این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «زهر الربيع (كتاب)»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ايجاد صفحه)
 
جز
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند تصویر}}{{نیازمند جعبه اطلاعات}}'''زهر الربیع''' نوشته [[سید نعمت‌ الله جزائری|سید نعمت‌الله جزایری]] (1050-1112ق) کشکولی مشتمل بر لطایف، اشعار و حکمت‌های پند آموز که به زبان عربی به رشته تحریر درآمده است.
{{نیازمند تصویر}}{{نیازمند جعبه اطلاعات}}'''زهر الربیع''' نوشته [[سید نعمت‌ الله جزائری|سید نعمت‌الله جزایری]] (1050-1112ق) کشکولی مشتمل بر لطایف، اشعار و حکمت‌های پند آموز که به زبان عربی به رشته تحریر درآمده است.


== ساختار كتاب ==
==ساختار كتاب==
نویسنده در مقدمه کتاب با اشاره به روایتی که دلالت بر این دارد که به هنگام اقبال قلوب، نوافل را انجام بدهید و به هنگام ادبار قلوب، نوافل را رها کنید. همچنین با توجه به شیوه صحابی رسول الله(ص) عبدالله بن عباس که پس از تدریس و روایت احادیث به نقل اشعار و ظرایف و حکم می‌پرداخت، تصمیم به نگارش این کتاب می‌گیرد که به هنگام ملال، سبب انبساط خاطر شود. این کتاب همانند ربیع الأبرار زمخشری و کشکول شیخ بهایی مشتمل بر سخنان لطیف و اشعار و حکم و اخبار و آثار عجیب است. البته به گفته نویسنده، بخش عمده‌ای از این مطالب در مجلد دوم انوار النعمانیه و اندکی از آن را نیز در دو کتاب دیگرش مقامات النجاة و مسکن الشجون آورده است.‏
نویسنده در مقدمه کتاب با اشاره به روایتی که دلالت بر این دارد که به هنگام اقبال قلوب، نوافل را انجام بدهید و به هنگام ادبار قلوب، نوافل را رها کنید. همچنین با توجه به شیوه صحابی رسول الله(ص) عبدالله بن عباس که پس از تدریس و روایت احادیث به نقل اشعار و ظرایف و حکم می‌پرداخت، تصمیم به نگارش این کتاب می‌گیرد که به هنگام ملال، سبب انبساط خاطر شود.  


== گزارش محتوا ==
این کتاب همانند ربیع الأبرار زمخشری و کشکول شیخ بهایی مشتمل بر سخنان لطیف و اشعار و حکم و اخبار و آثار عجیب است. البته به گفته نویسنده، بخش عمده‌ای از این مطالب در مجلد دوم انوار النعمانیه و اندکی از آن را نیز در دو کتاب دیگرش مقامات النجاة و مسکن الشجون آورده است.‏
کتاب با ذکر مطایبات و شوخی‌های انبیاء آغاز شده است. انبیاء در عین وقار، با مردم اختلاط و مزاح می‌کرده‌اند: «بدان که انبیاء و ائمه(ع) و علمای دینی پس از ایشان، اگرچه از وقار نبوت و وزانت امامت برخوردار بوده‌اند، ولی با مردم نیز اختلاط و شوخی می‌کرده‌اند. پیامبر(ص) نیز با اصحاب فراوان مزاح می‌کردند. نقل شده که پیرزنی از انصار نزد آن حضرت آمد و پرسید: ای رسول خدا از خداوند برای من طلب مغفرت کن. آن حضرت فرمود: آیا نمی‌دانی که پیرزنها داخل بهشت نمی‌شوند. پس پیرزن فریادی کشید. آن حضرت تبسمی نمود و به او گفت: آیا کلام خداوند را نخوانده‌ای:  إِنَّآ أَنشَأۡنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ * فَجَعَلۡنَٰهُنَّ أَبۡكَارًا <sup>[واقعه–36-37]</sup> ‎ .‏
 
==گزارش محتوا==
کتاب با ذکر مطایبات و شوخی‌های انبیاء آغاز شده است. انبیاء در عین وقار، با مردم اختلاط و مزاح می‌کرده‌اند: «بدان که انبیاء و ائمه(ع) و علمای دینی پس از ایشان، اگرچه از وقار نبوت و وزانت امامت برخوردار بوده‌اند، ولی با مردم نیز اختلاط و شوخی می‌کرده‌اند.  
 
پیامبر(ص) نیز با اصحاب فراوان مزاح می‌کردند. نقل شده که پیرزنی از انصار نزد آن حضرت آمد و پرسید: ای رسول خدا از خداوند برای من طلب مغفرت کن. آن حضرت فرمود: آیا نمی‌دانی که پیرزنها داخل بهشت نمی‌شوند. پس پیرزن فریادی کشید. آن حضرت تبسمی نمود و به او گفت: آیا کلام خداوند را نخوانده‌ای:  «إِنَّآ أَنشَأنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ * فَجَعَلنَٰهُنَّ أَبكَارًا»<ref>قرآن کریم، سوره واقعه، آیات 36-37 ‎ .‏</ref>  


