این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «سید عبدالحسین سیدالعراقین»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
سطر ۱: سطر ۱:
عالم کامل و فقیه عظیم الشان، در سال 1296ق در اصفهان متولّد شد. وی از سادات جلیل حسینی خاتون آبادی و از اعقاب علاّمه میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی (م:1116ق) بود.
عالم کامل و فقیه عظیم الشان، در سال 1296ق در اصفهان متولّد شد. وی از سادات جلیل حسینی خاتون آبادی و از اعقاب علاّمه میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی (م:1116ق) بود.
{{نیازمند ویرایش}}


=='''خاندان'''==
=='''خاندان'''==
سطر ۱۰۵: سطر ۱۰۷:
مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی در کتاب «تذکره المعاصرین» می نویسد:<blockquote>«در زمانی که قانون اتّحاد لباس را در اصفهان می خواستند عملی کنند، به واسطه وجود او عدّه بسیاری موفّق به گرفتن جواز گردیده و بدین وسیله حفظ سلسله دیانت و روحانیت نموده، اکنون اصفهان بحمداللّه بیشتر از تمام شهرهای ایران روحانی و اهل علم داشته و از برکات قدسیه او حوزه علمیه اصفهان پس از قم در ایران بی مانند است».<ref>تذکره المعاصرین: مخطوط.</ref></blockquote>
مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی در کتاب «تذکره المعاصرین» می نویسد:<blockquote>«در زمانی که قانون اتّحاد لباس را در اصفهان می خواستند عملی کنند، به واسطه وجود او عدّه بسیاری موفّق به گرفتن جواز گردیده و بدین وسیله حفظ سلسله دیانت و روحانیت نموده، اکنون اصفهان بحمداللّه بیشتر از تمام شهرهای ایران روحانی و اهل علم داشته و از برکات قدسیه او حوزه علمیه اصفهان پس از قم در ایران بی مانند است».<ref>تذکره المعاصرین: مخطوط.</ref></blockquote>


=== '''4. تولیت مدرسه چهارباغ''' ===
==='''4. تولیت مدرسه چهارباغ'''===
مدرسه سلطانی چهارباغ اصفهان در سال 1100ق به امر مادر شاه سلطان حسین صفوی بنیان گذاری و در سال 1122 برای سکنای طلاب و تدریس حاضر شده و در سال 1126 ق کاشی کاری آن به اتمام رسیده است.<ref>نور الابصار، سیّد حسین خاتون آبادی، ص 40.</ref>
مدرسه سلطانی چهارباغ اصفهان در سال 1100ق به امر مادر شاه سلطان حسین صفوی بنیان گذاری و در سال 1122 برای سکنای طلاب و تدریس حاضر شده و در سال 1126 ق کاشی کاری آن به اتمام رسیده است.<ref>نور الابصار، سیّد حسین خاتون آبادی، ص 40.</ref>


سطر ۱۳۰: سطر ۱۳۲:
مرحوم سیّد العراقین از مدرّسین مدرسه چهار باغ بود و شاگردانی در درس او شرکت می نمودند که برخی از آنان عبارتند از حضرات آیات و حجج اسلام:
مرحوم سیّد العراقین از مدرّسین مدرسه چهار باغ بود و شاگردانی در درس او شرکت می نمودند که برخی از آنان عبارتند از حضرات آیات و حجج اسلام:


