این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخه‌های «شهید عباسعلی الماسی مقدم»
Kh1.nazerian (بحث | مشارکتها) (درج عکس) |
Kh1.nazerian (بحث | مشارکتها) (ویرایش منبع نویسی) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=٢٢\۵\١٣۶٢|مکان درگذشت=عملیات والفجر مقدماتی یک|پدر=علی اکبر|تاریخ تولد=۱۳۴٣|مکان تولد=آران|از دانشگاه=مدرسه علمیه قم و کاشان|مدفن=گلزار شهدای آران و بیدگل|تصویر=عباسعلی الماسی مقدم.png|عرض_تصویر=170}} | {{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=٢٢\۵\١٣۶٢|مکان درگذشت=عملیات والفجر مقدماتی یک|پدر=علی اکبر|تاریخ تولد=۱۳۴٣|مکان تولد=آران|از دانشگاه=مدرسه علمیه قم و کاشان|مدفن=گلزار شهدای آران و بیدگل|تصویر=عباسعلی الماسی مقدم.png|عرض_تصویر=170}} | ||
'''شهید عباسعلی الماسی مقدم''' یکم تیر ۱۳۴۳، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش علی اکبر و مادرش کبرا نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. روحانی (مقدمات) بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم مرداد ۱۳۶۲، در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه بر جا ماند و دوازدهم خرداد ۱۳۷۴، پس از تفحص در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش علیرضا نیز شهید شده است.<ref>فرهنگ اعلام شهدای روحانی.ص۴۴۳</ref> | '''شهید عباسعلی الماسی مقدم''' یکم تیر ۱۳۴۳، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش علی اکبر و مادرش کبرا نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. روحانی (مقدمات) بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم مرداد ۱۳۶۲، در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه بر جا ماند و دوازدهم خرداد ۱۳۷۴، پس از تفحص در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش علیرضا نیز شهید شده است.<ref>کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی.ص۴۴۳</ref> | ||
| سطر ۹: | سطر ۹: | ||
شهید الماسی مقدم آغاز طلبه گری را همزمان با دوران پر تب و تاب انقلاب اسلامی آغاز کرد. به مدرسه آیت الله یثربی رفت و نزد آن فرزانه، علم و ادب آموخت. در دوران برگزاری تظاهرات و پخش اعلامیه جد و جهدی عظیم داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به قم مهاجرت نمود و به فراگیری فقه آل محمد(ص) و تحصیل رسايل و مکاسب پرداخت | شهید الماسی مقدم آغاز طلبه گری را همزمان با دوران پر تب و تاب انقلاب اسلامی آغاز کرد. به مدرسه آیت الله یثربی رفت و نزد آن فرزانه، علم و ادب آموخت. در دوران برگزاری تظاهرات و پخش اعلامیه جد و جهدی عظیم داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به قم مهاجرت نمود و به فراگیری فقه آل محمد(ص) و تحصیل رسايل و مکاسب پرداخت | ||
. | . | ||
بارها به جبهه های نور عازم شد. در پنجمین اعزام عاشقانه، کرشمه های شبانه اش به شیدایی صبح در آمیخت و نگاه دوست را به خود کشاند و در عملیات والفجر یک درمنطقه فکه، نه با پا که با سر، در آتش عشق یار سوخت.<ref>شاهدان روحانی، ص ٣۵٠</ref> | بارها به جبهه های نور عازم شد. در پنجمین اعزام عاشقانه، کرشمه های شبانه اش به شیدایی صبح در آمیخت و نگاه دوست را به خود کشاند و در عملیات والفجر یک درمنطقه فکه، نه با پا که با سر، در آتش عشق یار سوخت.<ref>کتاب شاهدان روحانی، ص ٣۵٠</ref> | ||
نسخهٔ ۱۴ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۰۲
| شهید عباسعلی الماسی مقدم | |
|---|---|
 | |
| زادهٔ | ۱۳۴٣ آران |
| درگذشت/شهادت | ٢٢\۵\١٣۶٢ عملیات والفجر مقدماتی یک |
| مدفن | گلزار شهدای آران و بیدگل |
| محل تحصیل | مدرسه علمیه قم و کاشان |
| والدین |
|
شهید عباسعلی الماسی مقدم یکم تیر ۱۳۴۳، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش علی اکبر و مادرش کبرا نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. روحانی (مقدمات) بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم مرداد ۱۳۶۲، در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه بر جا ماند و دوازدهم خرداد ۱۳۷۴، پس از تفحص در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی زادگاهش به خاک سپرده شد. برادرش علیرضا نیز شهید شده است.[۱]
زندگی نامه
دوازده سال گذشته بود یعنی سال ۷۴، شهیدی را روی دست ها می بردند که طی این مدت چشمها در انتظار آمدن پیکر پاکش بود و بالاخره پدر شهید با دیدن تابوت سه رنگش، با چشمانی کم سو و قامتی خمیده، لبخند رضایت زد، به استقبالش رفت و آسمان چشمش باریدن گرفت . شهید الماسی مقدم آغاز طلبه گری را همزمان با دوران پر تب و تاب انقلاب اسلامی آغاز کرد. به مدرسه آیت الله یثربی رفت و نزد آن فرزانه، علم و ادب آموخت. در دوران برگزاری تظاهرات و پخش اعلامیه جد و جهدی عظیم داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به قم مهاجرت نمود و به فراگیری فقه آل محمد(ص) و تحصیل رسايل و مکاسب پرداخت . بارها به جبهه های نور عازم شد. در پنجمین اعزام عاشقانه، کرشمه های شبانه اش به شیدایی صبح در آمیخت و نگاه دوست را به خود کشاند و در عملیات والفجر یک درمنطقه فکه، نه با پا که با سر، در آتش عشق یار سوخت.[۲]