این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید سید رسول قاسمی(فیاض سیچانی)»
Kh1.nazerian (بحث | مشارکتها) (درج عکس) |
(درج لید) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۶/۱۱|مکان درگذشت=اسکله الامیه|پدر=سیدرضا|تاریخ تولد=۱۳۴۹|مکان تولد=اصفهان|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام صادق (ع) اصفهان|مدفن=گلستان شهدای اصفهان|عرض_تصویر=170|تصویر=R-ghasemi fayaz.JPG}} | {{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۶/۱۱|مکان درگذشت=اسکله الامیه|پدر=سیدرضا|تاریخ تولد=۱۳۴۹|مکان تولد=اصفهان|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام صادق (ع) اصفهان|مدفن=گلستان شهدای اصفهان|عرض_تصویر=170|تصویر=R-ghasemi fayaz.JPG}} | ||
<big>شهید سید رسول قاسمی(فیاض سیچانی)</big> نوزدهم دی ۱۳۴۹، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش رضا، نجار بود و مادرش بتول نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. از سوی ستاد مشترک امداد و درمان در جبهه حضور یافت. یازدهم شهریور ۱۳۶۵، با سمت امدادگر در بمباران هوایی اسکله الامیه عراق شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش سیدمحمود نیز شهید شده است.<ref>کتاب فرهنگ اعلام شهداي روحاني، ص ۵۳۲</ref> | |||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
این طلبه مدرسه امام صادق(ع)، خود را آماده کرده بود تا از علوم و معارف اهل بیت (ع) بهره ها گیرد و در خدمت به اسلام و قرآن بکوشد. اما هنگامی که احساس کرد نظام اسلامی، به جانفشانی او نیاز دارد سر از پا نشناخت و به فرمان امامش عازم جبهه های نور عليه ظلمت شد. در دومین مرحله اعزامش از ناحیه کتف مجروح و در آخرین مرتبه در لشگر مقدس امام حسین(ع) به عنوان امدادگر جبهه، یاریگر رزمندگان اسلام گردید تا اینکه لحظات آخرین زندگی مبارک او در تاریخ | این طلبه مدرسه امام صادق(ع)، خود را آماده کرده بود تا از علوم و معارف اهل بیت (ع) بهره ها گیرد و در خدمت به اسلام و قرآن بکوشد. اما هنگامی که احساس کرد نظام اسلامی، به جانفشانی او نیاز دارد سر از پا نشناخت و به فرمان امامش عازم جبهه های نور عليه ظلمت شد. در دومین مرحله اعزامش از ناحیه کتف مجروح و در آخرین مرتبه در لشگر مقدس امام حسین(ع) به عنوان امدادگر جبهه، یاریگر رزمندگان اسلام گردید تا اینکه لحظات آخرین زندگی مبارک او در تاریخ ۱۳۶۵/۶/۱۱ با ترکش کافران بعثی سپری شد. | ||
۱۳۶۵/۶/۱۱ | |||
با ترکش کافران بعثی سپری شد. | |||
در همان لحظات آخری که خون صورتش را فرا گرفته، چشم هایش جایی را نمی دید و در خاک و خون می غلتید، گفت: «اگر به شهادت رسیدم به پدرم بگویید: «من نماز مغرب و عشایم را نخوانده ام، برایم بخوانید.» شهید فیاض بسیار با نشاط، پر تحرک، خستگی ناپذیر، مهربان و شوخ طبع بود و همواره در کارگاه نجاری به پدر کمک می کرد و از دعای خیر او استمداد می نمود.<ref>کتاب شاهدان روحانی صفحه ۱۳۳</ref> | در همان لحظات آخری که خون صورتش را فرا گرفته، چشم هایش جایی را نمی دید و در خاک و خون می غلتید، گفت: «اگر به شهادت رسیدم به پدرم بگویید: «من نماز مغرب و عشایم را نخوانده ام، برایم بخوانید.» شهید فیاض بسیار با نشاط، پر تحرک، خستگی ناپذیر، مهربان و شوخ طبع بود و همواره در کارگاه نجاری به پدر کمک می کرد و از دعای خیر او استمداد می نمود.<ref>کتاب شاهدان روحانی صفحه ۱۳۳</ref> | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
<references /> | |||
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | [[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | ||
نسخهٔ ۲۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۸:۳۸
شهید سید رسول قاسمی(فیاض سیچانی) | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۴۹ اصفهان |
درگذشت/شهادت | ۱۳۶۵/۶/۱۱ اسکله الامیه |
مدفن | گلستان شهدای اصفهان |
محل تحصیل | مدرسه علمیه امام صادق (ع) اصفهان |
والدین |
|
شهید سید رسول قاسمی(فیاض سیچانی) نوزدهم دی ۱۳۴۹، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش رضا، نجار بود و مادرش بتول نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. از سوی ستاد مشترک امداد و درمان در جبهه حضور یافت. یازدهم شهریور ۱۳۶۵، با سمت امدادگر در بمباران هوایی اسکله الامیه عراق شهید شد. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش قرار دارد. برادرش سیدمحمود نیز شهید شده است.[۱]
زندگینامه
این طلبه مدرسه امام صادق(ع)، خود را آماده کرده بود تا از علوم و معارف اهل بیت (ع) بهره ها گیرد و در خدمت به اسلام و قرآن بکوشد. اما هنگامی که احساس کرد نظام اسلامی، به جانفشانی او نیاز دارد سر از پا نشناخت و به فرمان امامش عازم جبهه های نور عليه ظلمت شد. در دومین مرحله اعزامش از ناحیه کتف مجروح و در آخرین مرتبه در لشگر مقدس امام حسین(ع) به عنوان امدادگر جبهه، یاریگر رزمندگان اسلام گردید تا اینکه لحظات آخرین زندگی مبارک او در تاریخ ۱۳۶۵/۶/۱۱ با ترکش کافران بعثی سپری شد.
در همان لحظات آخری که خون صورتش را فرا گرفته، چشم هایش جایی را نمی دید و در خاک و خون می غلتید، گفت: «اگر به شهادت رسیدم به پدرم بگویید: «من نماز مغرب و عشایم را نخوانده ام، برایم بخوانید.» شهید فیاض بسیار با نشاط، پر تحرک، خستگی ناپذیر، مهربان و شوخ طبع بود و همواره در کارگاه نجاری به پدر کمک می کرد و از دعای خیر او استمداد می نمود.[۲]