این دانشنامه در حال تصحیح و تکمیل می باشد. از این رو محتوای آن قابل ارجاع نیست. پیشنهاد عناوین - ارتباط با ما

تفاوت میان نسخه‌های «شهید مهدی اسماعیلی»

از دانشنامه حوزه علمیه اصفهان
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(درج عکس و منبع و رده)
(بلد کردن نام شهید در لید)
سطر ۱: سطر ۱:
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۴ /۱۲/ ۱۳۶۵ |مکان درگذشت=شلمچه عملیات کربلای ۵ |پدر=خیرالله |تاریخ تولد=۱۳۴۹|مکان تولد=قم|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام خمینی (ره) زرین شهر|مدفن=گلزار شهدای چمگردان لنجان |تصویر=مهدی اسماعیلی.png|عرض_تصویر=170}}
{{جعبه زندگینامه|تاریخ درگذشت=۱۴ /۱۲/ ۱۳۶۵ |مکان درگذشت=شلمچه عملیات کربلای ۵ |پدر=خیرالله |تاریخ تولد=۱۳۴۹|مکان تولد=قم|از دانشگاه=مدرسه علمیه امام خمینی (ره) زرین شهر|مدفن=گلزار شهدای چمگردان لنجان |تصویر=مهدی اسماعیلی.png|عرض_تصویر=170}}


مهدی اسماعیلی نهم اسفند ۱۳۴۹، در شهرستان قم چشم به جهان گشود. پدرش خیرالله، روحانی بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر چمگردان تابعه شهرستان لنجان واقع است.<ref>کتاب فرهنگ  اعلام شهدای روحانی ، ص ۱۱۱</ref>  
<big>شهید مهدی اسماعیلی</big>  نهم اسفند ۱۳۴۹، در شهرستان قم چشم به جهان گشود. پدرش خیرالله، روحانی بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر چمگردان تابعه شهرستان لنجان واقع است.<ref>کتاب فرهنگ  اعلام شهدای روحانی ، ص ۱۱۱</ref>  


==زندگینامه==
==زندگی نامه==
لهجه دلنوازش در قرائت دعای کمیل و دعای توسل هنوز در گوش رزمندگان و مردم آشناست. مهدی اسماعیلی شهید مجاهدی که در شهادت، اعضای خود را نثار دوست كرد. هنگامی که جنازه اش را آوردند. دست راست او قطع و روی سینه اش گذاشته شده بود، دست چپیش مقداری سوخته بود، پای راستش را از مچ نداشت، سرش بر اثر اصابت ترکش شکافته شده بود و تمام بدنش سوراخ سوراخ شده بود. آری!  
لهجه دلنوازش در قرائت دعای کمیل و دعای توسل هنوز در گوش رزمندگان و مردم آشناست. مهدی اسماعیلی شهید مجاهدی که در شهادت، اعضای خود را نثار دوست كرد. هنگامی که جنازه اش را آوردند. دست راست او قطع و روی سینه اش گذاشته شده بود، دست چپیش مقداری سوخته بود، پای راستش را از مچ نداشت، سرش بر اثر اصابت ترکش شکافته شده بود و تمام بدنش سوراخ سوراخ شده بود. آری!  
در عملیات کربلای ۵، یک ماه به او مرخصی داده شد تا خبر شهادت شوهر خواهرش را به خانواده اش بدهد، مراسم هفتم آن شهید را که گرفتند باز عازم جبهه شد و چهار روز نگذشته بود که این مجاهد في سبيل الله که از خاندانی روحانی و پرنجابت بود، شربت شهادت نوشید و پیکر پاکش در هودجی از نور بر روی دستان با کرامت مردم شریف چمگردان تشیع گردید.<ref>کتاب شاهدان روحانی ، ص۵۰۷</ref>
در عملیات کربلای ۵، یک ماه به او مرخصی داده شد تا خبر شهادت شوهر خواهرش را به خانواده اش بدهد، مراسم هفتم آن شهید را که گرفتند باز عازم جبهه شد و چهار روز نگذشته بود که این مجاهد في سبيل الله که از خاندانی روحانی و پرنجابت بود، شربت شهادت نوشید و پیکر پاکش در هودجی از نور بر روی دستان با کرامت مردم شریف چمگردان تشیع گردید.<ref>کتاب شاهدان روحانی ، ص۵۰۷</ref>




==منبع==
==منابع==
<references />
<references />
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شهدای حوزه علمیه اصفهان]]
[[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان لنجان)]]
[[رده:شهدای طلبه و روحانی (شهرستان لنجان)]]

نسخهٔ ‏۱۹ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۳۲

شهید مهدی اسماعیلی
مهدی اسماعیلی.png
زادهٔ۱۳۴۹
قم
درگذشت/شهادت۱۴ /۱۲/ ۱۳۶۵
شلمچه عملیات کربلای ۵
مدفنگلزار شهدای چمگردان لنجان
محل تحصیلمدرسه علمیه امام خمینی (ره) زرین شهر
والدین
  • خیرالله (پدر)

شهید مهدی اسماعیلی نهم اسفند ۱۳۴۹، در شهرستان قم چشم به جهان گشود. پدرش خیرالله، روحانی بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح (مقدمات) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دهم اسفند ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر چمگردان تابعه شهرستان لنجان واقع است.[۱]

زندگی نامه

لهجه دلنوازش در قرائت دعای کمیل و دعای توسل هنوز در گوش رزمندگان و مردم آشناست. مهدی اسماعیلی شهید مجاهدی که در شهادت، اعضای خود را نثار دوست كرد. هنگامی که جنازه اش را آوردند. دست راست او قطع و روی سینه اش گذاشته شده بود، دست چپیش مقداری سوخته بود، پای راستش را از مچ نداشت، سرش بر اثر اصابت ترکش شکافته شده بود و تمام بدنش سوراخ سوراخ شده بود. آری!

در عملیات کربلای ۵، یک ماه به او مرخصی داده شد تا خبر شهادت شوهر خواهرش را به خانواده اش بدهد، مراسم هفتم آن شهید را که گرفتند باز عازم جبهه شد و چهار روز نگذشته بود که این مجاهد في سبيل الله که از خاندانی روحانی و پرنجابت بود، شربت شهادت نوشید و پیکر پاکش در هودجی از نور بر روی دستان با کرامت مردم شریف چمگردان تشیع گردید.[۲]


منابع

  1. کتاب فرهنگ اعلام شهدای روحانی ، ص ۱۱۱
  2. کتاب شاهدان روحانی ، ص۵۰۷