این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
محمد بن عبداللطیف بن محمد خجندی
جمال الدّین محمّد بن صدرالدّین ابوالقاسم عبداللّطیف بن محمّد خجندی[۱] [از رؤسای شافعیان اصفهان در قرن ششم هجری بوده، و شعرای معاصر او همچون رفیع الدّین لبنانی، جمال الدّین عبدالرزّاق، خاقانی و اثیرالدّین اخسیکتی او را مدح گفته اند.
معرفی
جمال خجندی خود شاعری ادیب بوده، و به عربی و فارسی شعر می سروده که در برخی جنگ ها و تذکره ها، آن ها را آورده اند.][۲]
از او است:
چو گل به تخت درآمد که خسرو چمنم خدایگان ریاحین و شاخ انجمنم
مرا خود از لب خود آرزوی بوسه کند کدام بلبل من مست عشق خویشتنم
منم منم که جهان رنگ و بوی من دارد منم که باغ و عروس هر چمنم
ولیکن این همه هست و چو باد برخیزد حدیث من ورقی بازکن که من نه منم.[۳] [۴]
پانویس
منبع
برگرفته از: مهدوی، مصلح الدین، اعلام اصفهان، اصفهان: سازمان فرهنگي تفريحي شهرداري اصفهان، ۱۳۸۶ .