این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

ابوالقاسم ذوقی

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو

میرزا ابوالقاسم متخلّص به "ذوقی" از شعرای اصفهان که در انواع شعر از غزل و قصیده وغیره مهارت داشت.ميرزا ابوالقاسم متخلّص به ذوقى فرزند عباس شاعر و اديب فرزانه از سـخنوران قرن چهاردهم قمرى به شمار مى آمـد . او بـرادر شـاعر معـروف حـاج محمدكاظم متخلّص به غمگين مى باشد.

زندگی نامه

پدرمیرزا ابوالقاسم آقا عباس، برادر میرزا ابراهیم ساغر، و داماد آقا غلامعلی خطّاط اصفهانی در حدود سال 1303ق درگذشته و اولادش عبارت بودند از:

1. میرزا ابوالقاسم ذوقی؛

2. حاج محمّد کاظم غمگین؛

3. محمّد کریم خوشنویس، از شاگردان سیّد علی اکبر گلستانه، متوفای 1338ق، مدفون در تخت فولاد، پدر عبدالمجید اوحدی متخلص به "یکتا" و عبدالحمید اوحدی متخلص به "شهدی".

در مقدمه ديوان غمگين آمده است: «اودر نوشــتن خــط، علـم ســياق و ادبيــات مهارت داشت و سالها در عـراق و شـيراز ساكن بود و بـا ادبـا و فضـلاى آن دوران همنشـين بـود و آوازه شـعر و ادب او بـه جاهاى بسيارى رسيده بود. در انواع سخن به ويژه غزل و قصيده مهارت داشت.»1

برادرش همچنین نگاشته است: "نام سامی آن جناب، میرزا ابوالقاسم، المتخلّص به "ذوقی" در بدایت سنّ چهار سالگی به دبستان تعلیم و تعلّم تشریف فرما شدند. قلیل زمانی بر امثال و اقران تفوّق گرفته و گوی مسابقت از همگنان به مضمار قوه ادراک و فهم ربود. رفته رفته در مراحق و بلوغ پا به مدارج علوم گذارد و صعود فرمود به معارج علوم؛ درجه کمال به نحوی بالا گرفته که احدی از فضلا و ادبا انکار از فضایل و فواضل آن جناب نداشتند.

در علم خط و سیاق به اعلی درجه و شهره آفاق و در طلاقت لسان و بیان، ثانی حسّان؛ در شعر و شاعری منظوماً و منثوراً تالی امرؤ القیس.

به واسطه جودت ذهن و ذکاء و فهم ادراک، جلاء وطن مألوف نمود.

چندی در عتبات رفیع الدرجات در سده سنیّه عرش اشتباه ائمه اطهار سلام اللّه علیهم کسب فیوضات باطنی و معنوی نموده، بعد از اجازه مرخص شده، به اصفهان عودت نمود.

به واسطه استماع این که خطّه شیراز ساحتی دارد خوش آب و هوا و مخلوقی خوش مشرب و صفا، عزم آن صفحه دلگشا فرموده، مدتی در آن مرز و بوم در باغات و بساتین آن حدود، با فضلا و ادبا و شعرای فصیح النطق و شیرین کلام، طرح دوستی و مرافقت انداخته، مجلس فضل و دانش را گسترده، داد سخنوری و التهاب دانش را از مکمن غیب به عرصه بروز و ظهور آورده، مورد الطاف و نوازش شاهزاده شعاع السلطنه حکمران فارس و مضافات گردیده، آنچه حضرت شاهزاده شایسته تعظیم و تکریم است در حقّ آن فاضل یگانه به جای آورده؛ دانشمندان فارس صیت خوش بیانی و طلاقت لسانی آن وحید دوران و فرید آفاق را مغتنم دانسته، علی التوالی در محفل ستوده خصلت آن جناب، اکتساب فضایل و فواضل و قواعد نثر و نظم را تحصیل نموده و هر زمان در بقعه حافظیه افاض اللّه علیه شآبیب الغفران و همچنین در مقبره افصح المتکلمین و برهان الواصلین و شمع چراغ وحدت و توحید شاهچراغ و در مرقد شریف شیخ المشایخ فصیح البیان و علوّ الشأن شیخ سعدی، به مجاهدات نفسانی اشتغال ورزیده.

بعد از زمانی به تقاضای الفت امّی و واسطه مکاتبات و مرابطات، اطاعت اجابت مادر فرموده، عودت به اصفهان فرمود و چشم خود را به زیارت مادر روشن فرمود و در همه زمان تجرد و تنهایی را اختیار فرموده، متحمّل ریاضات فوق الطاقه والعاده گردید. در چهار سال قبل از وفات، در اصفهان وقاه اللّه عن الحدثان، مجالست و مخالطت با اهل علم را دَیدَن )و روش( خود قرار داده، هیچ زمانی مفارقت از اهل فضل و دانش نفرمود.

و خلوص تام فوق التمام به حضرت شاه شهید و شهداء دشت کربلا حضرت سیّد الشهداء حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام و سایر شهدا، مخصوصا به حضرت ابی الفضل و حضرت علی اکبر داشت.

مراثی آن جناب اقوی برهانی است بر صافی بودن فطرت و زکی بودن نسب آن جناب و عقیده به محبّت اهل البیت (سلام اللّه علیهم )مراثی آن جناب به پایه ای رسید که واعظها استدعا می نمودند که چند شعر از برای شیرینی مجلس وعظ و روضه انشا فرمایند که دیگران از وعاظ نداشته باشند.

اشعار بی شمار دارند که فعلا در دست دیگران است آنچه ثبت می شود قلیلی از اشعار آن جناب است".

2
تا ريخته در پاى تو ديدم مويـت آشفته شدم چو زلـف عنبربويـت
اين طرفه كه سودايى و ديوانه منم در پاى تو زنجير نهد گيسـويت

[۱]

پانویس

  1. بزم معرفت، صص 266-255.

1 -مقدمه ديوان غمگين، ص يد.

2 -گزى، ملا عبدالكريم، رجال اصفهان يا تذكرةالقبور، با حواشى سيد مصلح الدين مهدوى، صص3 ـ 5.


منبع

برگرفته از کتاب : بزم معرفت، مشاهیر تخت فولاد اصفهان، تکیه محقق خواجویی، رحیم قاسمی، ناشر: کانون پژوهش، چاپ اول، 1388.