حکایات پند آموز در کتاب، فراوان نقل شده است: از سقراط حکیم در سبب کم‌گویی او پرسیدند. پاسخ داد:« زیرا خداوند برای انسان یک زبان و دو گوش آفرید»:
حکایات پند آموز در کتاب، فراوان نقل شده است: از سقراط حکیم در سبب کم‌گویی او پرسیدند. پاسخ داد:« زیرا خداوند برای انسان یک زبان و دو گوش آفرید»:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|دو گوش بدادند و یکی تیغ زبان|یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی}}{{پايان شعر}}
{{ب|دو گوش بدادند و یکی تیغ زبان|یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی}}
{{پایان شعر}}


نویسنده، اکثر لطایف و حکایات کتاب را به شیوه رایج، بدون ذکر منبع و قائل نقل کرده است؛ اما گاه نیز از استادش [[محسن فیض کاشانی|مولی محسن فیض کاشانی]] نویسنده الوافی یاد می‌کند و یا لطیفه‌ای از سرگذشت خود به میان می‌آورد.‏<ref>متن و مقدمه کتاب</ref><br />


نویسنده، اکثر لطایف و حکایات کتاب را به شیوه رایج، بدون ذکر منبع و قائل نقل کرده است؛ اما گاه نیز از استادش [[محسن فیض کاشانی|مولی محسن فیض کاشانی]] نویسنده الوافی یاد می‌کند و یا لطیفه‌ای از سرگذشت خود به میان می‌آورد.‏<ref>متن و مقدمه کتاب</ref><br />
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
سطر ۱۹: سطر ۲۳:


*[https://fa.wikinoor.ir/wiki/%D8%B2%D9%87%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%B9 پایگاه اطلاع رسانی ویکی نور، تاریخ دسترسی20 بهمن ۱۴۰۱.]
*[https://fa.wikinoor.ir/wiki/%D8%B2%D9%87%D8%B1_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%B9 پایگاه اطلاع رسانی ویکی نور، تاریخ دسترسی20 بهمن ۱۴۰۱.]
*متن و مقدمه كتاب


<br />
[[رده:آثار سيد نعمت الله جزايری]]
[[رده:آثار سيد نعمت الله جزايری]]
[[رده:زبان و ادبیات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۰۲

زهر الربیع نوشته سید نعمت‌الله جزایری (1050-1112ق) کشکولی مشتمل بر لطایف، اشعار و حکمت‌های پند آموز که به زبان عربی به رشته تحریر درآمده است.

ساختار كتاب

نویسنده در مقدمه کتاب با اشاره به روایتی که دلالت بر این دارد که به هنگام اقبال قلوب، نوافل را انجام بدهید و به هنگام ادبار قلوب، نوافل را رها کنید. همچنین با توجه به شیوه صحابی رسول الله(ص) عبدالله بن عباس که پس از تدریس و روایت احادیث به نقل اشعار و ظرایف و حکم می‌پرداخت، تصمیم به نگارش این کتاب می‌گیرد که به هنگام ملال، سبب انبساط خاطر شود.

این کتاب همانند ربیع الأبرار زمخشری و کشکول شیخ بهایی مشتمل بر سخنان لطیف و اشعار و حکم و اخبار و آثار عجیب است. البته به گفته نویسنده، بخش عمده‌ای از این مطالب در مجلد دوم انوار النعمانیه و اندکی از آن را نیز در دو کتاب دیگرش مقامات النجاة و مسکن الشجون آورده است.‏

گزارش محتوا

کتاب با ذکر مطایبات و شوخی‌های انبیاء آغاز شده است. انبیاء در عین وقار، با مردم اختلاط و مزاح می‌کرده‌اند: «بدان که انبیاء و ائمه(ع) و علمای دینی پس از ایشان، اگرچه از وقار نبوت و وزانت امامت برخوردار بوده‌اند، ولی با مردم نیز اختلاط و شوخی می‌کرده‌اند.

پیامبر(ص) نیز با اصحاب فراوان مزاح می‌کردند. نقل شده که پیرزنی از انصار نزد آن حضرت آمد و پرسید: ای رسول خدا از خداوند برای من طلب مغفرت کن. آن حضرت فرمود: آیا نمی‌دانی که پیرزنها داخل بهشت نمی‌شوند. پس پیرزن فریادی کشید. آن حضرت تبسمی نمود و به او گفت: آیا کلام خداوند را نخوانده‌ای:  «إِنَّآ أَنشَأنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ * فَجَعَلنَٰهُنَّ أَبكَارًا»[۱]

حکایات پند آموز در کتاب، فراوان نقل شده است: از سقراط حکیم در سبب کم‌گویی او پرسیدند. پاسخ داد:« زیرا خداوند برای انسان یک زبان و دو گوش آفرید»:

دو گوش بدادند و یکی تیغ زبانیعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی

نویسنده، اکثر لطایف و حکایات کتاب را به شیوه رایج، بدون ذکر منبع و قائل نقل کرده است؛ اما گاه نیز از استادش مولی محسن فیض کاشانی نویسنده الوافی یاد می‌کند و یا لطیفه‌ای از سرگذشت خود به میان می‌آورد.‏[۲]

پانویس

  1. قرآن کریم، سوره واقعه، آیات 36-37 ‎ .‏
  2. متن و مقدمه کتاب

منبع