ابن عمید، وزیر رکن الدوله

ابن عمید به صاحب عالقمند بود و در دیوان وزارت خود، همواره وسایل ارتقای او را فراهم میساخت، تا اینکه در سال 360هـ.ق او را به وزارت مؤیدالدوله، که در عهد پدرش رکن الدوله، امارت اصفهان را بر عهده داشت، برگزید. [۵]

حوزۀ درسی صاحب بن عباد

در مجلس درس صاحب،آنقدر جمعیت حاضر میشد که بنا بنقل مجمع البحرین از شهید ثانی،شمارۀ مستمعین،باندازه ای بود که صدای صاحب،بآنها نمیرسید و برای املاء درس او،شش نفر واسطه بوده اند که آنرا به شاگردان برسانند.[۶]

و در ارشاد کوپائی نقل میکند که عدۀ شاگردان هیچ حوزۀ درسی،باندازۀ شاگردان صاحب نبوده است.[۷]

و در اکثر اوقات،در محضر او بسیاری از ادبا و شعراء و اهل علم،حاضر بوده و از بیانات او استفادۀ علمی مینموده اند. از ثعالبی نقل شده که:عدۀ بسیاری از شعراء و ادباء و اهل علم در اصفهان و ری و جرجان،همیشه در محضر صاحب حاضر بودند،مانند...(آنگاه نام عده ای از بزرگان را ذکر می نماید.

کتابخانۀ عظیم صاحب بن عباد

وی کتابخانۀ بزرگ و مفصلی داشته که در عظمت و گستردگی و تنوع کتابهای آن، همین بس که شمارۀ مجلدات آنرا با رقم دویست و ششهزار [۸] و بنقلی دویست و هفتاد هزار [۹] تعیین نموده اند و فهرست آنها در ده مجلد جمع آوری گردیده بوده و تنها برای حمل و جابجائی آنها،نیاز به بیش از چهار صد شتر بوده است [۱۰]

صاحب در وقتی درصدد املاء کردن حدیث برآمد،روزی طیلسان(نوعی رداء که خطیب ها و قاضی ها بر دوش می اندازند)پوشید و تحت الحنک انداخت و با لباس علماء از خانه بیرون آمد و به علمای حاضر، اظهار داشت که آیا سابقۀ مرا در علم میدانید،همه تصدیق کردند.آنگاه گفت با اینکه من، هرچه از کودکی تا امروز خرج کرده ام از اموال پدر و جدم بوده معهذا خالی از لغزش نبوده ام، من،خدا و شما را به شهادت میطلبم که از هرگناهی که مرتکب شده ام بدرگاه خدا توبه می کنم.

صاحب آنگاه خانه ای(اطاقی)را به خود اختصاص داد و نام آنرا، بیت التّوبه گذاشت و یک هفته در آن ماند،بعد از آن دستخط فقهاء را مبنی بر درستی توبه خود،دریافت داشت و پس از همۀ اینها به املای حدیث پرداخت و خلق کثیری، در مجلس املای او حاضر میشدند.[۱۱]

آری،خودش توجه داشت که مسئولیت وزارت و اشتغالات اجتماعی، شخصیتی می طلبد و تدریس و املای حدیث،شخصیتی دیگر و در نتیجه،گاه حاضر میشد،در صحنۀ تلاش و در امروزارت با تدبیری کامل و لیاقتی شایسته و کفایتی بی نظیر،و گاه ظاهر میشد در صحنۀ تدریس و تلاش علمی،با فکری قوی و تحقیقی متین و اندیشه ای ژرف نگر،در کسوت علماء و فقهاء.

و به همین جهت است که ستایش هائی که از او شده آنچنان است که اگر تنها ویژگی های مربوط به وزارت او نقل شود، انسان باور نمی کند که این ستایشها دربارۀ یک متکلم فقیه باشد، و وقتی ویژگی های مربوط به جنبۀ فقهی و کلامی و ادبی او نقل شود، گمان نمیرود که اینها مربوط به یک وزیر باشد.


دیدگاه بزرگان

مولی محمد تقی مجلسی

او از افقه فقهای امامیه(از متقدم و متأخر آنها) است و علامه و رئیس المحدثین و المتکلمین،می باشد و هراندازه از علم و فضل،مذاکره شود مقام صاحب بالاتر از آنست .[۱۲]

شیخ صدوق

در مقدمۀ عیون اخبار الرضا......تصنیف کردم این کتاب را....زیرا نیافتم چیزی را که نزد او(صاحب)،از علوم اهل بیت بهتر و باارزش تر باشد،زیرا او به ریسمان آنها چنگ زده و به ولایت آنها تمسک جسته است.[۱۳]

