این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «میر معز اصفهانی»
Kh1.ghasemi (بحث | مشارکتها) |
جز (حذف لینک) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
'''مير معز اصفهانى''' متخلّص به '''معز''' از عرفاى وارستهى اصفهان اسـت كـه در قـرن يازدهم مىزيسته، از تولّد و وفات او اطلاعى در دست نيسـت . محـل او در [[ | {{نیازمند بازبینی}} | ||
'''مير معز اصفهانى''' متخلّص به '''معز''' از عرفاى وارستهى اصفهان اسـت كـه در قـرن يازدهم مىزيسته، از تولّد و وفات او اطلاعى در دست نيسـت . محـل او در [[تکیه بابا رکن الدین|تكيـه ىباباركنالدين]] بوده و در آنجا به عبادت و رياضت مىپرداخته است. | |||
==زندگی نامه== | ==زندگی نامه== | ||
سطر ۱۲: | سطر ۱۴: | ||
<references /> | <references /> | ||
==منبع== | |||
* تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، پژوهش و تألیف علیرضا لطفی(حامد اصفهانی)،اصفهان:سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390. ص 577 | |||
[[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]] | [[رده:کتاب تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان]] | ||
[[رده:شعرا]] | |||
[[رده:علمای قرن 11]] |
نسخهٔ کنونی تا ۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۳۷
پرونده:Ambox important.svg | محتوای این مقاله هنوز مورد تایید نمی باشد و احتمالا نیازمند بازنویسی می باشد در این راستا با ما همراه باشید . |
مير معز اصفهانى متخلّص به معز از عرفاى وارستهى اصفهان اسـت كـه در قـرن يازدهم مىزيسته، از تولّد و وفات او اطلاعى در دست نيسـت . محـل او در تكيـه ىباباركنالدين بوده و در آنجا به عبادت و رياضت مىپرداخته است.
زندگی نامه
محمـود هـدايت در گلزار جاويدان راجع به او مىنويسد:
از بدو شباب جـز طريـق صـواب راهـى نپيموده و هرگز پيروى از وساوس نفس ننموده و توليت مزار بابـاركن الـدين و بابـا بيات را تصدى و عوايد آن را صرف مريدان و درويشان مىكرد.[۱]
در قصص الخاقانى آمده:
از جمله درويشان كه به گوشهنشينى اقدام نموده، نفـس سركش را از آلايش غرور مطهر ساختهاند، جناب سيد معز است كه در بقعه بابا ركنالدين در ولايت اصفهان رحل اقامت انداخته ليلاً و نهاراً به عبادت ايزد بـی چـون و صفاى باطن فيض مواطن اشتغال دارد. در شبهاى جمعه جمع كثيرى از اهل تصـوف كه به توسط هدايت آن سيد مىخواهند كه طالب راه حقيقت و سالک طريق معرفـت باشند، به خدمتش حاضر مىشوند. مجملاً آنكه از نيكان زمان است، نـه دلـى را از او بـارى و نـه خـاطرى را از او آزارى است.[۲]
اين غزل از اوست:
ز خود فنا شدگان، سيم و زر نمىدانند | گمان خويش به جز ترک سر نمىدانند | |
دل از محبت غير خدا تهى دارند | خلاص خويش ز راه دگر نمى دانند | |
نجات از دو جهان، رستنِ ز خود باشد | هزار حيف كه اين رهگذر نمى دانند[۳] |
پانویس
منبع
- تذکره شعرای تخت فولاد اصفهان: معرفی شعرای مدفون در تخت فولاد اصفهان، پژوهش و تألیف علیرضا لطفی(حامد اصفهانی)،اصفهان:سازمان فرهنگی تفريحی شهرداری اصفهان، 1390. ص 577