این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «شهید سید نظام میر عظیمی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد لینک و درج رده)
(اصلاح لینک داخل الگو و رده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۰۶/۱۲ |مکان درگذشت=سکوی الامیه  |پدر=سیّد احمد|تاریخ تولد=۱۳۴۷ |مکان تولد=کاشان  |از دانشگاه= [[حوزه  علمیه آیت الله یثربی]] |مدفن=دار اسلام کاشان  |عرض_تصویر=170|تصویر=Syed Nizam Mir Azimi.jpg}}
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۰۶/۱۲ |مکان درگذشت=سکوی الامیه  |پدر=سیّد احمد|تاریخ تولد=۱۳۴۷ |مکان تولد=کاشان  |از دانشگاه= [[مدرسه علمیه آیت الله یثربی]] |مدفن=دار اسلام کاشان  |عرض_تصویر=170|تصویر=Syed Nizam Mir Azimi.jpg}}


{{قلم رنگ۱|قرمز| |شهید}} ''' سید نظام میر عظیمی''' دهم فروردین ۱۳۴۷، در شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. پدرش سیّداحمد، کارگر کارخانه تولید حریر و مخمل بود و مادرش صغرا نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا [[سطح (مقدمات)]] پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوازدهم  شهریور ۱۳۶۵، در خلیج فارس بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای دارالسلام زادگاهش واقع است.<ref>[[کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی]] ،ص۶۷۹</ref>
{{قلم رنگ۱|قرمز| |شهید}} ''' سید نظام میر عظیمی''' دهم فروردین ۱۳۴۷، در شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. پدرش سیّداحمد، کارگر کارخانه تولید حریر و مخمل بود و مادرش صغرا نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا [[سطح مقدمات|سطح (مقدمات)]] پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوازدهم  شهریور ۱۳۶۵، در خلیج فارس بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای دارالسلام زادگاهش واقع است.<ref>[[کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی]] ،ص۶۷۹</ref>


==زندگینامه==
<br />
 
==زندگی نامه==
ده ساله بود که انقلاب شد و سید نظام در همان سن کم، در راهپیمایی ها شرکت می کرد. وقتی هم که می خواست به جبهه برود چون سنش کم بود، شناسنامه برادراش را ارائه کرد ...
ده ساله بود که انقلاب شد و سید نظام در همان سن کم، در راهپیمایی ها شرکت می کرد. وقتی هم که می خواست به جبهه برود چون سنش کم بود، شناسنامه برادراش را ارائه کرد ...


راهنمایی را که تمام کرد حال و هوای معنوی حوزه او را به خود جلب کرد و در [[مدرسه آیت الله یثربی]] به خواندن مقدمات پرداخت. نوای کاروان های عملیاتی را که می شنید شور و شوقش برای رفتن به جبهه زیادتر می گشت. بار اول به کردستان اعزام شد و یک سال به مردم محروم خدمت کرد. یک بار هم به جنوب رفت و از ناحیه پا مورد اصابت تیر قرار گرفت و مجروح شد، بعد هم در سکوی الامیه عراق با اصابت تیر مستقیم به قلبش در خون خودش غلتيد و سرخ جامه و خونین پیکر در سن هیجده سالگی به ملاقات پروردگارش شتافت.<ref>[[کتاب شاهدان روحانی]] ،ص۳۴۲</ref>
راهنمایی را که تمام کرد حال و هوای معنوی حوزه او را به خود جلب کرد و در [[مدرسه علمیه آیت الله یثربی|مدرسه آیت الله یثربی]] به خواندن مقدمات پرداخت. نوای کاروان های عملیاتی را که می شنید شور و شوقش برای رفتن به جبهه زیادتر می گشت. بار اول به کردستان اعزام شد و یک سال به مردم محروم خدمت کرد. یک بار هم به جنوب رفت و از ناحیه پا مورد اصابت تیر قرار گرفت و مجروح شد، بعد هم در سکوی الامیه عراق با اصابت تیر مستقیم به قلبش در خون خودش غلتيد و سرخ جامه و خونین پیکر در سن هیجده سالگی به ملاقات پروردگارش شتافت.<ref>[[کتاب شاهدان روحانی]] ،ص۳۴۲</ref>
 
<br />


==منابع==
==منابع==
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان کاشان)]]
[[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان کاشان)]]
[[رده:شهدای حوزه علمیه آیت الله یثربی]]
<references />
<references />
[[رده:شهدای مدرسه علمیه آیت الله یثربی کاشان]]

نسخهٔ ‏۹ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۲۲

شهید سید نظام میر عظیمی
Syed Nizam Mir Azimi.jpg
زادهٔ۱۳۴۷
کاشان
درگذشت/شهادت۱۳۶۵/۰۶/۱۲
سکوی الامیه
مدفندار اسلام کاشان
محل تحصیلمدرسه علمیه آیت الله یثربی
والدین
  • سیّد احمد (پدر)

شهید سید نظام میر عظیمی دهم فروردین ۱۳۴۷، در شهرستان کاشان چشم به جهان گشود. پدرش سیّداحمد، کارگر کارخانه تولید حریر و مخمل بود و مادرش صغرا نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوازدهم شهریور ۱۳۶۵، در خلیج فارس بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای دارالسلام زادگاهش واقع است.[۱]


زندگی نامه

ده ساله بود که انقلاب شد و سید نظام در همان سن کم، در راهپیمایی ها شرکت می کرد. وقتی هم که می خواست به جبهه برود چون سنش کم بود، شناسنامه برادراش را ارائه کرد ...

راهنمایی را که تمام کرد حال و هوای معنوی حوزه او را به خود جلب کرد و در مدرسه آیت الله یثربی به خواندن مقدمات پرداخت. نوای کاروان های عملیاتی را که می شنید شور و شوقش برای رفتن به جبهه زیادتر می گشت. بار اول به کردستان اعزام شد و یک سال به مردم محروم خدمت کرد. یک بار هم به جنوب رفت و از ناحیه پا مورد اصابت تیر قرار گرفت و مجروح شد، بعد هم در سکوی الامیه عراق با اصابت تیر مستقیم به قلبش در خون خودش غلتيد و سرخ جامه و خونین پیکر در سن هیجده سالگی به ملاقات پروردگارش شتافت.[۲]


منابع