# شیخ مرتضی شمس اردکانی؛
#شیخ مرتضی شمس اردکانی؛
# سیّد روح اللّه خاتمی اردکانی؛
#سیّد روح اللّه خاتمی اردکانی؛
# شیخ جلال الدین رشیقی فیروزآبادی؛ <ref>از علما و وعاظ یزد. در سال 1260ش متولد شد. در اصفهان از محضر حاج شیخ عبدالکریم گزی، سیّد العراقین و سیّد علی نجف آبادی بهره برد و پس از اخذ گواهی علمی به یزد بازگشت و به ارشاد مردم و حلّ و فصل امور شرعی آنان همت گماشت. وی در 1353ش وفات یافت. مفاخر یزد ،ج 1، ص 299.</ref>  
#شیخ جلال الدین رشیقی فیروزآبادی؛ <ref>از علما و وعاظ یزد. در سال 1260ش متولد شد. در اصفهان از محضر حاج شیخ عبدالکریم گزی، سیّد العراقین و سیّد علی نجف آبادی بهره برد و پس از اخذ گواهی علمی به یزد بازگشت و به ارشاد مردم و حلّ و فصل امور شرعی آنان همت گماشت. وی در 1353ش وفات یافت. مفاخر یزد ،ج 1، ص 299.</ref>
# حاج شیخ عباسعلی ادیب؛ <ref>علوم و عقاید، ص 9.</ref>
#حاج شیخ عباسعلی ادیب؛ <ref>علوم و عقاید، ص 9.</ref>
# میرزا کمال الدین مجلسی متخلّص به «عاکف»؛ <ref>دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج 1، ص 205.</ref>
#میرزا کمال الدین مجلسی متخلّص به «عاکف»؛ <ref>دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج 1، ص 205.</ref>
# محمّد حسن بحرالعلومی بفرویی؛ <ref>عالم کامل، در سال 1300ق در بفروئیه میبد متولد شد. پس از تحصیل مقدمات در یزد به اصفهان رفت و نزد اساتیدی چون: شیخ علی مدرس یزدی، ملاّ عبدالکریم گزی، شیخ محمد تقی آقا نجفی، ملاّ محمّد حسین فشارکی و سیّد العراقین تحصیل کرد. در سال 1337ق از آخوند گزی اجازه اجتهاد دریافت نمود و آن را به تأیید سیّد العراقین و علمای دیگر اصفهان رساند. مدتی نیز در قم از محضر حاج شیخ عبدالکریم حایری بهره برد و از او اجازه گرفت. وی سال ها در اصفهان به تدریس در مدارسی چون: صدر، کاسه گران و جده اشتغال داشت. او عالمی پرهیرگار و امین بود، از این رو آیت اللّه ملاّباشی او را به وصایت خود برگزید. او در خوشنویسی نیز مهارت داشت و پس از 22 سال اقامت در اصفهان به زادگاه خود بازگشت و به تدریس و ترویج دین پرداخت، به گونه ای که چند تن از زرتشتیان به دست او اسلام آوردند. وی در 11 ماه رمضان 1382ق وفات یافت و در زادگاهش مدفون شد. مفاخر یزد، ج 1، ص 128.</ref>
#محمّد حسن بحرالعلومی بفرویی؛ <ref>عالم کامل، در سال 1300ق در بفروئیه میبد متولد شد. پس از تحصیل مقدمات در یزد به اصفهان رفت و نزد اساتیدی چون: شیخ علی مدرس یزدی، ملاّ عبدالکریم گزی، شیخ محمد تقی آقا نجفی، ملاّ محمّد حسین فشارکی و سیّد العراقین تحصیل کرد. در سال 1337ق از آخوند گزی اجازه اجتهاد دریافت نمود و آن را به تأیید سیّد العراقین و علمای دیگر اصفهان رساند. مدتی نیز در قم از محضر حاج شیخ عبدالکریم حایری بهره برد و از او اجازه گرفت. وی سال ها در اصفهان به تدریس در مدارسی چون: صدر، کاسه گران و جده اشتغال داشت. او عالمی پرهیرگار و امین بود، از این رو آیت اللّه ملاّباشی او را به وصایت خود برگزید. او در خوشنویسی نیز مهارت داشت و پس از 22 سال اقامت در اصفهان به زادگاه خود بازگشت و به تدریس و ترویج دین پرداخت، به گونه ای که چند تن از زرتشتیان به دست او اسلام آوردند. وی در 11 ماه رمضان 1382ق وفات یافت و در زادگاهش مدفون شد. مفاخر یزد، ج 1، ص 128.</ref>
# سیّد محمّد حسین مهدوی اردکانی؛
#سیّد محمّد حسین مهدوی اردکانی؛
# شهید محراب میرزا عطأ اللّه اشرفی اصفهانی؛<ref>دست نوشته های مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی، مخطوط.</ref>
#شهید محراب میرزا عطأ اللّه اشرفی اصفهانی؛<ref>دست نوشته های مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی، مخطوط.</ref>
# شیخ عطأ اللّه فرادنبه ای (قاضی عدلیه)؛  <ref>همان</ref>
#شیخ عطأ اللّه فرادنبه ای (قاضی عدلیه)؛  <ref>همان</ref>
# سیّد علی محمّد کازرونی یزدی؛<ref>در سال 1317ق در یزد متولد شد. تحصیلات خود را در یزد نزد حضرات آیات: میر سیّد علی مدرسی و شیخ غلامرضا فقیه خراسانی آغاز کرد و سپس در اصفهان از محضر میر سیّد علی نجف آبادی، سیّدالعراقین و حاج آقا رحیم ارباب بهره برد و از سیّد العراقین و حاج شیخ عبدالکریم حایری وسید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت نمود. آن گاه به یزد بازگشت و در مدرسه مصلی به تدریس پرداخت. بسیاری از علمای ید نزد او تحصیل کرده اند. وی دارای اخلاقی نیکو بود و در علوم مختلف مهارت داشت. او در سال 1358ش در سن 81 سالگی وفات یافت. مفاخر یزد، ج2، ص 556.</ref>
#سیّد علی محمّد کازرونی یزدی؛<ref>در سال 1317ق در یزد متولد شد. تحصیلات خود را در یزد نزد حضرات آیات: میر سیّد علی مدرسی و شیخ غلامرضا فقیه خراسانی آغاز کرد و سپس در اصفهان از محضر میر سیّد علی نجف آبادی، سیّدالعراقین و حاج آقا رحیم ارباب بهره برد و از سیّد العراقین و حاج شیخ عبدالکریم حایری وسید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت نمود. آن گاه به یزد بازگشت و در مدرسه مصلی به تدریس پرداخت. بسیاری از علمای ید نزد او تحصیل کرده اند. وی دارای اخلاقی نیکو بود و در علوم مختلف مهارت داشت. او در سال 1358ش در سن 81 سالگی وفات یافت. مفاخر یزد، ج2، ص 556.</ref>
# شیخ محمّد علی عالمی یزدی؛ <ref>فرزند آیت اللّه میرزا محمّد و نواده آیت اللّه میرزا علی اکبر مصلایی. در سال 1285ش در یزد متولد شد. در سال 1307ش به اصفهان رفت و از درس آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی و سیدالعراقین بهره برد. در سال 1310 به کاشان رفت و از محضر میر سیّد علی یثربی استفاده نمود و در سال 1314 به یزد بازگشت و به تدریس علوم دینی و وعظ و خطابه پرداخت. وی در خوشنویسی ماهر بود و در شعر "صمصام" تخلّص می کرد. سال وفاتش به دست نیامد. مفاخر یزد، ج 1،ص 428- 427.</ref>
#شیخ محمّد علی عالمی یزدی؛ <ref>فرزند آیت اللّه میرزا محمّد و نواده آیت اللّه میرزا علی اکبر مصلایی. در سال 1285ش در یزد متولد شد. در سال 1307ش به اصفهان رفت و از درس آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی و سیدالعراقین بهره برد. در سال 1310 به کاشان رفت و از محضر میر سیّد علی یثربی استفاده نمود و در سال 1314 به یزد بازگشت و به تدریس علوم دینی و وعظ و خطابه پرداخت. وی در خوشنویسی ماهر بود و در شعر "صمصام" تخلّص می کرد. سال وفاتش به دست نیامد. مفاخر یزد، ج 1،ص 428- 427.</ref>
# سیّد مرتضی آیت اللهی یزدی؛ <ref>وی در سال 1319ق در یزد متولد شد. ابتدا در نزد پدرش آیت اللّه سیّد یحیی موسوی و سیّد احمد وامق و شیخ جلال آیت اللهی درس خواند و سپس حدود 5 سال در اصفهان از درس جهانگیر خان قشقایی و سیّد العراقین بهره برد. آن گاه به قم رفت و از درس آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حایری، سیّد محمّد حجت و سیّد محمّد تقی خوانساری استفاده کرد و از مرحوم حایری و حجت اجازه اجتهاد دریافت کرد. پس از آن به یزد بازگشت و در مدرسه خان به تدریس علوم دینی به ویژه تفسیر پرداخت. از آثار او تقویم شرعی که آن را در 30 سال تدوین کرده است. وی در 3 جمادی الثانی 1407ق وفات یافت و در امام زاده جعفر مدفون شد. مفاخر یزد، ج1، ص 10.</ref>
#سیّد مرتضی آیت اللهی یزدی؛ <ref>وی در سال 1319ق در یزد متولد شد. ابتدا در نزد پدرش آیت اللّه سیّد یحیی موسوی و سیّد احمد وامق و شیخ جلال آیت اللهی درس خواند و سپس حدود 5 سال در اصفهان از درس جهانگیر خان قشقایی و سیّد العراقین بهره برد. آن گاه به قم رفت و از درس آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حایری، سیّد محمّد حجت و سیّد محمّد تقی خوانساری استفاده کرد و از مرحوم حایری و حجت اجازه اجتهاد دریافت کرد. پس از آن به یزد بازگشت و در مدرسه خان به تدریس علوم دینی به ویژه تفسیر پرداخت. از آثار او تقویم شرعی که آن را در 30 سال تدوین کرده است. وی در 3 جمادی الثانی 1407ق وفات یافت و در امام زاده جعفر مدفون شد. مفاخر یزد، ج1، ص 10.</ref>
# شیخ نور اللّه وحید هرندی؛ <ref>دست نوشته های مرحوم مصلح الدین مهدوی، مخطوط.</ref>
#شیخ نور اللّه وحید هرندی؛ <ref>دست نوشته های مرحوم مصلح الدین مهدوی، مخطوط.</ref>
# شیخ هبه اللّه هرندی
#شیخ هبه اللّه هرندی
# شیخ محمّد هادی فرزانه قمشه ای
#شیخ محمّد هادی فرزانه قمشه ای


چنانچه قبلا گفته شد مرحوم سیّد العراقین به بسیاری از فضلای اصفهان اجازه اجتهاد داده است.  
چنانچه قبلا گفته شد مرحوم سیّد العراقین به بسیاری از فضلای اصفهان اجازه اجتهاد داده است.  
سطر ۱۹۹: سطر ۲۰۱:
از مرحوم سیدالعراقین پنج اولاد پسر به نام های: سیّد مصطفی، سیّد مهدی، سید رضا، سیّد ضیأ الدین و سیّد ابراهیم باقی ماند.
از مرحوم سیدالعراقین پنج اولاد پسر به نام های: سیّد مصطفی، سیّد مهدی، سید رضا، سیّد ضیأ الدین و سیّد ابراهیم باقی ماند.


=== '''سیّد مصطفی المدرّس''' ===
==='''سیّد مصطفی المدرّس'''===
عالم فاضل، در سال 1322ق در نجف اشرف متولّد شد. در سنّ پنج سالگی همراه پدر بزرگوار خود به اصفهان آمد. پس از تحصیل مقدّمات، به فراگیری فقه و اصول پرداخت و از درس اساتیدی چون حضرات آیات: سیّد محمّد نجف آبادی علاّمه شیخ محمّد رضا نجفی و علاّ مه میر محمّد صادق خاتون آبادی بهره برد.
عالم فاضل، در سال 1322ق در نجف اشرف متولّد شد. در سنّ پنج سالگی همراه پدر بزرگوار خود به اصفهان آمد. پس از تحصیل مقدّمات، به فراگیری فقه و اصول پرداخت و از درس اساتیدی چون حضرات آیات: سیّد محمّد نجف آبادی علاّمه شیخ محمّد رضا نجفی و علاّ مه میر محمّد صادق خاتون آبادی بهره برد.


سطر ۲۲۰: سطر ۲۲۲:
1403
1403


=== '''سید مهدی میرعمادی''' ===
==='''سید مهدی میرعمادی'''===
عالم فاضل، در غرّه ماه مبارک رمضان 1326 در نجف اشرف متولّد شد. در سال 1327 به همراه پدر بزرگوارش به اصفهان آمد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. از اساتیدش در اصفهان: شیخ علی مدرّس یزدی، شیخ محمّد حکیم خراسانی و آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی را می توان نام برد.
عالم فاضل، در غرّه ماه مبارک رمضان 1326 در نجف اشرف متولّد شد. در سال 1327 به همراه پدر بزرگوارش به اصفهان آمد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. از اساتیدش در اصفهان: شیخ علی مدرّس یزدی، شیخ محمّد حکیم خراسانی و آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی را می توان نام برد.


سطر ۲۵۵: سطر ۲۵۷:
«مهدی میرعمادی گهر حلم و کرامت»
«مهدی میرعمادی گهر حلم و کرامت»


=== '''سید ابراهیم میرعمادی''' ===
==='''سید ابراهیم میرعمادی'''===
از دبیران فاضل و متدیّن اصفهان که حدود چهل سال به تدریس تعلیمات دینی در هنرستان اشتغال داشت.  
از دبیران فاضل و متدیّن اصفهان که حدود چهل سال به تدریس تعلیمات دینی در هنرستان اشتغال داشت.  


