این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخه‌های «شهید علی اکبر حقیقت»
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحه‌ای تازه حاوی « {{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۱۰/۱۲|مکان درگذشت=عملیات کربلای ۵|پدر=حسین|تاریخ تولد=۱۳۴۹|مکان تولد=آبادان|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام خمینی (ره) زرین شهر|بناهای یادبود=اصفهان|مدفن=گلزار شهدای زرین شهر}} ==زندگینامه== تربیت مادری مؤمن و دی...» ایجاد کرد) |
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) (ایجاد کلی) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۲/۹|مکان درگذشت=فاو|پدر=ولی الله|تاریخ تولد=۱۳۴۵|مکان تولد=گلپایگان|از دانشگاه=مدرسه علمیه گلپایگان|بناهای یادبود=اصفهان|مدفن=گلزار شهدای گوگد}} | |||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/ | |||
| سطر ۷: | سطر ۶: | ||
تربیت مادری مؤمن و دیندار و رزق حلال پروردگار که از بازوان پدری زحمت کش و پرکار به بار آمد محسن را در مسیر تقوا و پرهیز کاری قرار داد که فروغ تابلاگ علم و شهادت از وجودش ساطع گشت و در زمره شاگردان مکتب امام صادق (ع) در آمد. علاوه بر آن، دروس کلاسیک را نیز ادامه داد تا اینکه فرمان هل من ناصر امام، او را به جبهه کشاند، سال ۶۱ اولین اعزامش بود که همپای رزم آوران دیگر، خرمشهر را از چنگال کفتاران بعثی نجات بخشید. در عملیات بیت المقدس ، رمضان و محرم نقش ها آفرید. در عملیات محرم از ناحيه پا مجروح گردید و در آخرین حضورش در عملیات ظفرمند والفجر هشت پیمانه محبت نوشيد و عروج ملکوتی خویش را آغاز کرد. | تربیت مادری مؤمن و دیندار و رزق حلال پروردگار که از بازوان پدری زحمت کش و پرکار به بار آمد محسن را در مسیر تقوا و پرهیز کاری قرار داد که فروغ تابلاگ علم و شهادت از وجودش ساطع گشت و در زمره شاگردان مکتب امام صادق (ع) در آمد. علاوه بر آن، دروس کلاسیک را نیز ادامه داد تا اینکه فرمان هل من ناصر امام، او را به جبهه کشاند، سال ۶۱ اولین اعزامش بود که همپای رزم آوران دیگر، خرمشهر را از چنگال کفتاران بعثی نجات بخشید. در عملیات بیت المقدس ، رمضان و محرم نقش ها آفرید. در عملیات محرم از ناحيه پا مجروح گردید و در آخرین حضورش در عملیات ظفرمند والفجر هشت پیمانه محبت نوشيد و عروج ملکوتی خویش را آغاز کرد. | ||
ساعاتی پیش از عملیات هر کسی در خلوتی به عبادت مشغول بود. به سراغش رفتم حالتی عادی نداشت و بر خود می لرزید. به دلداریش گفت: بارها به جبهه آمادین چرا می لرزید و نگاه معناداری کرد و گفت: می ترسم خداوند گناهان مرا... | ساعاتی پیش از عملیات هر کسی در خلوتی به عبادت مشغول بود. به سراغش رفتم حالتی عادی نداشت و بر خود می لرزید. به دلداریش گفت: بارها به جبهه آمادین چرا می لرزید و نگاه معناداری کرد و گفت: می ترسم خداوند گناهان مرا... | ||
در جواب گفتم: برادر! اولين قطره خون شهید، که بر زمین می ریزد تمام گناهانش بخشیده می شود. او گفت: می دانم ولی گاه مانند جوهر است که روی لباس بریزد، حتی پس از شسته شدن اثر آن می ماند. نمی خواهم در قیامت با این حالت نزد خداوند حاضر شوم و عرق سرد بر پیشانش ... | در جواب گفتم: برادر! اولين قطره خون شهید، که بر زمین می ریزد تمام گناهانش بخشیده می شود. او گفت: می دانم ولی گاه مانند جوهر است که روی لباس بریزد، حتی پس از شسته شدن اثر آن می ماند. نمی خواهم در قیامت با این حالت نزد خداوند حاضر شوم و عرق سرد بر پیشانش ...<ref>شاهدان روحانی</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | |||
[[رده:گلپایگان]] | |||
نسخهٔ ۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۲۷
| شهید علی اکبر حقیقت | |
|---|---|
| زادهٔ | ۱۳۴۵ گلپایگان |
| درگذشت/شهادت | ۱۳۶۵/۲/۹ فاو |
| مدفن | گلزار شهدای گوگد |
| یادمان‌ها | اصفهان |
| محل تحصیل | مدرسه علمیه گلپایگان |
| والدین |
|
زندگینامه
تربیت مادری مؤمن و دیندار و رزق حلال پروردگار که از بازوان پدری زحمت کش و پرکار به بار آمد محسن را در مسیر تقوا و پرهیز کاری قرار داد که فروغ تابلاگ علم و شهادت از وجودش ساطع گشت و در زمره شاگردان مکتب امام صادق (ع) در آمد. علاوه بر آن، دروس کلاسیک را نیز ادامه داد تا اینکه فرمان هل من ناصر امام، او را به جبهه کشاند، سال ۶۱ اولین اعزامش بود که همپای رزم آوران دیگر، خرمشهر را از چنگال کفتاران بعثی نجات بخشید. در عملیات بیت المقدس ، رمضان و محرم نقش ها آفرید. در عملیات محرم از ناحيه پا مجروح گردید و در آخرین حضورش در عملیات ظفرمند والفجر هشت پیمانه محبت نوشيد و عروج ملکوتی خویش را آغاز کرد. ساعاتی پیش از عملیات هر کسی در خلوتی به عبادت مشغول بود. به سراغش رفتم حالتی عادی نداشت و بر خود می لرزید. به دلداریش گفت: بارها به جبهه آمادین چرا می لرزید و نگاه معناداری کرد و گفت: می ترسم خداوند گناهان مرا... در جواب گفتم: برادر! اولين قطره خون شهید، که بر زمین می ریزد تمام گناهانش بخشیده می شود. او گفت: می دانم ولی گاه مانند جوهر است که روی لباس بریزد، حتی پس از شسته شدن اثر آن می ماند. نمی خواهم در قیامت با این حالت نزد خداوند حاضر شوم و عرق سرد بر پیشانش ...[۱]
منابع
- ↑ شاهدان روحانی