این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید محمود مدیدیان»
Sab00riyan (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '>کتاب شاهدان روحانی،' به '>کتاب شاهدان روحانی،') |
Sab00riyan (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
بينی و بين االله متعهد می شوم در صورتی كه موفق به اعزام به جبهه بشوم نذورات زير را انجام دهم: | |||
۱ ) پنج ختم قرآن ۲ )پنج ختم انعام ۳ (پنج سوره ياسين ۴ )حضور حداقل پنج ماه در جبهه ۵)دادن حقوق يك ماه | ۱ ) پنج ختم قرآن ۲ )پنج ختم انعام ۳ (پنج سوره ياسين ۴ )حضور حداقل پنج ماه در جبهه ۵)دادن حقوق يك ماه برای جبهه. | ||
«اللهم وفق ّ نا لما تحب و | «اللهم وفق ّ نا لما تحب و ترضی»... | ||
دوازده سالش بود. سنش به جبهه قد | دوازده سالش بود. سنش به جبهه قد نمی داد. نذر كرد و بر آورده گرديد... حوزه هم كه می خواست برود، بر اساس دستخط هايی كه از او موجود است،همواره از خدا طلب توفيق می كرد و رضايت حق را خواستار می شد. محمود موفق به اعزام شد و آموزش سكان داری را فرا گرفت و شد سكاندار | ||
بچه | بچه های رزمنده... در محور شط علی در حالی كه سی زخمی روی دست مانده بود، سكان دار مجاهديعنی محمود، با تمام شجاعت طی سه رفت و برگشت | ||
زخمی ها را به عقب انتقال می داد. در كربلای ۵ دو شبانه روز خواب به چشم نداشت. گرما گرم جهاد و مبارزه بود و بعد هم تركش به پا و قطع پايش در | |||
بيمارستان شيراز و ورق خوردن آخرين صفحه زرين و خونين زندگيش در تاريخ ۱۳۶۵/۱۱/۲.<ref>[[کتاب شاهدان روحانی]]، صفحه۱۵۶</ref><br /> | بيمارستان شيراز و ورق خوردن آخرين صفحه زرين و خونين زندگيش در تاريخ ۱۳۶۵/۱۱/۲.<ref>[[کتاب شاهدان روحانی]]، صفحه۱۵۶</ref><br /> |
نسخهٔ ۱۱ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۷
شهید محمود مدیدیان | |
---|---|
![]() | |
زادهٔ | ۱۳۴۸ اصفهان |
درگذشت/شهادت | ۱۳۶۵/۱۱/۲ شلمچه- عملیات کربلای۵ |
مدفن | گلستان شهدای اصفهان |
محل تحصیل | مدرسه حقانی قم |
والدین |
|
شهید محمود مدیدیان یکم فروردین ۱۳۴۸، در شهرستان اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش ناصر و مادرش مونس آغا نام داشت. تا اول متوسطه درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۱) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم بهمن ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار او در گلستان شهدای زادگاهش واقع است.[۱]
زندگینامه
بينی و بين االله متعهد می شوم در صورتی كه موفق به اعزام به جبهه بشوم نذورات زير را انجام دهم:
۱ ) پنج ختم قرآن ۲ )پنج ختم انعام ۳ (پنج سوره ياسين ۴ )حضور حداقل پنج ماه در جبهه ۵)دادن حقوق يك ماه برای جبهه.
«اللهم وفق ّ نا لما تحب و ترضی»...
دوازده سالش بود. سنش به جبهه قد نمی داد. نذر كرد و بر آورده گرديد... حوزه هم كه می خواست برود، بر اساس دستخط هايی كه از او موجود است،همواره از خدا طلب توفيق می كرد و رضايت حق را خواستار می شد. محمود موفق به اعزام شد و آموزش سكان داری را فرا گرفت و شد سكاندار
بچه های رزمنده... در محور شط علی در حالی كه سی زخمی روی دست مانده بود، سكان دار مجاهديعنی محمود، با تمام شجاعت طی سه رفت و برگشت
زخمی ها را به عقب انتقال می داد. در كربلای ۵ دو شبانه روز خواب به چشم نداشت. گرما گرم جهاد و مبارزه بود و بعد هم تركش به پا و قطع پايش در
بيمارستان شيراز و ورق خوردن آخرين صفحه زرين و خونين زندگيش در تاريخ ۱۳۶۵/۱۱/۲.[۲]
منابع
- ↑ کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی، صفحه۶۲۱
- ↑ کتاب شاهدان روحانی، صفحه۱۵۶