سطر ۲۶۴: سطر ۲۶۶:
این سیّد جلیل پس از عمری طولانی در سال 1385ش وفات یافت و در مقبره جدّ اعلایش در گورت مدفون شد.
این سیّد جلیل پس از عمری طولانی در سال 1385ش وفات یافت و در مقبره جدّ اعلایش در گورت مدفون شد.


=== '''سید رضا مدرّس پور''' ===
==='''سید رضا مدرّس پور'''===
فرزند دیگر مرحوم سیّد العراقین مرحوم سید رضا مدرّس پور نیز در سال 1413ق وفات یافته و در بقعه پدر مدفون گشت.
فرزند دیگر مرحوم سیّد العراقین مرحوم سید رضا مدرّس پور نیز در سال 1413ق وفات یافته و در بقعه پدر مدفون گشت.


سطر ۲۷۹: سطر ۲۸۱:
گفتنی است که مرحوم سیّد العراقین دارای دو دختر نیز بود که یکی از آنان همسر دانشمند فقید مرحوم حیدر علی خان برومند و دیگری همسر مرحوم سیّد محمّد ازهر بود.
گفتنی است که مرحوم سیّد العراقین دارای دو دختر نیز بود که یکی از آنان همسر دانشمند فقید مرحوم حیدر علی خان برومند و دیگری همسر مرحوم سیّد محمّد ازهر بود.


=== '''یک حکایت''' ===
==='''یک حکایت'''===
مرحوم حاج میرزا محمّد تقی نوری (م: 1329ق، مدفون در تکیه بابا رکن الدین) در تعبیر خواب از نوادر روزگار خود بود.
مرحوم حاج میرزا محمّد تقی نوری (م: 1329ق، مدفون در تکیه بابا رکن الدین) در تعبیر خواب از نوادر روزگار خود بود.


سطر ۳۱۹: سطر ۳۲۱:
<references />
<references />


== '''منبع''' ==
=='''منبع'''==
برگرفته از کتاب : شرح مجموع گل، رحیم قاسمی، انتشارات کانون پژوهش، چاپ دوم، زمستان 1390.
برگرفته از کتاب<span> </span>: شرح مجموع گل، رحیم قاسمی، انتشارات کانون پژوهش، چاپ دوم، زمستان 1390.

نسخهٔ ‏۹ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۴

عالم کامل و فقیه عظیم الشان، در سال 1296ق در اصفهان متولّد شد. وی از سادات جلیل حسینی خاتون آبادی و از اعقاب علاّمه میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی (م:1116ق) بود.

خاندان

وی فرزند میرزا مهدی بن حاج میر معصوم بن حاج میرزا محمّد علی بن میر محمّد اسماعیل بن میرزا ابوالمحسن بن میر محمّد اسماعیل بن میر محمّد باقر ملاّض باشی ابن علاّ مه میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی (م:1116ق)بود.

میر محمّد اسماعیل بن میر محمّد باقر ملاّباشی، عالمی فاضل و زاهد و پرهیزگار، و از شاگردان پدر بزرگوار خود و علاّمه آقا جمال الدین خوانساری بوده و در مسجد جامع عباسی امامت و در مدرسه چهارباغ تدریس می نموده است.

فرزندشمیر ابوالمحسن خاتون آبادی نیز از علمای و فضلای زمان خود بوده است. وی در سال 1173ق وفات یافته و در جوار جدّش میر محمّد باقر ملاّباشی در تکیه علاّ مه میر محمّد اسماعیل مدفون گشته و بر سنگ مزارش چنین آمده:

«هذا المرقد الشریف للسید الفاضل الجلیل العلامه العالم العامل الورع الفهامه المتصف باکثر اوصاف اجداده الطاهرین الواصل الی جوار رحمه رب العالمین النحریر الکبیر الشهیر بالامیر ابوالمحسن ابن الامیر محمّد اسماعیل الحسینی الخاتون آبادی»

فرزندش حاجی میر معصوم خاتون آبادی[۱] عالمی فاضل و زاهد و پرهیزگار و به نوشته مرحوم سیّد حسین آزاد: در بیشتر علوم ماهر بوده و از آیات عظام: شیخ محمّد حسن نجفی صاحب جواهر و شیخ مرتضی انصاری اجازه داشته و صاحب کرامات جلیه و تالیفات فراوان بوده است.

وی در ماه ربیع الاول 1285 در سنّ 65 سالگی وفات یافته و در دارالسیاده مشهد غروی مدفون گردید.

از آثار او کتاب: «المواهب العلیه فی مهمّات المباحث الأصولیه» است که در کتاب «الذریعه» علاّ مه طهرانی معرّفی شده است.[۲]

نسخه ای از این کتاب در کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی موجود است. نسخه دیگری از این کتاب و نیز برخی دیگر از آثار میر معصوم از جمله حاشیه بر «شرح لمعه» که تقریرات درس استادش ملاّ رفیع بن رفیع گیلانی است را نگارنده چندین سال قبل در کتابخانه سیّدالعراقین مشاهده نمود.

فرزندش حاجی میرزا مهدی خاتون آبادی نیز عالمی فاضل و زاهد و مدرّس مدرسه جدید سلطانی (چهار باغ) بود.

وی از آیات عظام: ملاّ محمّد ایروانی و شیخ زین العابدین مازندرانی اجازه داشت و تولیت مدرسه چهار باغ با او بود.

وفاتش روز پنج شنبه 3 جمادی الاولی1310 ق اتفاق افتاد.

بعد از وفات او، برادرش: حاجی میرزا محمّد علی خاتون آبادی در امور تولیت و تدریس مدرسه چهارباغ مداخله می نمود تا سال 1327 که برادر زاده اش میرزا عبدالحسین پس از خاتمه تحصیلات به اصفهان مراجعت نمود امورات به او محوّل گردید.[۳]

تحصیلات و اساتید

سید عبدالحسین در سن شش سالگی پدر خود را از دست داد و زیر نظر عمویش میرزا محمد علی رشد و نموّ کرد.

او پس از تکمیل مقدّمات و سطوح، به همراه آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی برای ادامه تحصیل در سال 1316 به نجف اشرف مهاجرت نمود و تا سال 1327 به مدّت یازده سال در آن جا به تحصیل پرداخت.

برخی از اساتید ایشان در حوزه علمیه نجف عبارتند از آیات عظام:

  1. آخوند ملاّ محمّد کاظم خراسانی؛
  2. سیّد محمّد کاظم یزدی؛
  3. حاج آقا رضا همدانی صاحب «مصباح الفقیه»؛
  4. ملاّ علی نهاوندی صاحب «تشریح الاصول»؛
  5. علامه سیّد محمّد فشارکی؛
  6. میرزا محمّد تقی شیرازی.

وی همچنین از علامه محّدث جلیل آیت اللّه میرزا حسین نوری صاحب «مستدرک الوسائل» اجازه نقل حدیث دریافت نموده است.

خدمات

وی در ماه رجب سال 1327 پس از اخذ اجازه اجتهاد و ملقّب شدن به لقب «سید العراقین» از طرف استادش آخوند خراسانی به اصفهان بازگشت و از آن جا که دارای بیانی شیوا بود به توصیه استاد که رهبر دینی نهضت مشروطه ایران بود، در مسیر راه، مردم را با فواید و لزوم برقراری مشروطه آشنا کرده و آنان را به تلاش در راه برپایی آن، تحت نظارت علما و مراجع شیعه ترغیب می نمود.

او پس از بازگشت به اصفهان به امامت و قضاوت و تدریس در مدرسه چهارباغ و تولیت موقوفات آن پرداخت .

در آن زمان زعامت دینی و اجتماعی اصفهان را مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی آقا نجفی اصفهانی [۴] و سپس برادرانش آیت الله حاج شیخ محمّد علی ثقه الاسلام و آیت الله حاج آقا نور الله نجفی عهده دار بودند . مرحوم سیّد العراقین نیز چون دیگر علمای اصفهان در کنار آنان به خدمات دینی و اجتماعی مشغول شد .

فعالییتها

از جمله فعالیت های مرحوم سیّد العراقین می توان به این موارد اشاره کرد:

1. عضویت در هیئت علمیه و انجمن معارف اصفهان:

آیت اللّه سیّد العراقین در سال 1328ق به عضویت انجمن معارف اصفهان درآمده و به موجب شرحی که در روزنامه زاینده رود شماره 14 (ربیع الثانی 1328) آمده اعضای این انجمن که افرادی چون: محاسب الدوله، میرزا مهدی دولت آبادی، میرزا فتح اللّه خان وزیر و نورالدین ممقانی بودند هر هفته عصرهای جمعه در چهلستون در انجمن معارف حضور یافته و در تنظیم مدارس و ترتیب مکاتب و نشر قانون معارف مذاکره و تصمیم گیری می نمودند.

