این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید مهدی اکرمی»
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) (ایجاد کلی) |
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) (افزودن شماره صفحه) |
||
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
شهیدی از تبار پاکان و وارستگان ، حجره نشین مدرسه حضرت آیت الله گلپایگانی که علم و عمل را با خون پاکش به هم آمیخت و مجنون وار در مجنون ترین جزیره دنيا نام و نشان در بی نشانی یافت. نه سال کنعان دل از فقدانش محزون بود و در سرزمین غربت، میهمان جزایر مجنون و پس از نه سال یک پلاک و چند تکه استخوان از قامت رعنای او بر شانه های لرزان مردم گلپایگان تشییع شد. | شهیدی از تبار پاکان و وارستگان ، حجره نشین مدرسه حضرت آیت الله گلپایگانی که علم و عمل را با خون پاکش به هم آمیخت و مجنون وار در مجنون ترین جزیره دنيا نام و نشان در بی نشانی یافت. نه سال کنعان دل از فقدانش محزون بود و در سرزمین غربت، میهمان جزایر مجنون و پس از نه سال یک پلاک و چند تکه استخوان از قامت رعنای او بر شانه های لرزان مردم گلپایگان تشییع شد. | ||
مهدی سه سال و نیم در محضر استادان حوزه، زانوی معرفت بر زمین نهاد و از شاگردان ممتاز مدرسه به شمار می رفت. | مهدی سه سال و نیم در محضر استادان حوزه، زانوی معرفت بر زمین نهاد و از شاگردان ممتاز مدرسه به شمار می رفت. | ||
در لحظه اعزام سن کمش به او اجازه حضور در جبهه را نمی داد. ولی به هر صورت رضایت نامه اش را گرفت. ماه رمضان بود کاروان رزمندگان که به خوانسار رسید، ظرفیت تکمیل بود و چند نفری از کاروان خارج می شدند و مهدی یکی از آنان بود، وقتی به خانه برگشت، به شدت ناراحت بود و فکر می کرد، کسی توصیه کرده است او برگردد. بغضش ترکید و با گریه گفت: شما که می خواستید مرا به جبهه نفرستید چرا روزه ام را خراب کردید.<ref>شاهدان روحانی</ref> | در لحظه اعزام سن کمش به او اجازه حضور در جبهه را نمی داد. ولی به هر صورت رضایت نامه اش را گرفت. ماه رمضان بود کاروان رزمندگان که به خوانسار رسید، ظرفیت تکمیل بود و چند نفری از کاروان خارج می شدند و مهدی یکی از آنان بود، وقتی به خانه برگشت، به شدت ناراحت بود و فکر می کرد، کسی توصیه کرده است او برگردد. بغضش ترکید و با گریه گفت: شما که می خواستید مرا به جبهه نفرستید چرا روزه ام را خراب کردید.<ref>شاهدان روحانی.ص۴۵۶</ref> | ||
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | [[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | ||
[[رده:گلپایگان]] | [[رده:گلپایگان]] | ||
<references /> |
نسخهٔ ۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۲۳:۲۰
شهید مهدی اکرمی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۴۷ گلپایگان |
درگذشت/شهادت | ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ جزیره مجنون |
مدفن | گلزار شهدای گوگد |
یادمانها | اصفهان |
محل تحصیل | مدرسه علمیه گلپایگان |
والدین |
|
شهیدی از تبار پاکان و وارستگان ، حجره نشین مدرسه حضرت آیت الله گلپایگانی که علم و عمل را با خون پاکش به هم آمیخت و مجنون وار در مجنون ترین جزیره دنيا نام و نشان در بی نشانی یافت. نه سال کنعان دل از فقدانش محزون بود و در سرزمین غربت، میهمان جزایر مجنون و پس از نه سال یک پلاک و چند تکه استخوان از قامت رعنای او بر شانه های لرزان مردم گلپایگان تشییع شد.
مهدی سه سال و نیم در محضر استادان حوزه، زانوی معرفت بر زمین نهاد و از شاگردان ممتاز مدرسه به شمار می رفت.
در لحظه اعزام سن کمش به او اجازه حضور در جبهه را نمی داد. ولی به هر صورت رضایت نامه اش را گرفت. ماه رمضان بود کاروان رزمندگان که به خوانسار رسید، ظرفیت تکمیل بود و چند نفری از کاروان خارج می شدند و مهدی یکی از آنان بود، وقتی به خانه برگشت، به شدت ناراحت بود و فکر می کرد، کسی توصیه کرده است او برگردد. بغضش ترکید و با گریه گفت: شما که می خواستید مرا به جبهه نفرستید چرا روزه ام را خراب کردید.[۱]
منابع
- ↑ شاهدان روحانی.ص۴۵۶