این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید عبدالکریم محمدی»
Kh1.nazerian (بحث | مشارکتها) (درج عکس) |
جز |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۴/۶/۳|مکان درگذشت=کردستان|پدر=خدامراد|تاریخ تولد=۱۳۴۴|مکان تولد=روستای دستگرد|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام محمد تقی (ع)|مدفن=گلستان شهدای دستگرد|تصویر=عبدالکریم محمدی.jpg|عرض_تصویر=170}} | {{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۴/۶/۳|مکان درگذشت=کردستان|پدر=خدامراد|تاریخ تولد=۱۳۴۴|مکان تولد=روستای دستگرد|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام محمد تقی (ع)|مدفن=گلستان شهدای دستگرد|تصویر=عبدالکریم محمدی.jpg|عرض_تصویر=170}} | ||
<big>شهید عبدالکریم محمدی</big> یکم فروردین ۱۳۴۴، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش خدامراد، کارگر کارخانه ذوب آهن بود و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سوم شهریور ۱۳۶۴، در سیدکان عراق بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای دستگرد مهرآوران از توابع شهرستان مبارکه واقع است.<ref>فرهنگ اعلام شهدای روحانی ص ۶۰۸</ref> | <big>شهید عبدالکریم محمدی</big> یکم فروردین ۱۳۴۴، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش خدامراد، کارگر کارخانه ذوب آهن بود و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سوم شهریور ۱۳۶۴، در سیدکان عراق بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای دستگرد مهرآوران از توابع شهرستان مبارکه واقع است.<ref>کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی ص ۶۰۸</ref> | ||
== | |||
==زندگی نامه== | |||
سنش کم، اما اخلاص و صداقتش مثال زدنی بود. وقتی از جبهه بازمی گشت ،مخفیانه از راه هایی که کسی او را نبیند وارد می شد تا مردم روستا او را نبینند که با لباس خاکی رزم به مرخصی آمده است، در هاله ای از شرم و حیا قرار داشت. بسیار شوخ طبع و مهربان و دارای خلق و خوی عالی بود. | سنش کم، اما اخلاص و صداقتش مثال زدنی بود. وقتی از جبهه بازمی گشت ،مخفیانه از راه هایی که کسی او را نبیند وارد می شد تا مردم روستا او را نبینند که با لباس خاکی رزم به مرخصی آمده است، در هاله ای از شرم و حیا قرار داشت. بسیار شوخ طبع و مهربان و دارای خلق و خوی عالی بود. | ||
مدتی شاگرد مکتب امام صادق(ع) در حوزه بود و هنگامی که نیاز جبهه را احساس کرد، نیاز خودش را هم به جبهه ها دریافت. در کرمان چهار ماه به فراگیری فنون رزمی و آموزشی پرداخت و راهی کردستان شد. و بعد هم به عنوان تکاور به دفاع از حریم جمهوری اسلامی پرداخت و در آن دیار غربت، دور از هیاهوی رنگ و نیرنگ شاهد شهادت را در آغوش کشید. او از همان کودکی مادرش را از دست داد. عشق به خدا و اهل بیت (ع) در جانش شعله ور بودبیست بهار بیشتر نداشت که محیط اطرافش را عطر آگین نمود. | |||
<ref>شاهدان روحانی ,ص ۴۲۹</ref> | مدتی شاگرد مکتب امام صادق(ع) در حوزه بود و هنگامی که نیاز جبهه را احساس کرد، نیاز خودش را هم به جبهه ها دریافت. در کرمان چهار ماه به فراگیری فنون رزمی و آموزشی پرداخت و راهی کردستان شد. و بعد هم به عنوان تکاور به دفاع از حریم جمهوری اسلامی پرداخت و در آن دیار غربت، دور از هیاهوی رنگ و نیرنگ شاهد شهادت را در آغوش کشید. او از همان کودکی مادرش را از دست داد. | ||
عشق به خدا و اهل بیت (ع) در جانش شعله ور بودبیست بهار بیشتر نداشت که محیط اطرافش را عطر آگین نمود.<ref>کتاب شاهدان روحانی ,ص ۴۲۹</ref> | |||
<br /> | <br /> | ||
== | ==منابع== | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | [[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | ||
[[رده:شهدای طلبه وروحانی (شهرستان مبارکه)]] | [[رده:شهدای طلبه وروحانی (شهرستان مبارکه)]] |
نسخهٔ ۲۱ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۷:۳۷
شهید عبدالکریم محمدی | |
---|---|
![]() | |
زادهٔ | ۱۳۴۴ روستای دستگرد |
درگذشت/شهادت | ۱۳۶۴/۶/۳ کردستان |
مدفن | گلستان شهدای دستگرد |
محل تحصیل | مدرسه علمیه امام محمد تقی (ع) |
والدین |
|
شهید عبدالکریم محمدی یکم فروردین ۱۳۴۴، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش خدامراد، کارگر کارخانه ذوب آهن بود و مادرش بتول نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. سوم شهریور ۱۳۶۴، در سیدکان عراق بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای روستای دستگرد مهرآوران از توابع شهرستان مبارکه واقع است.[۱]
زندگی نامه
سنش کم، اما اخلاص و صداقتش مثال زدنی بود. وقتی از جبهه بازمی گشت ،مخفیانه از راه هایی که کسی او را نبیند وارد می شد تا مردم روستا او را نبینند که با لباس خاکی رزم به مرخصی آمده است، در هاله ای از شرم و حیا قرار داشت. بسیار شوخ طبع و مهربان و دارای خلق و خوی عالی بود.
مدتی شاگرد مکتب امام صادق(ع) در حوزه بود و هنگامی که نیاز جبهه را احساس کرد، نیاز خودش را هم به جبهه ها دریافت. در کرمان چهار ماه به فراگیری فنون رزمی و آموزشی پرداخت و راهی کردستان شد. و بعد هم به عنوان تکاور به دفاع از حریم جمهوری اسلامی پرداخت و در آن دیار غربت، دور از هیاهوی رنگ و نیرنگ شاهد شهادت را در آغوش کشید. او از همان کودکی مادرش را از دست داد.
عشق به خدا و اهل بیت (ع) در جانش شعله ور بودبیست بهار بیشتر نداشت که محیط اطرافش را عطر آگین نمود.[۲]