شیخ بهائی

مقبره صاحب بن عباد.jpg

او در شأن و مقام برابری دارد.با محمد بن مسلم ثقفی و هشام ابن حکم و زراره بن اعین و جمیل بن دراج و اشباه ایشان.[۱۴]


تشیّع صاحب

ستایش بزرگان امامیه

تشیّع صاحب،طبق گواهی اشعار و نوشته ها و موضع گیری های او،امری مسلم و روشن است و بعلاوه شخصیت شناسهای بزرگی همانند:

1-مرحوم سید رضی

2-مرحوم شیخ صدوق

3-مرحوم آخوند ملا محمد تقی مجلسی

4-شیخ بهائی

5-ابو علی،در منتهی المقال

6-شیخ حر عاملی

7-قاضی نور اللّه تستری

8-ابن شهرآشوب

9-مرحوم آخوند ملا محمد باقر مجلسی

10-صاحب روضات الجنات

11-مرحوم صدر،در کتاب تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام

12-علامه حاج آقا بزرگ تهرانی

13-مرحوم حاج شیخ عباس قمی

14-علامۀ امینی

15-شیخ عبد العزیز جواهری در آثار الشیعه الامامیه [۱۵] و ... همه او را به عنوان شیعه،آنهم با مقامات بلند ایمانی،علمی، خدماتی،مورد بزرگترین ستایشها قرار داده اند.

فضای داخلی بقعه صاحب بن عباد.jpg


اشعار

و از سوی دیگر،صاحب در حدود ده هزار شعر در فضائل اهل بیت و بیزاری از دشمنان آنها سروده است. [۱۶]

و جالب است که صاحب،بیست و هفت قصیده بسیار زیبا در شأن امام علی علیه السّلام سروده که هریکی از آنها خالی از یکی از حروف تهجی است و فقط قصیدۀ بی واو را موفق نشده بسراید و در اعیان الشیعه گوید:شاید صاحب،این رویّه را از،واصل بن عطأ،گرفته که بجهت نداشتن مخرج حرف رای(بی نقطه) اصلا این حرف را در محاورات خود بکار نمی برده است.[۱۷]

از اشعار اوست:

لو شقّ عن قلبی یری وسطه سطران قد خطّا بلا کاتب

العدل و التّوحید فی جانب و حبّ اهل البیت فی جانب

یعنی اگر دل من شکافته شود،در وسط او دیده میشود که دو سطر نوشته شده بدون اینکه کاتبی داشته باشد.

عدل و توحید در جانبی از دل من،و محبت اهل البیت،در جانب دیگر آنست.

ضریح صاحب بن عباد.jpg


نقش نگین

نقش نگین صاحب،این جمله بود علی اللّه توکّلت و بالخمس توسّلت

و نقش انگشتر دیگرش این بود: شفیع اسماعیل فی الآخره محمّد و العتره الطّاهره


برخورد مخالفین امامیه

و جالب است بدانیم که،قاضی عبد الجبار معتزلی،پس از وفات صاحب گفت: من بر جنازۀ او نماز نمی گذارم و بر او رحمت نمی فرستم چرا که او رافضی است و از این طریقه و روش،توبه نکرده است. [۱۸]

باتوجه به تمام آنچه گذشت، میتوانیم بگوئیم صاحب بن عباد در آن دورۀ تاریخ، با تمام مشکلاتی که وجود داشت و شهر اصفهان سنی نشین بود، یک حوزۀ درسی و علمی شیعی، با ویژگی های مناسب که همراه با نوعی تقیه باشد تشکیل داد، و اولین گام برای حوزۀ علمیۀ شیعه، بوسیلۀ او در اصفهان برداشته شد، و بذری که او پاشید در آینده بثمر رسید، همانطوریکه فعالیت های قاضی نور اللّه تستری شهید، در هند، اولین گام حوزه ای در آن کشور بحساب میرود و پس از او تشیع در هندوستان، رشد و گسترش زیادی،یافت.

در اینجا با اعتراف به ناتوانی در شناختن ارزشها و خدمات این بزرگمرد تاریخ تشیع،و عجز در معرفی شخصیت فوق العاده و بیرون از حد توصیف او، بحث را (در این مقوله به پایان می رسانم. [۱۹]


القاب

صاحب

علت ملقب شدن اسماعیل بن عباد به صاحب، »مصاحبت« وی با ابوالفضل بن ِ عمید بود، و او را صاحب ابن عمید یعنی همنشین ابن عمید گفتند و چون به وزارت رسید، این لقب بر او ماند. اما صابی در کتاب »التاجی« مینویسد: صاحب را از آن جهت به این لقب خواندند که از کودکی همنشین مؤیدالدوله ی دیلمی بود و مؤیدالدوله وی را صاحب نامید. [۲۰]

