این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «شهید رضا بیاتی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « {{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۱۰/۱۲|مکان درگذشت=عملیات کربلای ۵|پدر=حسین|تاریخ تولد=۱۳۴۹|مکان تولد=آبادان|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام خمینی (ره) زرین شهر|بناهای یادبود=اصفهان|مدفن=گلزار شهدای زرین شهر}} ==زندگینامه== غنچه ای از بوستان روز...» ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:


 
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۱/۸/۱۹|مکان درگذشت=عین خوش|پدر=جواد|تاریخ تولد=۱۳۴۴|مکان تولد=گلپایگان|از دانشگاه=مدرسه علمیه گلپایگان|بناهای یادبود=اصفهان|مدفن=گلزار شهدای گلپایگان}}
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۱۰/۱۲|مکان درگذشت=عملیات کربلای ۵|پدر=حسین|تاریخ تولد=۱۳۴۹|مکان تولد=آبادان|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام خمینی (ره) زرین شهر|بناهای یادبود=اصفهان|مدفن=گلزار شهدای زرین شهر}}
 




==زندگینامه==
==زندگینامه==
غنچه ای از بوستان روز های دفاع مقدس و شاگردی از مکتب سیر امام صادق (ع) که عاشق معارف اهل بیت(ع) بود و همین عشق سرشار، او را به مدرسه علمیه علوی گلپایگان کشاند و از آنجا بود که پس از مدتی جلوس بر سر سفره دفتر و کتاب و وارد مرحله کشف پرده و حجاب کردید دوبار به جبهه های جنوب اعزام شد. در آخرین ماموریت خود در منطقه عین خوش با رزمی جانانه عليه كفتاران بعثی، پرواز عاشقانه را آغاز کرد.
غنچه ای از بوستان روز های دفاع مقدس و شاگردی از مکتب سیر امام صادق (ع) که عاشق معارف اهل بیت(ع) بود و همین عشق سرشار، او را به مدرسه علمیه علوی گلپایگان کشاند و از آنجا بود که پس از مدتی جلوس بر سر سفره دفتر و کتاب و وارد مرحله کشف پرده و حجاب کردید دوبار به جبهه های جنوب اعزام شد. در آخرین ماموریت خود در منطقه عین خوش با رزمی جانانه عليه كفتاران بعثی، پرواز عاشقانه را آغاز کرد.
مادر شهید می گفت: «بر اثر شدت علاقه ام به رضا اجازه جبهه رفتن به او نمی دادم. روزی از همان روزها رضا و پدرش با هم بودند. که تصادف سختی کردند و هر دو عازم بیمارستان شدند. رضا هفت روز بستری بود. روز هفتم حال او بهبود یافت و از جا بلند شد و سراغ پدرش را گرفت. عمو گفت: حالش خوب است و گفت: آقایی سبز پوش بالای سرم آمد و علمی به دستم داد و گفت: تو دیگر خوب شدی، بلند شو! گفتم: آقا شما کی هستید؟ گفت: من ابوالفضل العباسم.. مادر شهید
مادر شهید می گفت: «بر اثر شدت علاقه ام به رضا اجازه جبهه رفتن به او نمی دادم. روزی از همان روزها رضا و پدرش با هم بودند. که تصادف سختی کردند و هر دو عازم بیمارستان شدند. رضا هفت روز بستری بود. روز هفتم حال او بهبود یافت و از جا بلند شد و سراغ پدرش را گرفت. عمو گفت: حالش خوب است و گفت: آقایی سبز پوش بالای سرم آمد و علمی به دستم داد و گفت: تو دیگر خوب شدی، بلند شو! گفتم: آقا شما کی هستید؟ گفت: من ابوالفضل العباسم.. مادر شهید گفت: از آن پس مانعش نشدم.
گفت: از آن پس مانعش نشدم
.
 





نسخهٔ ‏۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۴۷

شهید رضا بیاتی
زادهٔ۱۳۴۴
گلپایگان
درگذشت/شهادت۱۳۶۱/۸/۱۹
عین خوش
مدفنگلزار شهدای گلپایگان
یادمان‌هااصفهان
محل تحصیلمدرسه علمیه گلپایگان
والدین
  • جواد (پدر)


زندگینامه

غنچه ای از بوستان روز های دفاع مقدس و شاگردی از مکتب سیر امام صادق (ع) که عاشق معارف اهل بیت(ع) بود و همین عشق سرشار، او را به مدرسه علمیه علوی گلپایگان کشاند و از آنجا بود که پس از مدتی جلوس بر سر سفره دفتر و کتاب و وارد مرحله کشف پرده و حجاب کردید دوبار به جبهه های جنوب اعزام شد. در آخرین ماموریت خود در منطقه عین خوش با رزمی جانانه عليه كفتاران بعثی، پرواز عاشقانه را آغاز کرد. مادر شهید می گفت: «بر اثر شدت علاقه ام به رضا اجازه جبهه رفتن به او نمی دادم. روزی از همان روزها رضا و پدرش با هم بودند. که تصادف سختی کردند و هر دو عازم بیمارستان شدند. رضا هفت روز بستری بود. روز هفتم حال او بهبود یافت و از جا بلند شد و سراغ پدرش را گرفت. عمو گفت: حالش خوب است و گفت: آقایی سبز پوش بالای سرم آمد و علمی به دستم داد و گفت: تو دیگر خوب شدی، بلند شو! گفتم: آقا شما کی هستید؟ گفت: من ابوالفضل العباسم.. مادر شهید گفت: از آن پس مانعش نشدم.



منابع