این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «شهید قنبر علی چترایی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (جایگزینی متن - '</big>' به ''''')
(ویرایش متن و رده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۱۱/۰۹|مکان درگذشت=شلمچه-عملیات کربلای ۵|پدر=لطفعلی|تاریخ تولد=۱۳۴۸|مکان تولد=تیران وکرون|از دانشگاه=مدرسه علمیه شیخ ابراهیم{{سخ}} نجف آباد|مدفن=گلزار شهدای عزیز آباد {{سخ}} تیران وکرون|تصویر=قنبر علی چترایی.png|عرض_تصویر=170}}
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۱۱/۰۹|مکان درگذشت=شلمچه-عملیات کربلای ۵|پدر=لطفعلی|تاریخ تولد=۱۳۴۸|مکان تولد=تیران وکرون|از دانشگاه=[[مدرسه علمیه شیخ ابراهیم]]{{سخ}} نجف آباد|مدفن=گلزار شهدای عزیز آباد {{سخ}} تیران وکرون|تصویر=قنبر علی چترایی.png|عرض_تصویر=170}}


{{قلم رنگ۱|قرمز| |شهید}} ''' قنبر علی چترایی''' دوازدهم دی ۱۳۴۸، در روستای عزیزآباد از توابع شهرستان تیران و کرون چشم به جهان گشود. پدرش لطفعلی، در کارخانه ذوب آهن کار می کرد و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نهم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش سعادت نیز شهید شده است.<ref>کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی ، ص۲۴۴</ref>
{{قلم رنگ۱|قرمز| |شهید}} ''' قنبر علی چترایی''' دوازدهم دی ۱۳۴۸، در روستای عزیزآباد از توابع شهرستان تیران و کرون چشم به جهان گشود. پدرش لطفعلی، در کارخانه ذوب آهن کار می کرد و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نهم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش سعادت نیز شهید شده است.<ref>کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی ، ص۲۴۴</ref>
سطر ۹: سطر ۹:
این توفيق نصیب قنبر علی این مجاهد راه خدا شد که از خوان نعمت الهی در حوزه بهره مند شود و با شهادتش نیز میهمان خوان کریمانه ربوبیت باشد.
این توفيق نصیب قنبر علی این مجاهد راه خدا شد که از خوان نعمت الهی در حوزه بهره مند شود و با شهادتش نیز میهمان خوان کریمانه ربوبیت باشد.


او در سال ۶۳ وارد حوزه علمیه نجف آباد گردید و به مدت دو سال از محضر استادان مدرسه شیخ ابراهیم در نجف آباد استفاضه علمی و معنوی کرد.
او در سال ۶۳ وارد حوزه علمیه نجف آباد گردید و به مدت دو سال از محضر استادان [[مدرسه شیخ ابراهیم]] در نجف آباد استفاضه علمی و معنوی کرد.


شهید چترایی توفیق یافت دو بار عازم جبهه های حق علیه باطل شود تا چراغ شهادت را در جانش بیفروزد و از ذخایر عالم بقا گردد.
شهید چترایی توفیق یافت دو بار عازم جبهه های حق علیه باطل شود تا چراغ شهادت را در جانش بیفروزد و از ذخایر عالم بقا گردد.
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
<references />
<references />
[[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان تیران وکرون)]]
[[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان تیران وکرون)]]
[[رده:شهدای مدرسه علمیه شیخ ابراهیم]]

نسخهٔ ‏۳۰ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۹

شهید قنبر علی چترایی
قنبر علی چترایی.png
زادهٔ۱۳۴۸
تیران وکرون
درگذشت/شهادت۱۳۶۵/۱۱/۰۹
شلمچه-عملیات کربلای ۵
مدفنگلزار شهدای عزیز آباد
تیران وکرون
محل تحصیلمدرسه علمیه شیخ ابراهیم
نجف آباد
والدین
  • لطفعلی (پدر)

شهید قنبر علی چترایی دوازدهم دی ۱۳۴۸، در روستای عزیزآباد از توابع شهرستان تیران و کرون چشم به جهان گشود. پدرش لطفعلی، در کارخانه ذوب آهن کار می کرد و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. نهم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش سعادت نیز شهید شده است.[۱]


زندگی نامه

کوشش و تلاش پدر که خود در مکتب علوی درس معنویت آموخته بود و ذخیرهء روحانیت اندوخته، فرزندان را نیز به همین جهت سوق داد که از این سفره پر برکت توشه ها برگیرند.

این توفيق نصیب قنبر علی این مجاهد راه خدا شد که از خوان نعمت الهی در حوزه بهره مند شود و با شهادتش نیز میهمان خوان کریمانه ربوبیت باشد.

او در سال ۶۳ وارد حوزه علمیه نجف آباد گردید و به مدت دو سال از محضر استادان مدرسه شیخ ابراهیم در نجف آباد استفاضه علمی و معنوی کرد.

شهید چترایی توفیق یافت دو بار عازم جبهه های حق علیه باطل شود تا چراغ شهادت را در جانش بیفروزد و از ذخایر عالم بقا گردد.

از ویژگی های این طلبه مجاهد شوخ طبعی، نشاط روحی و ارتباط عاطفی، بویژه با خانواده اش بود؛ چنانکه پدر بزرگوارش می گوید: فرزندم هفته ای یک بار به خواب من می آید![۲]


منابع


  1. کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی ، ص۲۴۴
  2. کتاب شاهدان روحانی.ص۵۵۶