کافی الکفاه

این لقب را مؤیدالدوله به سبب لیاقتی که در روزگار کتابت از وی مشاهده کرد، به او اعطا کرد. [۲۱]

مسئولیتها

وزارت مؤیدالدوله

ابن عمید به صاحب عالقمند بود و در دیوان وزارت خود، همواره وسایل ارتقای او را فراهم میساخت، تا اینکه در سال 360هـ.ق او را به وزارت مؤیدالدوله، که در عهد پدرش رکن الدوله، امارت اصفهان را بر عهده داشت، برگزید. [۲۲] در سال 370هـ.ق صاحب بن عباد به خدمت عضدالدوله در نزدیک همدان آمد. عضدالدوله به استقبال وی آمد و در بزرگداشت او کوتاهی نکرد و به بزرگان و یاران خود توصیه نمود تا صاحب را احترام بسیار گذارند. ... مؤیدالدوله طی نامه ای، طولانی شدن اقامت صاحب را متذکر شده و نوشت که پس از رفتن صاحب، امور مملکتش پریشان شده است. پس از مدتی، عضدالدوله خلعتهای زیبا و اقطاعهای بزرگ و با ارزش به صاحب بخشید و او را با هدایای بسیار نزد مؤیدالدوله فرستاد . [۲۳]


سرپرستی کشور

مؤیدالدوله در سال 373هـ.ق درگذشت و صاحب بن عباد مملکت را اداره کرد تا اینکه فخرالدوله از خراسان به ری آمد و امارت را به دست گرفت.[۲۴]


وزارت فخرالدوله

بعد از درگذشت مؤیدالدوله، فخرالدوله به امارت رسید و صاحب بن عباد را در وزارت ابقا کرد. صاحب درخواست نمود او را از خدمت معاف دارد، ولی فخرالدوله که کسی را لایقتراز او نمیدید، تقاضای او را رد کرد و گفت: همچنان که سلطنت حق موروث ماست، وزارت نیز حق موروث شماست و هرکس باید حق خود را محفوظ دارد. [۲۵]

فرمانده جنگی

صاحب در سال 377 قمری به طبرستان لشکر کشید و امور این سرزمین را سروسامان داد.[۲۶] و در مقام لشکرکشی و امور جنگی و تدبیر سپاه، چنان مهارت و کاردانی از خود نشان میداد که باعث تعجب همگان میگردید؛ کمتر اتفاق افتاد که در جنگی شکست بخورد. [۲۷]


اقدامات

صاحب بن عباد در دوران مسئولیت او اقدامات مهم و تأثیرگذاری انجام داده است که می توان به این موارد اشاره نمود؛

1- فتح طبرستان

2- گماردن افراد لایق به امور مهم دیوانی

3- تلاش در جهت آبادی کشور، آسودگی رعیت ، امنیت راه ها و رونق تجارت

4- ایجاد تشکیلات منظم و دقیق از خبرگزاران و جاسوسان که از سراسر کشور که باعث می شد در اسرع وقت اطلاعات لازم را دریافت کند.

5-


  1. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از ابن اثیر، 1351 : 76
  2. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از زامباور، 1356 :326
  3. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از زرین کوب، 1368 :465
  4. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از مشکوه، 1358 : .]872
  5. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36
  6. هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123،و روضات الجنات ج 2 ص 28
  7. هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 123
  8. آل بویه و اوضاع زمان ایشان صفحۀ 534
  9. اصفهان،تألیف دکتر هنرفر صفحه 260
  10. آل بویه و اوضاع زمان ایشان صفحه 534
  11. آل بویه و اوضاع زمان ایشان ص 289 بنقل از المنتظم و معجم الادباء
  12. روضات الجنات ج 2 ص 26
  13. روضات الجنات ج 2 ص 25
  14. هدیه العباد،در شرح حال صاحب بن عباد ص 48
  15. هدیه العباد،از ص 39 تا ص 49
  16. هدیه العباد،ص 42
  17. ریحانه الادب،جلد 8 ص 93
  18. هدیه العباد،ص 99
  19. آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365
  20. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از حقیقت، 1374 :127 .]د
  21. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از حقیقت، 1374 :127
  22. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36
  23. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از ابنجوزی، 1359 : هـ.ق: 103
  24. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از مستوفی، 1339 : 417ـ416
  25. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از مهرین، 1358 :24
  26. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از خواندمیر173 :1351 ،ابن اثیر ؛119 :1317
  27. صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36، به نقل از فقیهی، 1365 :287

منابع

1- آشنائی با حوزه های علمیه شیعه در طول تاریخ، حجت موحد ابطحی، اصفهان:، حوزه علمیه اصفهان، 1365، ص 361- 365

2- مقاله صاحب بن عباد، محمد رویگر، رشد آموزش، پاییز 1388 ، شماره 36