در گزارش روزنامه زاینده رود آمده که حضرت آقای حاجی میرزا عبدالحسین سیّد العراقین دو صندوق کتاب که غالبا از علوم جدیده است برای قرائت خانه عمومی که دارای چندین اتاق مرتّب و اقسام کتب و جراید داخله و خارجه بوده مرحمت کردند.[۵]

هیئت علمیّه اصفهان نیز در سال 1342ق به وسیله آیت اللّه حاج آقا نور اللّه نجفی و با عضویت جمعی از علمای بزرگ اصفهان جهت رسیدگی به امور حوزه علمیّه و نظارت بر اجرای صحیح احکام و مقررات اسلامی در جامعه تشکیل شد و برخی از اعضای آن عبارت بودند از حضرات آیات:

  1. آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی؛
  2. سیّد ابوالقاسم دهکردی؛
  3. سیّد عبد الحسین سیّد العراقین؛
  4. علاّ مه میر محمّد صادق خاتون آبادی؛
  5. علاّ مه شیخ محمّد رضا نجفی؛
  6. میرزا ابراهیم شمس آبادی؛
  7. حاج میرزا علی هسته ای.[۶]

2. همراهی با قیام آیه اللّه حاج آقا نور اللّه نجفی

مهاجرت تاریخی عالم بیدار و زعیم شجاع آیت اللّه حاج آقا نور اللّه نجفی به قم، قیامی مهم بر علیه ظلم و فساد رضاخانی بود که به رهبری ایشان و همراهی عدّه زیادی از علمای اصفهان و سایر شهرستان ها صورت گرفت.

مرحوم حاج آقا نور اللّه با توجه به ملتهب شدن افکار عمومی در نتیجه اجرای قانون سربازگیری، زمینه را برای ایجاد حرکت سیاسی بزرگی علیه حاکمیت موجود فراهم دید. بنا بر این زعامت و رهبری مردم را به عهده گرفت و توانست بار دیگر صحنه مهاجرت کبرای انقلاب مشروطه را تکرار کند و بنیان سلطنت رضا شاه را به خطر اندازد.[۷]

این مهاجرت تاریخی در 15 ربیع الاول 1346ق به عمل آمد و نزدیک به سیصد نفر از زعما و پیشوایان روحانی شهرهای ایران در آن شرکت کردند.

از علمای اصفهان بزرگانی چون: سیّد العراقین، حاج آقا کمال الدین شریعتمدار علامه میر محمّد صادق خاتون آبادی، سیّد محمّد نجف آبادی، سیّد علی نجف آبادی، سید عبد اللّه ثقه الاسلام، سیّد ابوالقاسم دهکردی، میرزا ابوالحسن بروجردی، سید اسد اللّه بهشتی چهارسوقی، علاّ مه شیخ محمّد رضانجفی، شیخ مهدی نجفی، حاج میرزا علی هسته ای، حاج میرزا رضا کلباسی، سیّد محمّد هادی صدر العلمأ، سیّد عبدالرحیم سدهی، و از شهرهای دیگر همچون همدان و شیراز و مشهد نیز علمای مبرّز زمان به قم رفتند و به تدریج بر تعداد مهاجرین افزوده شد.

پس از سه ماه اقامت علمای کشور در قم، دولت ناچار به عقب نشینی موقّت شد و منافقانه، تقاضاهای علمای مهاجر را که ضمن شش مادّه به دربار و دولت اعلام شده و مهم تر از همه آن ها اعزام پنج مجتهد طراز اول به مجلس و اصلاح قانون نظام وظیفه بود پذیرفت.

مرحوم سیّد اسد اللّه رسا در یادداشت های خود از این قیام که در روزنامه عرفان اصفهان منتشر شده در این باره می نویسد:

»مرحوم حاج آقا نور اللّه بالفطره مخالف استبداد و خودسری، و متمایل به عدالت و آزادی بود و همین مسأله باعث شده است که در بین جامعه روحانی ایران دارای مقام و منزلتی ممتاز و شخصیتی مخصوص گردیده است. در میان سیاستمداران روحانی ایران کمتر کسی را دیدم به قدر حاج آقا نور اللّه مورد اعتماد و تقدیس مرحوم (شهید سیّد حسن) مدرّس باشد و مکرّر در واقعه مهاجرت قم از مرحوم سیّد شنیدم که می گفت: «حاج آقا نور اللّه با این قیام بزرگ ترین خدمت را به اسلام انجام داد» و دعا می کرد که خداوند به او پاداش خیر بدهد، و گاهی هم گله داشت که چرا حرف آخر را نمی زند و نمی گوید رضا شاه را نمی خواهم. حاج آقا نور اللّه به شهادت همه معاصرین خود از مرگ هراسی نداشت و بر خلاف آنهایی که تصور می کنند آب حیات خورده اند و تا صبح قیامت زنده خواهند بود، به مردن عقیده داشت و مخصوصاً عقب مرگ با شهامت و افتخار می گشت.

می گویند: پس از تعطیل طولانی چند ماهه اصفهان و حالت انقلاب و قیامی که شهر اصفهان به خود گرفته بود و بر اثر همین وضعیت فکر مهاجرت به قم قوّت گرفت. روزی حاج آقا نور اللّه در منزل فشارکی (در) محلّه خواجو با حضور سیّدالعراقین و میر محمّد صادق (خاتون آبادی) مدرّس احمد آبادی به سیّد العراقین می گوید برای حرکت به قم استخاره ای با قرآن بکند.

مرحوم سیّد العراقین قرآن را از مرحوم میر محمّد صادق می گیرد و استخاره می کند، این آیه می آید:

«من یخرج من بیته مهاجرا الی اللّه ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی اللّه».[۸]

مرحوم حاج آقا نور اللّه پس از خواندن این آیه سر خود را روی عصای خویش گذارده و پس از مدتی سر از عصا برداشته و می گوید: «من می دانستم که در این راه با مرگ روبرو هستم و کشته خواهم شد ولی وظیفه اسلامی من حکم می کند از این اقدام روی برنتابم».

روزی شاه که تازه از عزیمت و مهاجرت آقایان علما به قم مطلع شده بود با حضور عده زیادی گفت: مدرّس کم بود، آخوندها هم بر علیه من لشکر کشی کردند.

با این لشکر دیگر چه می شود کرد؟ متملّقین حرف ها زدند ولی خود او جواب داد:

موضوع این طور که می گویید کوچک نیست و آن اصفهانی آدم خطرناکی است.

سردار سپه از درجه و میزان شهامت حاج آقا نور اللّه آگاه بود و از اقدامات مهمّ او در

آغاز مشروطیت و فعالیت مرحوم حاج آقا نور اللّه هنگام مهاجرت ملّیّون از تهران اطلاع داشت و مکرّر می گفت: فتنه قم یکی از بزرگ ترین فتنه ها است».[۹]

حاج آقا نور اللّه پس از موافقت دولت با خواسته علما، تصمیم گرفت که پیش از تحقّق یافتن موادّی که بین طرفین امضا شده بود قم را ترک نکند، امّا برخی از علمای همراه ایشان همچون مرحوم فشارکی، سیّد العراقین و دهکردی به اصفهان بازگشتند و چندی بعد نیز مرحوم حاج آقا نور اللّه به طور مرموزی چشم از جهان فرو بست. چنان که گفته اند: آن مرد بزرگ و مجاهد خستگی ناپذیر به دست پزشکی مزدور به نام دکتر شفأ الدوله مسموم شد و صبح روز اول ماه رجب 1346ق که 105 روز از عمر مهاجرت به قم می گذشت حاج آقا نور اللّه در بین شدید ترین آثار تشنج و بیماری چشم از زندگی پوشید و طایر روح بلند پروازش به آسمان طیران کرد.[۱۰]

عظمت روح و بلندی همّت و حدّ اعلای شجاعت و رشادت، صفات زیبایی بود که در بین مزایای اخلاقی این روحانی بزرگ جلوه گری می کرد.

3. ریاست و حفظ حوزه علمیه اصفهان

مرحوم سیّد العراقین پس از وفات شهادت گونه آیت اللّه حاج آقا نوراللّه نجفی به عنوان رئیس العلمأ و رئیس حوزه علمیه اصفهان شناخته شد و در آن دوران منحوس به یاری دین و حوزه های علمیه پرداخت.

مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی در کتاب «تذکره المعاصرین» می نویسد:

«در زمانی که قانون اتّحاد لباس را در اصفهان می خواستند عملی کنند، به واسطه وجود او عدّه بسیاری موفّق به گرفتن جواز گردیده و بدین وسیله حفظ سلسله دیانت و روحانیت نموده، اکنون اصفهان بحمداللّه بیشتر از تمام شهرهای ایران روحانی و اهل علم داشته و از برکات قدسیه او حوزه علمیه اصفهان پس از قم در ایران بی مانند است».[۱۱]

4. تولیت مدرسه چهارباغ

مدرسه سلطانی چهارباغ اصفهان در سال 1100ق به امر مادر شاه سلطان حسین صفوی بنیان گذاری و در سال 1122 برای سکنای طلاب و تدریس حاضر شده و در سال 1126 ق کاشی کاری آن به اتمام رسیده است.[۱۲]

این مدرسه صد و پنجاه حجره داشته و به سرکاری آقا کمال صاحب جمع خزانه عامره، در کمال تکلّف ساخته شده است.[۱۳]

در ملحقات کتاب «وقایع السنین و الاعوام» گزارش از افتتاح آن بدین شرح آمده است:

«در ماه مبارک رجب المرجّب سنه 1122 در روز جمعه دهم شهر مذکور، اهل علم را در مدرسه جدید سلطانی که در جنب چهارباغ اصفهان است جا دادند، و علامه العلمایی مجتهد الزمانی امیر محمّد باقرا، خلف مرحمت پناه، عمّ امجد، امیر اسماعیل، در روز مذکور شروع به مباحثه کردند در آن مدرسه... و جمیع اهل فضل در آن مجمع حاضر بودند و نجبا و سادات و پادشاه زادگان و اهل کمال همگی حاضر شدند و پادشاه مقرّر فرمود که اطعام پادشاهانه ای مرتّب ساختند و اقسام تنقّلات مهیّا فرمودند، و عالی جاه محمود آقا ناظر بیوتات با نوابین و ریش سفیدان کارخانجات خدمت می کردند... و در وقت شروع، به جهت رعایت آداب، عالی حضرت مجتهد الزمان تکلیف کردند علاّمه العلمایی آقا جمال (خوانساری)[۱۴] را تا اوّلاً ایشان شروع نمودند و بعد از آن خود شروع کردند و به بیانی فصیح در کمال تنقیح درس گفتند. (تهذیب حدیث و شرح مختصر اصول و شرح لمعه را شروع فرمود.) و حضّار آن مجلس عالی از فضلا: آقا جمال و امیر محمّد صالح (خاتون آبادی) شیخ الاسلام و ملاّ بهأ الدین مشهور به فاضل هندی و ملاّ محمّد جعفر و ملاّمحمّد هادی اولاد ملاّ محمّد باقر خراسانی علیه الرحمه، و ملا محمّد رضا ولد ملاّ محمّد باقر (مجلسی) شیخ الاسلام و ملاّ محمّد حسین ولد ملاّ شاه محمّد تبریزی و شیخ زین الدین نواده شیخ زین الدین صاحب «شرح لمعه» و سایر اهل فضل. و از نجبا و سادات: میرزا باقر صدر خاصّه، و سادات سلسله خلیفه سلطان مرعشی، و میرزا سیّد محمّد قاضی نواده میرزا مهدی اعتماد الدوله، و میرزا داود متولّی مشهد مقدس. و از امرأ: محمّد سلیم خان تفنگچی باشی، و شاه وردی خان توپچی باشی، و میرزا ابراهیم واقعه نویس، و میرزا ربیع مستوفی خاصه و سایر ارباب مناصب... و در آن روز دویست خان از تنقّلات و دویست خان ماحضر و دویست قاب طعام از سرکار پادشاه صرف شد در مدرسه، و اعتماد الدوله شاهقلی خان زنگنه به علّت آزار نیامد و پنجاه خان شیرینی فرستاد و پنجاه خان شیرینی نیز دو نفر دیگر فرستاده بودند».[۱۵]

«در 1123 در روز سه شنبه یازدهم شهر ذی قعده الحرام، علامی میر سیّدمحمّدا، خلف حضرت مجتهد الزمانی... به مرتبه والا نیابت والد خود در تدریس مدرسه جدید سلطانی سرافراز شد، و در آن روز شروع به درس نموده درس گفت، و مجمعی عظیم از افاضل و اعلام شده، شیرینی بسیار آورده شد... به اعتبار آن که آن مجتهد الزمان اکثر اوقات در صحبت آن پادشاه والا جاه به سر می بردند، در محلّ اقامت و سفر.[۱۶]

بدین ترتیب، تولیت و تدریس مدرسه چهارباغ در اعقاب علاّمه میر محمّد باقرملاّباشی امتداد یافت و در نهایت به مرحوم سیّدالعراقین رسید.

مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی می نویسد:

«تولیت و تدریس مدرسه چهار باغ اصفهان معروف به مدرسه سلطانی با آن جناب بوده، مقدار زیادی املاک و موقوفات مدرسه که در ازمنه سابقه به واسطه بی مبالاتی متصدّیان و ظلم و تعدّی حکومت وقت از تصرّف وقف خارج گردیده و به صورت ملکیّت درآمده بود، به واسطه او به تصرّف وقف درآمد; از آن جمله است مرغ ملک، بازار بلند و غیره.

تعمیر گنبد و مناره های مدرسه چهارباغ در زمان آن جناب شد، و چون مدرسه حوض نداشت و در ایام تابستان که جوی ها خشک می گردید مدرسه دچار بی آبی می شد مرحوم سیّد العراقین در مدرسه حوض بزرگی طرح انداخت، امّا متأسفانه پس از وفات او بر حسب پیشنهاد اداره معارف و اوقاف اصفهان که در از بین بردن وقف ید طولایی دارد، مدرسه از تصرّف ولد جلیل و نجل نبیلشان خارج شده، حوض را باغچه نمودند و هر کجا در کاشی ها نامی از تعمیر در زمان ایشان بوده برداشته به نام پادشاه وقت کردند.

در سال 1351 که عالم فاضل و محقق دانشمند ریاضی آقا سیّد جلال الدین طهرانی در اصفهان تشریف داشتند در مدرسه چهارباغ سنگی قرار دادند که از روی سایه ظهر را معیّن می نمود (مانند سنگی که شیخ بهایی در مسجد شاه برای تعیین ظهر تعبیه نموده است) در زمان ریاست سیّد تاج الدین امامزاده که مدرسه به تصرّف اداره اوقاف درآمد این سنگ را نیز از بین بردند. مستراح مدرسه را خراب نموده به عنوان آن که به حال گنبد مضر است و آن را دبیرستان معقول و منقول ساختند».[۱۷]

سید العراقین آخرین مدرس معروف مدرسه چهارباغ بود که پس از وفات او سال ها مدرسه تعطیل و خالی از سکنه گشته و امور وقفی آن زیر نظر اداره اوقاف اداره می شد تا پس از وقایع شهریور 1320ش مجدداً مدرسه در اختیار علما و طلاب قرار گرفت.

مرحوم سیدالعراقین همچنین تولیت مدرسه صدر پاقلعه را به عهده داشت و پس از وفات او، تولیت مدرسه مزبور به فرزند ایشان رسید. مدرسه نامبرده از بناهای مرحوم حاج محمّد حسین خان صدر اصفهانی است و کتیبه سردر آن مورّخ به سال 1217ق می باشد.[۱۸]

اوصاف

سید العراقین عالمی جلیل و بانفوذ، و در ابتلائات پشت و پناه مردم اصفهان بود. به نوشته مرحوم سیّد حسین آزاد:

«وی دارای یک جنبه اعیانیّت و اشرافیّت خاصّی بود که رؤسای دوایر دولتی، اجرای اوامرش را منّتی به سزا می دانستند و در اجرای منویّاتش مفتخر بودند. او دارای منابر و مواعظ خاصّی بود که عارف و عامی را قابل استفاده، و بیاناتش محتوی معانی بسیار، و در عصر خود وحید روزگار بود».[۱۹]

مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی در کتاب «تذکره المعاصرین» می نویسد:

«العالم الفاضل المحقّق الحاج سیّد عبدالحسین سیّد العراقین، از فحول علما و روسأ و اجلّه مجتهدین و فضلأ. خدمات آن جناب به دین و ملّت به قدری است که نمی توان انکار آن نمود. در زمان حیات و بعد از فوتش از احدی شنیده نشد که آن جناب کاری خلاف شریعت و عملی مخالف اسلام نموده باشد، و حال آن که چندین سال مرجع کلّیه مرافعات و مورد اطمینان دولت و ملّت بود».[۲۰]

