این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما
تفاوت میان نسخههای «شهید جعفر اکبری»
(درج عکس) |
(بلد کردن نام شهید در لید) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۲/۲۲|مکان درگذشت=فاو عراق-پدافندی|پدر=علی|تاریخ تولد=۱۳۴۳|مکان تولد=فرتخون فلاورجان|از دانشگاه=مدرسه امام باقر (ع)قم|بناهای یادبود=اصفهان|مدفن=گلزار شهدای فرتخون|تصویر=جعفر_اکبری.PNG|اندازه تصویر=170}} | {{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۳۶۵/۲/۲۲|مکان درگذشت=فاو عراق-پدافندی|پدر=علی|تاریخ تولد=۱۳۴۳|مکان تولد=فرتخون فلاورجان|از دانشگاه=مدرسه امام باقر (ع)قم|بناهای یادبود=اصفهان|مدفن=گلزار شهدای فرتخون|تصویر=جعفر_اکبری.PNG|اندازه تصویر=170}} | ||
شهید جعفر اکبری ششم خرداد ۱۳۴۳، در روستای فرتخون از توابع شهرستان فلاورجان چشم به جهان گشود. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش سلطان خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ادیان و عرفان درس خواند و دیپلم گرفت. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. | <big>شهید جعفر اکبری </big> ششم خرداد ۱۳۴۳، در روستای فرتخون از توابع شهرستان فلاورجان چشم به جهان گشود. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش سلطان خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ادیان و عرفان درس خواند و دیپلم گرفت. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در اردیبهشت ۱۳۶۵ ، با سمت مبلغ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.<ref>کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی،ص۱۲۳</ref> | ||
== | ==زندگی نامه== | ||
همه از پاکدامنی و سخاوت و شجاعت و صبرش می گفتند و از همه مهمتر از صداقت و درستکاریش شغل های زیادی را آزموده بود: طلبگی، کشاورزی، رشته مکانیک در دوره دیپلم تخریب چی، خدمه توپ ضد هوایی چهار لول، و از همه مهمتر عاشقی. | همه از پاکدامنی و سخاوت و شجاعت و صبرش می گفتند و از همه مهمتر از صداقت و درستکاریش شغل های زیادی را آزموده بود: طلبگی، کشاورزی، رشته مکانیک در دوره دیپلم تخریب چی، خدمه توپ ضد هوایی چهار لول، و از همه مهمتر عاشقی. | ||
فعالیت های جعفر در دوره انقلاب اسلامی، گرم کردن تنور راهپیمایی بود و مبارزه با رژیم پهلوی، جنگ هم که پیش آمد حوزه را رها کرد و به فرمان رهبر و مقتدایش گردن نهاد. در اکثر عملیات های رزمندگان اسلام حاضر می شد. یک بار هم به شدت از ناحیه کمر مجروح گردید | فعالیت های جعفر در دوره انقلاب اسلامی، گرم کردن تنور راهپیمایی بود و مبارزه با رژیم پهلوی، جنگ هم که پیش آمد حوزه را رها کرد و به فرمان رهبر و مقتدایش گردن نهاد. در اکثر عملیات های رزمندگان اسلام حاضر می شد. یک بار هم به شدت از ناحیه کمر مجروح گردید و از گازهای شیمیایی آزار می دید. | ||
پزشکان به او سفارش کردند برای استفاده از هوایی بهتر به شمال برود اما او به شمال که راه جنوب را برگزید... و چه انتخابی عملیات والفجر ۸ شد. عاشقانه در جهت جهاد و مبارزه شتافت تاثیر مستقیم صدامیان کافر سینه او را شکافت.<ref>کتاب شاهدان روحانی،ص۴۳۵</ref> | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۱ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۶:۴۳
شهید جعفر اکبری | |
---|---|
زادهٔ | ۱۳۴۳ فرتخون فلاورجان |
درگذشت/شهادت | ۱۳۶۵/۲/۲۲ فاو عراق-پدافندی |
مدفن | گلزار شهدای فرتخون |
یادمانها | اصفهان |
محل تحصیل | مدرسه امام باقر (ع)قم |
والدین |
|
شهید جعفر اکبری ششم خرداد ۱۳۴۳، در روستای فرتخون از توابع شهرستان فلاورجان چشم به جهان گشود. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش سلطان خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ادیان و عرفان درس خواند و دیپلم گرفت. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در اردیبهشت ۱۳۶۵ ، با سمت مبلغ در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.[۱]
زندگی نامه
همه از پاکدامنی و سخاوت و شجاعت و صبرش می گفتند و از همه مهمتر از صداقت و درستکاریش شغل های زیادی را آزموده بود: طلبگی، کشاورزی، رشته مکانیک در دوره دیپلم تخریب چی، خدمه توپ ضد هوایی چهار لول، و از همه مهمتر عاشقی.
فعالیت های جعفر در دوره انقلاب اسلامی، گرم کردن تنور راهپیمایی بود و مبارزه با رژیم پهلوی، جنگ هم که پیش آمد حوزه را رها کرد و به فرمان رهبر و مقتدایش گردن نهاد. در اکثر عملیات های رزمندگان اسلام حاضر می شد. یک بار هم به شدت از ناحیه کمر مجروح گردید و از گازهای شیمیایی آزار می دید.
پزشکان به او سفارش کردند برای استفاده از هوایی بهتر به شمال برود اما او به شمال که راه جنوب را برگزید... و چه انتخابی عملیات والفجر ۸ شد. عاشقانه در جهت جهاد و مبارزه شتافت تاثیر مستقیم صدامیان کافر سینه او را شکافت.[۲]