این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید محمد علی(حسین) حججی»
Kh1.Alizadeh (بحث | مشارکتها) (ایجاد کلی) |
(←منابع) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۲/۱/۲۲|مکان درگذشت=شرهانی_عملیات والفجر ۱|پدر=ابوالقاسم|تاریخ تولد=۱۳۴۱|مکان تولد=نجف آباد|از دانشگاه=مدرسه علمیه ذوالفقار اصفهان|مدفن=گلزار شهدای نجف آباد}} | {{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۲/۱/۲۲|مکان درگذشت=شرهانی_عملیات والفجر ۱|پدر=ابوالقاسم|تاریخ تولد=۱۳۴۱|مکان تولد=نجف آباد|از دانشگاه=مدرسه علمیه ذوالفقار اصفهان|مدفن=گلزار شهدای نجف آباد}} | ||
<big>شهید محمد علی حججی</big> دهم دی ۱۳۴۱، در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. پدرش ابوالقاسم، روحانی بود و مادرش طیبه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۱) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲، با سمت مبلغ در شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در جنت الشهدای زادگاهش واقع است. او را شیخ حسین نیز می نامیدند.<ref>فرهنگ اعلام شهدای روحانی.ص۲۵۴</ref> | <big>شهید محمد علی حججی</big> دهم دی ۱۳۴۱، در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. پدرش ابوالقاسم، روحانی بود و مادرش طیبه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۱) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲، با سمت مبلغ در شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در جنت الشهدای زادگاهش واقع است. او را شیخ حسین نیز می نامیدند.<ref>کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی.ص۲۵۴</ref> | ||
سطر ۱۱: | سطر ۱۰: | ||
بسیار از خود گذشته و با شهامت بود، چنانکه در یکی از عملیات ها توانست با اقدامی شجاعانه رزمندگان را که در محاصره دشمن افتاده بودند نجات دهد. | بسیار از خود گذشته و با شهامت بود، چنانکه در یکی از عملیات ها توانست با اقدامی شجاعانه رزمندگان را که در محاصره دشمن افتاده بودند نجات دهد. | ||
این طلبه فاضل، عاشق اهل بیت (ع) بویژه حضرت زهرای مرضیه (س) بود و لحظه ای یاد آنان را فرو نمی گذاشت چنانکه در عملیات والفجر ۱ خواب آن حضرت را دید که جام آبی را به او دادند و پس از بیداری بشارت شهادتش را به همرزمانش داد. | این طلبه فاضل، عاشق اهل بیت (ع) بویژه حضرت زهرای مرضیه (س) بود و لحظه ای یاد آنان را فرو نمی گذاشت چنانکه در عملیات والفجر ۱ خواب آن حضرت را دید که جام آبی را به او دادند و پس از بیداری بشارت شهادتش را به همرزمانش داد.<ref>کتاب شاهدان روحانی،ص٢۱۹</ref> | ||
<ref>شاهدان روحانی،ص٢۱۹</ref> | |||
سطر ۱۸: | سطر ۱۶: | ||
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | [[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]] | ||
[[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان نجف آباد)]] | [[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان نجف آباد)]] | ||
<references /> |
نسخهٔ ۲۱ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۵۸
شهید محمد علی(حسین) حججی | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۴۱ نجف آباد |
درگذشت/شهادت | ۱۳۶۲/۱/۲۲ شرهانی_عملیات والفجر ۱ |
مدفن | گلزار شهدای نجف آباد |
محل تحصیل | مدرسه علمیه ذوالفقار اصفهان |
والدین |
|
شهید محمد علی حججی دهم دی ۱۳۴۱، در شهرستان نجف آباد چشم به جهان گشود. پدرش ابوالقاسم، روحانی بود و مادرش طیبه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح۱) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم فروردین ۱۳۶۲، با سمت مبلغ در شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در جنت الشهدای زادگاهش واقع است. او را شیخ حسین نیز می نامیدند.[۱]
زندگینامه
هنگامی که در مراسم عمامه گذاری به همراه بیست نفر از طلاب، به محضر امام راحل (ره) رفته بود، امام عزیز لبخندی زیبا بر لب داشت و چهره اش بشاش بود و بارها شهید حججی به این موضوع اشاره می کرد و آن را نشان بروز تحول عظیم در سرنوشت خود می دید.
او در چندین عملیات از جمله فتح المبين، رمضان، محرم و والفجر شرکت داشت و به عنوان آرپی جی زن و نیز مبلغ دین و احکام خدمت می کرد. چنان به جهاد و شهادت در راه خدا عشق می ورزید که هر لحظه آماده حمله و دفاع از کیان اسلام و کشور بود؛ تا جایی که در بین همرزمانش به "آخوند حمله" شهرت داشت.
بسیار از خود گذشته و با شهامت بود، چنانکه در یکی از عملیات ها توانست با اقدامی شجاعانه رزمندگان را که در محاصره دشمن افتاده بودند نجات دهد.
این طلبه فاضل، عاشق اهل بیت (ع) بویژه حضرت زهرای مرضیه (س) بود و لحظه ای یاد آنان را فرو نمی گذاشت چنانکه در عملیات والفجر ۱ خواب آن حضرت را دید که جام آبی را به او دادند و پس از بیداری بشارت شهادتش را به همرزمانش داد.[۲]