شاگردان

مرحوم سیّد العراقین از مدرّسین مدرسه چهار باغ بود و شاگردانی در درس او شرکت می نمودند که برخی از آنان عبارتند از حضرات آیات و حجج اسلام:

  1. شیخ مرتضی شمس اردکانی؛
  2. سیّد روح اللّه خاتمی اردکانی؛
  3. شیخ جلال الدین رشیقی فیروزآبادی؛ [۲۱]
  4. حاج شیخ عباسعلی ادیب؛ [۲۲]
  5. میرزا کمال الدین مجلسی متخلّص به «عاکف»؛ [۲۳]
  6. محمّد حسن بحرالعلومی بفرویی؛ [۲۴]
  7. سیّد محمّد حسین مهدوی اردکانی؛
  8. شهید محراب میرزا عطأ اللّه اشرفی اصفهانی؛[۲۵]
  9. شیخ عطأ اللّه فرادنبه ای (قاضی عدلیه)؛ [۲۶]
  10. سیّد علی محمّد کازرونی یزدی؛[۲۷]
  11. شیخ محمّد علی عالمی یزدی؛ [۲۸]
  12. سیّد مرتضی آیت اللهی یزدی؛ [۲۹]
  13. شیخ نور اللّه وحید هرندی؛ [۳۰]
  14. شیخ هبه اللّه هرندی
  15. شیخ محمّد هادی فرزانه قمشه ای

چنانچه قبلا گفته شد مرحوم سیّد العراقین به بسیاری از فضلای اصفهان اجازه اجتهاد داده است.

برخی از کسانی که از ایشان اجازه دریافت نموده اند عبارتند از:

1. شیخ علی محمّد فقیه حبیب آبادی؛ [۳۱]

2. شیخ مرتضی قمشه ای؛ [۳۲]

3. استاد جلال الدین همایی. [۳۳]

همچنین مرحوم آیت اللّه العظمی سیّد شهاب الدین مرعشی نجفی از ایشان اجازه نقل روایت دریافت نموده و در کتاب الاجازه الکبیره می نویسد:

وممّن أروی عنه: الزعیم المطاع الحسیب النسیب الشریف الجلیل، حجّه الاسلام والمسلمین، آیت اللّه الحاج السید عبدالحسین الحسینی الخاتون آبادی الاصفهانی المشتهر بسیّدالعراقین... یروی عن شیخه واستاذه المحقق المدقق المولی الاَّخوند الخراسانی صاحب کفایه الاصول، وعن العلامه شیخ الشریعه الاصفهانی، وعن ثقه المحدثین العلامه النوری بطرقهم المذکوره.[۳۴]

کتابخانه سیدالعراقین

مرحوم سیدالعراقین کتابخانه بسیار نفیس و ارزشمندی در اختیار داشت که مشتمل بر نسخ خطّی فراوان و سلطنتی از عهد صفوی بود. این کتابخانه در منزل شخصی ایشان قرار داشت و از حیث کمیت و کیفیت در اصفهان کم نظیر بود.

نگارنده در زمان حیات متولّی آن مرحوم حجه الاسلام سیّد ابراهیم میرعمادی به زیارت این کتابخانه که در وضعیتی نامناسب و رقّت بار نگهداری می شد موفّق شده و نفایس زیادی در آن مشاهده نمودم که از آن جمله موارد ذیل به خاطر مانده است:

1. ترجمه ادبی بسیار زیبایی از کتاب اعلام الوری شیخ طبرسی به قلم مولانا نظام الدین مشهدی، نسخه سلطنتی از عهد صفوی.

خوشبختانه تصویری از این نسخه نفیس با همّت و اقدام استاد معظّم آیت اللّه حاج شیخ هادی نجفی و موافقت مرحوم سیّد ابراهیم میرعمادی تهیّه و در اختیار نویسنده قرار گرفت.

2. ترجمه ریاض السالکین سیّد علی خان مدنی در شرح صحیفه سجّادیّه.

این نسخه نفیس و منحصر به فرد شش جلدی تاکنون در جایی معرفی نشده است و مترجم آن را به یاد ندارم.

3. مجلّداتی از تفسیر الائمه لهدایه الامه یا تفسیر واقعه نویس، از میرزا عبدالحسین نصیری طوسی.

4. مجلّداتی از عوالم العلوم شیخ عبداللّه بحرانی.

5. مجلّداتی از کتاب الصافی در شرح اصول کافی ملاّ خلیل قزوینی.

6. شرح اصول کافی میر محمّد اسماعیل خاتون آبادی.

7. آثار مرحوم میر معصوم خاتون آبادی که قبلا به آن اشاره کردیم.

8. شرح اربعین حدیث علامه ملاّ محمّد تقی هروی اصفهانی.

متاسفانه پس از فوت مرحوم میرعمادی، تاکنون هیچ اقدامی در جهت معرّفی و بهره برداری از این کتابخانه نفیس انجام نشده و تلاش نویسنده نیز جهت بازدید و بررسی کتاب های آن جهت معرّفی در این کتاب به نتیجه نرسید.

گفتنی است که به نقل مرحوم سید ابراهیم میرعمادی، آیت اللّه سیدالعراقین کتابی فقهی در بحث قضا و شهادات نگاشته بوده که نسخه آن در دست نیست.

وفات

مرحوم سیّد العراقین پس از عمری پربار و پربرکت که در تحصیل و نشر علم و خدمت به مردم و دستگیری از ضعفا مصروف شد سرانجام در شب چهارشنبه 10 شوال 1350ق وفات یافت و در این تکیه مدفون شد.

استاد جلال الدین همایی در فقدان آن زعیم ارجمند مادّه تاریخی به عربی سروده[۳۵] که بر سنگ مزار او با خطّ زیبای مرحوم شیخ محمد رضا حسام الواعظین حک شده است.

مرحوم میرزا حسن خان جابری نیز مادّه تاریخ وفات او را چنین گفته است:[۳۶]

تو هم پا بکش از عراق و بگو:«عراقین بی سیّد و سرور است»

فرزندان

از مرحوم سیدالعراقین پنج اولاد پسر به نام های: سیّد مصطفی، سیّد مهدی، سید رضا، سیّد ضیأ الدین و سیّد ابراهیم باقی ماند.

سیّد مصطفی المدرّس

عالم فاضل، در سال 1322ق در نجف اشرف متولّد شد. در سنّ پنج سالگی همراه پدر بزرگوار خود به اصفهان آمد. پس از تحصیل مقدّمات، به فراگیری فقه و اصول پرداخت و از درس اساتیدی چون حضرات آیات: سیّد محمّد نجف آبادی علاّمه شیخ محمّد رضا نجفی و علاّ مه میر محمّد صادق خاتون آبادی بهره برد.

وی چند سالی نیز در نجف اشرف از دروس علمای آن جا از جمله آیت اللّه العظمی آقا ضیأ الدین عراقی استفاده نمود.

وی عالمی خلیق و مهربان بود، در مسجد صدر پاقلعه امامت می نمود و تولیت شرعی مدرسه چهار باغ با او بود.

او در غرّه ذی قعده 1403ق وفات یافت و در داخل بقعه پدر مدفون شد.

مرحوم سیّد مجتبی کیوان در وفات او چنین سروده است:

چو نوبت سفر مصطفی المدرّس شد

فروغ علم و فضیلت برون ز مجلس شد

به کوی دوست چو بربست رخت «کیوان» گفت:

«قرین بحق وطن مصطفی المدرّس شد»

1403

سید مهدی میرعمادی

عالم فاضل، در غرّه ماه مبارک رمضان 1326 در نجف اشرف متولّد شد. در سال 1327 به همراه پدر بزرگوارش به اصفهان آمد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. از اساتیدش در اصفهان: شیخ علی مدرّس یزدی، شیخ محمّد حکیم خراسانی و آیت اللّه سیّد محمّد نجف آبادی را می توان نام برد.

وی نیز همچون برادرش عالمی خلیق و مهربان و مورد وثوق و احترام مردم بود و در مسجد قصر منشی امامت جماعت می نمود.

او داماد دانشمند فقید محمّد باقر الفت بود.

وی در روز جمعه 12 ذی قعده 1404ق وفات یافت و در بقعه پدر بزرگوارش مدفون شد.

مرحوم سیّد مجتبی کیوان در وفات او چنین سروده:

مهدی میرعمادی گهر علم و کرامت

سید و عالم و دیباچه دیوان فخامت

آیت علم و عمل حجّه الاسلام مسلّم

سند زهد و طهارت مثل صلح و سلامت

روز و شب مشتعل از آتش ایمان و ولایت

سال و مه مشتغل حرفه ارشاد و امامت

طبع رخشنده او منکر افراط و تعصب

دست بخشنده او مبطل امساک و لئامت

بس که کوشید به زهد و ورع و ذکر و زیارت

روسپید است چو اجداد و پدر روز قیامت

گفت «کیوان» به صد افسوس به تاریخ وفاتش:

«مهدی میرعمادی گهر حلم و کرامت»

سید ابراهیم میرعمادی

از دبیران فاضل و متدیّن اصفهان که حدود چهل سال به تدریس تعلیمات دینی در هنرستان اشتغال داشت.

وی بخشی از دروس حوزوی را نیز در محضر برخی از علمای اصفهان از جمله مرحوم شیخ علی قدیری تحصیل کرده بود و در مسجد پدرش امامت می نمود.

او دارای اخلاقی نیکو و حافظه ای عجیب و بیانی شیرین بود و خاطرات بسیاری در سینه داشت.

این سیّد جلیل پس از عمری طولانی در سال 1385ش وفات یافت و در مقبره جدّ اعلایش در گورت مدفون شد.

سید رضا مدرّس پور

فرزند دیگر مرحوم سیّد العراقین مرحوم سید رضا مدرّس پور نیز در سال 1413ق وفات یافته و در بقعه پدر مدفون گشت.

این دو بیت بر سنگ مزارش آمده است:

ناگه ازعرشیان صلا برخاست

که انا الشاکر و هو المشکور

«جابر» از قدسیان شنید و بگفت:

«واصل دوست شد مدرّس پور»

گفتنی است که مرحوم سیّد العراقین دارای دو دختر نیز بود که یکی از آنان همسر دانشمند فقید مرحوم حیدر علی خان برومند و دیگری همسر مرحوم سیّد محمّد ازهر بود.

یک حکایت

مرحوم حاج میرزا محمّد تقی نوری (م: 1329ق، مدفون در تکیه بابا رکن الدین) در تعبیر خواب از نوادر روزگار خود بود.

استاد جلال الدین همایی می نویسد:

«حاج میرزا تقی که حقّاً او را از اقران ابن سیرین باید شمرد در تعبیر خواب هنری عجیب داشت. نوادر تعبیراتش در اصفهان مشهور است. مرحوم حاج میرزا عبدالحسین سیّدالعراقین از علما و رؤسای روحانی معروف اصفهان در خواب دید که حمّام مخروبه بایری آباد و دایره شده و او در این حمّام شست و شو کرده و بیرون آمده و مشغول پوست کندن سیب است و زیر دامنش دانه انار پنهان می کند.

کس فرستاد تا حاجی میرزا تقی را به منزل او آوردند و تعبیر خواب از وی پرسید. جواب داد خواب را چند تعبیر است، یکی را نخواهم گفت، اگر شرط کنی که از این راز نپرسی باقی را می گویم و گرنه دم فرو می بندم و رؤیای تو را بی تأویل می گذارم.

سیّد العراقین ملتزم گردید که به شرط عمل کند. میرزا تقی گفت: دیری نمی گذرد که تجدید فراش خواهید کرد و از زن تازه دو پسر زیبا پیدا می کنید.

سیّد العراقین و اصحابش سخت به شگفت افتادند که حالی صاحب زن و فرزندان است و به هیچ وجه در این فکر نبوده و علامتی در کار نیست که زن تازه بگیرد!

مدّتی نگذشت که زوجه اوّلش وفات یافت. پس از چندی تجدید فراش کرده دو پسر آورد (آقا ضیأ و آقا رضا) که هم اکنون در جزو فرزندان آن مرحوم از همه زیباتر و محبوب ترند.

مرحوم آقا سیّد محمّد نجف آبادی فقیه عالم مدرس معروف که از دوستان و مصاحبان همیشگی سیّد العراقین بود و طبعی لطیفه پرداز داشت...

روز دیگر دنبال معبّر رفته و با التزام این که باز گوی نکند، باقی مانده تأویل رویا را پرسیده بود. پس از تأکید فراوان درکتمان راز گفت: نمی دانم چه پیش می آید که در وقت مرگ ریش وی تراشیده می شود.

بدیهی است که استماع این سخن برای یک نفر پیشوای روحانی بی حدّ ناگوار و وحشت بار بود. بدین سبب مرحوم نجف آبادی تا بعد از مرگ سیّد العراقین این سخن را برای احدی اظهار نکرد. اما چنان پیش آمد که معبّر گفته بود، سیّد العراقین در آخر عمرش به دملی روی چانه دچار گردید که در مریض خانه برای معالجه ناچار محاسن او را ستردند و در همین حال بدرود حیات گفت.

رابطه حمّام رفتن با تجدید فراش و دو دانه انار زیر دامن با دو پسری خوشروی تا حدّی معلوم است، امّا ارتباط ریش ستردن هنگام وفات، با پوست کندن سیب، جز با الهام قلبی میسّر نیست».[۳۷]

سنگ نوشته

»بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه الذی لایبقی الا وجهه و لا یدوم الا سلطانه هو الباقی هذا مرقد السید الهمام غوث الانام العالم العامل و الحکیم الکامل و الکریم الباذل حجّه الاسلام و المسلمین آیت اللّه فی الارضین السیّد عبدالحسین الملقب بسیّد العراقین طاب مضجعا سنه خمسین و ثلاثمائه بعد الالف.

یاللعراقین من فقدان سیّدهم

من حصن فقد اللّه دیر منثلم

لمّا تهدّم رکن العلم و الادب

قال المورّخ: «رکن الفضل منهدم»

کتبه حسام الواعظین. عمل استاد علی یوسفیان 110»[۳۸]


  1. وی غیر از عالم ربانی و فاضل صمدانی میر معصوم بن میر عبدالحسین خاتون آبادی (م: جمعه 24 جمادی الاولی 1155ق، مدفون در تخت فولاد، از اجداد بانو امین) است.
  2. الذریعه، ج 23 ، ص 242.
  3. به نوشته روزنامه جهاد اکبر شماره 36 (شوال 1325) در این تاریخ، میرزا محمد علی توسط انجمن محترم ولایتی اصفهان از تولیت خلع شده و مقرّر شد آقایان: حاج میرزا ابوالقاسم زنجانی و آخوند ملا عبدالکریم گزی عجالتا در امور مدرسه مداخله نمایند تا از طرف آقای حاج میرزا عبدالحسین (خاتون آبادی) متولّی، که در نجف اشرف مشرّف بودند نایب التولیه معیّن شود. ر.ک: اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اوّل، از آقای عبدالمهدی رجائی: 41 - 39 (ماجرای حمله به طلاب مدرسه چهارباغ)
  4. آیت اللّه شیخ محمّد تقی معروف به آقا نجفی اصفهانی از علمای بزرگ و زعمای کم نظیر دینی اصفهان است. شرح حالات و خدمات و جود و سخاوت و حلم و شجاعت و تدبیر و ذکاوت و فعالیت های او در این مجال نمی گنجد. مرحوم سید مصلح الدین مهدوی در یکی از مصاحبه های خود گوید: اگر وجود آقا نجفی در اصفهان نبود شاید از دست ظلم و ستم ظل السلطان، بدترین شهرهای ایران که سهل است، یکی از بدبخت ترین شهرهای دنیا می شد. این موجود شرور هرکجا که حس می کرد ممکن است منافع مادی داشته باشد دست می گذاشت و آن جا را تصرف می کرد. املاک مردم، ناموس مردم، همه و همه در اختیار او بود. فقط و فقط قدرت روحانیت و آن هم عمدتا آقا نجفی بوده که تا حدودی آن را کنترل یا منع می کرد... آیت اللّه نجفی هنوز هم در مظانّ تهمت است، علتش هم این است که در مقابل دستگاه ستم ایستاده بود و عمله اکره آن ها شب و روز برایش تهمت می تراشیدند و شایعه درست می کردند. یاد ماندگار: 157- 156. و ر.ک: تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، جلد اول.
  5. اصفهان از انقلاب مشروطه تا جنگ جهانی اول، از آقای عبدالمهدی رجائی، ص 75 - 74.
  6. واعظ فقیه مشهور، از اعقاب عالم کامل شیخ زین الدین بن عین علی خوانساری. در حدود 1295ق در اصفهان زاده شد. در اصفهان از درس جهانگیر خان قشقایی و سیّد محمّد باقر درچه ای و در نجف اشرف سال ها از محضر آخوند خراسانی و سیّد محمّد کاظم یزدی و شریعت اصفهانی استفاده کرده و به مقام اجتهاد رسید. وی مدتی در تهران ساکن بود و از خواص شیخ شهید شیخ فضل اللّه نوری به شمار می رفت. سال ها در اصفهان و تهران و قم به وعظ و خطابه اشتغال داشت و مورد احترام و علاقه خاص و عام بود. این واعظ شیرین سخن در 1387ق وفات یافت و در قبرستان شیخان قم مدفون گردید. دانشمندان وبزرگان اصفهان، ج 1، ص 554.
  7. فرازی از زندگی سیاسی حاج آقا نور اللّه اصفهانی به روایت اسناد، ص 20- 19.
  8. سوره نسأ، آیه 100.
  9. قیام آیت اللّه حاج آقا نور اللّه نجفی اصفهانی، صص 69- 61.
  10. استاد جلال الدین همایی در رثای این مرد بزرگ اشعاری سروده است که ماده تاریخش چنین است: زد به تاریخش رقم کلک"سنا": شمع محراب عجم بی نور شد.
  11. تذکره المعاصرین: مخطوط.
  12. نور الابصار، سیّد حسین خاتون آبادی، ص 40.
  13. وقایع السنین و الاعوام، ص 557.
  14. علاّ مه آقا جمال خوانساری یک ماه و اندی پس از آن به جوار رحمت حق شتافت. در وقایع السنین والاعوام (:559 ) می نویسد: »فوت عالم تقی نقی عامل آقا جمال خلف مرحوم مبرور آقا حسین خوانساری... در اوایل ماه مبارک رمضان به نوبه غشی.»
  15. همان ، ص 561- 559.
  16. همان ص 564. در ص 569 آمده: «در سال 1127 سیادت پناه علامی میر سیّد محمّد بن میر محمّد باقر الحسینی مدرس مدرسه جدید سلطانی گردید و پسر دیگر مشار الیه اعنی سیادت پناه افادت د افاضت پناه میر محمّد اسماعیل بن میر محمّد باقر الحسینی مدرس مسجد جامع جدید عباسی گردید و میرزا سیّد محمّد بن میرزا محمّد امین که قاضی بود شیخ الاسلام دارالسلطنه اصفهان گردید و فضیلت پناه ملاّ محمّد حسین ولد ملا شاه محمّد تبریزی ملاباشی گردید».
  17. همان
  18. دارالعلم شرق نوشته مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی، مخطوط.
  19. اغصان طیبه، تصویر نسخه خطی.
  20. تذکره المعاصرین: مخطوط.
  21. از علما و وعاظ یزد. در سال 1260ش متولد شد. در اصفهان از محضر حاج شیخ عبدالکریم گزی، سیّد العراقین و سیّد علی نجف آبادی بهره برد و پس از اخذ گواهی علمی به یزد بازگشت و به ارشاد مردم و حلّ و فصل امور شرعی آنان همت گماشت. وی در 1353ش وفات یافت. مفاخر یزد ،ج 1، ص 299.
  22. علوم و عقاید، ص 9.
  23. دانشمندان و بزرگان اصفهان، ج 1، ص 205.
  24. عالم کامل، در سال 1300ق در بفروئیه میبد متولد شد. پس از تحصیل مقدمات در یزد به اصفهان رفت و نزد اساتیدی چون: شیخ علی مدرس یزدی، ملاّ عبدالکریم گزی، شیخ محمد تقی آقا نجفی، ملاّ محمّد حسین فشارکی و سیّد العراقین تحصیل کرد. در سال 1337ق از آخوند گزی اجازه اجتهاد دریافت نمود و آن را به تأیید سیّد العراقین و علمای دیگر اصفهان رساند. مدتی نیز در قم از محضر حاج شیخ عبدالکریم حایری بهره برد و از او اجازه گرفت. وی سال ها در اصفهان به تدریس در مدارسی چون: صدر، کاسه گران و جده اشتغال داشت. او عالمی پرهیرگار و امین بود، از این رو آیت اللّه ملاّباشی او را به وصایت خود برگزید. او در خوشنویسی نیز مهارت داشت و پس از 22 سال اقامت در اصفهان به زادگاه خود بازگشت و به تدریس و ترویج دین پرداخت، به گونه ای که چند تن از زرتشتیان به دست او اسلام آوردند. وی در 11 ماه رمضان 1382ق وفات یافت و در زادگاهش مدفون شد. مفاخر یزد، ج 1، ص 128.
  25. دست نوشته های مرحوم سیّد مصلح الدین مهدوی، مخطوط.
  26. همان
  27. در سال 1317ق در یزد متولد شد. تحصیلات خود را در یزد نزد حضرات آیات: میر سیّد علی مدرسی و شیخ غلامرضا فقیه خراسانی آغاز کرد و سپس در اصفهان از محضر میر سیّد علی نجف آبادی، سیّدالعراقین و حاج آقا رحیم ارباب بهره برد و از سیّد العراقین و حاج شیخ عبدالکریم حایری وسید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد دریافت نمود. آن گاه به یزد بازگشت و در مدرسه مصلی به تدریس پرداخت. بسیاری از علمای ید نزد او تحصیل کرده اند. وی دارای اخلاقی نیکو بود و در علوم مختلف مهارت داشت. او در سال 1358ش در سن 81 سالگی وفات یافت. مفاخر یزد، ج2، ص 556.
  28. فرزند آیت اللّه میرزا محمّد و نواده آیت اللّه میرزا علی اکبر مصلایی. در سال 1285ش در یزد متولد شد. در سال 1307ش به اصفهان رفت و از درس آخوند ملاّ محمّد حسین فشارکی و سیدالعراقین بهره برد. در سال 1310 به کاشان رفت و از محضر میر سیّد علی یثربی استفاده نمود و در سال 1314 به یزد بازگشت و به تدریس علوم دینی و وعظ و خطابه پرداخت. وی در خوشنویسی ماهر بود و در شعر "صمصام" تخلّص می کرد. سال وفاتش به دست نیامد. مفاخر یزد، ج 1،ص 428- 427.
  29. وی در سال 1319ق در یزد متولد شد. ابتدا در نزد پدرش آیت اللّه سیّد یحیی موسوی و سیّد احمد وامق و شیخ جلال آیت اللهی درس خواند و سپس حدود 5 سال در اصفهان از درس جهانگیر خان قشقایی و سیّد العراقین بهره برد. آن گاه به قم رفت و از درس آیات عظام: حاج شیخ عبدالکریم حایری، سیّد محمّد حجت و سیّد محمّد تقی خوانساری استفاده کرد و از مرحوم حایری و حجت اجازه اجتهاد دریافت کرد. پس از آن به یزد بازگشت و در مدرسه خان به تدریس علوم دینی به ویژه تفسیر پرداخت. از آثار او تقویم شرعی که آن را در 30 سال تدوین کرده است. وی در 3 جمادی الثانی 1407ق وفات یافت و در امام زاده جعفر مدفون شد. مفاخر یزد، ج1، ص 10.
  30. دست نوشته های مرحوم مصلح الدین مهدوی، مخطوط.
  31. به نوشته استاد جواهری: وی از علما و مدرسین مدرسه کاسه گران و شاگردان سیّد محمّد باقر درچه ای، ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد مهدی درچه ای، جهانگیرخان قشقایی، ملا محمّد حسین فشارکی، میرزا عبدالحسین نجفی و سیّد محمّد رضا خراسانی بود. در حدود 30 سال در حبیب آباد به امامت جماعت و ارشاد مردم اشتغال داشت و سپس به اصفهان آمد و در مدرسه کاسه گران اقامت گزید. وی عالمی عادل و خوش خو و نیک نفس بود و در سال 1380ق وفات یافت. علوم و عقاید، ص 108.
  32. عالم فاضل، در سال 1236ش در شهرضا متولد شد. نزد اساتیدی چون میرزا نصر اللّه حکیم، میرزا ابوالمعالی کلباسی و جهانگیر خان قشقایی تحصیل نموده و از علاّ مه میرزا محمّد هاشم چهارسوقی اجازه اجتهاد دریافت نمود. حضرات آیات: ملاّ عبدالکریم گزی، سیّد العراقین و ملاّ محمّد حسین فشارکی نیز در اجازات خود مراتب علمی او را تایید کرده اند. وی در مدرسه جده بزرگ تدریس می کرد و سرانجام در سال 1301ش وفات یافت و در جوار مرحوم آخوند کاشی مدفون گردید.
  33. تاریخ اصفهان (مجلد هنر و هنرمندان) مقدمه
  34. الاجازه الکبیره ،ص 74- 73.
  35. دیوان سنا ،ص 174.
  36. رجال اصفهان، ص 108.
  37. تاریخ اصفهان (مجلد ابنیه و امارات) ، ص 64- 63.
  38. شرح مجموعه گل، صص 152- 124.

منبع

برگرفته از کتاب : شرح مجموع گل، رحیم قاسمی، انتشارات کانون پژوهش، چاپ دوم، زمستان 1390.